جوشن زرهی است که انسان را از شر غیر و از شیطنت محافظت میکند از همین رو به خواندن این دعا در شبهای قدر توصیه فراوان شده. حال چه میزان معرفت از طریق این دعا به انسان میرسد که در ارزشمندترین شبهای سال به آن سفارش شده، شبی که معادل با هزار سال است. خواندن جوشن در زمان دیگری توصیه نشده تنها در این سه شب توصیه شده که یک شبش شب قدر باشد.
راوی جوشن امام سجاد (ع) هستند که میفرمایند پدرم از پدرش از جد بزرگوارم پیامبر خاتم (ص) نقل کردند که جبرئیل این دعا را در یکی از جنگها برای پیغمبر به ارمغان آورد. این دعا زمانی به ایشان رسید که ایشان زره بسیار سنگینی تن پوششان بود جبرییل به حضرت فرمود این دعا را بخوان که امان است برای تو و امت تو و توصیه شده این دعا روی کفن نوشته شود و گفته شده اگر کسی این دعا را لیله القدر بخواند خدای سبحان هفتاد هزار فرشته مسبّح برای او قرار خواهد داد که تمامی ملائک تا قیامت تسبیح کرده و ثواب تسبیح خود را برای خواننده دعا قرار میدهند و اگر کسی این دعا را در ماه مبارک رمضان سه مرتبه بخواند جسدش بر آتش حرام میشود و خدای سبحان بهشت را بر او واجب میکند و ملکی موکل میشود که او را از شرور مختلف در امان قرار داده و از معصیت حفظ کند.
اسامی خدای سبحان در طول یکدیگرند
قطعا هزار اسمی که در جوشن کبیر از لسان مطهر پیامبر خاتم (ص) آموزش داده شده و به عنوان دعا ذکر شده است، در طول یک دیگرند نه در عرض، یعنی پشتپرده هر یک از اسامی خدای سبحان سایر اسامی حضرت حق قرار دارد اسمی غیر از اسم دیگری نیست. هر اسمی که میشناسید سایر اسامی در کنه آن جای دارد. خدای حکیم، علیم است. خدای علیم، رب است و خدای رب رزاق است.
حضرت اباعبدالله (ع) میفرمایند پدرم فرمودند این دعا را بر کفن بنویسم و به اهل خودم هم آموزش دهم تا بر کفن بنویسند و این دعا را بخوانند، اگر کسی این دعا را بر کفن مینویسد به مفاتیح استناد میکند.
دعای جوشن را بیتوجه نخوانید
دعای جوشن فراتر از خواندن و فراتر از ذکر ظاهری است از همین رو چنین آثار عجیبی در پی دارد. به یقین قرائت نمیتواند به دعا چنین خواصی ببخشد. قرائتِ با معرفت دعای جوشن اثر وضعی خود را بر زندگی انسان بر جای میگذارد تا جایی که خود به خود میان فرد و میان معصیت فاصله میافتد و اعمال کمالی از او صادر میشود. اثر معرفتی دعای جوشن چنان است که رنگ زندگی را عوض میکند و فرد را در شمار اصحاب الجنه قرار میدهد. خدا مجیبالدعوات است. در دعای جوشن هرکس عاجزانه صد مرتبه میگوید «خَلِّصْنَا مِنَ النَّارِ یا رَب» وقتی فرد خود را در آتش الهی میداند و با اضطرار درخواست رهایی از آتش را دارد خدای مجیب الدعوات پاسخ او را خواهد داد و بندهاش را از آتش قهر و غضب خویش نجات میبخشد و او را به وصل و انس خود واصل میکند.
از سرّ ملک و ملوک مطلع شوید
دعای جوشن با این عبارت آغاز میشود «اللَّهُمَّ انّى أَسْئَلُک» هر یک از این سه عبارت نیاز به توضیح دارد: اللهم ، انی ، اسئلک.
میم مشدّد در پایان «اللَّهُمَّ» به جای حرف ندایی به کار رفته که باید قبل از «الله» میآمده: «یا الله» به «اللَّهُمَّ» تبدیل شده است. اگر سوال شود چرا «یا الله» گفته نشده است؟ «یاء» حرف ندا برای بعید است. برای کسی که از شما دور است و میخواهید صدایش کنید. حال وقتی «یاء» حذف شود گویا بنده در اوج قرب قرار دارد.
مرحوم حاج ملا هادی سبزواری (ره) می گوید: این دو میمی که در پایان «اللَّهُمَّ» میبینید دو میمی است که در اسم محمد (ص) در نوشتار ملاحظه میکنید، چون در گفتار که سه میم است. همچنین گفتهاند دو میم یکی ملک و دیگری ملکوت است ، عالم ملک و عالم ملکوت، عالم ظاهر و عالم باطن، عالم ماده و عالم معنا.
خدای سبحان در آغاز دعای جوشن کبیر آموزش میدهد اگر مایل هستید از سرّ ملک و ملکوت مطلع شوید واسطه این اطلاع وجود مقدس پیامبر خاتم (ص) است، میم حرف انسان کامل است. مفسرین میگویند در «حم» های قرآن نیز میم اشاره به وجود مقدس پیامبر (ص) دارد، این امر اشاره دارد که خدای سبحان بدون هیچ فاصلهای نام پیامبر (ص) را به نام خود چسبانده است. باید دانست حضور در محضر خدای سبحان بدون توسل به پیامبر (ص) امکان پذیر نیست.
اللهمّ حقیقتاً همان یا الله است. که میم مشدد جایگزین «یا» شده است. مرحوم سبزواری (ره) میفرماید: ابجد «یاء» با ابجد «هو» یکی است، ابجد «یاء» 11 است ابجد «هو» هم 11 است، در عبارت اللهمّ «هو» مقام غیب الغیوبی (هو) خدای سبحان پنهان است، در عین حالی که «الله» اسم جامع خدای سبحان است اما هرگاه اسم جامع بر زبان آورده میشود گویا پنهانی به مقام غیب الغیوبی حضرت حق هم توجه دارید.
اعظم اسماء خدا «هو» است، و در هر «یا الله» به اعظم اسماء الهی توجه میشود.
عبارت «اللَّهُمَّ انّى» بسیار سلسله زیبایی است. گفته شد «الله» خدا و «میم» پیامبر (ص) است و سپس «إنّی» من هستم. خدای سبحان چندان به من قابلیت داده است که با وساطت نقطه عطف پیامبر (ص) میتوانم افاضه فیض کنم. اگر انسان از عمق آن مطلع شود دوست دارد پرواز کند زیرا در ابتدا نام خدا ذکر شده، سپس به نام پیامبر (ص) اشاره شده و در پی آن دو من پیوست میخورم.
کدام من؟
«انّى» این من چیست و کیست؟ نوعاً در ادبیات عرفانی نباید سخنی از من وجودی انسان در میان باشد. حال این چه منی است که به او اجازه داده شده که با این تأکید خود را هویدا سازد؟ مگر نه آن است که امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند «وجودک ذنب لا یقاس به ذنب» گفتن «من» خود گناه است، بودن «من» گناهی است که قابل قیاس با هیچ گناهی نیست.
پس ذکر نام بنده بعد از پیامبر (ص) بدون هیچ فاصلهای به چه معناست؟ مرحوم سبزواری (ره) میفرماید: در واقع این من، منی است که افتخار به بندگی میکند، افتخار به فقر دارد، افتخار به انتساب به خدای سبحان دارد، مهمترین امر در زندگی او گدایی از درگاه باری تعالی است.
عبارت «عبد» از کدام قسمت عبارت استنباط میشود؟ عبارت «أَسْئَلُک» که همه وجود انسان عبد و نیاز میشود، اگر همه وجود بنده احتیاج به کمال مطلق شد آن عبد بودن ارزشمند است و این نام چندان قداست پیدا میکند که بعد از نام پیامبر (ص) نام این گدا ذکر میشود.
تاریخ جلسه: 1397/4/25- جلسه 1- بخش 1
این جلسه ادامه دارد…
«برگرفته از کلام استاد زهره بروجردی»
» ادامه جلسه 1- بخش 2- بررسی فرازهای: «انی اسئلک، الغوث و خلصنا»
[1] سوره فاطر، آیه 15
[2] سوره مبارکه نساء، آیه 10
[3] سوره مبارکه نساء، آیه 145
[4] سوره مبارکه مریم، آیه 71