امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند:
«إِنَّمَا أَخَافُ عَلَیکمُ اثْنَتَینِ اتِّبَاعَ الْهَوَى وَ طُولَ الْأَمَلِ أَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَإِنَّهُ یصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَینْسِی الْآخِرَةَ»[1]
«من بر شما از دو چیز میترسم: پیروی از هوای نفس و طولانی بودن آرزو، پیروی از هوای نفس شما را از حق باز میدارد و طولانی بودن آرزو آخرت را از یاد میبرد».
کلمهی «هَوَى» در لغت به معنی دوست داشتن است. هوی لفظی عام است که شامل دوست داشتنهای ممدوح و مذموم میشود، ولی در استعمال تنها دوست داشتنهای مذموم را در بر میگیرد، یعنی دوست داشتنهایی که ملاک عقلی و شرعی در بر ندارند.
کلمه «یصُدُّ» که در روایت مطرح شده به معنی منصرف کردن و بازداشتن است. یعنی هوای نفس انسان را از رسیدن به حق باز میدارد.
انسان در ابتدا، حیوان بالفعل است
انسان در ابتدای ولادت که در این عالم قدم میگذارد دارای تمایلات نفسانیه و شهوتهای حیوانی است و در واقع حیوانی بالفعل است و همانند حیوانات دارای قوای نفسانیّه است. این نفسانیّات همزمان با رشد انسان، رشد میکنند. حال اگر این قوا همچنان رشد یابند و تحت تعلیم انبیاء و تربیت علماء و مربیان قرار نگیرد، پس از اندک زمانی به حیوانی عجیب تبدیل میشود که از بسیاری جهات نفسانی از سایر حیوانات قویتر خواهد بود.
چگونه تبعیّت از نفس، موجب باز ماندن از حق میشود؟
اگر فرد نفسانی همچنان به دنبال تبعیت از خواستههای نفس باشد، جنبه حیوانیّت او هیچ گاه از بین نمیرود و جلوه انسانیّتش آشکار نمیشود و در نتیجه هیچ عمل صالح و ملکه مثبت اخلاقی از او نمایان نمیگردد و معرفت خدای سبحان برای او حاصل نمیشود. چنین فردی اگر در همین حال از دنیا برود با صورت حیوانی از دنیا رفته است و در آن عالم گرفتار ظلمت و عذاب پایان ناپذیری خواهد شد. بنابراین انسان به میزانی که از هوای نفسش تبعیّت کند، از حق باز میماند. اگر کسی در رابطه با خویش متوجه شد که از وصال به حق باز مانده است باید علّت را در تبعیّت از هوای نفس جستجو کند و بداند اگر پایبند قوانین شرع میبود، از هیأت حیوانی به هیأت انسانی ارتقاء مییافت و در آن زمان است که قدمی بر خلاف حق بر نمیدارد و غیر حق را انتخاب نمیکند.
در جلسات قبل متذکر شدهایم که اگر انسان تسلیم انبیاء و اولیاء شود به یقین در فاصله زمانی کوتاه، قوه کامله انسانیت او شکوفا میگردد و به فعلیّت میرسد و تمام قوای حیوانی او به گفته حضرت امام (ره) به شأن انسانی بر میگردد و این قوای انسانی چنان در او تربیّت میشود که شیطان نفس او توسط او ایمان میآورد.
پیامبر (ص) میفرمایند:
«إنَّ شَیطانِی آمَنَ بِیدی»[2]
«شیطان من به دست من ایمان آورد»
در مذمّت پیروی از هوای نفس
حضرت امام (ره) میفرمایند: همانطور که میزانِ بازماندن از حق، هوای نفس است، میزان در طلب حق، تبعیّت از شرع و عقل است. یعنی هر گامی که انسان بر خلاف میل و علاقه نفسش بردارد و از آن جدا شود به همان میزان حجابهای ظلمانی از او برطرف میشود و نور حق در زمین وجودیش نمایان میگردد و به رضایت خداوند نزدیکتر میشود.
در آیات و روایات فراوانی پیروی از هوای نفس مورد مذمّت خدای سبحان و ائمه اطهار واقع شده است. به عنوان مثال خدای سبحان میفرماید:
«وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى فَیضِلَّک عَنْ سَبیلِ اللَّه»[3]
«از هوای نفس پیروی مکن که تو را از راه خدا گمراه میکند»
و در جایی دیگر میفرماید:
«وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ بِغَیرِ هُدىً مِنَ اللَّهِ»[4]
«کیست گمراهتر از کسیکه پیروی کند از هوای خود بدون راهنمایی از خدا»
پیامبر اکرم (ص) نیز در مذمت این امر فرمودند:
«یقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی وَ عَظَمَتِی وَ کبْرِیائِی وَ نُورِی وَ عُلُوِّی وَ ارْتِفَاعِ مَکانِی لَا یؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَاهُ عَلَى هَوَای إِلَّا شَتَّتُّ عَلَیهِ أَمْرَهُ وَ لَبَّسْتُ عَلَیهِ دُنْیاهُ وَ شَغَلْتُ قَلْبَهُ بِهَا وَ لَمْ أُؤْتِهِ مِنْهَا إِلَّا مَا قَدَّرْتُ لَهُ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی وَ عَظَمَتِی وَ نُورِی وَ عُلُوِّی وَ ارْتِفَاعِ مَکانِی لَا یؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَای عَلَى هَوَاهُ إِلَّا اسْتَحْفَظْتُهُ مَلَائِکتِی وَ کفَّلْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ رِزْقَهُ وَ کنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَةِ کلِّ تَاجِرٍ وَ أَتَتْهُ الدُّنْیا وَ هِی رَاغِمَةٌ.» [5]
«خدای عزوجل میفرماید: قسم میخورم به عزت و جلال و عظمت و کبریایی و علو و بلندی جایگاهم که بندهای هوا و خواست خویش را بر هوای من ترجیح ندهد، مگر آنکه کارش را پراکنده سازم و دنیایش را درهم افکنم و قلبش را به دنیا مشغول دارم، به او از دنیا غیر از آن اندازهای که برای او مقدّر کردم ندهم و به عزت و جلال و عظمت و نور و بزرگی و رفعت مکانم قسم میخورم که بندهای هوای من را بر هوای خود اختیار نکند مگر آنکه ملائکه من او را حفظ کنند و آسمانها و زمینها متکفل روزی او شوند و من برایش دنباله تجارت هر تاجر میشوم (یعنی من برای او تجارت کنم و به او روزی میرسانم) و دنیا به او رو آورد، درحالیکه دنیا رام و ذلیل اوست (یعنی با آنکه قلبش به دنیا تمایلی ندارد ولی با این وجود دنیا به وی رو کند و خوار و ذلیل او شود)»
امام صادق (ع) تبعیّت از هوای نفس را مذموم دانسته و مردم را از آن برحذر داشته و فرمودند:
«احْذَرُوا أَهْوَاءَکمْ کمَا تَحْذَرُونَ أَعْدَاءَکمْ فَلَیسَ شَیءٌ أَعْدَى لِلرِّجَالِ مِنِ اتِّبَاعِ أَهْوَائِهِمْ وَ حَصَائِدِ أَلْسِنَتِهِمْ»[6]
«از هوای نفستان بترسید همانطور که از دشمنتان میترسید پس چیزی برای مردم دشمنتر از متابعت از هوای نفسشان و آنچه با زبان درو میکنند(یعنی آنچه زبانشان برای آنها تحصیل میکند) نیست.»
مفاسد پیروی از هوای نفس
علّت مذموم بودن پیروی از هوای نفس این است که تمایلات نفسانی سیریناپذیر است و به هر میزان که انسان به خواستههای نفسش اهمیّت دهد، باز هم خواستههای دیگری دارد که نیازمند پاسخگویی است و به فرموده حضرت امام (ره): «اگر یک در به روی خواهشهای نفس باز کنی، ناچاری که درهای بسیاری به روی آن بگشایی و در این هنگام است که انسان خود را گرفتار مفاسد بسیاری میبیند و در نهایت به هلاکت میرسد.»
به فرموده حضرت امام (ره) اگر خواستهها و هواهای نفسانی خود را کنترل نکنیم و در این مسیر پرخطر قرار گیریم گرفتار عاق والدین حقیقیمان میشویم.
والدین حقیقی هر کس وجود مقدس حضرت محمّد (ص) و امیرالمؤمنین (ع) است، زیرا به فرموده پیامبر اکرم (ص) وجود مقدس ایشان و حضرت امیرالمؤمنین (ع) پدر حقیقی امت هستند:
«أنا وَ عَلیٌّ اَبَوا هذِهِ الاُمَّة»[7]
همانطور که اگر فرزند خطایی مرتکب شود والدینش از این امر خجل و سرشکسته میشوند، اگر هر یک از ما خطایی مرتکب شویم وجود مقدّس پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) در محضر خدای سبحان و ملائکه و انبیاء شرمسار میشوند و به واسطه این ظلمی که به پدر حقیقیمان کردیم، مستحق شدیدترین مصیبتها و سختترین عذابها خواهیم بود.
سستی امّت اسلامی در امر دین، نگرانی بزرگ پیامبر اکرم (ص)
پیامبر اکرم (ص) فرمودند:
«شَیَّبَتْنِی سُورَةُ هُودٍ لِمَکانِ هذِهِ الایة»[8]
«سورهی هود مرا پیر کرد به خاطر این آیه» منظور از آیه، آیه ۱۱۲ سوره مبارکه هود میباشد: «فَاسْتَقِمْ کما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَک …» «پس همانگونه که فرمان یافتهاى، استقامت کن و همچنین کسانى که با تو بسوى خدا آمدهاند (باید استقامت کنند)! …» به راستی چه امری میتواند وجود پدر امت اسلامی را چنین مورد آسیب قرار دهد که حضرت رسول این آیه از سوره هود را تکرار کنند؟
در عالم دنیا و در زندگی روزمره ما چه امری پدری را پیر میکند؟ آیا چیزی به غیر از نافرمانی فرزند این سرنوشت را برای هر پدری رقم میزند؟ حال ببینید انسان باید تا چه اندازه نافرمانی کند که جلوهی رأفت خدای سبحان، وجود مقدس پیامبر اکرم (ص)، درباره سوره هود بفرماید این سوره مرا پیر کرد، آیا هر صاحب دلی نباید از شرمندگی این جمله ذوب شود و از خجالت سر بالا نیاورد؟
عبارت «فاسْتَقِمْ کما أُمِرْت»[9] در سوره شوری نیز تکرار شده، اما چرا پیامبر (ص) سوره هود را نشان پیر شدن خود میدانند؟
مرحوم آیت الله شاه آبادی (ره) جواب میگویند: از آن رو که در سوره شوری عبارت «وَ مَنْ تابَ مَعَک» «همچنین کسانى که با تو بسوى خدا آمدهاند (باید استقامت کنند)» آمده است.
آنچه باعث آزار وجود نازنین پیامبر (ص) شده است آن است که خداوند سبحان در این سوره از پیامبر (ص) استقامت امّتشان را طلب کردند و وجود مقدس ختمی مرتبت از استقامت امت در امر دین و شریعت نگران هستند؛ حضرت بیم آن داشتند که امت استقامت نکنند. اگر هر یک از ما خود را امت رسول الله میدانیم و افتخارمان این است که در حلقه تشیع قرار گرفتهایم و از سایه وجودی پیامبر (ص) و آل پیامبر ارتزاق میکنیم، نباید به خود اجازه دهیم تا وجود مبارک آن بزرگوار در محضر خداوند سبحان خجل و شرمسار شود.
امید که به دعای فرزند رسول الله توان استقامت در دین به هر یک از ما عطا شود.
تاریخ جلسه: 86/9/21- جلسه 21
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
» ادامه حدیث 10- مذمّت داشتن آرزوهای طولانی
[1] اصول کافی، ج2، ص335 و 336
[2] علم الیقین، ج1، ص282
[3] سوره مبارکه ص، آیه 26
[4] سوره مبارکه قصص، آیه50
[5] نهج البلاغه، خطبه 28، ص89
[6] اصول کافی، ج2، ص335
[7] بحارالانوار، ج36، ص11
[8] علم الیقین، ج2، ص981
[9] سوره مبارکه شوری، آیه 15