شبی عایشه به پیامبر (ص) میگوید: خداوند گناهان گذشته و آینده شما را بخشیده است چرا برای عبادت این چنین خود را به زحمت میاندازید؟ حضرت فرمودند:
«اَفلا أَکونُ عَبْداً شَکوراً»[1]
«آیا بندهای شکور نباشم»
حضرت امام (ره) میفرمایند: «عایشه گمان میکرد عبادت حضرت از روی ترس از عذاب خدای سبحان است و به همین جهت از شدّت عبادت حضرت متعجب بود و میگفت: «چقدر برای عبادت خود را به زحمت میاندازید؟» و یا گمان میکرد عبادت حضرت -اعوذ بالله- به دلیل از بین بردن سیئات ایشان است، حال آنکه حضرت نه به دلیل محو سیئه عبادت میکردند نه برای ترس از عذاب، عایشه نمیدانست مقام عبادت و عبودیّت خدای سبحان چیست و نسبت به این مقام جاهل بود. نمیدانست عبادت پیامبر (ص) مانند عبادت بردگان، عبادتی از روی ترس و یا مانند عبادت تجار، عبادتی برای دریافت اجر نیست؛ عبادت حضرت عبادت احرار و آزادگان است[2]. یعنی:
ما از تو نداریم به غیر تو تمّنا حلوا به کسی ده که محبت نچشیده[3]
حضرت امام (ره) میفرمایند: وجود مبارک پیامبر اکرم (ص) عظمت بیکران حضرت حق را میدید و شاکر این نعمت بود که خدای سبحان اذن ارتباط با خود را به او عطا کرده است.
نوع عبادت افراد به میزان معرفت آنان به خداوند بستگی دارد
اولیای خُلَّص، عبادتشان با افراد عادی متفاوت است، همان طور که تجلّیات محبوب بیپایان است و حد و مرزی ندارد، عبادت اولیای خُلصّ نیز بدون حد و بیپایان است. اینان با وجود آن که هر لحظه جلوه حضرت حق را مشاهده میکنند، ولی آنی و کمتر از آنی از خدای سبحان غافل نمیشوند. با آنکه محو جمال و جلال خدای متعال هستند و فانی در صفات و ذات حق شدهاند، از هیچ یک از مراتب و مراحل عبودیّت غفلت نمیکنند.
حرکات بدنی اینان تابع حرکات عشقی و روحانی آنهاست. همچنان که وجود مبارک حضرت امیرالمؤمنین (ع) شبانه هزار رکعت نماز به جا میآورند زیرا عشق به محبوب سراپای وجود مبارکشان را فرا گرفته و میخواهند در برابر معشوق اظهار ادب و لطف کنند با آنکه معشوق بینیاز مطلق است اما خود را نیازمند عرض نیاز به درگاه معشوق میدانند.
پاسخ پیامبر اکرم (ص) به عایشه، پاسخی اقناعی بود
حضرت امام (ره) در رابطه با سؤال عایشه از وجود مقدس پیامبر اکرم (ص) و پاسخ کوتاه ایشان میفرمایند: «با مثل عایشهای جز جواب اقناعی نتوان گفت» یعنی حضرت در پاسخ تنها به او فرمودند: «آیا بنده شاکر خدای سبحان نباشم؟» و به همین پاسخ اکتفا کردند زیرا چنین فردی با دنیای محّب و محبوبی و عشق به خدای سبحان فرسنگها فاصله دارد و نسبت به این حریم بیگانه است، به همین جهت حضرت به او پاسخی دادند که او را قانع کند و دست از سؤال و اعتراض بردارد.
بر اساس روایاتی که از حضرات معصومین (ع) در دست داریم، موارد دیگری نیز موجود است که جواب ایشان در حد فهم و درک شنونده است. به همین جهت حضرت علی (ع) وقتی با کمیل صحبت میکنند افق جواب را تا حدی بالا میبرند که هر کسی متوجه فرمایش حضرت نمیشود.
توصیف عبادت پیامبر اکرم (ص)
حضرت امام (ره) روایتی از امام باقر و امام صادق علیهما السلام نقل میکنند که فرمودند:
«کانَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا صَلَّى قَامَ عَلَى أَصَابِعِ رِجْلَیهِ حَتَّى تَوَرَّمَتْ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى «طه» وَ هِی بِلُغَةِ طَی یا مُحَمَّدُ «ما أَنْزَلْنا عَلَیک الْقُرْآنَ لِتَشْقى[4]»[5]»
«هنگامی که پیامبر (ص) به نماز قیام میکردند، آن قدر روی انگشتهای پای مبارکشان میایستادند که پای حضرت متّورم میشد. سپس آیه نازل شد: «طه، ما أَنْزَلْنا عَلَیک الْقُرْآنَ لِتَشْقى» «ای طاهر و هادی عالم، ما قران را بر تو نازل نکردیم تا به زحمت بیفتی.» «طه» به لغت «طیّ» یعنی ای محمد»
معانی اسم «طه»
امام صادق (ع) در بیان معنی «طه» میفرمایند:
«وَ أَمَّا طه فَاسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ النَّبِی ص وَ مَعْنَاهُ یا طَالِبَ الْحَقِ الْهَادِی إِلَیهِ»[6]
«طه اسمی از اسامی پیغمبر (ص) است. یعنی ای جوینده حق و ای هدایت کننده به حق.»
ابن عباس میگوید: «طه» یعنی ای مرد.
بعضی میگویند: در کلمه طه «ط» اشاره به طهارت قلب پیامبر (ص) دارد و «ه» اشاره به هدایت شدن قلب حضرت به سوی خدای سبحان. همچنین میگویند: «ط» اشاره به طرب و خوشی اهل بهشت دارد و «ه» اشاره به هوان و خواری اهل جهنم.
بنابراین طه یعنی ای پیامبر، ای وجودی که موجب طرب اهل بهشت هستی. اگر تو نبودی، خوشی نیز نبود و هر کس با تو آشنا نیست در جهنم هوان و خواری به سر میبرد.
بعضی «طه» را «طَهْ» قرائت کردهاند لذا معنای این کلمه چنین میشود «طَأِ الْأَرْضَ بِقَدَمَیک جمیعاً» «با دو قدمت برزمین پا بگذار.»
حضرت امام (ره) میفرمایند: ««طه» از جمله حروف مقطعه است که در رابطه با آن اختلاف بسیاری وجود دارد و آنچه معتبرتر به نظر میرسد آن است که این کلمه، سِرّی است میان حبیب و محبوب و کسی علم به آن ندارد. آنچه که بعضی مفسرین مطابق حدس و گمان خود ذکر کردهاند تنها حدس و گمانی بیش نیست.»
پاسخ به یک سؤال
ممکن است این سؤال پیش بیاید که اگر قرآن برای عموم مردم نازل شده است پس چرا خدای سبحان در این میان از اسراری استفاده کرده که اختصاص به صاحب سِرّ دارد و دست عموم از درک و فهم آن قاصر و کوتاه است؟
حضرت امام (ره) در پاسخ میفرمایند: «همان طور که در قرآن آیات متشابه وجود دارد و تنها راسخین در علم تأویل آن را میدانند، اگر چه تعداد این آیات بسیار اندک است بنابراین امکان دارد در قرآن آیاتی باشد که فهم آن اختصاص به اهل فن یعنی حضرات معصومین و اولیاء و … داشته باشد»
چرا پیامبر (ص) در عبادت خود را به سختی میانداختند؟
امام صادق (ع) فرمود: پیامبر اکرم (ص) در عبادت یکی از پاهای مبارکش را بلند میفرمود تا زحمت و سختیاش بیشتر شود. سپس خدای متعال این آیه شریفه را نازل کرد: «طه ما أَنْزَلْنا عَلَیک الْقُرْآنَ لِتَشْقى»[7]
برخی مفسرین گفتهاند: این آیه زمانی نازل شد که مشرکین گفتند: چون پیامبر (ص) دین ما را ترک کرد و به دین ما نیست چنین اذیت میشود آیه نازل شد که دین تو، دین راحتی است نه سختی.
در این رابطه آیت الله شاه آبادی (ره ) میفرمایند: پیغمبر مدتی مردم را دعوت کرد و آن طور که ایشان احتمال میدادند مردم گرایش به دین پیدا نکردند. پیامبر (ص) تصور کردند مشکل از شخص ایشان است و چون دعوتشان آن طور که باید کامل نبوده، افراد گرایش چندانی به دین ندارند، لذا به مدت ده سال ریاضت کشیدند به حدی که قدوم مبارکشان ورم کرد تا نقصی که به ظنّ خودشان در دعوتشان بود مرتفع شود. آیه نازل شد خود را مشقّت مده تو طاهر و هادی هستی و نقصی در تو و دعوتت وجود ندارد بلکه نقص در مردم است:
«إِنَّک لا تَهْدی مَنْ أَحْبَبْت»[8]
«چنان نیست که تو هر که را دوست بداری، بتوانی به راه راست هدایت کنی.»
در پایان حضرت امام (ره) نظر خود را مطرح میکنند و میفرمایند: پیامبر (ص) در عبادت بسیار به خود سختی دادند. این سختی باید سر مشقی برای تمام امت باشد، بالاخص اهل علم زیرا پیامبر (ص) با آنکه طهارت قلبی و کمالی داشتند اما خود را به زحمت میانداختند تا شاید با سختی کشیدن ایشان از دیگران رفع مانع شود. بنابراین هر اهل علمی باید بیش از عموم مردم عبادت کند تا مانع برای دیگران برداشته شود.
اما ما با این همه بار گناه و خطا هیچگاه به فکر مرجع و معاد خود نیستیم، گویی برایمان برات آزادی از جهنّم و امنیّت از عذاب نازل شده است و این تنها به دلیل حبّ دنیا است که در گوشهایمان پنبه کرده تا کلمات اولیاء و انبیاء را گوش ندهیم.
تاریخ جلسه: 87/11/2- جلسه 52
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
» حدیث 21- معنای «ذنب» مطرح شده برای پیامبر (ص)
» ادامه حدیث 21- تعریف شکر و انواع آن
» ادامه حدیث 21- فضیلت شکر در لسان اهل بیت (ع)
[1] اصول کافی، ج2، ص95
[2] نهج البلاغه فیض الاسلام، حکمت 229
[3] جناب سعدی
[4] سوره مبارکه طه، آیه2
[5] بحارالانوار، ج16، ص85
[6] بحارالانوار، ج16، ص86
[7] مجمع البیان، در تفسیر نخستین آیه سوره طه از حسن بصری روایت میکند
[8] سوره مبارکه قصص، آیه57