ثواب القرائه
پیامبر صلیاللهعلیهوآله میفرمایند:
«مَنْ قَرَأَهَا وَ حَفِظَهَا كَانَ حِسَابُهُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ بِمِقْدَارِ صَلاَةٍ وَاحِدَةٍ، وَ مَنْ كَتَبَهَا وَ عَلَّقَهَا عَلَيْهِ لَمْ يَقْرَبْهُ قَمِلٌ، وَ زَادَتْ فِيهِ قُوَّةً وَ هَيْبَةً عَظِيمَةً»[1]
اگر کسی این سوره را بخواند و حفظ کند روز قیامت که برای گروهی 50 هزار سال طول میکشد برای او به اندازه یک نماز میگذرد یعنی روز قیامت برای او کوتاه میشود.
اگر کسی سوره نبأ را بنویسد و با خود همراه داشته باشد دو اثر دارد:
- حشرات موذی به او نزدیک نمیشوند.
- توان او افزون میشود.
و اگر این سوره همراه کسی باشد در جایی که دیگران باید از او حساب ببرند هیبت خاصی به او داده میشود؛ همراه داشتن این سوره سلطهای به فرد میدهد که افراد در حضور او از معصیت پروا میکنند.
امام صادق علیهالسلام میفرمایند:
«مَنْ قَرَأَهَا لِمَنْ أَرَادَ السَّهَرَ، سَهَرَ، وَ قِرَاءَتُهَا لِمَنْ هُوَ مُسَافِرٌ بِاللَّیْلِ یَحْفَظُهُ مِنْ کُلِّ طَارِقٍ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی.»[2]
«هرکس این سوره را برای کسی که قصد شب زندهداری داشته باشد، بخواند، تمام شب را بیدار خواهد ماند. اگر کسی که در شب مسافرت میکند این سوره را بخواند، بهخواست خداوند، وی را از هر دزد و راهزنی محفوظ نگاه می دارد.»
امام صادق علیهالسلام میفرمایند:
«مَنْ قَرَأَ عَمَّ يَتَسَاءَلُونَ، لَمْ تَخْرُجْ سَنَتُهُ – إِذَا كَانَ يُدْمِنُهَا فِي كُلِّ يَوْمٍ – حَتَّى يَزُورَ بَيْتَ اَللَّهِ اَلْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ تَعَالَى»[3]
«اگر کسی سوره نباء را هر روز بخواند از سال خارج نمیشود مگر این که زائر بیت الله الحرام میشود»
منظور از قرائت صرف خواندن نیست قرائت با توجه و حضور که تفکر هم در آن باشد.
ویژگی سوره مبارکه نبأ
این سوره درباره قیامت نگرشهایی را بیان میکند که انسان تمام توجهش به قیامت معطوف میشود و اقدامات صحیح را برای ورود به قیامت انجام میدهد.
«عَمَّ يَتَسَاءلُونَ»
«آنها از چه چیز از یکدیگر سؤال میکنند؟!»
«عَمَّ» ترکیبی از عن و ما بوده «عن» حرف جر و «ما» حرف استفهام است، به این معنا که از چه چیزی از یکدیگر سوال میکنند؟
«يَتَسَاءلُونَ» فعل مضارع است و استمرار دارد به این معنا که هم در حال حاضر و هم در آینده از آن سؤال میشود و این سؤال همیشگی است.
چرا این سوره با سؤال آغاز میشود؟
یکی از مفسرین میگوید: وقتی امری با سؤال آغاز شود همه آماده دریافت جواب هستند و این روشی است برای تحریک افراد برای دریافت پاسخ صحیح.
اگر قرآن از این شیوه استفاده میکند از آن روست که توجه مخاطب را جلب کند و به آنان هشدار دهد که شما هر چند قیامت و قرآن و… را میشناسید اما از شناخت کنه و حقیقت آن عاجزید زیرا همه معانی فوق از درک بشر خارج است و انسان به ما هو انسان نمیتواند حقیقت آنها را بشناسد، ایشان میگوید من تا من باشم نمیتوانم نبأ را بشناسم اما اگر من نباشم و وجود خدای سبحان در من تجلی کند میتوانم معروف را ادراک کنم.
هزینه درک امور معنوی در کلام علامه طباطبایی (ره)
علامه طباطبایی (ره) میفرماید: انسان برای درک علوم جزئیه و مجازی باید وجود خود را خرج کند تا به بخشی از آن دست یابد مثلاً در بحث فقهی باید تمام حواس خود را بکار گیرد تا به گوشهایی از آن برسد. حال برای ادراک امور معنوی و آنچه از عالم بالا به انسان میرسد باید چه هزینهای پرداخت کند؟ او باید من خویش را قربانی کند تا بتواند به گوشهای از این امور دست یابد.
سؤال کنندگان چه کسانی هستند؟
مشرکین، مؤمنین یا بعضی مشرک و بعض دیگر مؤمنند؟
مفسرین نظرات مختلفی دارند گرچه عمده آنها میگویند: سؤال کنندگان مشرک هستند، اما گروهی میگویند مؤمنین نیز در این امر اختلاف دارند، آنان در حقیقت قیامت اختلافی ندارند بلکه در اوصاف آن بلکه در وصف آن اختلاف دارند.
آنچه مهم است این است که اجمالاً همه از قیامت سؤال دارند چه آنکه حقیقت قیامت بر آنان مجهول باشد چه اوصاف آن.
اما میان سؤال این دو گروه تفاوت فاحشی است سؤال مؤمن از آن روست که مجهولی برای او معلوم شود و این امر به عبودیّت او کمک میکند اما سؤال مشرک از سر عناد و لجاجت است.
سوال از قیامت
مفسرین درباره قیامت گفتهاند قیامتی که از آن سؤال میشود کدام قیامت است؟ آنان قیامت را به دو دسته تقسیم کردهاند قیامتی که بعد از مرگ ما است و دوم قیامتی که در وجود انسان در همین عالم قائم میشود و این قیامت زمانی بر پا میشود که امور روحانی در وجود فرد قائم و حاکم شود و او در مقابل خدای رب العالمین خضوع محض داشته باشد.
«عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ»
«از خبر بزرگ و پراهمیّت (رستاخیز)!»
قرآن عبارت نباء عظیم را معرفه ذکر کرده است، این امر دلیل بر آن است که با آنکه این عبارت معروف و شناخته شده است اما برای افراد سؤال برانگیز است.
معانی نبأ در کلام مفسرین
- نباء عظیم، قیامت است.
- نباء عظیم، قرآن است، آنان دلیل این معنا را آیه 67 سوره صاد بیان کردهاند: «قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ» با وجود اینکه قرآن برای همه شناخته شده است اما از آن سؤال میکنند و متعجب میشوند؛ آنان سؤال میکنند از اینکه مگر کلام خدا در قالب الفاظ میگنجد و اینکه کلام الهی میتواند از لسان بشری خارج شود.
امام خمینی (ره) درباره کسانی که نباء عظیم را قرآن میدانند میفرماید: عظمت هر کلام به عظمت متکلم آن است و چون خدای سبحان اَعظمَ مِن کُل عظیم است به این معنا که عظیمتر از خدا قابل تصور نیست پس قرآن عظیم است، به عبارتی قرآن کلام خدای عظیم است و کلام عظیم، عظیم است و مردم در درک این عظمت اختلاف دارند.
- بعضیها نباء عظیم را به معنای قواعد شرعی اعم از اصول و فروع دانستهاند، چه آنکه مسائل اعتقادی را در برگیرد یا مسائل اعتقادی را شامل نشود، اعتقاد به مبداء و معاد و رسالت و ولایت و عدالت، همه نباء عظیم است و پیرو این اصول، فروع شریعت هم نباء است.
این گروه معتقد هستند اصول اعتقادی چه مبداء و چه معاد، چه رسالت و چه ولایت همه به عظیم مطلق ختم میشود. به این معنا که توحید مربوط به خداوند است، معاد را او انجام داده، رسالت و ولی را او نصب کرده و چون همه این امور به او باز میگردد عظیم است.
- گروهی نباء عظیم را رسالت پیامبر صلیاللهعلیهوآله معنا کردهاند؛
اینکه مشرکین در اصل رسالت اختلاف دارند و مؤمنین درتعیین خلافت بعد از خویش اختلاف دارند اما بعضی از مفسرین این نظر را رد کردند.
- تفاسیر ولایی نباء عظیم را ولایت امیرالمومنین علیهالسلام میدانند.
آنان بیان میدارند که مشرکین حقیقت این موضوع را قبول ندارند، (اینکه امیرالمؤمنین علیهالسلام وصی پیامبر است) و مؤمنین در قبول مرتبه ولایت اختلاف دارند؛ این گروه معتقد هستند: امیرالمؤمنین علیهالسلام قرآن ناطق و عِدل قرآن صامت است. قرآن صامت عظیم است و همین وصف درباره قرآن ناطق هم وجود دارد.
- یکی از مفسرین میگوید: نباء عظیم همان اخباری است که از عالم اعلاء و غیب به انسان میرسد، ایشان نباء عظیم را خارج از وجود بشر نمیداند.
در درون انسان بین نفس اماره و نفس مطمئنه برای قبول این اخبار اختلاف است، نفس اماره خبر را انکار کرده و نفس مطمئنه آن را میپذیرد همچنین قلب واردات الهیه را میپذیرد و قوای مشرک آن را رد میکنند در درون انسان همیشه این اختلاف وجود دارد.
- یکی از مفسرین میگوید نباء در عربی به هر خبری گفته نمیشود، نباء خبری است که دارای قیمت و اعتبار است. در این آیه کلمه نباء با وصف عظیم در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند و ترکیب این عبارات با یکدیگر دلیل بر تأکید و ارزشمندی خبر است. این توضیح بیان میدارد هر یک از موارد بالا میتواند نباء عظیم باشد.
در توضیح تفاوت لغوی نباء و خبر گفته شده در عین اینکه این دو عبارت هر دو عربی هستند اما نباء تنها شامل خبر ارزشمند و قیمتی است در حالیکه خبر، هر خبری را شامل میشود، به همین دلیل به هر خبری کلمه نباء اطلاق نمیشود.
«الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ»
«همان خبری که پیوسته در آن اختلاف دارند!»
این خبر خبری است که سؤال کنندگان در این خبر با یکدیگر اختلاف دارند بعضی خبر را انکار کرده و بعضی شک در خبر دارند، بعضی میگویند سحر است و حقیقتی ندارد، اما گروهی دیگر حقیقت آن را پذیرا هستند و در اوصاف آن سؤال دارند.
منکرین قیامت به گروههای مختلفی تقسیم میشوند که تمامی انکارها ریشه در نفسانیت بشر دارد که گاهی انکارشان از سر کبر یا حسادت و یا جهالت است.
راهکار قرآن برای دستیابی به حقیقت
قرآن از عبارت «مُختَلِفُون» استفاده میکند تا بیان دارد انواع اختلافها در حقیقت مخالفت با پیامبر صلیاللهعلیهوآله است به این معنا که آنان حقیقتاً با پیامبر اختلاف دارند که گاه این اختلاف عقیده درباره قیامت است، گاه در مورد اوصاف قرآن، گاهی در اصول و فروع و گاه در پذیرش ولایت امیرالمؤمنین. قرآن برای پاسخگویی به همه این گروهها آنان را به سوی سرچشمه این حقیقت ارجاع میدهد اینکه برای دستیابی به حقیقت نباید از یکدیگر سؤال کنیم بلکه باید به شارع و پیامبر مراجعه کرد؛ به همین جهت همه سؤال کنندگان در یک سو قرار میگیرند و پیامبر در سوی دیگر.
- مفسرین در توضیح تقسیم بندی بالا میگویند علت اختلاف مردم در امور فوق از آن روست که این امور برای آنان مشتبه بوده به همین جهت آنان از یکدیگر درباره این امور مشتبه سؤال میکردند.
آنان که از نبأ عظیم سؤال میکردند بدلیل آن که در قیامت مالکیت خدا بر آنان عرضه میشود پس در قیامت همه ادراک عظمت خداوند سبحان را میکنند اما این عظمت برای آنان در این عالم قابل درک نبوده و زمانیکه عظمت کسی ادراک شود انسان ناخودآگاه در مقابل او خاضع میشود و در قیامت چون همه ادراک عظمت خدا را دارند در مقابل او خاضعاند. آنان معتقدند قیامت نباء عظیم است بدلیل آنکه این ادراک و خضوع حاصل میشود.
تاریخ جلسه: 96/5/1 – جلسه 1
«برگرفته از کلام استاد زهره بروجردی»
[1] البرهان، ج 5،ص563
[2] البرهان، ج 5،ص563
[3] البرهان فی تفسير القرآن، جلد۵، ص563