مقدمه
در ادامه مباحث شناخت رسول خدا با استفاده از كلام وحی و بیان صفات و ویژگیهای خاص ایشان به این نكته اشاره شد كه ایشان همچون معلمی دلسوز و در دسترس، مرجع بندگان برای پاسخگویی به تمامی پرسشها، اعم از امورات مهم زندگی تا مسائل بسیار جزئی می باشند. سپس به برخی از پرسشها كه توسط افراد ارائه شده بود و پاسخ های آن اشاره شد .
اكنون به برخی دیگر از آنها اشاره می شود.
پاسخگویی پیامبر (ص) به پرسشها
شناخت ماههای حرام
«یسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِیهِ قُلْ قِتَالٌ فِیهِ كَبِیرٌ وَصَدٌّ عَن سَبِیلِ اللّهِ وَكُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِندَ اللّهِ وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلاَ یزَالُونَ یقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىَ یرُدُّوكُمْ عَن دِینِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُواْ وَمَن یرْتَدِدْ مِنكُمْ عَن دِینِهِ فَیمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُوْلَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ وَأُوْلَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ»[1]
«از تو درباره ماهی كه در آن كارزار است سؤال میشود بگو جنگ در آن گناهی بزرگ و باز داشتن از راه خدا و كفر ورزیدن به اوست و باز داشتن ازمسجد الحرام و بیرون راندن اهل آن از آنجا گناهی بزرگتر و فتنه از كشتار بزرگتر است و آنان پیوسته با شما میجنگند تا اگر بتوانند شما را از دینتان برگردانند و كسانی از شما كه از دین خود برگردند و در حال كفر بمیرند اعمالشان در دنیا و آخرت تباه می شود و ایشان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود.»
یكی از پرسشهای افراد از پیامبر در مورد شناخت ماههای حرام است. از نظر مفسرین این شناخت كه فقط توسط ارتباط با پیامبر حاصل میشود، منجربه درك عظمت زمانها و تفاوت آنها با یكدیگر خواهد شد. اعلام برتری زمانها فقط توسط پیامبر ممكن خواهد بود.
از سوی دیگر میدانیم كه حرام، حریم و حرمت همخانواده هستند و این مطلب بیانگر این است كه گاه زمانها حرمت خاصی دارند هم به لحاظ اهمیت خود آن زمان و هم به لحاظ اكرامی كه خداوند در آن زمان از بنده میكند.
با شناخت درست این ایام، علاوه بر حفظ حرمت آنها، رعایت ادب خاص آنها را نیز خواهیم آموخت تا به كسب درست و كامل فیوضات الهی مخصوص این ایام، بیانجامد.
بطور مثال درك اهمیت روز عرفه و شناخت بركات خاص روز جمعه فقط با وساطت حضرت رسول صلّیاللهعلیهوآل امكان پذیر است.
رعایت آدابی چون به زبان آوردن بسمالله یا صلوات در آغاز هر عمل، به نشانه همراهی پیامبر و معصومین، جهت هدایت و نظارت مدام ایشان در طول عمل و رسیدن به هدف مطلوب و كسب رضایت الهی است، چرا كه حضرت رسول صلّیاللهعلیهوآله حقیقت وجودی بسم الله است هم چنین حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام نیز نقطه باء بسمالله، و كسب تمامی این اطلاعات فقط در سایه ارتباط با پیامبر اكرم صلّیاللهعلیهوآله میسر خواهد بود.
شراب و قمار
قبل از بیان سوال بعدی، كه در مورد چرایی حرمت شراب و قمار است این نكته را باید درنظر داشت كه در تفسیر این آیه مراد از شراب و قمار هر نوع عامل مست كننده و مانع راه سلوك است.
حضرت نیز در پاسخ ابتدا از مضرات مسكرات میگوید و بعد از آن برخی از فواید آن را بیان میدارد، سپس انسان را مخیر میكند كه لذت زودگذر و ضرر دائم را انتخاب كند یا منفعت باقی را به لذت موقت ترجیح دهد .در واقع علاوه بر پاسخ «عقلانیت» فرد را نیز تقویت می كند.
«یسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَیسِرِ قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ كَبِیرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَآ أَكْبَرُ مِن نَّفْعِهِمَا وَیسْأَلُونَكَ مَاذَا ینفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ كَذَلِكَ یبینُ اللّهُ لَكُمُ الآیاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ»[2]
«درباره شراب و قمار از تو می پرسند، بگو در آن دو گناهی بزرگ و سودهایی برای مردم است ولی گناهشان از سودشان بزرگتر است و از تو میپرسند چه چیزی انفاق كنند، بگو مازاد برنیازمندی خود را این گونه خداوند آیات خود را بر شما روشن می گرداند باشد كه بیاندیشید»
برای پاسخ سؤالها بایستی به پیامبر رجوع كرد و بر اساس شریعت رفتار كرد.
مستی، هنگامی است كه عملكرد فرد عقلانی نباشد. از بین رفتن قوه ادراك همیشه به واسطه شراب نیست، گاه اموری مانند ثروت، قدرت، مدرك، جمال و… انسان را مست میكند. به طور كلی وقتی فرد عاشق دنیا شد، حبّ دنیا چون جام شرابی او را مست میكند.
مراد از قمار، پولی است كه به آسانی و بدون تلاش نصیب انسان می شود. كلمه «مَیسِرِ» از ماده «یسر» است.
«اثم» به معنی گناه كنایه از عملی است كه موجب كندی حركت میشود .
در این آیه به پیامبر دستور داده می شود كه پاسخی را بیان دارد كه از قبل به آن واقف نبودهاند.
بر اساس كلام الهی آنچه در مسیر سلوك و رسیدن به هدف كمال كندی و توقف ایجاد میكند، عشق به دنیا و كسب منفعت بدون تلاش است. البته لذت و سهولت كه از جمله منافع زودگذر این دو هستند نیز بیان میشود.
گاه اموری با طبیعت ما مأنوس است و انسان میل به جدایی از آن را ندارد زیرا اغلب با لذتی گذرا همراه است اما با فطرت ما سازگار نیست، در این شرایط پیامبر با تبیین حقایق راه درست را رهنمون میشوند.
محوّل كردن انتخاب گزینه صحیح به شخص بعد از بیان حقایق، موجب میشود فرد با فعال كردن عقل خود در مورد موضوعی كه به زوال عقل می انجامد تصمیم بگیرد.
انفاق
از جمله سؤالهایی كه از حضرت پرسیده میشود این است كه چه چیزی برای انفاق كردن مناسب است. عفو به معنی پرداخت زیادهای است كه در آن مشقتی وجود ندارد.
بیان كیفیت انفاق در پاسخ این سوال، حاكی از آن است كه میزان انفاق اهمیت چندانی ندارد بلكه مهم آسانی و رضایت در این پرداخت است .
پرهیز از منیت و نبودن مشقت در انجام اوامر الهی، از میزان عمل مهمتر است. بر اساس بیان این آیه، مقدار انفاق مدنظر خداوند نیست و نباید آنچه انفاق میكنی در نظرت بزرگ جلوه كند.
یتیم
منظور از یتیم فردی است كه مربی و سرپرست ندارد.
امام سجاد علیه السلام میفرمایند: كسی كه امام ندارد مانند یتیم است.
«فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ وَیسْأَلُونَكَ عَنِ الْیتَامَى قُلْ إِصْلاَحٌ لَّهُمْ خَیرٌ وَإِنْ تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ وَاللّهُ یعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَلَوْ شَاء اللّهُ لأعْنَتَكُمْ إِنَّ اللّهَ عَزِیزٌ حَكِیمٌ»[3]
«درباره دنیا و اخرت و یتیمان از تو می پرسند بگو به صلاح آنان كار كردن بهتر است و اگر با آنان هم زیستی كنید برادران دینی شما هستند و خدا تبهكار را از مومن باز می شناسد و اگر خدا میخواست در این باره شما را به دشواری میانداخت آری خداوند توانا و حكیم است»
در مورد یتیم، كمبود توجه، تربیت و سرپرستی بسیار مهمتر از كمبود مال است، در واقع در این آیه به توجه خاص و اهتمام به امورات تربیتی یتیم برای جلوگیری از هدر رفتن و انحراف فرد سفارش شده است.
حیض
تنوع و گوناگونی سوالهای مطرح شده نشان از پذیرش بالای پیامبر دارد كه هم امورات معنوی و اخلاقی و هم امورات مادی را شامل میشود .
«وَیسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِیضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُواْ النِّسَاء فِی الْمَحِیضِ وَلاَ تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّىَ یطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَیثُ أَمَرَكُمُ اللّهُ إِنَّ اللّهَ یحِبُّ التَّوَّابِینَ وَیحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ»[4]
«از تو در مورد عادت ماهیانه میپرسند بگو آن رنجی است پس در این هنگام از زنان كنارهگیری كنید و به آنان نزدیك نشوید تا پاك شوند، از همان جا كه خدا به شما فرمان داده با آنان آمیزش كنید خدا توبه كاران و پاكیزهگان را دوست میدارد.»
در مورد این سؤال پاسخ و دستور العمل آن به وضوح بیان شده اما آنچه باید توجه كرد این است كه باطن حیض دروغ است.
حال با توجه به این معنی بار دیگر مفهوم آیه را مورد بررسی قرار می دهیم.
ابتدا باید میزان نجاست و خباثت دروغ را بدانیم و همین بس كه شدت آن به حدی است كه بر اساس احكام نجاست یك سر سوزن از خون حیض هم طهارت لازم برای انجام عبادات را از بین میبرد و حكم آن با انواع دیگر خونهای مطرح شده متفاوت است.
شخصی كه دچار این نجاست شده مانند بیماری است كه نزدیكی به آن موجب سرایت مرض او میشود، پس باید فاصله لازم را از فرد دروغگو حفظ كرد و از صمیمیت با او خودداری كرد.
او اكنون فردی آسیب دیده است كه نوع برخورد ما با او و خویشتنداری ما در معاشرت با او آزمونی است برای سنجش ما.
البته در این آیه وعده داده میشود كه این فرد با گذر زمان و رفع نجاست عارضه دروغ، قابل اصلاح است و بعد از اطمینان از طهارت او از این گناه، میتوان با رعایت كیفیت ارتباط درست طبق دستور شرع با او دوباره معاشرت داشت.
پیك الهی
در كلام حق این مطلب به وفور به چشم میخورد كه خداوند متعال در مقابل نگرانیها و دلسوزیها و مشقات بسیار پیامبر در امر هدایت مردم، به ایشان متذكر میشود كه هدایت افراد در دست خداوند است و وظیفه تو فقط ابلاغ پیام الهی به بندگان است و عدم پذیرش برخی از افراد ایرادی را متوجه تو نخواهد كرد.
«لَّیسَ عَلَیكَ هُدَاهُمْ وَلَكِنَّ اللّهَ یهْدِی مَن یشَاءُ وَمَا تُنفِقُواْ مِنْ خَیرٍ فَلأنفُسِكُمْ وَمَا تُنفِقُونَ إِلاَّ ابْتِغَاء وَجْهِ اللّهِ وَمَا تُنفِقُواْ مِنْ خَیرٍ یوَفَّ إِلَیكُمْ وَأَنتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ»[5]
«هدایت آنان بر عهده تو نیست بلكه خدا هركه را بخواهد هدایت میكند و هر مالی كه انفاق كنید به سود خود شماست و جز برای طلب خشنودی خدا انفاق مكنید و هر مالی را انفاق كنید پاداش آن به طور كامل به شما داده خواهد شد و ستمی بر شما نخواهد رفت»
از جمله صفات پیامبر صلّیاللهعلیهوآله كه بر اساس كلام وحی بر شمردیم، بشیر، نذیر، سراج منیر و… بود، همه این توصیفات نشان از قابلیت كامل حضرت و تلاش بی حد ایشان در ابلاغ كلام وحی به بندگان است .
حرص بیش از حد پیامبر، جهت هدایت افراد، كه ناشی از محبت فراوان ایشان بود و دغدغه به هدف نرسیدن امر رسالت و تحمل مشقات فراوان در این راه موجب شد كه خداوند سبحان در خطاب به حضرت، اینطور بیان دارد كه :
وظیفه تو فقط ابلاغ پیام الهی بود كه البته به خوبی انجام دادی، اما اینكه فردی هدایت شود یا نه، به خواست خدا و قابلیت خود فرد بستگی دارد. تا كسی نخواهد و خدا هم نپذیرد هیچ فردی از نعمت هدایت الهی بهرهمند نخواهد شد.
«إِن تَحْرِصْ عَلَى هُدَاهُمْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ یهْدِی مَن یضِلُّ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِینَ»[6]
« اگر [چه] بر هدایت آنان حرص ورزى ولى خدا كسى را كه فرو گذاشته است هدایت نمىكند و براى ایشان یارىكنندگانى نیست»
در بسیاری از این آیات به این مسئله اشاره دارد كه بسیاری از افراد خوب میدانند كه بزرگتر آنها دلسوز است ولی باز هم توجهی به دستورات او ندارند و اینها مصداق افراد گمراهی هستند كه خود از هدایت الهی گریزان هستند پس هدایت نخواهند شد. پیامبر نیز در قبال آنها مسئولیتی نخواهد داشت.
هم چنین در ادامه اشاره به مقام والای پیامبر در مقایسه با سایر انبیاء شده و او را پرچمدار راه هدایت نامیده، ولی بازهم متذكر میشود كه هیچ جبری در امر هدایت متوجه بندگان نخواهد بود.
معرفی خداوند از راه شناخت پیامبر (ص)
خداوند متعال در قرآن كریم برای معرفی خود و میزان قدرت هدایت و پرورش خود، به معرفی پیامبر میپردازد تا مخاطب با دیدن این محصول برجسته و عظیم تربیت الهی، پی به عظمت و توانمندی مربی او ببرد. در واقع خداوند با برشمردن صفات پیامبر و مباهات به این بنده برگزیده و بیمانند یكتایی و قدرت بیانتها خود را به نمایش میگذارد، استفاده از كلمه رب مستندی است برای این ادعا.
«آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَیهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَمَلآئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَینَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ وَقَالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَیكَ الْمَصِیرُ»[7]
«پیامبر (خدا) به آنچه از جانب پروردگارش بر او نازل شده ایمان آورده است و مؤمنین همگی به خدا و فرشتگان و كتابها و فرستادگانش ایمان آوردهاند (و گفتند:) میان هیچ یك از فرستادگانش فرق نمیگذاریم و گفتند: شنیدیم و گردن نهادیم، پروردگارا آمرزش تو را خواستاریم و فرجام به سوی تو است.»
حضرت حق در این آیه بیان میدارد كه تمام تربیت خود را در وجود اولین مخلوق خود به نمایش میگذارم، این پیامبر جلوه كاملی از تربیت الهی است، درك این معنی موجب ایمان به عظمت والای مربی این بنده بزرگوار است .
در این آیه پیامبر در رأس عشاق و دلداده خداوند و عقد القلب معرفی شده، هم چنین به قبول تمامی فرامین الهی كه از جمله صفات ایشان است اشاره شده .
با این وصف باید گفت قلب پیامبر همچون فرودگاهی است كه همه قرآن بر آن نازل شده و با پذیرش كامل در آن جای گرفته است .
از سوی دیگر بر اساس دیگر آیات الهی اگر قرآن به كوه نازل میشد كه نماد سختی و محكمی است تكه تكه میشد زیرا توان دریافت كلام الهی را ندارد «لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَّرَأَیتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْیةِ اللَّهِ …».[8] عظمت كلام خداوند از تحمل كوه نیز خارج است و استفاده از كلمه «تصدع» كه جهت بیان شكافته شدن شئ بسیار سخت بكار می رود نیز در این آیه به همین مناسبت است. با توجه به آیات ذکر شده میزان قدرت قلب پیامبر از حد تصور خارج است. آن چه كوه تحمل دریافت آن را نداشت به یكباره و در شب قدر، به صورت كامل بر ایشان نازل میشود و اندكی سستی نیز عارض نمیشود.
با توجه به این نكته كه كلمه «ربّ» ظاهرترین صفت الهی است و خداوند نیز در معرفی رسول خود انتساب او را به این صفت بیان داشته، به این مهم پی میبریم كه ربوبیت خدا با این پیامبر به نمایش گذاشته شده، عالم قدم گاه اوست و هرسو بنگری ردپای او هویداست.
تاریخ جلسه: 97/7/30 ـ جلسه 7
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه بقره، آیه 217
[2] سوره مبارکه بقره، آیه 219
[3] سوره مبارکه بقره، آیه220
[4] سوره مبارکه بقره، آیه 222
[5] سوره مبارکه بقره، آیه 272
[6]سوره مبارکه نحل، آیه37
[7] سوره مبارکه بقره، آیه 285
[8] سوره مبارکه حشر، آیه 21