تعریف اخلاص
برای اخلاص تعاریف مختلفی از قول علما و فقها ذکر شده است که به چند نمونه از آن اشاره میشود.
- خواجه عبدالله انصاری در این رابطه میفرماید: «اخلاص یعنی پاک کردن عمل از هر گونه ناخالصی و شائبهای.»
ناخالصی میتواند پسند خودم یا پسند دیگران باشد. یک وقت من کاری را انجام میدهم و میگویم: من اینجوری راضی میشوم. مثلا من دلم میخواهد کارم را خیلی درست انجام بدهم. از من میپرسند چرا؟ میتوانم چند جور جواب بدهم:
- بگویم خداوند چنین میپسندد من هم پسند خدا را میخواهم. به همین خاطر ترجیح میدهم کارم را کامل و آن طوری که خداوند راضی است انجام بدهم.
- بگویم من اینطور میپسندم و جور دیگری راضی نمیشوم.
- بگویم این کار را کردم چون مردم میپسندند، جوانها میپسندند.
مطابق تعریف اول، جواب دوم نشان از شرک است. چون فرد در انجام فعلش خودش را مد نظر قرار داده است. درحالی که توحید یعنی یکی را دیدن، یعنی تنها خدا را دیدن نه رضایت خود را. مورد سوم هم، کار را به خاطر پسند مردم کردم.
در هر حال کار چه برای رضایت و پسند خودم باشد یا پسند دیگران اسمش شرک است نه اخلاص.
بعضی از ما اهل پسند دیگران نیستیم چون خودباوری بیجا داریم و پسند خودمان خیلی برایمان اهمیت دارد. مثلاً کسی با خانوادهاش سفر مشهد رفته است اما مراعات جمع را نمیکند و خیلی طولانی زیارت میرود، چون دلش زیارت طولانی را میپسندد. درحالی که پسند خدا در این شرایط این است که نیاز خلق را برآورده کند و به همسفرانش اهمّیت بدهد تا برای دیگران دینزدگی ایجاد نشود. پس این فرد هم در اینجا اخلاص نداشته است چون رضایت خودش را مدنظر قرار داده است.
- تعریف دیگری شیخ بهایی (ره) از اخلاص دارند و میفرمایند: «اخلاص یعنی منزّه و آراسته کردن عمل از غیر خدا به نحوی که غیر خدا هیچ سهم و نصیبی در آن نداشته باشد.»
این تعریف مانند تعریف قبلی است که توضیحش را دادیم. در جلسات گذشته هم داشتیم که اگر برای کسب ثواب کار کنم و برای خودم سهمیه و نصیبی در نظر گرفتم، اینجاست که کارم مشکل پیدا میکند چون فاقد اخلاص است. اخلاص یعنی تمام کارم را تنها برای خدا انجام بدهم. اگر در این میان سهمی برای خودم در نظر بگیرم، یعنی منیّت وجود دارد درحالی که توحید یعنی تنها یکی در عالم هست و لاغیر.
- تعبیر دیگری قریب به این مضمون ذکر شده است: اخلاص یعنی انجام دهنده کار در دنیا و آخرت، عوضی را برای کارش طلب نکند.
بر فرض ممکن است من این تصور را کنم که در این عالم که همه خودشان محتاجاند، کسی نمیتواند چیزی به من بدهد اما برای عالم دیگر میگویم: «در عرصه قیامت باید فلانی دستم را بگیرد و کمکم کند بدون کمک او من خیلی دست خالی و گرفتار میمانم.» درحالیكه اگر بدانم خدایِ کریمی دارم که من را هیچ جا رها نمیکند و از لحظه لحظه خواست و نیاز من آگاه است، هیچگاه خودم را محتاج به دیگری نمیدانم. خدایی که علیم و خبیر است، خدایی که تمام نعمات و موجودیمان را به ما داده است و ما را لحظهای واگذار نکرده است، آیا ممکن است در آخرت رهایمان کند؟
- صاحب کتاب غرائب البیان تعریف دیگری کرده است که مضمونش به این نحو است: مخلصان کسانی هستند که عبادت خدا را میکنند به طوری که نه خود را در این عبادت میبینند، نه دنیا را و نه اهل دنیا را. تنها کسی را که میبینند معبود است وتمام توجهشان به این است که معبود هم آنان را میبیند و هر لحظه حضورشان را در محضر معبود درك میكنند. به همین جهت در هر حادثهای که در زندگی برایشان اتفاق میافتد معبود را میبینند نه تلخی حادثه را و نه شیرینی نعمت را. و این همان دینی است که خداوند کریم در قرآن به آن اشاره کرده است که:
«أَلَا لِلَّهِ الدِّینُ الخالِصُ»[1]
«آگاه باشید كه دین خالص مخصوص خداوند است»
ابن عربی در ذیل این آیه میگوید: «دین خالص یعنی دینی که غیریّت و انانیّت در آن نباشد زیرا اگر شما واقعا در برابر خدا به فنا رسیدهاید، برایتان نه وجودی میماند نه فعلی نه صفتی. هرچه هست همه اوست. اگر چنین نباشد دین به طور حقیقی خالص نشده است.»
حضرت امام (ره) میفرمایند: اهل خلوص هنگامی که بندگی میکنند، بندگی را از خودشان نمیبینند بلکه میگویند این بندگی به دلیل جلوهگری خدا است و هیچ چیز را به خود منسوب نمیکنند.
اخلاص بعد از عمل
اخلاص باید هم در حین انجام عمل باشد و هم بعد از آن، زیرا گاهی اتفاق میافتد که انسان هر چند حین انجام عمل آن را بیعیب و نقص و عاری از ریا انجام میدهد، اما بعد از انجام آن گرفتار وسوسه شیطان میشود و شیطان او را مأمور به نشان دادن فعلش به دیگران میکند و یا او را گرفتار عجب میکند و کاری را که خالصانه انجام داده است به نظرش میآورد. این چنین میشود که فرد گرچه در ابتدا از ریا مصون بوده است اما در انتهای عمل گرفتار آن میشود.
حضرت امام باقر (ع) میفرمایند:
«الْإِبْقَاءُ عَلَى الْعَمَلِ أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ». قَالَ: وَ مَا الْإِبْقَاءُ عَلَى الْعَمَلِ؟ قَالَ: «یصِلُ الرَّجُلُ بِصِلَةٍ، وَ ینْفِقُ نَفَقَةً لِلَّهِ وَحْدَهُ لَاشَرِیكَ لَهُ، فَكُتِبَ لَهُ سِرّاً، ثُمَّ یذْكُرُهَا فَتُمْحى، فَتُكْتَبُ لَهُ عَلَانِیةً، ثُمَّ یذْكُرُهَا فَتُمْحى، وَ تُكْتَبُ لَهُ رِیاء»[2]
«مراعات عمل سختتر از خود عمل است. راوی گفت: مراعات عمل چیست؟ حضرت فرمودند: مرد صله میکند یا برای خدای بدون شریک واحد به قصد تقرب انفاقی میکند (یعنی در انجام عملش ریا نمیکند) این عمل به عنوان عملی سرّی برایش درنظر گرفته میشود (که قیمت آن بسیار زیاد است چون فرد خواسته تنها عملش را به خدا نشان بدهد نه به خلق خدا) بعد عمل را بر زبان میآورد، آن ثواب سرّیاش محو میشود و ریای در عمل برایش ثبت میشود (و این عمل به عنوان عملی آشکار برایش نوشته میشود که از عمل سرّی ثواب کمتری دارد.)»
بنابراین حتی اگر عملی را در ابتدا با نیّتی خالص انجام بدهیم، اما چنین نیست که به جایی برسیم و بتوانیم به راحتی بگوییم عمل تا انتها خالص باقی میماند و خطری تهدیدش نمیکند، چون شیطان مرتب و به تعبیر حضرت امام (ره) تا آخر عمر، میخواهد در اعمال مثبت ما تصرف کند تا عملی را که قصد داریم برای خدا انجام بدهیم، رضایت و پسند خلق را هم در آن در نظر بگیریم. لذا باید مراقبت و مواظبت کنیم که مبادا نفس اماره به سوء ما را وادار به اظهار و بیان عملی که خالص انجام دادهایم کند. چون نفس در ابتدا به انسان امر میکند: «در کارت هم خالق را در نظر بگیر، هم مخلوق را، هر دو را باهم داشته باش چه عیبی دارد؟» در مرحله بعد میگوید: «کار خیرت را اظهار کن حتی با کنایه و اشاره به مردم نشان بده» مثلا در جمع بیان کنم: «فلانی چنین کاری کرد.» یک جوری که شنونده متوجه شود منظور از فلانی خود من بودم. یا مثلا بخواهم به مردم بگویم من نماز شب میخوانم و این طور اشاره کند که «هوای سحر خوب است یا بد است یا راز و نیاز با خدا در سحر عجب حال و هوایی دارد و …». در مرحله دیگر شیطان میگوید: «عملت را اظهار کن تا مردم از تو یاد بگیرند.»
مراقبه، تنها راه حفظ اخلاص
حضرت امام (ره) میفرمایند: برای دوری از این بیماریها مثل یک پزشک مراقب خودمان باشیم و مهار نفس سرکش را از دست ندهیم تا از این بیماریها در حین انجام عمل و بعد از آن در امان باشیم، زیرا به مجرد غفلت، نفس مهار را پاره میکند و انسان را به خاک ذلت و هلاکت میکشاند.
برای مشخص شدن مطلب یک مثال بیان میکنم: گفته میشود در ایران در عمل جراحی پزشکان بسیار خوب و قوی هستند، اما مراقبت بعد از عمل مشکل دارد. همین مورد را در حیطه عمل صالح میتوان بیان کرد. زمانی توفیق عمل نصیبمان میشود اما بعد از عمل کار را به دلیل عدم اخلاص از بین میبریم.
مثلا روز عرفه خدا به من لطف کرده است که گرچه با دنیایی از گناه وارد بر خدای سبحان شدم و در پایان اعمال و دعاها إنشاءالله پاک شدهام، اما مراقبت بعد از آن بسیار مهم است که مبادا شیطان بتواند با از بین بردن نیت خالصانه من، عملم را از بین ببرد.
حضرت امام (ره) میفرمایند: در هر حال باید از شر شیطان و نفس امارهمان دائم به خدای سبحان پناه ببریم زیرا که «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّی»[3] «نفس آدمى بدون شك همواره به بدى امر مىكند، مگر آن كه پروردگارم رحم كند»
تاریخ جلسه: 1387/9/20- جلسه 48
این جلسه ادامه دارد…
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
» ادامه حدیث 20- اخلاص در عبادت
» ادامه حدیث 20- ویژگیهای قلب سلیم
» ادامه حدیث 20- اهمیّت خلوص نیّت
[1] سوره مبارکه زمر، آیه3
[2] اصول کافی، ج2، ص297
[3] سوره مبارکه یوسف، آیه53