مقدمه
به لطف خدای سبحان، در محضر قرآن کریم به بررسی بشارتهای محققالوقوعی که از ناحیه خداوند و رسولش به گروهی از افراد رسیده است، میپردازیم. در بطن این بشارتها قرب و وصال به خدای سبحان نهفته و همین امر موجب خوشی و سرور فرد خواهد شد.
در برخی از آیات قرآن بشارت صراحتاً مطرح شده و در برخی دیگر، از محتوا و مفهوم آنها برداشت میشود.
بهشت، یک پذیرایی مقدماتی!
«لَكِنِ الَّذِینَ اتَّقَوْاْ رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تجَرِى مِن تحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَلِدِینَ فِیهَا نُزُلًا مِّنْ عِندِ اللَّهِ وَ مَا عِندَ اللَّهِ خَیرٌ لِّلْأَبْرَار»[1]
«لكن براى كسانى كه نسبت به پروردگارشان پروا داشته باشند، باغهایى است كه نهرها از زیر درختانش جارى است. آنان براى همیشه در آنجا هستند و این پذیرایى (اوّلیه) از جانب خداوند است، ولى آنچه در نزد خداست براى نیكان بهتر است»
«نُزُل» پذیرائی مقدماتی است که از مهمان صورت می گیرد مانند چای. در این آیه خدای سبحان از بهشت با عنوان «پذیرایی اولیه» یاد مینماید؛ زیرا بهشت در برابر نعمت قرب و وصال به حق به منزله یک پذیرایی سطحی و ابتدایی میباشد. به عبارت دیگر، بهشت برای این افراد هدف و غایت نهایی نبوده و در پی وصال به محبوب خویش بودهاند.
با دو دیدگاه بشارت موجود در این آیه مورد بررسی قرار میگیرد:
- بشارت آن است که بهشت، پذیرایی ابتدایی خداوند از متقین است و به دنبال آن نعمات والاتر دیگری نیز وجود دارد.
- بشارت آن است که در مسیر بندگی و کمال، بنده به جایی خواهد رسید که انواع لذات نفسانی و جسمانی در مقابل لذات روحانی و معرفتی ناچیز و حقیر بوده و لذات مادی را تنها به عنوان سببی برای رسیدن به تنعمات حقیقی و روحانی مورد استفاده قرار می دهد. به بیان دیگر، بنده قابلیت آن را دارد که به جایگاهی برسد که ضمن بهرهمندی از انواع نعمات مادی، آنها را به عنوان هدف در نظر نگرفته و صرف داشتن آنها او را خشنود نمیسازد؛ زیرا مقصود و مطلوب او تنها وصال به مُنعِم است؛ به طوری که حتی بهشت با انواع نعمات و وسعت بیانتها توجه او را به خود جلب نمیکند.
بهرهمندی از نعمات بدون لذت حضور در پیشگاه منعم موجب خوشی و رضایت او نخواهد شد.
مخاطب این بشارت چه کسانی هستند؟
در این آیه «الَّذِینَ اتَّقَوْاْ رَبَّهُمْ» مخاطب بشارت الهی قرار گرفتهاند؛ کسانی که در دنیا پرهیز کردند از این که لذات نفسانی و تنعمات مادی را هدف خود قرار داده و صرف بهرهمندی از آنها ایشان را خشنود سازد.
این افراد اگر خواهان بهشت باشند به این دلیل است که در محضر اولیاءالهی و خوبان قرار گیرند نه به این دلیل که در بهشت هر چه اراده کنند برآورده خواهد شد.
امور نفسانی برای این گروه موضوعیت و اصالت ندارد؛ بلکه قرب به حق، رضوان و لقای الهی برای آنان غایت و هدف نهایی ست. در حقیقت سطح درخواستها و مطالبات متقی متعالی است که چنین جایگاهی نصیب او میشود. مطالبات هر فرد نشانه سطح شخصیت اوست و خداوند «خواسته» افراد را برآورده میسازد. آن چیزی به متقین داده میشود که خواهان آن بودند.
ذرهای بودم و مهر تو مرا بالا برد…
خدای سبحان در سوره مبارکه نساء، آیه 13 میفرماید:
«تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَن یطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ یدْخِلْهُ جَنَّتٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَرُ خَلِدِینَ فِیهَا وَ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِیم»
«آن (چه گفته شد،) حدود و مقرّرات الهى است و هركس از خدا و رسولش پیروى كند خداوند او را به باغهایى وارد مىكند كه از زیر درختانش نهرها جارى است. آنان همیشه در آن مىمانند و این است كامیابى و رستگارى بزرگ»
در این آیه دو بشارت وجود دارد:
بشارت اول در این آیه عبارت «یُدْخِلْهُ» میباشد یعنی خداوند این فرد را وارد بهشت خواهد کرد. به عبارت دیگر، فضل و رحمت خداوند این فرد را وارد بهشت کرده بدین سبب ورود او در نهایت سهولت و بدون منت خواهد بود. در حقیقت این فرد فاعلیت خود را مؤثر در ورود خود به بهشت ندیده به همین دلیل در عرصه بندگی هیچگاه ملول و خسته نمیشود.
مسیر ورود در بهشت، اعمال خیریست که توسط بنده انجام میشود لکن از آنجا که خداوند فاعل حقیقی همه خیرات است؛ بنده این اعمال را در نهایت سهولت انجام میدهد و قدرت و تدبیر خویش را دخیل در انجام آن نمیداند.
بشارت آن است که ورود بنده در عرصههای کمالی با فاعلیت و عنایت خدای سبحان انجام میشود. تنها با عنایت خدای سبحان، توفیقات فرد افزون شده، در جمع خوبان ورود پیدا میکند و لحظه به لحظه معرفت جدیدی کسب خواهد کرد؛ نیت او خالص شده و توانایی انجام عمل صالح را به دست میآورد.
بشارت دیگری که در این آیه وجود دارد و شاید به نوعی بطن بشارت قبلی باشد؛ عبارت«ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِیم» میباشد. رسیدن به مقصود، رستگاری عظیم است. بشارت این است که گروهی قطعا به غایت مقصود خود خواهند رسید و در میانه مسیر منحرف نمیشوند.
چه کسانی مخاطب این بشارت هستند؟
کسب این بشارت از ناحیه خدای سبحان مشروط به یک شرط اساسیست و آن فرمانبرداری عاشقانه از خدا و رسول اوست: «مَن یطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ».
اطاعت از ریشه طوع، به معنای انجام کاری همراه با اشتیاق میباشد. بندهای که وظایف خود را با میل و رغبت قلبی و بدون هیچ چشمداشتی انجام دهد، صلاحیت دریافت این بشارت را خواهد داشت؛ در نتیجه، طی مسیر او با سهولت همراه خواهد بود. عاشق در برابر خدماتی که ارائه میدهد مطالبهای نداشته و همین امر او را مورد توجه معشوق قرار خواهد داد.
اطاعت تا کجا؟
عبارت «تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ» بیانگر آن است که برای هر امری در دین، حد و مرزی مشخص شده است که رعایت آن تنها به سود بنده میباشد. اگر انسان بر این باور باشد که توجه به حدود الهی قطعا برای او سودآور است؛ عاشقانه در این عرصه گام برخواهد داشت و زمانی که مشتاقانه حدود الهی را مراعات نماید؛ با عنایت الهی طی این مسیر برای او آسان خواهد بود.
اگر گاهی فرد مشاهده میکند که وظایف و مسئولیتهای خود را به سختی انجام میدهد؛ چه بسا به این دلیل است که یا توجه به حدود الهی نداشته و یا همراه با تکلف و اعتراض انجام وظیفه مینماید.
تاریخ جلسه: 98/6/23 ـ جلسه 11
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه آلعمران، آیه198