خدای سبحان را به رسم ادب سپاسگزاریم که اذن حضور در محضر قرآن را نصیبمان فرمود و از اعتراف میکنیم که از والا ترین لذت زندگی ما حضور در محضر کلام خالق است و از بزرگترین نعمت های خدای سبحان بر ما همین اذن حضور و توفیق حضور است.
در آیات قبل اشاره به جنگ بدر بود. قانون خداوند این است که کمکهای حضرت حق قانونمند است و عاقبت هرکس به واسطه حرکت او رقم میخورد.
قرآن در آیه 138 سوره آل عمران میفرماید:
«هَذَا بَيَانٌ لِّلنَّاسِ»
«هَذَا بَيَانٌ لِّلنَّاسِ» از طریق قرآن شبهات افراد مرتفع میشود «وَهُدًى» مسیر رشد را به شما نشان میدهد. «وَمَوْعِظَةٌ» شما را از امور مخالف دین منع میکند «لِّلْمُتَّقِينَ» معلوم است غیر متقی از قرآن نفعی نمیبرد با اینکه حقیقت برای او تبیین شده است اما غیر متقی از قرآن بهره ای ندارد. بهره قرآن از آن کسانی است که پرهیز لازم از معاصی و پرهیز از غیر حق دارند.
- مفسرین «هذا» را به دو امر برگردانده اند. اول آن که «هذا» به قرآن برگردد و پس به سرگذشت پیشینیان.
- «هذَا» اسم اشاره به نزدیک است و کاربرد آن معلوم میدارد کلام حق و حقیقت به همگان نزدیک است. اجرای اوامر الهی در دسترس همگان هست. فاصله میان ما و اجرای اوامر الهی فاصله بعید و دوری نیست. چنانچه انسان یک قدم از نفس دور شود به حق میرسد. این اولین پیام آیه است.
- اگر «هذَا» به پیشینیان برگردد اشاره میکند به این که خدای سبحان به بندگان گفته است در عاقبت پیشینیان خود دقت کنید. قرآن امر واضحی برای عموم مردم است، اما هدایت و موعظهای برای متقین است.
آیه علی رغم کوتاهیاش پیام بسیاری دارد.
وضوح کلام حق بر همگان
«بَيَانٌ لِّلنَّاسِ» امر الهی یا قرآن برای عموم مردم واضح است و اجمال و ابهامی ندارد، عموم مردم کلیت کلام حق را ادراک میکنند، و برای مجمل و مشتبه نیست، بلکه واضح و آشکار است. اگر مردم پذیرش کلام خدا را ندارند به دلیل سنگینی و مبهم و یا ناشناخته بودن آن نیست، بلکه کلام حق واضح است.
ناس و متقین!
لازم به ذکر است که در بعضی آیات قرآن «ناس» در مقابل «متقین» قرار گرفته و این امر بدان معناست که انسانها دو گروهاند؛ گروهی اجرای اوامر الهی ندارند و گروه دیگر اجرای امر دارند.
«ناس» در این آیه برای کسانی به کار رفته که اجرای اوامر الهی ندارند. این عنوان بار مثبتی برای آنان ندارد، زیرا به عنوان فراموشکاران الطاف حق معرفی میشوند و در مقابل متقین قرار میگیرند. قرآن برای متقین کتاب هدایت است و آنان بواسطه قرآن سیر داده میشوند. هدایت، به معنای راهنمایی برای متقین است. راه به کسی نشان داده میشود که قصد حرکت و سیر داشته باشد و در پی شیوه حرکت باشد.
«هُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِّلْمُتَّقِينَ»
وسیله سیر متقین
مفسری میگوید قرآن برای متقین هدایت است. متقی هم اهل سلوک است هم کیفیت سلوک او بر مبنای شریعت است. او بر اساس اوامر نفسانی سلوک ندارد. قرآن محرکی است که متحرک آن متقی است. متقی با وساطت قرآن صامت و ناطق زیباترین حرکت را در عالم انجام میدهد، که در طول حرکت و سیرش لطف خدا را میبیند و در پایان سیر هم به حق واصل میگردد. متقین وسیله سیر را قرآن ناطق و صامت میداند.
اگر اهل سیر نباشم متقی نیستم. اگر پارسال همین جایگاه معنوی را داشتهام که امسال دارم و رشدی نکردهام، متقی نیستم. حتی اگر رشد دارم اما خود را قابل این رشد میبینم، همچنان متقی نیستم چون متقی در طول سیر علی الدوم لطف حق را میبیند نه قابلیت خود را. اگر سیر و حرکت معنوی ما را به حق نرساند متقی نیستم. شاید سیر بسیاری داشته باشیم اما در نهایت منیّت ما بزرگتر و بیشتر شده است. مثلاً در گذشته خود را قبول داشته ام اما هرچه سیر من بیشتر میشود، بیشتر گرفتار خودباوری میشوم و بیش از قبل به خودباوری خویش دامن میزنم. در این حال عنوان متقی بر من بار نمیشود. سیر و حرکت منیّت مرا تثبیت میکند و همچنان در شمار متقیان قرار نمیگیرم.
«هُدًى» نکره است و دلالت بر گستردگی این هدایت میکند، یعنی از طریق قرآن و از طریق انجام فرامین الهی هدایت عظیم و گستردهای نصیب متقی میشود هدایتی نامحدود و بیپایان.
قرآن برای متقین واعظ است همان طور که اوامر الهی واعظ متقین است. وعظ بازداشتنی همراه با ترساندن است، قرآن انسان را از مخالفت با حق باز میدارد در حالیکه او را از فراق حق میترساند. واعظ سخنی نمیگوید که باب طبع همگان باشد و همه خرسند شوند. بلکه حرفی میزند که مردم از انجام خلاف متنبه شوند. قرآن موعظه است همه وجودش وعظ است اوامر الهی نیز چنین است. اوامر الهی ما را میترساند از این که از جایگاه انسانیت جدا شویم.
در سوره مبارکه مریم آیه 58 آمده است:
«أُوْلَئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ مِن ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِن ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَن خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِيًّا»
«آنها پیامبرانی بودند که خداوند مشمول نعمتشان قرار داده بود، از فرزندان آدم، و از کسانی که با نوح بر کشتی سوار کردیم، و از دودمان ابراهیم و یعقوب، و از کسانی که هدایت کردیم و برگزیدیم. آنها کسانی بودند که وقتی آیات خداوند رحمان بر آنان خوانده میشد به خاک میافتادند، در حالی که سجده میکردند و گریان بودند.»
مخاطبین آیه نگران هستند ادب این نعمت را به جا نیاورند، نعمت را برای خود ثابت شده و تضمین شده نمیبینند، نگران هستند که به دلیل بی ادبی و غفلت نعمت از آنان سلب شود.
- همچنین گفته اند اگر مردم وضوح حقیقت را نمیبینند به دلیل نسیانی است که به حقیقت خود دارند و خود را خوب نمیشناسند وگرنه باب عبرت بر هر عبرت گیرندهای گشوده است.
تقوا به معنی پرهیز
مفسر دیگری میگوید «هَذَا بَيَانٌ لِّلنَّاسِ» یعنی علم توحید برای عموم مردم واضح است، اما برای متقین راهبری و راه رسانی خاص دارد. تقوی به معنی «پرهیز» است. متقین کسانی هستند که پرهیز میکنند از این که فاعلیت خود را ببینند کار خیر از آنان صادر میشود اما از خود نمیبیند. آن کس که فاعلیت حق را علی الدوام ملاحظه کند سیر دائم به سوی حق دارد.
- همچنین گفته میشود تقوا یعنی پرهیز از غیر خدا. غیر خدا هم شامل خود ما و هم شامل دیگران میشود. اگر کسی تعلق به غیر حق نداشته باشد، قرآن او را سیر میدهد و اوامر الهی چشم دلش را باز میکند و او حقایق را به راحتی ملاحظه مینماید.
- قرآن برای اهل عقل نیازی به دلیل ندارد. «آفتاب آمد دلیل آفتاب» عموم را عموم مردم میداند «وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِّلْمُتَّقِينَ» اما این حق برای اهل یقین پرده برداری میشود و نمایش حقایق را به آنها میدهد.
عامل عزت و ذلت
خدای سبحان از جزئیات در قرآن برای متقین پردهبرداری میکند که اگر در مسیر باشید از امداد الهی بهرهمند هستید. حضرت حق واضح و روشن میسازد عامل عزت و ذلت شما چیست. اگر مخاطبین آیه در جنگ بدر پیروز میشوند و غلبه نصیبشان میگردد عامل حرکت درست بوده و اگر در احد شکست میخورند عامل غلط است.
- از آیه استنباط میشود اگر کسی کنار سفره قرآن مینشیند و تغییری در او حاصل نمیشود به خود دروغ میگوید. قرآن سیر میدهد او قرآن را قبول نکرده یا باید به خود بگوید من متقی نیستم که قرآن مرا سیر نداده است؟
قرآن در آیه 45 سوره مبارکه نازعات میفرماید:
«إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرُ مَنْ يَخْشاها»
کار تو فقط بیمدادن کسانی است که از آن میترسند!
و در آیه 28 سوره فاطر میگوید:
«….إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ…..»
«…. از میان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او میترسند…..»
و در آیات دیگر…، مخاطبین این آیات همه تبعیت دارند (خشوع در شریعت دارند). در تقوا تبعیت از شریعت نهفته است. قرآن در زندگی متقین تحولات و تغییراتی ایجاد میکند که متقی از غیر متقی باز شناسی میشود.
لزوم انس با قرآن در همه عرصهها
وجود اباعبدالله علیه السلام قرآن ناطق است. باید به قرآن قلباً و با معرفت نزدیک شد و حضور به تنهایی کافی نیست. همانگونه که قرآن بر سفره عقد گذاشته میشود اما این حضور کافی نیست. بالای سر مسافر قرآن میگیرد، این نیز کافی نیست. در این موارد عموم مردم کنار قرآن حضور دارند اما سیر با قرآن ندارند. وجود مقدس اباعبدلله علیه السلام در زندگی مردم هست، اما مردم سلوک با اباعبدلله علیه السلام ندارند. بسیاری از غیر متدیّنین روزهای تاسوعا و عاشورا سیاه میپوشند، این کافی نیست و نباید به آن قناعت کرد. مهم آن است که همراه قرآن و با قرآن صامت و ناطق سیر داشت و حرکت کرد. قرآن حقیقت را بر ما واضح میکند تا ما از غیر حق پرهیز کنیم. قرآن از معصیت پردهبرداری میکند، به گونهای که متقی اصلاً تمایل به معصیت ندارد. قرآن امر الهی را چنان جذاب نشان میدهد که متقی میلی به ترک امر الهی ندارد و همه شوقش اجرای امرالهی است. در بسیاری از زندگیها نام امام حسین علیهالسلام هست اما امام در دسترس آنها نیست. نام معصومین در زندگیها هست اما مردم با آنان سیری ندارند وحضرات معصومین هادی طریق آنها نیستند. نباید دلخوش شد و شکر کرد که فقط نام حضرات معصومین در زندگی هست، اینکه قرآن در دسترس باشد اما مورد استفاده قرار نگیرد به نفع افراد نیست.
- «بیان، هدی، موعظه» این سه عبارت هر سه نکره است. قرآن همه حقایق را در سطح بسیار وسیعی توضیح داده است قرآن هدایت میکند هدایتی غیر قابل تصور، قرآن واعظی است که بسیار گسترده وعظ میکند بسیار عظیم پندمان میدهد البته هدایت و موعظه برای متقین است نه برای همگان.
تاریخ جلسه : 96/12/5 و 96/12/12 ـ جلسه 108 و 109
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»