امر به معروف و نهی از منکر ـ بخش چهل و هشتم

در محضر حضرت ولی عصرعج‌الله‌فرجه‌الشریف درزیارت آل یس عرض می‌کنیم:

«المَعروفُ ما أَمَرتُم بِه وَ المُنکَرُ ما نَهَیتُم عَنه»

امر شما چیزی است که عقل و شرع حُسن آن را می‌پسندد و منکر چیزی است که عقل و شرع قبح آن را اعلام می‌دارد.

در مبحث امر به معروف و نهی از منکر به وسعت دایره معروف و منکر پرداختیم و تنها به شناخت گروهی از معروف‌ها ‌و منکرها بسنده نکردیم.

 

مصادیق امر به معروف و نهی از منکر

 

معروف؛ بشاشت خدا پسندانه

 

در سوره مبارکه غاشیه آیات 8 و 9 آمده است:

«وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاعِمَةٌ لِسَعْيِهَا رَاضِيَةٌ»

«چهره‌هایی در آن روز شاداب و باطراوتند، از تلاش و کوشش خود خشنودند»

این آیات ظاهراً به معرفی بهشتیان پرداخته اما چون هیچ امری در قیامت تأسیس نمی‌شود و تنها از حقیقت اموری که فرد در دنیا به آن مشغول بوده پرده‌برداری می‌شود از این رو بحث را در این آیات بررسی می‌کنیم.

قرآن در این آیات گروهی را معرفی می‌کند که چهره‌هایشان شاداب و سرحال است و خوشی در صورت‌هایشان نمایان است، آنان از تلاش خود در دنیا خرسندند و تلاش‌هایشان برای آنان مسرّت‌بخش است.

 

خصوصیت تلاش‌های مورد پسند حق

 

معروف مطرح شده آنست که انسان کاری انجام دهد که مورد پسند حق باشد و برای او فرقی نکند که عرصه تلاشش متوقف بر چه اموری است: امور فرهنگی، اعتقادی، اجتماعی ، فردی و یاعبادی … بلکه تلاشی مد نظر اوست که سه خصوصیت داشته باشد:

  • نه تنها موجب کسالت نمی‌شود بلکه با هدفی بسیار متعالی صورت گیرد.
  • تلاشی با حول و قوه الهی نه با حول و قوه خود انسان
  • تلاشی که مایه پیشرفت است نه سبب توقف و درجا زدن و عقب گرد کردن.

 

اولین صدقه در هنگام مواجهه با یکدیگر

 

خرسندی از خدای سبحان موجبات شکرگزاری را فراهم نموده و سبب می‌گردد تا جسم زمان اشتغال به وظایف خسته نشود زیرا وقتی اعمال با قصد الهی انجام پذیرد چهره‌ها کسل و ناشاد نیست و رضایت و شادابی از آن می‌بارد ازاین رو شریعت و بزرگان دینی می‎گویند در مواجهه با افراد اولین صدقه‌ای که به یکدیگر می‌دهید بشر وجه (گشاده‌رویی) باشد.

گشاده‎رویی زمانی اثربخش و انرژی زاست که به فرموده قرآن «لِسَعْيِهَا رَاضِيَةٌ» باشد، بدین معنا که جهت آن تلاش درست و بالله باشد، زیرا تنها با انتخاب صحیح و عملکرد و تلاش صحیح است که لطف خدا بر انسان بار می‌شود و سبب رضایت او را فراهم می‎سازد.

 

رمز الهی شدن حرکت

 

آنچه جهت حرکت را الهی می‌کند و چهره‌ها را در دنیا و قیامت شاداب می‌سازد آنست که ساعی در این تلاش نام و نشانی برای خود طلب نکند بلکه خواهان قرب و وصال به حق باشد.

آیه فوق از معروفی سخن می‌گوید که به عنوان معروف دانسته نمی‌شود. بِشر وجه سبب می‌شود تا بهره‌مندی از نعمت‌های الهی در چهره نمایان شود، مانیتور صورتِ هر کس نشان دهد که چه میزان از الطاف حق نسبت به خویش راضی است.

صورت نباید به گونه‎ای باشد که چون مردم آنرا ببینند گمان کنند العیاذ بالله خدا برای آن فرد کم گذاشته بلکه صورت باید حکایت از رضایت نسبت به حق کند.

همه کس باید به این امر به عنوان معروف توجه داشته باشند که در مقابله با یکدیگر چهره‌ها نشانگر الطاف خدا باشد نه نمایان‌گر کاستی‌های زندگی‎شان.

 

****

معروف؛ توجه به طبیعت

 

در سوره مبارکه غاشیه آیات 17 و 18 آمده است:

«أَفَلَا يَنظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ وَ إِلَى السَّمَاء كَيْفَ رُفِعَتْ»

«آیا آنان به شتر نمی‌نگرند که چگونه آفریده شده است؟! و به آسمان نگاه نمی‌کنند که چگونه برافراشته شده؟!»

یکی از معروف‌ها توجه عمیق به طبیعت است، قرآن می‌گوید: آیا به خلقت شتر- همان حیوانی که عرب دائم به عنوان مرکب از آن استفاده می‌کند- دقت نمی‌کنید؟ خلقت ابل (شتر) چه خلقتی است که این حیوان هیچ گاه خسته نمی‌شود؟ در خستگی‌ناپذیری شتر نظر کنید و دلیل آن را کشف کنید؛ تا این خستگی‌ناپذیری را در خود تجربه کنید زیرا انسان بما هو انسان از حیوان تواناتر و برتر است، اینکه گاه در انجام امور از افعالِ نمی‌توانم، نمی‌کشم و.. استفاده می‌کند پسندیده جایگاه انسانی او نیست.

آیه در یک نگاه، دقت عمیق به اطراف را معروف می‌داند. معروفی که بشر نوعاً به آن بی‌توجه است. ما معمولاً نسبت به آسمان بالای سر و زمین زیر پا، نسبت به کوه‌های اطراف همه و همه بی‌توجه‌ایم. اینکه از خلقت هر یک از اینها چند هزار سال می‌‎گذرد و آنها همچنان محکم، ثابت قدم و پا برجا به وظیفه خود مشغولند بی‌توجه‌ایم.

 

شوق رسیدن به مقصد

 

چرا انسان نباید از این حیوان مقاوم، شوق رسیدن به مقصد را بیاموزد و تا رسیدن به مقصد دست از حرکت نکشد. شوق رسیدن به خواسته‌ها در انسان نباید کمتر از حیوان (شتر) باشد.

قرآن در آیه 99 سوره مبارکه حجر می‌گوید:

«وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ»

«و پروردگارت را عبادت کن تا یقین [= مرگ‌] تو فرا رسد!»

مفسرین می‌گویند: «یقین» زمان مرگ است و اگر از عبارت یقین به جای مرگ استفاده شده از آن ‌روست که مرگ از امور مسلم و قطعی است و انسان در هر امری شک کند در مرگ جایی برای شک باقی نمی‎ماند، مرگ یقین محض است از این رو شاید این یقین او را به بندگی بیشتر وا دارد، کسی نباید در امر بندگی به خود مرخصی بدهد بلکه باید تا زمان مرگ وظایف خود را انجام دهد و بارش را به مقصد ‌برساند.

امکان ندارد خدای حکیم در خلقت شتر اشتیاق رسیدن به مقصد را قرار داده باشد اما در خلقت انسان  این شوق وجود نداشته باشد؟ بلکه انسان باید شوق درونی‌اش را به فعلیت رسانده و از آن استفاده بهینه نماید.

با توجه به آیه، معروف آن است که باید از توانایی‌های حیوانات درس گرفت.

 

توجه به آسمان

 

آیات دیگری درباره آسمان سخن می‎گوید تا توجه ما را به آن جلب کند:

«وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ»[1]

«ما در آسمان برج‌هایی قرار دادیم؛ و آن را برای بینندگان آراستیم.»

   و در سوره انعام آیه 99 آمده است:

«وَهُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ نَبَاتَ كُلِّ شَيْءٍ فَأَخْرَجْنَا مِنْهُ خَضِرًا نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَرَاكِبًا وَمِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِهَا قِنْوَانٌ دَانِيَةٌ وَجَنَّاتٍ مِنْ أَعْنَابٍ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُشْتَبِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ انْظُرُوا إِلَى ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَيَنْعِهِ إِنَّ فِي ذَلِكُمْ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ»

«او کسی است که از آسمان، آبی نازل کرد، و به وسیله آن، گیاهان گوناگون رویاندیم؛ و از آن، ساقه‌ها و شاخه‌های سبز، خارج ساختیم؛ و از آنها دانه‌های متراکم، و از شکوفه نخل، شکوفه‌هایی با رشته‌های باریک بیرون فرستادیم؛ و باغهایی از انواع انگور و زیتون و انار، (گاه) شبیه به یکدیگر، و (گاه) بی‌شباهت! هنگامی که میوه می دهد، به میوه آن و طرز رسیدنش بنگرید که در آن، نشانه‌هایی (از عظمت خدا) برای افراد باایمان است!»

  توجه به طبیعت از معروف‌های مغفول‌عنه است. کمتر کسی با خود می‌اندیشد که در آسمان آبی انباشته شده که سنگینی نمی‌کند و به یکباره از آسمان نمی‌بارد بلکه در انتظار اذن حق می‌ماند تا از آسمان نازل شود.

آیا مردم به بلندای این آسمان نگاه نمی‌کنند؟

معروفِ توجه کردن به اطراف بدین معناست که سرسری و سطحی از امور مختلف گذر نکنیم بلکه بدانیم هر یک از امور برای ما حرفی دارد و می‌توان از آنان پیامی دریافت کرد.

در اسلام به استهلال توصیه شده یعنی مستحب موکد است شب اول ماه هرکس خود به دنبال هلال ماه بگردد و خود رویت هلال را داشته باشد این امر بهانه‌ای برای مشاهده آسمان و ماه نو است.

 

****

منکر؛ محدود دیدن آزمایشات الهی

 

در سوره مبارکه فجرآیات 15 و 16 آمده است:

«فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ»

«امّا انسان هنگامی که پروردگارش او را برای آزمایش، اکرام می‌کند و نعمت می‌بخشد (مغرور می‌شود و) می‌گوید: «پروردگارم مرا گرامی داشته است!«و امّا هنگامی که برای امتحان، روزیش را بر او تنگ می‌گیرد (مأیوس می‌شود و) می‌گوید: «پروردگارم مرا خوار کرده است و امّا هنگامی که برای امتحان، روزیش را بر او تنگ می‌گیرد (مأیوس می‌شود و) می‌گوید: «پروردگارم مرا خوار کرده است!»»

در دو آیه فوق عبارت «ابتلاه» به کار رفته، هم زمانی که خدا بنده را عزیز می‌دارد و هم زمانی که بر او تنگ می‌گیرد.

اینکه انسان عرصه آزمایشات را فقط مربوط به زمان تنگنا بداند امر ناپسندی است، آزمایشات آستانه وسیعی دارند انسان بسیاری از اوقات با دارایی‎ها و نعماتش آزمایش می‌شود و گاهی با فقدان نعمت‌هایش.

منکر این است که ما عرصه ابتلائات و آزمایشات را محدود به گرفتاری‌ها بدانیم درحالیکه هم باخوشی‎ها آزمایش می‌شویم و هم با ناخوشی‎ها، هم با راحتی و هم با ناراحتی.

 

گمانی اشتباه

 

اگر کسی گمان کند چنانچه خدا به او نعمت فراوان داده وی را اکرام کرده و چون گرفتاری در زندگیش پیش آمده به او اهانت شده، این امر بسیار ناپسند است. ابتلائات را نباید فقط محدود به مصیبت‌ها دانست عرصه ابتلاء بسیار گسترده است. اتفاقاً ابتلائاتی که انسان با دارایی و نعمات دارد و آزمایشاتی که بواسطه داشتن مال و قدرت و آبرو و علم و سلامت پس می‌دهد به مراتب سخت‌تر از آزمایشاتی است که در هنگامه فقدان نعمات دارد، زیرا زمانی که انسان گرفتار فقر یا بیماری و یا مشکل آبرو می‌شود هم خود به این امر واقف است و هم دیگران می‌بینند که مورد آزمایش الهی قرار گرفته است  پس بیشتر دعایش می‌کنند.

 

****

 منکر؛ عشق ورزیدن به مال و ثروت

 

در سوره مبارکه فجر آیه 20 آمده است:

 «وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا»

«و مال را بسیار دوست داريد»

 «حب» به معنای دوست داشتن. «جم» به معنای فراوانی.

مال زمانی نافع است که مصرفش صحیح بوده و اولویت زندگی نباشد و برای به دست آوردن اموری بکار رود که انسان بدان نیاز دارد. مثلاً اگر برای کسب آبرو بکار رود پسندیده است اما اگر آبرو برای رسیدن به مال خرج شود منکر است.

لسان آیه لسان سرزنش است خدای سبحان در سیاق آیات گروهی را سرزنش می‎کند که به مال عشق می‌ورزند؟

 

منکری فاحش

 

گاه در ارزش‌گذاری‌های انسانی، کسی که دارایی بیشتری دارد در نگاه دیگران ارزشمندتر است و این ارزش‌گذاری منکری فاحش و رسمی است و افراد حب مال را امری طبیعی می‌دانند.

 

سیلی از مشکلات

 

حب به مال گاهی چندان در افراد افزون می‌شود که از پرداخت حقوق واجبی چون خمس و زکات و یا حقوق مستحب طفره می‎روند، اما غافل از آنند که شانه خالی کردن از پرداخت حقوق واجب و مستحب می‌تواند آنان را گرفتار سیلی از مشکلات کنند.

از  عالمی سؤال شد کسی مریض شده برای شفای او چه کنیم؟ گفت: او را از خدا بخرید دیه کامله‌اش را پرداخت کنید تا زنده بماند. اما پذیرش چنین دستور العملی برای همگان آسان نیست مردم سعی می‌کنند برای شفای بیمار به صدقات کم بسنده کنند به عنوان مثال در نهایت یک گوسفند قربانی می‌کنند.

ریشه مال و میل یکی است به این معنا که مردم به سوی مال میل دارند، در حالیکه میل مؤمن به مال نیست بلکه به گفته قرآن به حب الله است. «وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ»[2]

 

****

معروف؛ پذیرش و بیان پیشنهادات مثبت

 

در سوره مبارکه بلد آیه 17 آمده است:

«ثُمَّ كَانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ»

«علاوه بر اين از زمره كسانى باشد كه گرويده و يكديگر را به شكيبايى و مهربانى سفارش كرده‏اند»

 آیه دو خصوصیت اصحاب المیمنه را ذکر می‌کند. صبر و مرحمة، اما هر دو خصوصیت را با فعل (تَوَاصَوْا) بکار می‌برد، فعلی که باب تفاعل و از کاربردهای باب تفاعل دو طرفه بودن آن است یعنی مؤمنین هم خود صبر می‌کنند و هم دیگران را به آن سفارش می‌کنند، هم خود مهربانند و هم دیگران را به آن سفارش می‌کنند.

کاربرد فعل (تواصی) در آیه آنست که هم شما به من سفارش نیکی کنید و هم من به شما، زیرا در تواصی باب تفاعل هر دو هم فاعلند و هم مفعول، هم شما به من یک سلسله سفارشات را داشته باشید هم من نسبت به شما، هم من نسبت به شما بی‌تفاوت نباشم هم شما نسبت به من بی‌تفاوت نباشید.

 

  • کاربرد آیه

معروف پذیرش و بیان پیشنهادات مثبت است. پیشنهاد صبر را هم خود بپذیریم و هم دیگران را به آن توصیه کنیم به کسی که فرزند خود را از دست داده اجازه جزع و فزع بیش از حد ندهیم با این که در نگاه مردم صبر در مصیبت سخت است اما این صبر پایین‌ترین درجه صبر است و صبر در طاعت بالاترین درجه و حد وسط این دو صبر، صبر در معصیت است. همچنین هم خود لباس قناعت بپوشیم و هم دیگران را به آن توصیه کنیم. هم خود غیبت نکنیم و هم دیگران را از آن منع کنیم.

جوان هم خود عفت بورزد و هم دیگران را به عفت توصیه کند.

امیرالمومنین علیه‌السلام می‌فرمایند:

«مَا الْمُجَاهِدُ الشَّهِيدُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ؛ لَكَادَ الْعَفِيفُ أَنْ يَكُونَ مَلَكاً مِنَ الْمَلَائِكَةِ»[3]

«اجر و مزد مجاهد شهيد در راه خدا، بالاتر از اجر و مزد كسى نيست كه بر گناهش توانايى هست، ولى پاكدامنى مى‌ورزد؛ نزديك است كه مردم پاكدامن در زمره ملايكه در آيند.»

 

تاریخ جلسه: 98.8.1 ـ جلسه چهل و هشتم 

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] سوره مبارکه حجر، آیه 16

[2]  سوره مبارکه بقره، آیه 165

[3] نهج البلاغه، حکمت 474

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *