مقدمه
اساس در زندگی روزمره ما شاد بودن است. بعضی اوقات افراد شاد نبودن را به عنوان یک امر مقدس حساب میکنند و آن را امری الهی میدانند. اسلام دینی است که اساس را بر شاد بودن قرار داده است اما این شاد بودن چه نوع شادی است آیا شادی است که موجب میشود انسان وظایف و تکالیفش را به نحو احسن انجام دهد یا خوشی بازدارنده از تکلیف است به نحوی که چنان من مست شوم که وظایف یومیهام را فراموش میکنم .
ذکر الحمدلله
برای پاسخ به این دو سوال باید گفت که یکی از اذکاری که مأمور به آن هستیم و در زندگی روزمره ما جاری و ساری است ذکر الحمدلله است.
- الحمدلله نمایانگر رضایت باطنی بنده از وضعیتی است که برای او ایجاد شده است.
- الحمدلله نمایانگر شکر بنده است به جهت وضعیت خود و اطرافیانش.
- باطن الحمدلله مثبت نگری را به دنبال دارد ، فرد حامد در کلیه امور زیبا بینی خاصی دارد و نعمات و لطف منعم را ملاحظه میکند و ذکر دائم او الحمدلله میشود .
غم، مانع سلوک
- یکی از اموری که در ادعیه از آن به خدای سبحان پناه میبریم و به عنوان مانعی بر راه سلوک می بینیم غصهخوری است .
همچنانکه در ادعیه روز اول ماه مبارک رمضان آمده :
« اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَسَلِ وَ الْهُمُوم»
هم ّ به معنی غم و غصه است و مهموم به معنی فرد مغموم است.
- با وجود غم امکان سلوک نیست بلکه برای طی مسیر سلوک و بندگی حضرت حق شادابی و سرور خاصی لازم است تا هم اصل بندگی جاری شود و هم کیفیت آن ارتقا یابد.
شادی باعث ارتقای کیفیت بندگی
- کیفیت بندگیای که در مسیر حق با نشاط و سرور و فرح خاصی صورت گیرد نسبت به بندگی که با کسالت و بیتوجه و همراه با عدم رضایت و اعتراض صورت گیرد قابل قیاس نیست، به عنوان مثال غذایی که با انرژی مثبت طبخ شود با غذایی که با انرژی منفی طبخ گردد قابل قیاس نیست.
وجوب شاد بودن به جهت فضل و رحمت الهی
- خدای سبحان در سوره مبارکه یونس، آیه58 میفرماید:
«قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُون »
«پیامبر به مردم بگو به جهت فضل و رحمت خداوند در زندگی روزمره شان باید شاد باشند.»
در تفاسیر روایی بعضی مفسرین فضل را پیامبر و رحمت را امیرالمؤمنین و بعضی آن را بالعکس تفسیر کردهاند، بنابراین با وجود جریان رسالت و ولایت باید خوشی در زندگی حاکم باشد.
به فرموده آیت الله حسن زاده: الهی تو را دارم پس چه کم دارم پس چه غم دارم ؟
- وقتی بنده انتساب به مولا پیدا میکند و ناقص انتساب به کامل پیدا میکند چنان شرافت و کرامتی را دریافت میکند که جایی برای غصه خوری باقی نمیماند.
غصه یعنی نادیده گرفتن خدا، رسول و قیامت
- آیات و روایات چیزی به عنوان غصه خوردن را موجه نمیدانند زیرا در حقیقت باطن تمام غصهها نادیده گرفتن خدای سبحان، نادیده گرفتن رسول، نادیده گرفتن ولی و نادیده گرفتن قیامت است. به جای مغموم بودن باید به دنبال راه کار حل مشکل باشیم و به وظایف واجب خود بپردازیم نه آنکه از وظایف بندگی خود باز بمانیم.
غصه مذموم
- غصه خوردنی در دیدگاه شریعت مذموم است که فرد را از انجام وظایف خود باز دارد.
باز ماندن از وظایف هرگز
- اگر اعتقاداتمان را در بستر زندگی جاری کنیم جایی برای اندوه نیست، حتی زمانیکه خدایی نکرده عزیزی را از دست میدهیم گرچه تا چهل روز درگیر عزیزی هستیم که از دست رفته است ولی این به این معنا نیست که از وظایف خود باز بمانیم.
بزرگترین مصیبت عالم مصیبت کربلا است، وجود مقدس حضرت زینب با وجود چنین مصیبتی از عرصه انجام وظیفه خود باز نماندند و حتی در آن شرایط نماز شب خود را به (صورت نشسته به) جا آوردند.
شادی، لازمه سلوک
- ابن سینا در فصل هشتم کتاب اشارات خود در باب بهجت میگوید سالک باید بهجت داشته باشد، بهجت لازمه سلوک و سعادت است.
- یکی از درخواستهای ما این است که «اللَّهُمَّ غَيِّرْ سُوءَ حَالِنَا بِحُسْنِ حَالِك» خداوندا! بدحالی ما را به خوشحالی خودت تغییر بده.
شادی در کل کائنات جاری است
خداوند در نظام عالم بهجت را حاکم کرده است و علامت این بهجت تسبیحی است که در کل کائنات جاری است، همچنانکه قرآن کریم میفرماید:
« سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيم»[1]
« آنچه در آسمانها و زمين استخدا را به پاكى مىستايند و اوست ارجمند حكيم»
تسبیح به معنای شناگری و حرکت است. تمام نظام عالم در حرکت است و این حرکت علامت بهجت است، کائنات از اینکه مبدأشان خدای سبحان است و میتوانند به سوی او حرکت کنند احساس شادابی و خوشی دارند، به همین جهت هرگز از حرکت باز نمیمانند درحالی که برخی بندگان با کمترین مشکل و گرفتاری از حرکت و تسبیح باز میمانند و متوقف میشوند و با این توقف در حقیقت با کل نظام عالم درگیر میشوند.
ضرورت شادی
- نشاط و شادابی امری نیست که فقط در قسمتی از زندگی لازم باشد بلکه این مسئله در زندگی عبادی ما نیز به شدت لازم است. علامت این امر آن است که بعد از عبادت توصیه به سجده شکر شده است تا با این کار اختیاری بودن و اجباری نبودن آن اعلام شود.
- نشاط و شادابی در زندگی اجتماعی ما نیز بسیار ضروری است، زیرا به ارتقاء روابط اجتماعی ما کمک می کند. این امر در روابط خانوادگی نیز اهمیت به سزایی دارد. اگر در خانواده خدمات زیادی به همسر و فرزندان داشته باشیم اما به جهت مغموم بودن نشاط لازم را نداشته باشیم خللی ایجاد کردهایم که جبرانی ندارد، زیرا بسیاری از خدمات و کارهای ما در خانواده اگر از طریق ما صورت نگیرد از طرق دیگر قابل جبران است اما اگر نشاط لازم از طریق ما در خانواده ایجاد نشود جبرانی ندارد.
چگونه می توان نشاط را در زندگی جاری کرد؟
تاکنون متوجه شدیم شادی و نشاط امری ضروری است و کسل بودن نوعی شیطنت است.
- مشکلات گذشته و نگرانی های آینده نباید مانع نشاط و سرورمان شود. امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند:« ما فات مضى و ما سيأتيك فأين قم فاغتنم الفرصة بين العدمين» گذشته گذشته است به همین جهت نباید بابت آن غصه خورد، از طرفی آینده نیز هنوز نرسیده است بنابراین قیام کن و فرصت را غنیمت بشمار.
تاریخ جلسه: 97/4/19 ـ بخش 1
«برگرفته از کلام استاد بروجردی»
[1] سوره مبارکه حدید، آیه 1