اموری که باید از آن پرهیز کرد
پرهیز از عصبانی کردن و شرمنده کردن
نباید اطرافیان خود را عصبانی یا شرمسار کنیم در غیر این صورت زمینه مفارقت با آنان را ایجاد کردهایم.
امیرالمومنین علیهالسلام میفرمایند:
«إِذَا احْتَشَمَ الْمُؤْمِنُ أَخَاهُ فَقَدْ فَارَقَهُ»[1]
«وقتى مؤمن برادرش را به خشم آورد، به يقين از او جدا شده است»
هر عصبانیت زلزلهای در روابط است
یکی از معانی «احْتَشَمَ» عصبانی و خشمگین کردن است. هر عصبانیت زلزلهایست که در روابط میان افراد ایجاد میشود و به یقین سبب جدایی و مفارقت میگردد. (حرف «قد» زمانیکه ابتدای فعل ماضی آورده شود حرف تحقیق نام دارد و به معنای قطعیت و حتمیت است)
(لازم به ذکر است مفارقت تنها از سوی یکی از طرفین نیست بلکه با توجه به اینکه فعل فارق عنوان شده که از باب مفاعله میباشد دو طرفه بودن از آن برداشت میشود) این مفارقت گاه حقیقی است و گاه عاطفی مانند بسیاری افراد که قلباً ارتباطی با یکدیگر ندارند و روز به روز از هم دورتر میشوند.
تشخیص موقعیت مناسب
عامل بسیاری از عصبانیتها تشخیص ندادن موقعیتهاست. گاهی اوقات خواستهمان را در زمانی بسیار نامناسب بیان میکنیم، به عنوان مثال گاهی مطرح کردن خواسته زمانی است که طرف مقابلمان خسته است یا با مشکلی روبرو شده است به همین جهت سبب عصبانیت او میشویم در حالیکه اگر موقعیتسنجی ما درست باشد و در فرصتی مناسب خواستهمان را عنوان کنیم این اتفاق نخواهد افتاد و ما نیز به خواستهمان خواهیم رسید.
شرمنده کردن ممنوع
«اِحتَشم» علاوه بر معنای خشمگین کردن به معنی خجالت زده کردن نیز هست.
اگر مومنی برادر دینیاش را خجالت زده کند به یقین موجبات جدایی فراهم شده است، به عنوان مثال در روابط بین زوجین اگر همسرمان را با برادرمان مقایسه کنیم و به همسرمان بگوییم برادرم فلان ویژگی مثبت را دارد که تو فاقد آن هستی او را خجالت زده کردهایم. با خود فکر کنیم اگر همسرمان نیز چنین تقابلی با ما داشته باشد و ما را با خانمی دیگر مقایسه کند و به ما بگوید تو فاقد فلان خصوصیت هستی آیا حقیقتا از حرف او خوشنود میشویم؟!
اگر به همسرمان با دید مثبتی نگاه کنیم او نیز دارای بسیاری خصوصیات مثبت است که دیگران فاقد آن هستند. خداوند افراد را متفاوت از یکدیگر آفریده است و با این وجود جایی برای مقایسه باقی نمیماند.
قرآن کریم بارها تصریح به این امر کرده و فرموده:
«وَقَدْ خَلَقَكُمْ أَطْوَارًا»[2]
«شما را مختلف از یکدیگر افریدیم».
توقع بیجا هرگز
یکی دیگر از مصادیق شرمسار کردن توقعات نابجا و نامناسب و نادیده گرفتن جایگاه فرد است.
در شرح حال بانو امین آمده است، ایشان عالمهای مجتهده بودند اما همسرشان تنها سواد خواندن داشتند و قادر به نوشتن نبودند. ایشان کتاب اربعین الهاشمیه را تقریر میکنند و مراجع از ایشان تقدیر به عمل میآورند. روزی استاندار اصفهان کتابی که ایشان نوشتهاند را به همسر ایشان نشان میدهند و از ایشان تعریف میکنند در حالیکه همسرشان اصلا اطلاعی از تقریر ایشان نداشتند. این عملکرد بدان جهت بود که مبادا همسر بانو امین احساس پایین بودن از نظر علمی را نزد بانو امین داشته باشد و جایگاه مرد بودن و سالاری ایشان در خانواده حفظ نشود. در عوض شرمسار کردن اهل خانه استعدادهایشان را مطرح کنید.
بیان محاسن
برای تحکیم بنیان خانواده باید توانمندیهای افراد خانواده را بیان کرد. با این کار افراد ناتوان توانمند میشوند و آنان که بیرغبت به خیر هستند متمایل به آن میشوند.
امیرالمومنین علیهالسلام میفرمایند:
«وَ وَاصِلْ فِي حُسْنِ الثَّنَاءِ عَلَيْهِمْ وَ تَعْدِيدِ مَا أَبْلَى ذَوُو الْبَلاءِ مِنْهُمْ فَإِنَّ كَثْرَةَ الذِّكْرِ لِحُسْنِ أَفْعَالِهِمْ تَهُزُّ الشُّجَاعَ وَ تُحَرِّضُ النَّاكِلَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ.» [3]
«هميشه سپاهيان را تشويق كن و كارهاى مهمى را كه انجام داده اند بر شمار! زيرا يادآورى كارهاى نيك شجاعان، سپاه را به حركت بيشتر وادار مى كند و آنان كه تنبلى مى كنند، به كار تشويق مى شوند. ان شاء الله.»
پرهیز از جدل
«مَنْ ضَنَّ بِعِرْضِهِ فَلْيَدَعِ الْمِرَاءَ»[4]
«هر كس كه از آبروى خود بيمناك است از جدال بپرهيزد.»
ترک جدال هر چند به حق باشد
جدل کردن به قدری در شریعت مورد گریز است که در روایت از امام صادق علیهالسلام آمده است؛
«اُتْرُكِ اَلْمِرَاءَ وَ إِنْ كُنْتَ مُحِقّاً»[5]
«جدال را ترک کن هرچند به حق باشی»
در جدالِ به حق، طرفین در نهایت به دنبال اثبات حرف خود و حقیقتا به دنبال اثبات حقانیّت خود هستند درحالیکه توصیههای دینی، ما را به از بردن منیت و نفسانیت راهنمایی میکند.
جدل نوعی خصومت و نمادی از بیتقوایی است. جدلکننده قادر به ترک معصیت نیست و متدین به شریعت نیست به همین جهت پایگاهی در اجتماع و خانواده ندارد و قادر به مهرورزی نیست.
جدل کننده نمیتواند متقی باشد
امیرالمومنین علیهالسلام میفرمایند:
«وَ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يَتَّقِيَ اللَّهَ مَنْ خَاصَمَ»[6]
«و هر كس كه بىدليل دشمنى كند نمىتواند با تقوا باشد»
آیة الله امینی (ره) فرمودند: روزی حضرت امام و علامه (ره) را دعوت کردم و بحثی را عنوان کردم تا برخورد آنان با یکدیگر را مشاهده کنم اما با آنکه رویه فکریشان تفاوت داشت هیچ جدال و تقابلی با یکدیگر نداشتند بلکه زمانیکه طرف مقابل سخن میگفت دیگری سکوت میکرد.
در پایان مباحث باید اعتراف کرد بسیاری از اشکالاتی که بر ما وارد است به دلیل عدم علم و جهلی است که عارض شده است و اکنون مشکلات بسیاری را وارد کرده است.
با خود قرار بگذاریم علی الدوام تا آخرین نفس بیاموزیم و عمل کنیم و هرگز آموختههایمان را کافی ندانیم و علیالدوام به دنبال فزونی علم و دانش و عَمَل به آن باشیم و بدانیم برای داشتن خانوادهای سالم باید نزد سالمترین خانواده رفت که ایشان را به عنوان خمسه آل کسا میشناسیم و باور کنیم اگر نورانیت این خانواده در زندگی ما وارد شود نورانیت و برکات زیادی ایجاد خواهد کرد.
تاریخ جلسه: 98.5.15 ـ ادامه جلسه ششم
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] نهج البلاغه، حکمت 472
[2] سوره مبارکه نوح، آیه 14
[3] نهج البلاغه، نامه 53
[4] نهج البلاغه، حکمت 354
[5] الکافي، جلد ،2 صفحه 144
[6] نهج البلاغه، حکمت 290