حقوق متقابل امام و مأموم
امام رضا علیهالسلام به ابوهاشم جعفری که یکی از اصحاب ایشان بود؛ فرمودند:
«یا دَاوُدُ إِنَ لَنَا عَلَیكُمْ حَقّاً بِرَسُولِ اللَّهِ ص وَ إِنَّ لَكُمْ عَلَینَا حَقّاً فَمَنْ عَرَفَ حَقَّنَا وَجَبَ حَقُّهُ وَ مَنْ لَمْ یعْرِفْ حَقَّنَا فَلَا حَقَّ لَهُ»[1]
«ای داوود! به خاطر پیامبراکرم صلیالله علیهوآله ما حقی بر عهده شما داریم(شما نسبت به ما وظیفهای دارید) و نیز شما بر گردن ما حقی دارید(ما نسبت به شما وظیفهای داریم) هر کس حق ما را شناخت؛ حقش بر ما واجب میشود و کسی که حق ما را نشناسد؛ هیچ حقی بر گردن ما ندارد»
حق مأموم بر امام در کتاب حقوق امام سجاد علیهالسلام بیان شده است.
معرفت امام از واجبترین اموری است كه بر عهده بندگان است؛ این جاست كه انسان گمان میكند در شمار اوجب واجبات روزانهاش شناخت امام قرار دارد.
اگر امام هیچ وظیفهای در قبال سایر بندگان نداشت؛ چه اتفاقی میافتاد؟
امام جلوه نام رب خداوند سبحان و مربی انسانهاست؛ یعنی هر كس كه قصد بندگی حق را دارد باید در محضر امام تربیت شود. حال اگر امام این حق را نسبت به بنده بر خود واجب نداند؛ یعنی معلمی بندگان را به عهده نگیرد و تربیت آنها را رها كند و آنان را در مسیر نیل به كمالات یاری ننماید؛ چه اتفاقی روی خواهد داد و بنده به كدام سمت حركت خواهد كرد؟ بنده، بدون راهنمایی امام، چگونه میتواند درست و نادرست موضوعات زندگی را از یكدیگر تشخیص داده و منفك سازد؟ چگونه مسیر كمال را مییابد تا آن را طی كند؟ چگونه در پی رسیدن به مقصد نهایی (وصال به حق) قدم بر خواهد داشت؟ اصلاً چه آیندهای را فرا روی خود میبیند؟
آیا اینگونه نیست كه نتیجه و ثمره این حكایت سبب میشود تا بنده در عالم رها و سرگردان گردد و ره به جایی نبرد؟
وصال به خدای سبحان در گرو معرفةالامام است و اگر امام دست انسان را در این راه نگیرد هیچگاه بنده به وصال حق نائل نمیشود. بندگان، بر اثر دوری از حق گرفتار سردرگمی و ناآرامی شده و کسی آنان را برای رسیدن به کمال یاری نمیکند.
اگر انسان معرفةالامام داشته باشد؛ آنان نیز نسبت به میزان معرفت فرد حقوقی را نسبت به او ادا خواهند كرد. آنان تعلیم و تعظیم فرد را به عهده گرفته و سبب سیر كمالی او در عالم میگردد. امام از آن رو كه جلوه نام رب خداوند سبحان است هر لحظه خواستار ارتقاء و كمال بندگان را است.
برای مثال، هر یك از زائران علی بن موسی الرضا علیهالسلام، به ایشان به عنوان «امام رئوف» سلام میدهند و رأفت خاص ایشان اقتضا میكند كه بنده را حقشناس تربیت كند. انسان حقشناس، با وساطت امام از كمالات خاص بهرهمند میشود. تنها راه دستیابی به کمالات خاص، معرفةالامام است.
پاسخ به یک سؤال
ممکن است با کنار هم قرار دادن این روایت و روایاتی مانند:
«الْإِمَامُ السَّحَابُ الْمَاطِرُ… وَ الشَّمْسُ الْمُضِیئَةُ …»[2]
«امام ابر بارنده و خورشید تابان است»
که بیانگر ولایت عامه حضرات معصومین علیهمالسلام است؛ این سؤال در ذهن به وجود آید که چگونه بهرهمندی از الطاف امام در روایتی مشروط به معرفت ایشان شده و در روایت دیگر رحمت و اکرام ایشان به طور عام همه موجودات را دربرمیگیرد؟
پاسخ آن است که بهره انسان بیمعرفت نسبت به امام، بهره حیوانی است كه با وساطت امام بر روی زمین زندگی کرده، میخورد؛ رشد میكند و به زندگی حیوانی خود ادامه میدهد. اگر افراد به معرفتالامام دست نیابند؛ حضرات معصومین علیهمالسلام همان لطفی را كه نسبت به چهارپایان دارند نسبت به آنها روا میدارند.
کسی که معرفت به امام را بر خود فرض بداند؛ امام خود را در قبال او موظف به ادای وظائف دیگری میداند. اما کسی که از این معرفت بیبهره است؛ امام چنین حقی برای او در نظر نگرفته و چنین شخصی، به یقین از نعمات مادی و معنوی فراوانی محروم میماند؛ زیرا بسیاری از نعمات خاص تنها به جهت ارتباط خاص افراد با امام زمانشان به آنها میرسد.
چه بسا شاید بتوان گفت اگر نعمات عام خداوند سبحان از چنین افرادی قطع نمیشود نه به جهت جایگاه آن فرد نزد خداوند سبحان است -زیرا آن كس كه نزد امامش جایگاهی ندارد نزد حضرت حق نیز جایی ندارد- بلکه خدا نعمات آنها را تنها به واسطه حرمت كسانی كه معرفتالامام دارند و نزد امام زمانشان از منزلت خاصی برخوردارند؛ قطع نمیكند. ما در جامعه علما، خوبان و ابراری داریم كه عارف به حق امام هستند و شعاع وجودی آنها چندان گسترده است كه بندگان در پرتو آن شعاع از انواع نعمات بهرهمندند.
علم بهتر است یا ثروت؟
امام رضا علیهالسلام فرمودند:
«الْعِلْمُ أَجْمَعُ لِأَهْلِهِ مِنَ الْآبَاءِ»
«علم و دانش براى فرزند گرد آورندهتر است از پدران»
میزان خیری که به وسیله علم نصیب انسان میشود بسیار بیشتر از چیزیست که با ارث پدران به او میرسد(مال و افتخار) ارث مالیست که تمام آن به شخص تعلق میگیرد به طوری که حتی خمس نیز در آن واجب نیست؛ اما میزان امکانات و تسهیلاتی که علم در اختیار فرد قرار میدهد بیش از امکاناتیست که ارث مالی برای فرد دارد.
دعا برای هدایت افراد
داشتن دغدغه هدایت افراد، امر پسندیدهایست که بیش از اقدام عملی، نیازمند دعا و درخواست امداد الهی میباشد.
امام رضا علیهالسلام دعایی در این زمینه آموزش میدهند که برای فرد موردنظر اینگونه دعا کنید:
«اللَّهُمَّ خُذْ بِسَمْعِهِ وَ بَصَرِهِ وَ مَجَامِعِ قَلْبِهِ حَتَّى تَرُدَّهُ إِلَى الْحَق»[3]
«خدایا بگیر گوش و چشم و همه دل او را، تا برگردانی او را به طرف حق»
گوش بر چشم مقدم است؛ یعنی اگر خدا بخواهد کسی را هدایت کند اول به گوشش حرفهای درست و ارزشمند میرساند. ضمن آن که شنیدن، مقدمهایست برای ورود احساسات به قلب. انسان ابتدا سخنی را از کسی میشنود بعد نسبت به گوینده احساس پیدا میکند؛ حال آن احساس مثبت باشد یا منفی. بنابراین انسان باید مراقب واردات شنوایی خویش باشد.
استاد بروجردی میفرمایند: «قبل از خواندن این دعا، ابتدا عرض ادب و سلامی خدمت علی بن موسی الرضا علیهالسلام داشته باشید تا آمین ایشان پشت دعای شما قرار بگیرد و در اسرع وقت مستجاب شود»
تاریخ جلسه: 86/11/29 ـ جلسه 18
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] تحف العقول، النص، ص446
[2] اصول کافی، ج1، ص200
[3] بحارالانوار، ج48، ص273