پرهیز از ایرادگیریهای بیفایده
خدای سبحان در آیه 7 سوره مبارکه فرقان میفرماید:
«وَقَالُوا مَالِ هَذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَيَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ لَوْلَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذِيرًا»
«و گفتند اين چه پيامبرى است كه غذا مىخورد و در بازارها راه مىرود چرا فرشتهاى به سوى او نازل نشده تا همراه وى هشداردهنده باشد»
مخاطبین آیه از رفتار پیامبر صلوات الله و سلامه علیه متعجب شدند و گمان نمیکردند حضرت مانند مردم عادی در میان جمع بنشینند، غذا بخورند و به بازار بروند. این ایراد و اشکالی بی پایه است. اینکه مردم ایراد کنند که فلان روحانی در بازار پارچه میخرید و یا فلان روحانی در رستوران بود، حرف بسیار بی اساسی است. غافل از این سخن هستند که روحانی مثل سایر مردم خانوادهای دارد که باید برای آنها امور زندگی را تدارک کند.
بهانهگیریهای بیجا دلیل آن است که فرد طرف مقابل را درک نکرده است و از جنبههای وجودی او بی خبر است، بلکه یک نگاه کلیشهای در ذهن دارد و گمان میکند همان نگاه درست است. واقعیت این است که پیامبر یک جنبه بشری و یک جنبه حقانی دارد برای جنبه بشری خوردن و بازار رفتن لازم است و وحی برای جنبه حقانی است.
پرهیز از استهزاء
قرآن در آیه 41 سوره مبارکه فرقان میفرماید:
«وَإِذَا رَأَوْكَ إِن يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُوًا أَهَذَا الَّذِي بَعَثَ اللَّهُ رَسُولًا»
«و چون تو را ببينند جز به ريشخندت نگيرند [كه] آيا اين همان كسى است كه خدا او را به رسالت فرستاده است»
در ارتباط سالم به هیچ عنوان شخصیت فرد را به استهزا نگیرید، از استهزا بپرهیریم، اساس ارتباط تکریم است. اگر مخاطب ما سخنی بر زبان آورد که مأنوس با ما نبود، حتماً سؤال میکنیم اما حق مسخره کردن نداریم. حتی ممکن است رفتار کسی برای ما نا مأنوس باشد اما نباید او را به تمسخر گرفت. شخصی میگفت من سخنرانی را دیدم که روسری اش چروک بود. از ذهنم گذشت که چطور دقت ندارد! در فاصلهای کوتاه جایی دعوت شدم دیدم همه به لباس من نگاه میکنند. به لباسم نگاه کردم دیدم به لباس من یک شیرینی کاکائویی چسبیده و من متوجه نشدم. استهزاء چه فکری، چه عملی، چه کلامی کار ناشایستی است.
پرهیز از پیشداوری
قرآن در آیه 34 سوره مبارکه شعراء میفرماید:
«قَالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ »
«[فرعون] به سرانى كه پيرامونش بودند گفت واقعا اين ساحرى بسيار داناست»
فرعون در رابطه با حضرت موسی پیش داوری کرد و موسی را ساحر خواند. این اتفاق در زندگی روزمره هر یک از ما زیاد اتفاق میافتد و در بسیاری موارد ما درباره دیگران پیش داوری میکنیم. به عنوان مثال خانمی میگفت پاهایم به شدت درد میکرد. برای نماز وارد مسجدی شدم و دیدم خانم جوانی پشت میز و صندلی برای نماز نشسته است. از ذهنم گذشت این زن جوان نباید روی صندلی نماز بخواند. به خود اجازه دادم و به او گفتم شما جوانی و نباید برای نماز روی صندلی بنشینی. زن جوان به آرامی گفت من رودههایم را عمل کرده ام و نباید خم بشوم. او میگوید شرمندگی این حرف هنوز مر آزار میدهد.
حتی نباید مردم رادر ذهن پیش داوری کرد. زیرا خطر پیش داوری های ذهنی کمتر از گفتاری نیست. اگر فکر غلطی از ذهنمان میگذرد، آن را با شخص مطرح کنیم و بگوییم فکر غلطی درباره شما از ذهن من گذشته است، میخواهم با خود شما مطرح کنم با شما آن را مرتفع نمایم.
پرهیز از نظر دادن بدون درخواست
قرآن در آیه 162 سوره مبارکه شعراء میفرماید:
«إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ»
«من براى شما فرستادهاى در خور اعتمادم»
پیامبر در این آیه نمیفرماید من میگویم. بلکه میفرماید من فرستاده ای درخور اعتماد برای شما هستم. پیامبران میخواهند بهترین ارتباط را با خلق داشته باشند. گاهی پیشنهاد خود را سوالی مطرح میکنند، نه امری، زیرا با طرح سؤال شما به شنونده نزدیک تر میشوید. اگر همین سخن امری بیان شود، نه تنها تأثیر ندارد بلکه با واکنش منفی همراه میشود. در نگاه ما قوم لوط گروهی هستند که گرفتار مشکل فحشا شده اند. اما لوط به آنان نمیگوید تقوا پیشه کنید. بلکه میگوید «أَ لا تَتَّقُون»[1] نمیخواهید تجدید نظر کرده و از فعلتان پرهیز کنید؟ باید درباره فعل خویش تفکر کنند. همه پیامبران میگویند ما فقط پیکی از سوی پروردگار خود هستیم و سخن ما کلام خدای سبحان است. یعنی ما نظری از سوی خود نداریم. گاهی قصد مطرح کردن نظر صحیحی را داریم، بهتر است آن را به عنوان نظر خود مطرح نکنیم. البته این مربوط به زمانی است که مخاطب پذیرای نظر شما نیست. در آن زمان بگویید یک نفر میگفت…
گاهی به دلیل نظر دادن های بیش از اندازه روابط افراد دچار خدشه شده و از سلامت آن کاسته میشود. و حتی اگر خود ما در شمار کسانی باشیم که بیش از اندازه نظر میدهیم، اطرافیان از ارتباط با ما گریزانند. مخصوصاً که نظر شخصی باشد و پشتوانه شرع و عقل نداشته باشد.
گاهی میتوان تلویحاً نظر خدا و رسول را مطرح کرد و در آن زمان میتوان گفت فلان کس یا فلان سخنران چنین میگفت. در این موارد پذیرش افراد بیشتر میشود.
پرهیز از توجیه نکردن اشتباهات دیگران
اشتباهاتی که از دیگران میبینید حتما توجیه کنید. اما هرگز درباره اشتباه خود چنین کاری را نکنید.
قرآن در آیه 23 سوره مبارکه اعراف میفرماید:
«رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا»
«خدایا ! ما خودمان به خود ظلم کردیم»
برای تشخیص خویش توجیهی در کار نیست. اما اساس برای رفتار دیگران توجیه است.
قرآن در آیه 83 سوره مبارکه یوسف میفرماید:
«قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَميلٌ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَني بِهِمْ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْعَليمُ الْحَكيم»
«يعقوب] گفت [چنين نيست] بلكه نفس شما امرى [نادرست] را براى شما آراسته است پس [صبر من] صبرى نيكوست اميد كه خدا همه آنان را به سوى من [باز] آورد كه او داناى حكيم است»
آیه بیان میدارد برادر ها یوسف را در چاه انداختند اما یعقوب به عنوان کامل زمان به پسرهای خویش میگوید البته شما در این امر زیاد مقصر نبودید، نفس شما امر نازیبایی را برای شما زیبا جلوه داده است. این توجیه است. این جریان از زبان خودِ حضرت یوسف چنین بیان میشود:
«… إِذْ أَنْتُمْ جاهِلُون»[2]
«شما ناآگاه بودید».
از این دو پیامبر میآموزیم که اشتباه دیگران را توجیه کنیم. تأثیر چنین برخوردی بسیار بیشتر است و مخاطب سعی بر تکرار نکردنِ آن خطا خواهد داشت.
تاریخ جلسه: 97/4/31
«برگرفته از کلام استاد زهره بروجردی»
[1] سوره شعرا، آیه 161
[2] سوره مبارکه یوسف، آیه 89