حدیث 18: فضیلت ذکر در روایات

·       روایت اول

 

امام صادق (ع) می‌فرمایند:

«مَا مِنْ مَجْلِسٍ یجْتَمِعُ فِیهِ أَبْرَارٌ وَ فُجَّارٌ فَیقُومُونَ‏ عَلَى غَیرِ ذِکرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا کانَ حَسْرَةً عَلَیهِمْ یوْمَ الْقِیامَةِ»[1]

«هیچ مجلسی نیست که در آن خوبان و بدان جمع شوند و توجهی به خدا نداشته باشند، مگر اینکه در قیامت حسرتش را می‌خورند.»

زمانی که می‌توانست در این مجالس به ذکر خداوند سبحان سپری شود بیهوده گذشته است. در عرف عام گفته می‌شود این زمان، زمان از دست رفته و جزو ضایعات عمر انسان محسوب می‌شود. با توجه به روایت می‌توان چند برداشت کرد.

  • مجالس ذکر تنها شامل خوبان عالم نیست. بلکه فرد خلاف‌کار هم می‌تواند در مجالس ذکر شرکت کند، زیرا این فرد نیز در عمق وجود و فطرتاً خدایش را می‌پرستد و گاه در نیازمندی‌هایش به او متوسل می‌شود. روایت می‌گوید: «این دو گروه چون حضور در این مجالس را بیهوده از دست بدهند در قیامت حسرت می‌خوردند.»

  • اجتماعات تأثیر خود را بر افراد می‌گذارد. چنانچه در مجلسی گروهی ذاکر باشند، بقیه نیز ذاکر می‌شوند به همین دلیل می‌گوید: «در قیامت همه‌ کسانی که در آن جمع حضور داشته‌اند حسرت زمان از دست رفته خویش را می‌خورند.»

  • در این روایت از حضور در جمع سخن به میان آمده است، اگر جمع را در مقابل فرد قرار دهیم باید بگوییم انسان اگر خلوت‌های خود را در غفلت سپری کند آسیب می‌بیند، حال اگر این غفلت مربوط به اجتماعی باشد که فرد در آن جمع حضور می‌یابد بیشتر آسیب می‌بیند، زیرا انرژی منفی یک نفر به مراتب کمتر از انرژی منفی یک گروه است. پس با توجه به روایت باید گفت حضور در جمع غافل خطرش بیشتر و حسرتش در قیامت افزون‌تر است.اگر افراد به دنبال اجتماعی مفید هستند باید در جمعی قرار گیرند که در آن مجلس ذکر خدای سبحان باشد.

  • حسرت‌های قیامت جاودان است و حسرت‌های جاودان زاییده از دست دادن لحظات کوتاه در این عالم است.

 

·       روایت دوم

 

امام باقر (ع):

« مَنْ أَرَادَ أَنْ یکتَالَ‏ بِالْمِکیالِ الْأَوْفَى فَلْیقُلْ إِذَا أَرَادَ أَنْ یقُومَ مِنْ مَجْلِسِهِ: «سُبْحانَ رَبِّک رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یصِفُونَ وَ سَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِینَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ‏[2]»»[3]

«هر کس که مى‏‌خواهد پیمانه اعمالش پر باشد، هنگام برخاستن از جایش بگوید: منزه است خداى عزیز از اینکه به وصف در آید. و سلام بر فرستادگانش. و حمد و ستایش مخصوص خداوند رب العالمین است».

امام صادق (ع) قرائت این آیات را در وقت قیام از مجلس، کفاره گناهان ذکر می‌کنند.

 

از امام صادق (ع) در روایت دیگری آمده است:

«مَنْ‏ أَرَادَ أَنْ‏ یکتَالَ‏ بِالْمِکیالِ الْأَوْفَى فَلْیکنْ آخِرُ قَوْلِهِ- سُبْحانَ رَبِّک رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یصِفُونَ وَ سَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِینَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ»[4]

«هرکس می‌خواهد کیلش در روز قیامت تمام باشد این سه آیه را بعد از نماز بخواند: سُبْحانَ رَبِّک رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یصِفُونَ وَ سَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِینَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ.»

البته باید بگوییم روایت اخیر نباید زمینه‌ای برای غفلت‌ها فراهم کند، اصل بر این است که عبادات خالصانه و بدون غفلت انجام شود، اما اگر سهواً مرتکب غفلتی شدیم حضرت می‌فرماید این سه آیه جبران کننده سهو و خطای انسان است.

 

·       روایت سوم

 

امام صادق (ع) در روایت دیگر فرمود:

«قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِعِيسَى ع يَا عِيسَى‏ اذْكُرْنِي‏ فِي‏ نَفْسِكَ‏ أَذْكُرْكَ‏ فِي‏ نَفْسِي‏ وَ اذْكُرْنِي فِي مَلَئِكَ أَذْكُرْكَ فِي مَلَإٍ خَيْرٍ مِنْ مَلَإِ الْآدَمِيِّينَ يَا عِيسَى أَلِنْ لِي قَلْبَكَ وَ أَكْثِرْ ذِكْرِي فِي الْخَلَوَاتِ وَ اعْلَمْ أَنَّ سُرُورِي أَنْ تُبَصْبِصَ إِلَيَّ وَ كُنْ فِي ذَلِكَ حَيّاً وَ لَا تَكُنْ مَيِّتاً.»[5]

«خداى عزوجل به عیسى (ع) فرمود: اى عیسى مرا در خاطر خود یاد کن تا من نیز تو را بیاد آرم، و مرا در میان مردمان یاد کن تا من نیز تو را در میان جمعى بهتر از جمع آدمیان (یعنى فرشتگان) یاد کنم، اى عیسى دلت را براى من نرم کن و در تنهایی‌ها بسیار مرا یاد کن و بدان که شادى من به این است که براى من تواضع کنى، و در این باره زنده (دل) باش و مرده (دل و افسرده) مباش.»

خداوند سبحان به عیسی می‌گوید یاد کردن من از تو به طور خاص، منوط به یاد کردن تو از من است و گرنه خدای سبحان العیاذ بالله که نیازی به یادآوری بندگان ندارد و خدای علیم در هیچ حال از یاد بندگان خود به طور عام غافل نیست. اگر خداوند به عیسی چنین می‌گوید از آن روست که عیسی را متوجه سازد چنانچه تو می‌خواهی به طور خاص و ممتاز از دیگران، من از تو یاد کنم تو نیز باید زمان‌های خاصی که از دیگران به دوری و این زمان تنها از آن خود توست، به یاد من خدا باشی.

درک بشر از آنکه خدای کریم، قدیر، رحیم و رزاق و… به طور خاص از بنده یاد کند قاصر است. با مثالی ابتدایی در توضیح این سخن می‌گوئیم اگر فرد بزرگی به ما بگوید: «در زیارت علی بن موسی الرضا (ع) خیلی به یاد شما بودم» و یا حتی اگر معلمی به شاگردش بگوید: «دیشب به یاد تو بودم و برایت دعا کردم» وصف این حال برای شنونده کار آسانی نیست، زیرا او از شدت شادی در پوست خود نمی‌گنجد.

حال اگر از حدِ بزرگ فکری و معلم بالاتر برویم و بگوییم مثلاً نائب امام زمان (عج) در حق کسی دعا کند و یا خود حضرت (عج) به کسی بگوید در حق شما دعا کردم به یقین در پی دعاهای ایشان، خیرات و برکات عظیمی به زندگی انسان می‌رسد.

حال با توجه به روایت اگر خداوند سبحان بگوید من به یاد کسی هستم که یاد من هست، خیرات و برکات به جا مانده از یاد خدا غیر قابل تصور است. یاد خدا بودن یعنی استفاده از تمام نعمت‌های خاص که حضرت حق برای بندگان خاص خود در نظر دارد.

سخن خداوند سبحان با عیسی از خلوت‌ها‌ی عیسی فراتر می‌رود و می‌گوید: «اگر مرا در جمع یاد کنی، من تو را در جمعی یاد می‌کنم که بهتر از جمع آدمیان باشد.» ذکرگویی محبوب در خلوت و پنهانی کافی نیست، بلکه باید علنی و آشکارا نیز ذکر معشوق را بر زبان راند.

خداوند به عیسی می‌گوید اگر تو مرا یاد کنی من تو را در جمع بالاتر از انسان‌ها یاد می‌کنم، یعنی من نام تو را در میان آسمانیان ذکر می‌کنم. اگر نام مؤمنی در عرش به گوش ملائکه برسد آن‌ها دعاگوی او خواهند بود، حال اگر این نام از سوی خدای سبحان ذکر شود چه دعایی از ملائکه به این فرد می‌رسد؟

آنچه خداوند سبحان به عیسی نوید داد در میان ادعیه‌ شیعه به چشم می‌خورد. زائری که توفیق زیارت ائمه‌ اطهار (ع) را می‌یابد، آنگاه که با وجود مقدس حضرات معصومین وداع می‌کند در زیارت وداع می‌خواند: «اُذکرونی عند ربکم»[6] «شما ائمه ما را در نزد خدایتان یاد کنید» جالب اینجاست که نام بنده به نیکی نزد خداوند سبحان ذکر می‌شود و همین ذکر دنیا و آخرت بنده را کفایت می‌کند.

«یا عِیسَى أَلِنْ لِی قَلْبَک» «دلت را نرم کن، قساوت قلب نداشته باش» نرمی قلب نسبت به مردم خدا را راضی می‌کند و آنچه سبب رضایت حضرت حق است سبب خوشنودی خود انسان نیز می‌شود.

خداوند می‌گوید: «یا عِیسَى أَلِنْ لِی قَلْبَک وَ أَکثِرْ ذِکرِی فِی الْخَلَوَاتِ» «دائم ذکر بگو تا دلت نرم شود و در خلوت‌هایت زیاد مرا یاد کن.» یاد کردن محبوب سبب آرامش دل می‌شود و هر گاه دلی آرام باشد آرامش‌بخش دیگران نیز می‌شود.

اگر خداوند عیسی را به ذکر در خلوت توصیه می‌کند از آن روست که در خلوت‌ها زمان اندیشیدن و فکر کردن به خود بیشتر میسّر است و سکوت تأثیر خود را بر انسان می‌گذارد و اگر در ادامه خداوند عیسی را به ذکر در جلوت فرا می‌خواند شاید از آن روست که عیسی از جمع غافل نشود و زمان خود را تنها در خلوت‌هایش سپری نکند.

« وَ اعْلَمْ أَنَّ سُرُورِی أَنْ تُبَصْبِصَ إِلَیّ» «بدان سرور من به این است که به سوی من تضرع کنی»
در روایت از عبارت «تُبَصْبِصَ إِلَیّ» استفاده شده است. این عبارت به معنای دم تکان دادن سگ است و نشانی برای اعلام نیاز و وابستگی ‌او به صاحبش می‌باشد تا با این عمل هم توجه صاحبش را به خود جلب کند و هم از او تشکر کند. خداوند می‌گوید: من دوست دارم بنده‌ام با من اینگونه باشد یعنی هر لحظه نیاز خود را به من اعلام کند، خودش را از محضر من دور نکند و با گریه و زاری نسبت به من توجه داشته باشد.

«وَ کُنْ فِی ذَلِک حَیاً وَ لَا تَکنْ مَیتاً» «تو در ذکر زنده باش نه مرده»

انسان باید به خدا توجه داشته باشد تا در هر امری که به او واگذار می‌شود احساس حیات و زندگی کند و گرنه کار از روی بی‌میلی و بی‌توجهی فایده‌ای ندارد.

زنده باش یعنی هنگام ذکر محبوب دلت حاضر باشد، وصل به خدا باش. مرده‌ای نباش که ذکر را بدون حضور قلب تکرار می‌کند.

اگر این قسمت از روایت را به نمازهای خویش تعمیم دهیم باید بگوئیم وقتی انسان نمازی بدون حضور قلب خواند گویا مرده ‌است هر چند تکلیف از او برداشته می‌شود ولی نمازش اثری ندارد. آثار نماز بر نمازی بار می‌شود که قلب در محضر خدای سبحان خاضع و خاشع و حاضر باشد.

قرآن می‌گوید:

«إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکرِ»[7]

«همانا نماز (انسان را) از فحشا و منکر باز مى‏‌دارد»

دوری از منکر و فحشا، قلبی حاضر و جسمی خاضع می‌طلبد.

 

·       روایت چهارم

 

امام صادق (ع)  در روایت دیگری می‌گوید:

«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یقُولُ مَنْ شُغِلَ‏ بِذِکرِی‏ عَنْ مَسْأَلَتِی أَعْطَیتُهُ أَفْضَلَ مَا أُعْطِی مَنْ سَأَلَنِی‏»[8]

«همانا خداى عز و جل فرماید: هر که بسبب ذکر من از درخواست و پرسش از من سرگرم شود (به طورى که درخواست و حاجت خود را فراموش کند) به او بدهم بهتر از آنچه می‌دهم به آن کس که از من درخواست کند. (و ذکر من او را سرگرم نکرده)»

خداوند می‌فرماید: اگر کسی به جای درخواست‌های خودش ذکر مرا بگوید (مثلاً ذکر سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر) بگوید من بهتر از حاجت‌هایش به او خواهم داد.

شاید در توضیح این روایت بتوان گفت ذکر محبوب بر هر سخنی مقدم است و انسان اگر واقعا عاشق باشد خودی ندارد تا خواسته‌ای داشته باشد. همچنین انسان در حالت ذکر به خداوند اعلام می‌دارد زمان برای او ارزشمندتر از آن است که برای خواسته‌های شخصی و فردی مصرف کند، بلکه باید آن را برای حمد و ثنای محبوب به کار ‌برد.

چنانچه در زندگی روزمره فرزندی به دیدن پدرش برود و به ایشان بگوید: «امروز آمده‌ام تا شما را ببینم و از حالتان خبردار شوم» و زمان حضور در نزد ایشان تنها از نیکی‌ها و خوبی‌های پدر یاد کند، این ملاقات نزد پدر محبوب‌تر از آن است که فرزند برای رفع حوائج خویش به دیدن پدر برود و بگوید: «آمده‌ام تا مشکلم را مرتفع کنم» حقیقتاً این دیدار برای پدر چندان خوشایند نیست. در حالیکه دیدار اول نه تنها لذّت‌بخش است بلکه به یقین پدر بزرگوارتر از آن است که از مشکل فرزندش غافل شود.

در حقیقت حاجات، بین ما و خدا فاصله می‌اندازد اما ذکر این فاصله را مرتفع می‌کند، این مطلب در شب‌های قدر به وضوح احساس می‌شود، زیرا به زائر شب قدر گفته شده بعد از هر یک از فرازهای دعای جوشن درخواستی را مطرح کند اما زائر در طول دعا هیچ یک از نیازهای شخصی خود را مطرح نمی‌کند، بلکه بعد از هر فراز می‌گوید: «خلّصنا مِن النّارِ یاربّ»[9] «خدایا ما را از آتش فراق خود دور کن» تا توفیق ذکر فراز بعدی نصیبم شود.

 

·       روایت پنجم

 

پیامبر اکرم (ص) فرمودند:

«…وَ اعْلَمُوا أَنَّ خَيْرَ أَعْمَالِكُمْ عِنْدَ مَلِيكِكُمْ وَ أَزْكَاهَا وَ أَرْفَعَهَا فِي دَرَجَاتِكُمْ وَ خَيْرَ مَا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ ذِكْرُ اللَّهِ تَعَالَى فَإِنَّهُ تَعَالَى أَخْبَرَ عَنْ نَفْسِهِ فَقَالَ أَنَا جَلِيسُ مَنْ ذَكَرَنِي وَ قَالَ سُبْحَانَهُ فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ يَعْنِي اذْكُرُونِي بِالطَّاعَةِ وَ الْعِبَادَةِ أَذْكُرْكُمْ بِالنِّعَمِ وَ الْإِحْسَانِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ.»[10]

«…و بدانید که بهترین اعمال و پاک‌ترین و رفیع‌ترین آن‌ها در درجات و بهترین چیزى که آفتاب بر آن طلوع کرد، ذکر خداوند سبحان است که خود فرموده: من همنشین کسى هستم که مرا ذکر کند و فرموده: مرا به یاد بیاورید تا شما را به یاد بیاورم، به این معنا که با طاعت و عبادت مرا یاد کنید تا با نعمتها و احسان و رحمت و رضوان، به یادتان بیاورم.»

خداوند سبحان گفته است: هر که مرا یاد کند، همنشین من است، اگر کسی به من توجه داشته باشد کنار من جای می‌گیرد. این روایت نشان از اهمیّت ذکر دارد.

ذکر معشوق از سوی عاشق آغاز می‌شود ولی خداوند سبحان در پاسخ گویی اذکار او، والاترین نعمت‌ها را به ذاکر عطا می‌کند. بالاترین نعمت برای بنده فراری گنه‌کار، آن است که مولایش از او راضی باشد و او را در کنار خود جای دهد. دیگر از این جایگاه بالاتر برای بنده وجود ندارد همنشین خداوند سبحان شدن بالاترین جایگاه بندگی است.

اگر بنده‌ای همنشین آن ملیک مقتدر شود، بالاتر از آن همنشینی دیگر چه چیزی در نظام عالم طلب خواهد کرد؟

 

 نداشتن ذکر لسانی، خواسته شیطان

 

با توجه به روایات ذکر شده باید بگوئیم: اساس حضور در محضر خدای سبحان آن است که قلب حاضر باشد اما اگر حضور قلب نباشد، نباید فرد خود را از ذکر زبانی محروم کند بلکه باید خود را موظف به اذکار روزانه کند و اگر انسان به دلیل اشتغالات روزانه اذکار خود را بی‌توجه بیان کرد، تا اندازه‌ای به خواسته‌های شیطان بها داده است و اگر اذکار زبانی را کاملا قطع کند به تمام خواسته شیطان در رابطه با ذکر بها داده است.

در پایان بحث امام (ره) مطرح می‌کنند که اخبار ذکر بسیار زیاد است، آداب و شرایطی دارد، ولی آنچه در این قسمت یاد گرفتیم امهّات مسائل مربوط به ذکر است.

 

 تاریخ جلسه: 87/8/8- ادامه جلسه 42                      
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

» حدیث 18- انواع ذکر و اثرات آن

 


[1] اصول کافی، ج2، ص496

[2] سوره مبارکه صافات، آیه 180 تا 182

[3] اصول کافی، ج2، ص496

[4] من لایحضره الفقیه، ج1، ص325

[5] اصول کافی، ج2، ص502

[6] مفاتیح الجنان، زیارت وداع

[7] سوره مبارکه عنکبوت، آیه 45

[8] اصول کافی، ج2، ص501

[9] مفاتیح الجنان، جوشن کبیر

[10] وسائل الشیعة، ج7، ص162

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *