در محضر آیاتی از سوره مبارکه یوسف

سوره مبارکه یوسف، آیه5

 

«قَالَ يَا بُنَيَّ لاَ تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُواْ لَكَ كَيْدًا إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِينٌ»

«[يعقوب] گفت اى پسرک من، خوابت را براى برادرانت ‏حكايت مكن كه براى تو نيرنگى می‌انديشند زيرا شيطان براى آدمى دشمنى آشكار است»

 

اظهار امور، هرگز!

 

  • زمانیکه حضرت یوسف خواب خود را به پدرش حضرت یعقوب عنوان کرد پدر به دلیل شدت رأفت و محبت توصیه‌ای به او می‌کند: خوابت را به برادرانت بازگو نکن که برایت نقشه سوئی می‌کشند. این توصیه درحالی است که برادران حضرت یوسف پیامبر‌زاده و متدین بودند.
  • اگر می‌خواهیم گرفتار بعضی مسائل و عوارض نشویم باید برخی از امور را از بسیاری نزدیکان خود پنهان کنیم.
  • هریک از ما اسرار و امور پنهانی داریم که ممکن است از اسرار زندگی‌مان باشد یا از امور معنوی به عنوان مثال ممکن است ملکوت برخی امور برایمان کشف شده باشد. هرگز این بواطن نباید بر کسی آشکار شود. این امر حتی نسبت به نزدیکترین افراد به ما نیز صادق است.
  • گاهی اوقات در درون خود نیت خیری داریم، حتی المقدور اجازه ندهیم نفس از این نیت مطلع شود تا نقشه سوئی نکشد به عنوان مثال بسیاری اوقات با خود نیت می‌کنیم فلان کار خیر را از فردا انجام دهیم ولی از زمانی‌که اراده می‌کنیم توفیق آن از ما سلب می‌شود.

 

کرامت‌های زندگی

 

  • یکی از مفسرین می‌گوید رؤیایی که حضرت یوسف دید کرامتی بود که خداوند نصیب یوسف کرد. این کرامت در زندگی ما نیز بسیاری اوقات محقق می‌شود به عنوان مثال زمانیکه به زیارت مشرف می‌شویم عنایت خاصی به ما می‌شود که نباید آن را بر دیگران آشکار کرد.

 

حسادت، اصلی‌ترین عامل

 

  • اصلی‌ترین علت برخورد برادران یوسف، حسادت است.
  • در وجود ما نیز ممکن است نفس به قلب حسادت کند و نتواند شاهد رشد و کمال قلب باشد.
  • هرگز گزارش کار و موفقیت‌هایتان را از قبل ندهید بلکه زمانی‌که کار انجام شد اگر مایل بودید آن را اعلام کنید، به عنوان مثال در امر خواستگاری تازمانی‌که صیغه عقد خوانده نشده تا می‌توانید موضوع را عنوان نکنید. در روایت آمده «إِظْهَارُ الشَّيْ‏ءِ قَبْلَ أَنْ يُسْتَحْكَمَ مَفْسَدَةٌ لَه‏» بیان چیزی قبل از آنکه مستحکم و قطعی شود، مفسده دارد.

 

*****

سوره مبارکه یوسف، آیه9

 

«اقْتُلُواْ يُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضًا يَخْلُ لَكُمْ وَجْهُ أَبِيكُمْ وَتَكُونُواْ مِن بَعْدِهِ قَوْمًا صَالِحِينَ»

«[يكى گفت] يوسف را بكشيد يا او را به سرزمينى بيندازيد تا توجه پدرتان معطوف شما گردد و پس از او مردمى شايسته باشيد.»

 

نقشه جلب محبت

 

  • برادران حضرت یوسف قصد از میان برداشتن او را داشتند تا تمام محبت پدر به یوسف را به خود جلب کنند به همین جهت پیشنهاد دادند که یوسف را بکشیم یا او را در سرزمینی رها کنیم و بعد از آن مردمانی خوب باشیم.

این امر در ارتباط با بسیاری از ما نیز صادق است، به عنوان مثال ممکن است در مقام شاگردی گمان کنیم اگر شاگرد تازه واردی با استاد رابطه‌ی صمیمی‌ای داشته باشد ممکن است از جایگاه ما نزد استاد کاسته شود به همین جهت نقشه دوری او را می‌کشیم یا در ارتباط با برخی عروس‌ها گمان می‌کنند اگر جایگاه و محبت همسرشان به مادرشان از بین برود می‌توانند تمام محبت شوهر را به خود جلب کنند درحالی‌که هرکس جایگاهی متفاوت دارد.

 

یوسف قلب

 

  • تفاسیر عرفانی می‌گویند در وجود ما قلب یوسف است، زمانی‌که انسان تمام توجه خود را به مادیات معطوف کند و دل را اسیر دنیا کند و برای معنویات جایگاهی قائل نشود گویا قلب را کشته است.
  • بسیاری از ما گاهی وجه شباهت با برادران یوسف پیدا می‌کنیم و با خود گمان می‌کنیم یک گناه مرتکب می‌شویم و بعد از آن توبه می‌کنیم و صالح می‌شویم غافل از آنکه یک گناه یک عمر‌مان را نابود می‌کند کما اینکه برادران یوسف سالیان سال افسرده بودند و از محبت پدر و حتی نگاه او بهره نمی‌بردند و فقر بر آنان مستولی شده بود و گرفتار عذاب وجدان بودند.

 

دیدن محبوب سبب اشتغال دل به او

 

  • برادران حضرت یوسف گفتند یوسف را از دید پدر دور کنیم تا پدر یوسف را نبیند و در عوض او ما را مشاهده کند. معلوم است دیدن امر محبوب سبب ‌شود دل گرفتار آن شود.

 

رفع موانع برای دیدار یار غایب از نظر

 

  • یکی از مفسرین می‌گوید اگر می‌خواهید علی الدوام متوجه وجود مبارک حضرت بقیة الله باشید باید موانع این شهود را برطرف کنید.
  • آیه الله جوادی می‌فرمایند: نماز قسمتی جدا در زندگی نیست، بلکه حقیقتی است که در لحظه لحظه وجود ما جاری است، خداوند در نماز موانع را دور می‌کند مشروط به آنکه موانع وصل به حق را از خود دور کنیم.

 

***** 

سوره مبارکه یوسف، آیه 10

 

«قَالَ قَآئِلٌ مَّنْهُمْ لاَ تَقْتُلُواْ يُوسُفَ وَأَلْقُوهُ فِي غَيَابَةِ الْجُبِّ يَلْتَقِطْهُ بَعْضُ السَّيَّارَةِ إِن كُنتُمْ فَاعِلِينَ»

«گوينده‏‌اى از ميان آنان گفت ‏يوسف را مكشيد اگر كارى مى‏‌كنيد او را در نهانخانه چاه بيفكنيد تا برخى از مسافران او را برگيرند»

 

بد و بدتر

 

زمانیکه برادران یوسف نقشه قتل او را کشیدند یکی از برادران گفت یوسف را نکُشید بلکه او را در چاهی عمیق بیندازید تا بعضی از کاروانها او را بیابند. این پیشنهاد گرچه در ظاهر از پیشنهاد قتل یوسف بهتر است ولی در نهایت هردو جرم و معصیت است و آسیب به یوسف وارد می‌کند.

 

 حیات حقیقی

 

  • حیات حقیقی در حیات قلب است زیرا دل بیت‌الله است، گاهی اوقات افراد دل را کامل می‌کشند و گاهی ظاهرا آن را نمی‌کشند اما حقیقتاً آن را از بین می‌برند، این امر زمانی است که فقط به ظاهر عبادت توجه می‌کنند و به باطن آن توجهی ندارند به عنوان مثال ذکر زبانی دارند اما ذکر قلبی ندارند. ذکر قلبی و حقیقی در اعضا و جوارح موثر است.
  • گاهی اوقات در تصمیمات ناصحیح ما خدای سبحان نیروهایی نازل می‌کند که تردید ایجاد کنند و تصمیمات ناصحیح ما محقق نشود و امکان جبرانی وجود داشته باشد. این امر امدادی الهی است.

 

*****

سوره مبارکه یوسف، آیه 11

 

«قَالُواْ يَا أَبَانَا مَا لَكَ لاَ تَأْمَنَّا عَلَى يُوسُفَ وَإِنَّا لَهُ لَنَاصِحُونَ»

«گفتند اى پدر تو را چه شده است كه ما را بر يوسف امين نمى‏‌دانى در حالى كه ما خيرخواه او هستيم»

 

کلام، بهترین معرّف

 

  • انسان با کلام خویش خود را معرفی می‌کند همچنان‌که در روایت آمده: «الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِه‏». برادران یوسف زمانی‌که می‌خواستند اجازه آمدن یوسف با خود را از پدر بگیرند ابتدا با پدر مؤدبانه صحبت می‌کنند و از عبارت «يَا أَبَانَا» استفاده می‌کنند اما در ادامه کلامشان حالت اعتراض پیدا می‌کند و با بیان جمله معترضه به پدر می‌گویند چرا ما را نسبت به یوسف امین نمی‌دانی در حالی که ما همیشه خیلی خیرخواه او هستیم «مَا لَكَ لاَ تَأْمَنَّا عَلَى يُوسُفَ و انّآ له لَناصِحون». آنان از عبارت «ناصح» استفاده کردند که از نظر صرفی اسم فاعل است و از آن اراده حال و آینده می‌شود به این معنا که ما در حال و آینده خیرخواه او هستیم.

 

حسادت، خطر آدم کشی

 

  • برادران یوسف گرفتار بیماری حسادت بودند، بیماری‌ای که منجر به اعتراض و بی‌ادبی و افترا و آدم کشی شد.
  • بسیای اوقات کسانیکه در اصطلاح عرف حساس گفته می‌شود گرفتار بیماری حسادت هستند.
  • خود را بررسی کنیم ببینیم در خلوت و جلوت‌مان حقیقتاً با هم یکسان است؟ مانند برادران یوسف نباشیم که در جلوت و مقابل پدر آهنگ خیرخواهی سر دادند ولی در خلوت نقشه قتل یوسف را کشیدند.

 

 

تاریخ جلسه : 97/3/7 ـ جلسه 10

«برگرفته از کلام استاد زهره بروجردی»

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *