مهارت‌‌های ارتباط ـ بخش هفتم

ضرورت آموختن مهارت ارتباط

 

نداشتن مهارت‌های ارتباطی خسارت جدی به زندگی ما وارد می‌کند و آموختن این مهارت‌ها آسانی فراوانی را در عرصه زندگی پیش می‌آورد و موجب موفقیت‌های خاصی می‌شود چه مادی چه معنوی، گاهی نمی‌توانم ارتباط درست برقرار کنم و خود را از بسیاری از توفیقات محروم می‌کنم، وقتی ارتباط صحیح برقرار کنیم ممکن است در سفره بسیاری از دعاها جا بگیریم . البته غرض ما از برقراری ارتباط سالم پیوست بیشتر به حق است. ارتباط سالم با دیگران قرب به حق ایجاد می‌کند، هرچقدر ارتباط ما با دیگران بیشتر و بهتر شود وسیله قرب برای ما هماهنگ‌تر و مانع ارتباط رفع می‌شود‌، بعضی خوش ارتباط هستند اما این کافی نیست، ارتباط صحیح باید جهت به سوی حق داشته باشد، گاهی افراد از شدت ارتباط در هم ذوب می‌شوند و فراموش کنند که ارتباط با خلق وسیله‌ای برای ارتباط صحیح ما با خالق است، چنین ارتباطاتی به خودی خود خوب است اما ایده‌آل نیست. برای سلوک لازم است ارتباط درست و جهت‌دار باشد.

در جلسات سابق عرض کردیم ارتباط سالم یک سلسله پرهیزها دارد:

 

پرهیز از کم گذاشتن در حقوق افراد

 

خدای سبحان در سوره مبارکه مطففین، آیه1 می‌فرماید:

«وَيْلٌ لِّلْمُطَفِّفِينَ»

«واى بر كم‏فروشان»

مفسرین می‌گویند این آیه درباره حق همسر و فرزند آمده است.

تطفیف فقط مربوط به کم گذاشتن مالی نیست و کم گذاشتن در همه چیز است، در ارتباطی که با هم داریم اگر حقی را که باید برای هم پرداخت کنیم کم بگذاریم حتی اگر کوچک باشد آسیب جدی می‌بینیم.

فردی می‌گفت من نسبت به بزرگترخود بی احترامی کردم ایشان وارد شدند و من از جای خود برنخاستم شب حضرت ولی عصر عجّل الله فرجه را خواب دیدم که آمدند اما من نمی‌توانم از جای خود برخیزم. این به این دلیل است که مؤمن احترام دارد.

شما به مؤمنی جا دهید خدا به شما در بهشت جا خواهد داد چون مؤمن احترام دارد. خدای سبحان در قرآن کریم می‌فرماید:

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا قيلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِي الْمَجالِسِ فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اللَّهُ لَكُم‏…»[1]

«اى كسانى كه ايمان آورده‌‏ايد چون به شما گفته شود در مجالس جاى باز كنيد پس جاى باز كنيد تا خدا براى شما گشايش حاصل كند…»

ـ  اگر من مهمان خانه‌ای بشوم و ایشان غذای خیلی خوبی جلوی من قرار دهد اما خودش حوصله حضور مرا نداشته باشد و صورت گشاده‌ای ندارد راضی نیستم و این مهمانی را دوست ندارم، حال زمانی که من برای کسی کاری می‌کنم حتی اگر در یک قسمت کم بگذارم باز هم کم فروشی است، چرا عنوان کم فروشی به کار می‌رود؟ چون خود حاضر نیستم دیگران برای من این مقدار را کم بگذارند گویا به من ظلم کردند.

ـ رعایت آداب مشقت دارد، ما نباید برای دیگران کم بگذاریم اما نباید انتظار داشته باشیم دیگران برای ما کم نگذارند.

ـ امام سجاد در دعای مکارم اخلاق می‌فرماید:

«شَرُّ الْإِخْوَانِ مَنْ تُكُلِّفَ لَهُ»[2]

«بدترين دوستان تو، كسي است كه تو به خاطر او در رنج و تكلّف بيفتی»

خدایا هرکس برای من کمترین کاری انجام می‌دهد در نظر من بزرگ جلوه کند و اگر خودم برای دیگران کاری انجام می‌دهم در نظرم ذره ای باشد.

ما قرارمان باشد در هیچ حقی برای افراد کم نگذاریم اما اینکه فکر کنیم آدمها برایمان کم نگذارند اشتباه است، ما اصلاً قابلیت لطف افراد را نداریم و داشتن چنین انتظاری از دیگران بیجاست.

 

پرهیز القای انرژی منفی و امور نامناسب به اطرافیان

 

«وَكَأَيِّن مِّن نَّبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُواْ لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا اسْتَكَانُواْ وَاللّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ»[3]

« و چه بسيار پيامبرانى كه همراه او توده‌‏هاى انبوه كارزار كردند و در برابر آنچه در راه خدا بديشان رسيد سستى نورزيدند و ناتوان نشدند و تسليم [دشمن] نگرديدند و خداوند شكيبايان را دوست دارد»

چه بسیار پیامبرانی در تاریخ بوده‌اند که در معیت و همراهی آنها یک سلسله مجاهد قرار داشته‌اند که این مجاهدین تربیت شدگان مکتب آنان بوده‌اند و از همراهی پیامبران ناتوان نشده‌اند و ذلیل و خوار نگشته‌اند. قرآن یاد می‌دهد مثل این پیامبر باشید که اطرافیان شما هیچ انرژی منفی از سوی شما دریافت نکنند و آنان که با شما هستند احساس ضعف، شکست و ذلت نکنند.

پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله می‌فرمایند:

«علماء امتی افضل من انبیاء بنی اسرائیل»[4]

علمای امت من از پیامبران بنی اسراِئیل افضل‌اند به این معنا که هر یک از ما می‌توانیم پیامبری باشیم، تا دیگران از ما کسب انرژی کنند و نیرومند گردند.

گروهی از مردم چندان انرژی منفی دارند که کسی نمی‌تواند با آنان ارتباط برقرار کند حتی اگر با چنین افرادی دست بدهیم و مصافحه کنیم انرژی منفی متصاعد شده از آنان بر ما اثر میگذارد، قرآن می‌گوید این گونه نباشید .

مثلا گاهی مادر محجبه به دلیل چادر و حجابش چندان احساس قدرت و عزت می‌کند که دختر او انرژی مثبت این غرور را احساس می‌کند و کنار چنین مادری با عزت قدم بر می‌دارد عکس این اتفاق ممکن است مادری که خود از پوشش چادر نالان و ناراحت است و چادر را نشان عزت خود نمی داند به یقین اطرافیان او این ذلت را دریا

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *