در مباحث گذشته با استعانت از كلام وحی، در بیان خصوصیات حضرت، ابلاغ حكم خداوند و حاكم بودن ایشان را مطرح كردیم، اکنون به ذکر بعضی دیگر از خصوصیات حضرت میپردازیم.
فصل الخطاب
در زبان عرب «حَكَمَ» به معنی «قَطَعَ» میباشد. در واقع انسان را از تردید خارج و راه شك و شبهه را مسدود میسازد.
اطلاع حضرت و اشراف ایشان بر كلیه امور مادی و معنوی ما و نظارت كامل بر ملكوت بندگان و تشخیص بهترینها برای هر انسانی، موجب میشود كه حكم حضرت عاری از نقص و عیب باشد .
این حكم كه جامع است حرف آخر را میزند و فصل الخطاب است.
«إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَیكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَینَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللّهُ وَلاَ تَكُن لِّلْخَآئِنِینَ خَصِیمًا»[1]
«ما این كتاب را به حق بر تو نازل كردیم تا میان مردم به [موجب] آنچه خدا به تو آموخته داورى كنى و زنهار جانبدار خیانتكاران مباش»
در این آیه خداوند متعال علاوه بر حاكم خواندن حضرت، قرآن را وسیلهای معرفی كرده كه در این راه به استعانت از آن و در هرلحظه حضرت میتواند بر اساس دركی درست در بین مردمان احكام الهی را اجرا نماید .
همچنین با استناد به این آیه درمییابیم كه خداوند با پردهبرداری از ملكوت انسانها در نزد حضرت جهت اجرای حكمی دقیق و كامل، افراد خائن و امانتدار را نیز به ایشان می نمایاند .
با این شناخت حضرت از حمایت و دفاع از خائنان منع میشود .
كوچكترین خیانتی حتی اگر به ظاهر نباشد ما را از حمایت پیامبر محروم میسازد. پس اگر گاهی حمایت ایشان را در مورد خود احساس نمیكنیم باید به دنبال اعمالی كه دال بر خیانت ماست باشیم و با رفع آن بار دیگر در كنف حمایت ایشان قرار گیریم .
صفت مقابل خیانت كاری، امانت داری است. حال باید بدانیم امانتی كه نزد ماست و باید جهت جلب حمایت حضرت از آن به خوبی حفاظت كنیم چیست؟
جان و مال و اعضا و جوارح ما همه و همه امانتی است كه باید در حفظ آن كوشا باشیم .
از مصادیق خیانت در امانت میتوان به خیانت به قلب مؤمن اشاره كرد، اگر در قلبی كه حرم الله است غیر از خدا را راه دهیم در واقع استفاده درستی از این موهبت الهی نكردهایم و این خود خیانت است. امانت دیگر، دین و ولایت معصوم است كه رعایت این امانت نیز بسیار مهم است.
حدّ شفاعت
در آیه بعد خداوند متعال از پیامبر میخواهد كه از درگاه الهی طلب مغفرت كند كه با توجه به آیات قبلی این طلب مغفرت به جهت حمایت از خائنین است .
«وَاسْتَغْفِرِ اللّهَ إِنَّ اللّهَ كَانَ غَفُورًا رَّحِیمًا»[2]
«و از خدا آمرزش بخواه كه خدا آمرزنده مهربان است.»
باید توجه داشت كه این آیه بر حمایت پیامبر از آنها دلالت ندارد و عصمت حضرت را زیر سؤال نمیبرد، بلكه خداوند زنهار میدهد كه اگر چنین امری را بخواهی مرتكب شوی باید به جهت آن از خدا پوزش بطلبی .
با استناد به این آیه، درمییابیم كه شفاعت حضرت جهت بندگان نزد خداوند سبحان حد و مرز مشخصی دارد و مهر و عطوفت بسیار ایشان نباید موجب شود كه از هركسی نزد خداوند حمایت نمایند. شاخص این حد و مرز امانتداری است .
عدم حمایت از خائنین
«وَلاَ تُجَادِلْ عَنِ الَّذِینَ یخْتَانُونَ أَنفُسَهُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ یحِبُّ مَن كَانَ خَوَّانًا أَثِیمًا»[3]
« و از كسانى كه به خویشتن خیانت مىكنند دفاع مكن كه خداوند هر كس را كه خیانتگر و گناه پیشه باشد دوست ندارد»
در این آیه خداوند علاوه بر تاكیدی كه بر عدم حمایت از خائنین دارد، به این نكته نیز اشاره دارد كه آنها با این خیانت مرتكب گناهی شدهاند كه محبوبیت آنها را نزد خداوند از بین برده است، پس ای رسول خدا تو نیز از آنها دوری كن و كسانی را كه خداوند از زمره دوستان خود خارج گردانده، دوست مدار.
پس محبّ خدا امانت دار است و خائن محبوبیتی نزد خدا و رسول ندارد .
فضل خدا
در مصحف شریف اشاره به گستردگی و عظمت فضل الهی بر پیامبر شده است. پر واضح است كه اگر پدری متنعم از موهبتی گسترده گردد، حتماً فرزندان و عیال خود را در آن شریك خواهد كرد .
لازمه این بهره مندی و تنعم، قرار گرفتن تحت لوای او و ریزه خوارِ سفرهخانه پدری بودن است.
«وَلَوْلاَ فَضْلُ اللّهِ عَلَیكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّت طَّآئِفَةٌ مُّنْهُمْ أَن یضِلُّوكَ وَمَا یضِلُّونَ إِلاُّ أَنفُسَهُمْ وَمَا یضُرُّونَكَ مِن شَیءٍ وَأَنزَلَ اللّهُ عَلَیكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللّهِ عَلَیكَ عَظِیمًا»[4]
«اگر فضل خدا و رحمت او بر تو نبود طایفهاى از ایشان آهنگ آن داشتند كه تو را از راه به در كنند و[لى] جز خودشان [كسى] را گمراه نمىسازند و هیچ گونه زیانى به تو نمىرسانند و خدا كتاب و حكمت بر تو نازل كرد و آنچه را نمىدانستى به تو آموخت و تفضل خدا بر تو همواره بزرگ بود»
این فضل و رحمت گسترده كه در آیه فوق به آن اشاره شد آن چنان وسعتی دارد كه كسانی را كه در زیر پرچم حمایت حضرت قرار گرفته اند را نیز شامل میشود .
حداقل نصیب این تفضل الهی مصونیت از خواطر فكری و اعتقادی است .
به میزان نزدیكی ما به حضرت رسول اكرم صلّیاللهعلیهوآله از آسیب خطرات شیاطین اعتقادی دور خواهیم بود .
در هر زمانی دشمنان قسم خوردهای در كمین هستند كه از طرق گوناگون و با انواع حیل دین و اعتقاد مسلمانان را به تاراج برند .
مسلمان بودن و مسلمان ماندن و حفظ عقاید، امر دشواری است كه با قرب به حضرت و متنعم شدن از فضل الهی و حمایت ربانی امكان پذیر است .
در این آیه مراد از فضل الهی كه باعث مصونیت حضرت میشود، همان «مقام عصمت» است كه به میزان نزدیكی ما به حضرت به طور اكتسابی و بر اساس قابلیتهای فردی میتوان واجد دریافت این مقام شد .
پس مصونیت از آفات و دوری از وساوس شیطانی در جوار رسول الله و با قرار گرفتن تحت بارش فضل الهی امكان پذیر خواهد بود.
پیوست و گسست
در همه احوال آنجا كه سخن از گسست به میان آید نشان از آن دارد كه ابتدا پیوستی موجود بوده كه به سببی از میان رفته است .
ناف ما بر مهر او ببریدهاند عشق او در جان ما كاریدهاند
« وَمَن یشَاقِقِ الرَّسُولَ مِن بَعْدِ مَا تَبَینَ لَهُ الْهُدَى وَیتَّبِعْ غَیرَ سَبِیلِ الْمُؤْمِنِینَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءتْ مَصِیرًا»[5]
«و هر كس پس از آنكه راه هدایت براى او آشكار شد با پیامبر به مخالفت برخیزد و [راهى] غیر راه مؤمنان در پیش گیرد وى را بدانچه روى خود را بدان سو كرده واگذاریم و به دوزخش كشانیم و چه بازگشتگاه بدى است.»
در زبان عرب وقتی دو چیز كه بافت یكسانی دارند و به هم چسبیدهاند از هم جدا شوند از كلمه «شقه» استفاده میشود .
در این آیه پیوند عمیق و قدیمی انسان با پیامبر را یادآور شده و بیان میدارد كه اگر اكنون گسستی مشاهده میشود به اراده و خواست خود فرد بوده است .
حاصل مخالفت ،«مفارقت» است. این مفارقت نتیجه خواست خود فرد است و در واقع نشان میدهد اگر اكنون گسستی صورت گرفته، عارضی است .
در واقع ابتدا پیوستی قدیمی وجود داشته است. كلمه « یشَاقِق» باب مفاعله است و بر امری دو طرفه دلالت دارد، به این معنا كه اگر كسی خود این پیوند را بگسلد حضرت نیز اصراری به ادامه یكسویه این رابطه ندارد.
البته همانطور كه بیان شد این جدایی عارضی است و ماهیت امری كه عارضی است این است كه دوباره امكان بازگشت به حالت اول وجود دارد .
امید است كه بعد از مخالفت و ندامت از آن، مجدداً تبعیت و اطاعت صورت گرفته و بار دیگر پیوند قدیمی برقرار و مستحكم تر شود و ان شاالله پیوستی دائم حاصل شود .
تاریخ جلسه:97/9/12 ـ جلسه 13
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1]سوره مبارکه نساء، آیه 105
[2]سوره مبارکه نساء، آیه 106
[3]سوره مبارکه نساء، آیه 107
[4]سوره مبارکه نساء، آیه 113
[5]سوره مبارکه نساء، آیه 115