تفسیر آیه 7 سوره انفال

قرآن در آیه 7 سوره انفال می‌فرمایند:

آیه-7-انفال-موسسه علمیه السطان علی بن موسی الرضا ع

 

توضیح لغات و آیه

 

شوكت به معنای خار و سرنیزه است و آن را سمبل گروه مسلح دانسته‌اند، شوكت در زبان عرب به معنی حدت و تیزی، برندگی و برش نیز بكار رفته، وقتی گفته می‌شود فلانی شوكت دارد، یعنی کلام یا عملی برنده و تیز دارد، همچنین این كلمه به معنای قاطع نیز آمده، همچنین مراد از ذات‌الشوكة، یعنی كاروان مسلح و غیرذات الشوكة یعنی كاروان غیر مسلح.

داستان جنگ بدر است، خدای سبحان به مؤمنان گفته بود دو كاروان به سوی شما می‌آید، یكی از آن دو حتماً در اختیار شما قرار می‌گیرد، یكی از آن دو، جنگی و دیگری تجاری است که هریک از آن دو وعده‌هایی به شما می‌دهند شما هریک را بخواهید می‌توانید انتخاب کنید.

 

گرایش بشر

 

چنانچه همه می‌دانند نوع بشر با جنگ رابطه‌ای ندارد و گرایش او به یَسر بیش از عُسر است، او می‌خواهد تا همه چیز با سهولت دراختیارش قرار بگیرد نه با مجادله و جنگ.

 

سنت تربیت الهی

 

سنّت ربّ العالمین برای تربیت انسان بر این است كه وقتی دو گزینه در اختیار او قرار می‌دهد، یكی از آن دو سخت و دیگری آسان است. معمولاً حضرت حق در چنین انتخاب‌هایی قصد آزمایش بندگان را دارد. زیرا حضرت حق انسان را به گونه‌های مختلف و شیوه‌های متفاوت به سوی آزمایش متمایل می‌سازد و با توجه به روایت بهترین کارها سخت‌ترین آنهاست. «خیرالامور اهمزها» خداوند سبحان در انتخاب بندگان می‌خواهد تا آنها گزینه سخت‌تر را انتخاب کنند و از قبول گزینه آسان آنها را منع می‌‎کند، زیرا حضرت حق آگاه است که اگر انسان با جدّ و جهد چیزی را بدست آورد بیشتر از آن نگهداری می‌کند و ارزش آن را بیشتر درک می‌کند. حقیقتاً برای خدای سبحان امر مشکلی نیست كه بخواهد مردم را مانند باباطاهر در یك شب به آرزوهایشان برساند اما حكمت حكیم اقتضا می‌كند تا بنده برای رسیدن به خواسته‌هایش تلاش كند.

 

حکمت خدا در تربیت بنده

 

تربیت از ریشه ربّ است و مربی برای تغییر ساختار شخصیت انسان به زمان و جدّ و جهد نیاز دارد. زیرا اگر تربیت با سهولت و سرعت صورت پذیرد به همان سرعت نیز اثر خود را از دست می‌دهد.گروهی دوست دارند تا بدون زحمت به معارف دست یابند. مثلاً طبع آنها مایل است تا همه كلاس‌ها را فشرده بگذرانند و از همه حواشی اجتناب نماید و به تلخیصات به جای متون كامل پناه برند. اما خدای سبحان به خواست آنها بها نمی‌دهد، زیرا خدای حكیم می‌داند انسان گاهی اموری را تقاضا می‌كند که از پشت‌پرده آن امور غافل است و خدا علیم حكیم به آن امور است.

 

انسان هرگاه به طبیعت خود واگذار شود راحت‌طلب است و حاضر نیست برای رسیدن به امور مقدس زحمات خاصی را متحمل شود.

 

راهکار رفع هراس در مقابله با مشکلات

 

عرض كردیم مسلمین از عامّه مردم ممتاز نیستند و آنان چون سایرین راحت‌طلبی را بر جدّ و جهد ترجیح می‌دهند و علت چنین ترجیحی آن است كه باور ندارند در عرصه‌های سخت امدادهای غیبی فراوانی به آنها می‌رسد و گمان می‌كنند در صحنه مشكلات باید خودشان با مشكل مقابله كنند، و چون خود را از مقابله ناتوان‌ می‌بینند از مقابله با مشكل شانه خالی می‌كنند در حالی كه اگر باور كنند كه قوه خاصی در هنگام مواجهه با مشكل از ناحیه حق دراختیارشان قرار می‌گیرد، از مقابله با مشكل هراسی نخواهند داشت.

 

«یرِیدُ اللّهُ أَن یحِقَّ الحَقَّ»

 

اصلاح خواست‌های نادرست

 

اگر كسی مجاهده‌ای در راه خدا داشته باشد حتماً وعده موفقیت به او داده می‌شود، اما اگر كسی بخواهد با راحت‌طلبی امور را طی كند، وعده موفقیت قطعی به او داده نمی‌شود. «یرِیدُ اللّهُ أَن یحِقَّ الحَقَّ» خدا اراده كرده حقیقت را محقق و تثبیت نماید، پس زمانی كه خواست افراد حق باشد، طبق اراده الهی آن اراده در همین عالم حاكم‌ می‌شود، اما اگر خواست‌شان خواست نادرستی باشد معلوم نیست همیشه محقق شود در حالیكه خواست درست حتماً محقق می‌شود اما خواست نادرست با عنایت الهی خیلی وقت‌ها اصلاح می‌شود درغیر این‌صورت زندگی‌ها با مشکل فراوانی روبرو می‌شود.

 

پرده برداری از حق مطلق

 

«یرِیدُ اللّهُ أَن یحِقَّ الحَقَّ» خداوند اراده كرده تا از حق مطلق پرده‌برداری كند، او می‌خواهد از خود، كه حق مطلق است پرده برداری كند، خدا خواسته تا قدرتش را به همه نشان دهد و حكمتش را به اثبات رساند تا جایی كه مردم همه توجه‌شان به سبب ساز باشد نه به سبب، حق همان سبب ساز است كه خود خدا است.

 

باطل غروب کننده است

مفسری می‌گوید«یرِیدُ اللّهُ أَن یحِقَّ الحَقَّ» اراده دائمی خدا در طول تاریخ این است كه غروب‌كننده‌ای را تثبیت نكند، باطل غروب كننده است به همین جهت حضرت ابراهیم می‌گوید: من خدایی را که افول و طلوع می‌کند نمی‌خواهم.

 

اعتماد بر وجودی ثابت

 

حق به معنای چیز ثابت و همیشگی است، خدا می‌خواهد در زندگی بندگان یك وجود ثابت و همیشگی و تثبیت شده باشد نه یك وجود فانی و در حال افول. خدا در این آیه می‌خواهد تا بندگان به جای آنکه به اسباب ظاهری توجه کنند به سبب‌ساز ثابت چشم بدوزند.

 

اثبات حق

 

در توضیح اثبات حق گفته شده: حق امری ثابت شده است و اثبات مربوط به اموری است كه ثابت نیستند، اگر خداوند سبحان بخواهد امر ثابتی را اثبات كنند، تحصیل حاصل پیش می‌آید كه این امر محال است. مفسری در این رابطه می‌گوید: اینكه خدا اراده می‌كند تا اظهار حقانیت حق را بكند از آن روست كه حق برای بسیاری از افراد پشت پرده است و خدا می‌خواهد اظهار حقانیت حق را بكند و اظهار خدایی خود را داشته باشد. «یرِیدُ اللّهُ أَن یحِقَّ الحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ» خدا اراده کرده تا از طریق كلمات حق، اثبات حقانیت حق را بکند، كلمات باید از جنس حق باشند تا بتوانند حق را اثبات كند.

 

اثبات حقانیت خدا

 

خدای سبحان با اظهار حقایق از حقانیت خود، پرده‌برداری می‌كند و با اظهار شریعت، حقانیت خود را اثبات می‌كند. همچنین با اظهار ولایت نیز حقانیت خود را به نمایش می‌گذارد و با اظهار اوامرش،خود را در عالم اثبات می‌كند.

 

مفسری در این‌باره می‌گوید: خدا اراده كرده خود را در عالم اظهار كند و این امر را با اظهار دین و با اظهار اولیای الهی و با اوامر و نواهی حق به نمایش گذاشته می‌شود.

 

امدادهای غیبی در امورالهی و حق

 

اما مفسر دیگری می‌گوید اظهار حضرت حق همان امدادهای غیبی است، خدا با اظهار نیروهای غیبی و قدسی خود را اثبات می‌كند.

گاهی گروهی گمان می‌كنند انجام خیرات و امور مثبت دشوار است، زیرا مُعین و یاوری ندارند اما انجام امور منفی را آسان می‌بیند چون مددكاران فراوانی دارند در حالیكه آیه دقیقاً خلاف این گمان را مطرح می‌کند. آیه می‌گوید اراده خدا بر تثبیت باطل نیست، بلكه بر اظهار حق است هر امر حقی كه صورت می‌گیرد به اذن خداوند حقانیت آن بر مردم ظاهر می‌شود خداوند نیروهای غیبی را به عنوان مؤید حق وارد میدان می‌كند تا امور مثبت از سوی بندگانش به ظهور برسد.

 

 تکیه بر اراده خدای سبحان

 

این اراده خدا نه تنها در نظام عالم كه در وجود تك تك ما نیز چنین است، هر وقت من می‌خواهم در زمین وجودی‌ام بذر حقیقت را بكارم و رویش حقیقت در این زمین داشته باشم بلافاصله خدا اراده می‌كند این حق را به نمایش بگذارد، اما در عرف معمولاً چنین است که اگر کسی بخواهد مسیر زندگی را با تکیه بر توان خود طی کند، معمولاً در این مسیر گرفتار خودپسندی می‌شود و زمان انجامش معمولاً از خود سخن می‌گوید و دچار خودبینی و خودخواهی و تعریف از خویش می‌شود، درحالی‌که اگر بخواهد تحت امر حضرت حق زندگی صحیحی داشته باشد، خداپسندی و خدابینی و خداخواهی را جایگزین خودخواهی می‌كند و به جای تعریف از خود نسبت به معرفت به حق تلاش می‌كند. بسیاری از مردم معتقدند خداپسندی و خدابینی امر سخت و دشواری است در حالی كه چنین نیست، زیرا در این زمان اراده خدا مسلط بر اراده انسان می‌شود در این حالت دیگر منیتی برای فرد باقی نمی‌ماند كه انتخاب حق و حق‌گرایی برای او مشكل باشد.

 

علت آسان شدن امور

 

قرآن می‌گوید:

«یرِیدُ اللّهُ بِكُمُ الْیسْر»

خدا اراده هر امری را بکند، به یقین آن را برای بنده‌ای که در محضر او تسلیم باشد آسان می‌کند. در این آیه خدا اراده کرده تا حق را در وجود اطرافیان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ثابت کند به همین دلیل تحقق این امر آسان است چون اراده خداست.

 

اراده خداوند بر نابودی باطل

 

آیه نوید‌بخش است، چون بیان می‌دارد خدا خواسته تا تمام بدی‌های بنده را از بین ببرد، زشتی‌های اخلاقی چون حسادت، بخل، حرص و كینه‌توزی و شرك باطل‌های وجود من است و خدا اراده كرده این باطل‌ها را نابود كند، نقش ما در این میان آن است كه خواست ما با خواست خدا یكی شود، یعنی ما همان چیزی را اراده كنیم كه خدا اراده كرده است. من اراده كنم تا اراده خدا در زندگی‌ام جاری شود، در این صورت خود به خود پاكسازی و بهسازی برایم صورت می‌گیرد و از آنچه هستم بهتر می‌شوم. «یحِقَّ الحَقَّ» یعنی هر روز كمال جدیدی در من به نمایش گذاشته می‌شود و وجودم جلوه‌گاه یكی دیگر از صفات الهی می‌گردد.

 

«وَیقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِینَ»

 

ابتر ماندن کافرین

 

خدا اراده كرده پشت كافرین را قطع کند، او خواسته تا كافران عقبه و تداوم و دنباله‌ای نداشته باشند، البته اراده حق منوط به این است كه انسان خود زحمت بكشد تا این اراده در عالم محقق شود. بعضی می‌گویند: قطع به معنای قلع است، یعنی ریشه‌كن‌شدن و از بیخ كنده ‌شدن. خدا اراده كرده است تا كفار ابتر و مسلمین كوثر باشند، این اراده خداست و ما باید با این اراده او همراه باشیم و برای تحقق این اراده آنچه درتوان داریم در طبق اخلاص قرار دهیم.

در تفاسیر کاربردی آیات می‌توان چنین گفت اگر كافر را در وجود خویش نفس اماره بدانیم، این دشمن درونی می‌خواهد تا نفس حقانی مرا را از بین ببرد و وجود ما را جولانگاه نفس اماره کند، قرآن می‌گوید: «وَیقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِینَ» اما اراده خدا چیز دیگری است، او خواسته تا نفس اماره دنباله‌ای نداشته باشد و قطع گردد.

 

 

 

پیام‌های آیه:

 

  • * موضوع آیه داستان جنگ بدر است، خدای سبحان به مؤمنان گفته بود دو كاروان به سوی شما می‌آید یكی از آن دو حتماً در اختیار شما قرار می‌گیرد، یكی از آن دو، جنگی و دیگری تجاری است که هریک از آنها وعده‌هایی به شما می‌دهند شما هریک را بخواهید می‌توانید انتخاب کنید. * نوع بشر با جنگ رابطه‌ای ندارد و گرایش او به یسر بیش از عسر است.
  • * انسان می‌خواهد تا همه چیز با سهولت دراختیارش قرار بگیرد نه با مجادله و جنگ.
  • *سنت خدای سبحان بر آن است که دو گزینه سخت و آسان را برای انتخاب در اختیار انسان قرار دهد.
  • خدای سبحان اراده کرده تا بندگان را به گونه‌های مختلف آزمایش کند.
  • حضرت حق آگاه است که اگر انسان با جدّ و جهد چیزی را بدست آورد بیشتر از آن نگهداری می‌کند و ارزش آن را بیشتر درک می‌کند.
  • حکمت حکیم اقتضا می‌کند تا بنده برای رسیدن به خواسته‌هایش تلاش کند و یک عمر بدود «سارعوا» «سابقوا» در انجام خیرات سرعت بگیرید و سبقت بگیرید شاید رستگار شود«لعلكم تفلحون».
  • اگر تربیت با سهولت و سریع باشد به همان سرعت هم اثر خود را از دست می‌دهد.
  • انسان هرگاه به طبیعت خویش واگذار شود راحت‌طلب است و حاضر نیست برای بدست آوردن امور مقدس زحمات خاصی را متحمل شود.
  • مسلمین از عامّه مردم ممتاز نیستند و آنان چون سایرین راحت‌طلبی را بر جدّ و جهد ترجیح می‌دهند.
  • اگر مؤمنین باور کنند که قوه خاصی در هنگام مواجهه با مشکل از ناحیه حق در اختیارشان قرار می‌گیرد، از مقابله با مشکل هراسی نخواهند داشت.
  • اگر کسی مجاهده‌ای در راه خدا داشته باشد حتماً وعده موفقیت به او داده می‌شود، اما اگر کسی با راحت‌طلبی مایل باشد صحنه امور را طی کند‌، وعده موفقیت به او داده نمی‌شود.
  • «یرِیدُ اللّهُ أَن یحِقَّ الحَقَّ» خدا اراده كرده حقیقت را محقق و تثبیت كند، پس زمانی كه خواست افراد حق باشد طبق اراده الهی آن اراده در همین عالم حاكم‌ می‌شود.
  • «یرِیدُ اللّهُ أَن یحِقَّ الحَقَّ» خدا اراده كرده تا از حق مطلق پرده‌برداری کند، او اراده کرده تا از خود که حق مطلق است پرده‌برداری کند.
  • «یرِیدُ اللّهُ أَن یحِقَّ الحَقَّ» اراده دائمی خدا در طول تاریخ این است که غروب‌کننده‌ای را تثبیت نکند، باطل غروب کننده است.
  • حق به معنای چیز ثابت و همیشگی است،خدا می‌خواهد در زندگی بندگان یک وجود ثابت و همیشگی و تثبیت شده باشد.
  • اینكه خدا اراده می‌كند تا اظهار حقانیت حق را بكند از آن روست كه حق برای بسیاری از افراد پشت پرده است و خدا می‌خواهد اظهار حقانیت حق را بكند.
  • خدای سبحان با اظهار حقایق از حقانیت خود پرده‌برداری می‌كند و با اظهار شریعت، حقانیت خود را اثبات می‌كند.
  • خدا اراده كرده خود را در عالم اظهار كند و این امر را با اظهار دین و با اظهار اولیای الهی و با اوامر و نواهی حق به نمایش گذاشته می‌شود.
  • اظهار حضرت حق همان امدادهای غیبی است، خدا با اظهار نیروهای غیبی و قدسی خود را اثبات می‌كند.
  • معمولاً انسان گمان می‌كند كه انجام خیرات و امور مثبت دشوار است زیرا كمك كاری ندارد ولی در انجام امور منفی چون مددكار زیاد است انجام آن را آسان می‌بیند.
  • اراده خدا بر تثبیت باطل نیست بلكه بر اظهار حق است.
  • قرآن می‌گوید «یرِیدُ اللّهُ بِكُمُ الْیسْر» خدا اراده هر امری را بکند به یقین آن را برای بنده‌ای که در محضر او تسلیم باشد آسان می‌کند.
  • «وَیقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِینَ» خدا اراده كرده پشت كافرین را قطع کند.
  • خدا خواسته تا كافران عقبه و تداوم و دنباله‌ای نداشته باشند، البته اراده حق منوط به این است كه انسان خود زحمت بكشد تا این اراده در عالم محقق شود.
  • قطع به معنای قلع است، یعنی ریشه‌كن‌شدن و از بیخ كنده ‌شدن خدا اراده كرده است تا كفار ابتر و مسلمین كوثر باشند.
  • آیه نوید‌بخش است، چون بیان می‌دارد خدا اراده كرده تا تمام بدی‌های بنده را از بین ببرد.
  • زشتی‌های اخلاقی چون حسادت و بخل و حرص و كینه‌توزی و شرك، باطل‌های وجود من است و خدا اراده كرده این باطل‌ها را نابود كند.

 

تاریخ جلسه: 91/8/20 ـ جلسه 6

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *