سوره مبارکه شعراء، آیات 82 ـ 78
آیه 78: «الَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ»
«آن كس كه مرا آفريده و همو راهنماييم مىكند»
آیه 79: «وَالَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَيَسْقِينِ »
«و آن كس كه او به من خوراك مىدهد و سيرابم مىگرداند»
آیه 80: «وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ»
«و چون بيمار شوم او مرا درمان مىبخشد»
آیه81: «وَالَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحْيِينِ»
« وآن كس كه مرا مىميراند و سپس زندهام مىگرداند»
آیه82: «وَالَّذِي أَطْمَعُ أَن يَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يَوْمَ الدِّينِ»
«و آن كس كه اميد دارم روز پاداش گناهم را بر من ببخشايد»
معرفی ربّ العالمین
- در این آیات حضرت ابراهیم پروردگار خود را معرفی میکند.
- در اولین معرفی حضرت ابراهیم میفرماید پروردگارم، مرا از عدم ایجاد کرد. بعد از آن به هادی بودن خداوند اشاره میکند و هدایت الهی را دائمی معرفی میکند و میفرماید«فَهُوَ يَهْدِينِ» (یهدین فعل مضارع است و از آن دوام برداشت میشود) خداوند علی الدوام مرا مورد هدایت قرار میدهد و مصالح زندگیام را به بهترین نحو به من آموزش میدهد.
هدایت الهی
خداوند هدایت گر ما نیز هست و علی الدوام ما را به خود هدایت میکند تا از همه اسباب قطع تعلق کنیم و تنها دل به مسبب الاسباب ببندیم، خداوندی که علی الدوام ما را به بالاترین مقامات معنوی سوق میدهد و به بهترین امور هدایت میکند.
اطعام الهی
معرفی بعدی حضرت ابراهیم از مطعم بودن و ساقی بودن خداوند است. ایشان مجدد از فعل مضارع «يُطْعِمُنِي وَيَسْقِينِ» استفاده میکنند، تا بیان کنند خدای من کسی است که علی الدوام طعام و نوشیدنی در اختیارم قرار میدهد.
طعام معرفت
خداوند بنده را نه تنها از طعام مادی بهره مند میکند که طعام معرفتی نیز در اختیار او قرار میدهد.
چشاندن طعم معرفت
اطعام فقط با غذا دادن محقق نمیشود بلکه چشاندن طعم غذا را هم شامل میشود. خداوند طعم طعام را نیز به بنده میچشاند همانطور که اگر طعام مادی در اختیار فردی بیمار قرار گیرد قادر به درک طعم غذا نیست و اطعام به طور کامل محقق نشده اگر بنده نیز بیمار دل باشد و قادر به درک لذت عبادت و بندگی نباشد اطعام الهی محقق نشده، اما خداوند علی الدوام مطعم است و نه تنها طعم طعام های ظاهری را به بنده میچشاند بلکه طعم معرفت خود را نیز به بنده میچشاند.
خوراندن طعام لازمه اطعام
اطعام کردن زمانی محقق میشود که طعام به فرد خورانده شود. خداوند تنها طعام را در اختیار بنده قرار نمیدهد، بلکه طعام را به خورد بنده میدهد. طعام، بندگی حق است. با طعام بندگی بنده زنده دل میشود و توان خاصی برای عبادت حق پیدا میکند.
قرب حق
همانطور که آب و غذی نوزاد فقط شیر مادر است، تنها غذای بنده نیز قرب و انس با حق است.
سقایت الهی
خداوند ساقی بندگان نیز هست و شراب محبت و لطف خود را به انسان میدهد و او را از معارف الهی مینوشاند تا حدی که بنده از غیر او بینیاز و مستغی میشود.
شافی بودن ربّ
معرفی دیگر حضرت ابراهیم از خداوند شافی بودن اوست «وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ». گرچه در شفا اسباب مختلفی وجود دارد اما تسبیب اسباب نیز در اختیار خداوند است.
در ابتدای معرفیهایی که حضرت ابراهیم از خداوند میکند، «فهو» آمده: خداوند کسی است که ضلالت گرسنگی تشنگی و بیماری را برای بنده نمیپسندد و اگر بنده به هریک از این امور مبتلا شود فوراً او را کمک میکند (فاء در فهو دال بر فوریت است)
درمان معصیت
یکی از مفسرین با توجه به روایتی از امام صادق علیهالسلام میگوید نه تنها در هنگام بیماری جسمی خداوند بنده را درمان میکند، بلکه زمانیکه بنده با گناه بیمار شود نیز خداوند او را درمان می کند و از معصیت دور میکند.
بیماری توجه به واسطه ها و فراموش کردن مسبب الاسباب
یکی دیگر از مفسرین میگوید توجه خاص به واسطهها و بیتوجهی به خداوند بیماری است که بسیاری به آن مبتلا هستند. خداوند برای چنین فردی جلوهگری میکند و او را از واسطهها رها میکند و کمال انقطاع را نصیب او میکند.
بیماری تعلق به مادیات و معنویات
برخی دیگر از مفسرین، بیماری را تعلق داشتن به مادیات یا معنویات میدانند، تعلق به مال و مقام و شهرت و … یا تعلق به ثواب و پاداش و … . تعلق به معنویات گرچه در ظاهر نکوهیده نیست، اما از آنجا که هدف باید قرب حق باشد حتی این تعلق نیز مانع قرب است .
یکی از علما وصیت کردند تمام نمازهایشان را قضا کنند به ایشان گفته شد شما که حبّ خاصی نسبت به نماز داشتید چرا چنین وصیتی کردید فرمودند به جهت همین حب وصیت کردم، ترسیدم مبادا نماز را برای حظ نفس خوانده باشم نه برای قرب حق.
بیماری شوق
برخی دیگر از مفسرین بیماری را بیماری شوق تفسیر کردهاند. شوق وصال شوق قرب شوق حضور این اشتیاق یک بیماری است و درمانش وصال و قرب به حق است. این بیماری لازمه انسانیت است اما درمان آن با قرب و صال محقق می شود.
مرگ و زندگی
- معرفی دیگر حضرت ابراهیم از خداوند: «وَالَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحْيِينِ »است. خدایی که من را میمیراند و سپس زنده میکند.
- با نگاه ظاهری مرگ پایان حیات ظاهری ما و مرگ آغاز زندگی حقیقی ما است.
- با نگاهی دیگر حضرت ابراهیم در ارتباط با بیماری نفرمود او مرا مریض میکند بلکه فرمود زمانیکه بیمار شدم مرا شفا میدهد، اما در ارتباط با مرگ فرمود او مرا میمیراند، بنابراین میراندن خدای سبحان یکی از الطاف الهی است، خواه مرگ ظاهری مراد باشد یا رسیدن به مقام فنا و از بین رفتن منیت و نفسانیات.
- خداوند زندگی حیوانی ما را از بین میبرد و بعد از مدتی زندگی انسانی نصیبمان میکند (در ارتباط با دو فعل احیا و اماته حرف «فاء» که دال بر فوریت است نیامده).
- خداوند امور فانی و موقت را از ما میگیرد و اموری باقی نصیبمان میکند و حیاتی دائمی میبخشد. حیاتی که خداوند به انسان عطا میکند اتصاف به صفات الهی است.
- یکی از مفسرین در ذیل این آیه میگوید: حضرت ابراهیم مرگ را به خود نسبت نداد و نفرمود «و اذا مت فهو یحیین» بلکه مانند آیه سابق به خداوند نسبت داد و فرمود« وَالَّذِي يُمِيتُنِي» بنابراین میتوان گفت اگر هرکس به مقامی رسیده منیتهایش رنگ باخته است و از بین رفته است.
- معرفی دیگر حضرت ابراهیم از خداوند این است: «وَالَّذِي أَطْمَعُ أَن يَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يَوْمَ الدِّينِ» کسیکه طمع دارم که خطاهایم را روز حساب مورد مغفرت قرار دهد.
غفاریت خداوند
خداوند غفار است. غفر به معنای ستر و پوشش است. خدای سبحان لباسی از غفران خود را بر بنده میپوشاند و به قدری صفات خود را به بنده میدهد که خطیئه و رذیلهای از او باقی نماند.
(خطیئه گناهی است که عمدا صورت نگرفته است)
ناامیدکردن هرگز
خداوند هرگز بندهای که همیشه فقط به او امید دارد (أطمع در ایه فعل مضارع است و از آن حال و آینده برداشت میشود) را از رحمت خود نا امید نمیکند حتی اگر بنده مرتکب خطایی شود.
سوره مبارکه شعراء، آیه 83
حضرت ابراهیم از خدا درخواست میکند:
«رَبِّ هَبْ لِي حُكْمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ »
«خداوندا حکمت به من عطا کن و من را به صالحان ملحق نما»
درخواستهای کم و حقیر ظلم به نفس است
- یکی از ظلمهایی که انسان نسبت به خود مرتکب میشود درخواست نکردن یا کم درخواست کردن یا درخواستهای دون و حقیر کردن از خداوند است. این درخواست زمانی است که انسان خود را میبیند و قدرت لا یزال الهی را مشاهده نمیکند.
یکی از این درخواست ها درخواست الحاق به صالحین است. علامه طباطبایی در سجدههایشان میفرمودند:
«اللهم فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ تَوَفَّني مُسْلِماً وَ أَلْحِقْني بِالصَّالِحين»
بنده (استاد بروجردی) در سجده می گویم « واجعلنی من الصالحین».
طبق قانون جذب در صورتی الحاق به صالحین صورت میگیرد که ما نیز صالح شده باشیم در غیر این صورت صالحین از ما رو میگردانند.
خصوصیات صالحین
در خصوصیت صالحین تعاریف متعددی عنوان شده :
- صالحین کسانی هستند که حق الله و حق الناس و حق النفس را رعایت میکنند.
- صالحین کسانی هستند که هم ظاهرشان صلاحیت بندگی دارد و هم باطنشان شایسته قرب و وصال است.
- صالحین کسانی هستند که از تمام بیماریهای باطنی مانند کینه، حسد، بخل، حرص و بد بینی به خدا و خلق رها شدهاند.
- «رَبِّ هَبْ لِي حُكْمًا» خدایا قبل از اینکه بر دیگران فرمانروایی کنم تسلط و حکومت بر نفس اماره را به من عطا کن.
تاریخ جلسه: 98/3/4 ـ جلسه 16
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»