مقدمه
دربحث تربیت دینی در محضر قرآن آموزش میگیریم که چگونه پرورش پیدا کنیم و چگونه زیر مجموعه خود را پرورش دهیم.
درخواستهای جامع
قرآن در سوره مبارکه بقره، آیات 200 و 201، مردم را بعد از حج به دو دسته تقسیم میکند که خدای سبحان تنها یک گروه را تحسین میکند و میفرماید:
«فاذا قَضَیتُمْ مَنَاسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آبَاءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا فَمِنَ النَّاسِ مَنْ یقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیا وَمَا لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ»
پس هنگامی که مناسک [حجّتان] را انجام دادید، پس خدا را آن گونه که پدرانتان را یاد می کنید یا بهتر و بیشتر از آن یاد کنید. پس گروهی از مردم [کوتاه فکر] می گویند: پروردگارا! به ما در دنیا [کالای زندگی] عطا کن. و آنان را در آخرت هیچ بهره ای نیست»
«وِمِنْهُم مَّن یقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِی الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ»
«و برخى از آنان مىگویند پروردگارا در این دنیا به ما نیكى و در آخرت [نیز] نیكى عطا كن و ما را از عذاب آتش [دور] نگه دار»
و در آیه 202 میفرماید:
«أُولَئِكَ لَهُمْ نَصِیبٌ مِمَّا كَسَبُوا وَاللَّهُ سَرِیعُ الْحِسَابِ »
«اینانند که از آنچه به دست آورده اند، نصیب و بهره فراوانی دارند، و خدا حسابرسی سریع است».
پس از آن که افراد عمل عبادی گرانقدر حج را به جا آوردهاند، گروهی از آنان همچنان بر همتهای پست خویش مانده و از خدای سبحان درخواست میكنند: «رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیاحسنه»؛«خدایا به ما در دنیا حسنه عطاكن» این درخواست نشان میدهد كه عبادت حج سبب همت متعالی ایشان نگشته؛ زیرا از درخواستهای دنیایی قدمی فراتر نگذاشتهاند.
اما آیه 201 از گروهی سخن میگوید كه از مربی خویش در خواست متعالی داشته و چنین میگویند: «رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِی الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» ؛«خدایا هم در دنیا به ماحسنه عطا کن و هم در آخرت به ما حسنه پرداخت کن!»
به عبارت دیگر هم در دنیا و هم در آخرت ما را از عذاب دوری از خود در امان بدار و از عذاب آتش فراق حفظ نما!
مفسرین در رابطه با آیه 202 میگویند: خدای سبحان در این آیه کسانی را تحسین میکند که دارای علو همتاند و کلان نگرند؛ زیرا در هر عرصهای قرار گیرند مایلند بهترین و کاملترین بهره ها را از آن عرصه برداشت كنند. اینان از خدای سبحان بعد از حج، هم حسنات دنیا و هم حسنات آخرت راطلب میكنند.
«فِی الدُّنْیا حَسَنَةً»
تفاسیر حسنه دنیوی را معرفت و عافیت و ولایت حضرات معصومین، حسن عاقبت، ذریه صالح و انواع کمالاتی دانستهاند که انسان در دنیا به آنها میتواند متصف شود.
«وَ فِی الآخِرَةِ حَسَنَةً»
حسنه آخرت را حضور در محضر حق، بهرهمندی از رضای حق، قرار گرفتن در حریم قرب حق، رسیدن به انواع مقامات معنوی و حضور در محضر اولیای الهی دانسته اند.
«وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ»
عذاب نار را دوری از گناه معنا كرده وگفتهاند: خدایا درحالی که به ما حسنه عطا میكنی ما را از هر گناهی که منجر به عقوبت تو شود حفظ کن!
تفاسیر معرفتی میگویند: خدایا ما را از دوری اولیائت و از دوری خویش در قیامت صیانت کن!
«أُولَئِكَ لَهُمْ نَصِیبٌ مِّمَّا كَسَبُواْ وَاللّهُ سَرِیعُ الْحِسَابِ»
مخاطبین آیه همان كسانی هستند كه مورد ستایش خدای سبحان قرار گرفتهاند این گروه پرورش صحیحی یافته و بلند همت و کلان نگر شدهاند، این پرورش یافتگان هم حسن استفاده از دنیا را طلب میکنند و هم بهترین جایگاه را در آخرت از خدای سبحان خواهانند، اینان به جهت پرورش صحیح نه تنها بر داراییهای خود اعتماد نمیکنند بلكه نگران آن هستند که با داشتههایشان از مربی خویش دور شوند، و نعمات شان مانع از وصالشان به محبوب گردد.
اگر اهل دل دائم در قنوت میگویند: «رَب زدنی علماً» به جهت آن است که از خدا علمی طلب میكنند كه معرفت و بینششان را نسبت به حضرت حق افزون كند تا در مقابل او بیش از پیش تسلیم باشند.
مخاطبین آیه نگران آن هستند كه سرمایههایشان از آنان فرعونی بسازد كه در مقابل مربی خود قد علم كنند و یا علمشان از آنها بلعم باعور و یا سامری بسازد؛ زیرا سامری عالمی بود كه به مقام کشف و شهود دست یافته بود و و اثر پای جبرئیل را میدید و خاك زیر پای او را برمی داشت، اما گرفتار داشتههای خویش شد و در محضر ربّالعالمین قد علم كرد و به جهت منیت خویش، در نهایت گوساله زرین ساخت و از خداپرستی به گوساله پرستی رو كرد و از یكتا پرستی به سوی بت پرستی باز گشت!
اگر اهل دل در قنوت تقاضای ازدیاد علم میكنند از آنروست كه با شناخت هر چه بیشتر خدای سبحان به ذل عبودیت خویش در محضر ربّالعالمین دست یابند و هرگز در محضر سلطان ادعایی نداشته باشند.
- پرورش صحیح سبب میشود اولاً درخواستها جامع و یک سو شود، ثانیاً علی الدوام درخواست «فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِی الآخِرَةِ حَسَنَةً» صورت پذیرد، ثالثاً درخواست ها به یک صحنه زندگی محدود نگردد بلكه دنیا وقیامت را در برگیرد، رابعاً انسان همیشه خود را محتاج الطاف حق میبیند، خامساً انسان در نهایت نگرانی لازم را داشته، نگرانی اینكه بواسطه دریافت نعمت از دریافت کننده دور شود، نگرانی آنكه دریافت ها انجام شود اما ادب در مقابل پرداخت کننده رعایت نگردد.
درخواست پایدار
انسان در پرورش صحیح، صرف دریافت را طلب نمیکند، بلکه حضور در محضر پرداخت کننده را طالب است.
مفسری میگوید: حسنه، تقاضای دستیابی به بهشت در دنیا و درآخرت است، و صرفاً رسیدن به نعمات دنیایی یا قیامتی نیست، بهشت دست یافتن به حور و غلمان نیست بلكه حضور در محضر محبوب است. قرآن میگوید:«فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیكٍ مُقْتَدِرٍ»[1] ؛«قرار گرفتن در جایگاه صدق نزد خداوند مالک مقتدر».
کسانی كه در محضر قرآن از تربیت صحیح برخوردار شوند درخواست موقت ندارند بلكه همه درخواستهای شان دائمی وماندگاراست، اینان تنها برای یک صحنه زندگی درخواست نیكو ندارند بلكه برای همه صحنههای زندگیشان تقاضای حسنه و در محضر محبوب ماندن را خواهانند، همچنین از حضرت حق محافظت دائم این الطاف را طلب میکنند چون نگران آن هستند كه اشتغال به نعمات آنها را از منعم دور نسازد.
بکارگیری الفاظ جامع در دعا
تربیت شدگان در محضرحق از الفاظ جامع استفاده میکنند، به كار بردن كلمات و الفاظ جامع هم میتواند خیرات گستردهای را به سوی انسان سرازیر كند(بحث آیه همین است) وهم میتواند انسان را از بلاهایی كه به جهت درخواستهای ناقص صورت میپذیرد در امان نگهدارد.
مثلاً چنانچه گرفتاری جسمی برای كسی پیش آید میتواند از خدا درخواست كند سلامت و عافیت كامل به او عطا كند كه این بهترین درخواست است و هم میتواند بگوید: ایكاش! به جای فلان بیماری به بیماری دیگری مبتلا میشدم! مثلاً ای كاش به جای سردرد، دستم درد میگرفت! این گونه درخواست نشان از عدم شناخت حضرت حق است؛ زیرا خدای غنی از خزانه غیب خویش میتواند سلامت و عافیت كامل به بنده اش عطا كند اما چون بنده تقاضای خویش را ناقص بیان میكند حضرت حق آن خواستهاش را همانگونه اجابت میكند .
آنكس كه از خدا چنین درخواستی دارد غافل از آنست كه کلمات آناً منعقد میشوند، او میتوانست از خدا تقاضای عافیت كامل كند و از نعمت سلامت بالاترین بهره را ببرد.
حسنه
«حسنه» اسم جامع است و در آن انواع کمالات نهفته است، وقتی انسان درست تربیت شود از الفاظی استفاده میکند که بار منفی نداشته باشد حتی جای خالی باقی نمیگذارد تا شیطان آنرا پر کند.
عدم تعارض میان خواستههای دنیوی و اخروی
علامت انسان تربیت یافته این است که در كل زندگی یک خط درست را دنبال میکند، خواستههای دنیا و آخرت او یکی است و فرقی ندارد. وقتی ما درست تربیت شویم هیچ تعارضی میان خواستههای دنیایی و آخرتی ما نیست، آنچه را نتوانیم در قیامت دنبال كنیم در دنیا طلب نمیكنیم همچنین اگر در محضرقرآن تربیت شده باشیم خیری را برای خود و زیردستانمان درخواست میكنیم كه از دنیا شروع شود و در قیامت امتداد یابد.
باید دانست در قیامت تأسیسی وجود ندارد آنچه هست تداوم عمل دنیایی ماست، در تربیت صحیح باید کاری انجام شود که در عوالم دیگر با افتخار بتوان آنرا پیگیری کرد و امتداد بخشید.
مثلاً اگر كاسبی برای رزق حلال و طیب و برای رضای حق هرروز در دنیا به سوی كسب روزی حلال میرود در قیامت از ثمراتش بهره میبرد وتحت عنوان كاسب حبیب الله جای میگیرد، این كسب برای قیامت او سودمنداست اما اگر كاسبی صرفاً برای گذران زندگی و كسب سرمایه از منزل خارج میشود كسبش در قیامت برای وی سودی ندارد، آنچه در دنیا طلب كرده صرفاً منوط به دنیای او بوده و در قیامت قابلیت پیگیری و امتداد ندارد و چون پیگیری كند شرمندگیاش باقی میماند.
اگر كسب تنها اشتغال باشد نه رضایت حضرت حق در این صورت همانی میشود که آیتاللهبهاالدینی میگفتند: فلان كس چهار سال است از دنیا رفته اما هنوز صدایش به گوش میرسد كه می گوید:«ای خیار سبز تازه دارم!» چنین فردی با همان چیزی میمیرد كه زندگی میكند!
یك گامِ خطا، خطرناك است
« …وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّیطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ»[2]
« وگامهاى شیطان را دنبال مكنید كه او براى شما دشمنى آشكار است»
در تربیت صحیح تلاش برآنست تا میان زاویه دید ما و شریعت کمترین شکافی ایجاد نشود. آیه میگوید رد پای شیطان را دنبال نكنید، «خطوه» به معنای یک گام است و چون با عبارت شیطان همراه شود منظور یک گام انحرافی کوتاه است. «خطوات» جمع «خطوه» و به معنای گامهاست؛زیرا معمولاً یك قدم، قدمهای دیگر را در پی دارد و یک گام در نهایت تبدیل به گامهای فراوان میشود، یک خطا میتواند نام فاعل خویش را در شمار خطاکاران ثبت کند.
در هر حرکتی یك گام نقش اساسی دارد. در حركت صحیح گام اول میتواند فرد را به اوج کمال رساند و در حركتهای انحرافی نیز یک گام میتواند فرد را به حضیض ذلت رساند.
اگر کسی ادعا كند صدها قدمِ درست برداشته و یک گام اشتباه تأثیری در زندگی او ندارد و یک قدم خطا چیزی نیست و ارزشی ندارد، در غفلت است؛ زیرا با توجه به قرآن سخن فراتر از این است.
یك قدم خطا و اشتباه قابل چشم پوشی نبوده؛ زیرا میتواند میان فرد و شریعت شكاف عمیقی ایجاد كند. قدم اول در خطا قدمهای بعدی را در پی دارد و حتی گاه چنین میشود كه فرد از دین و شریعت چندان فاصله میگیرد كه عنوان او از مؤمن به منافق و كافر تبدیل میشود.
جزئی نگری
انسان در تربیت صحیح همانگونه که کلان نگر است، باید جزئینگر نیز باشد و نباید از كوچكترین خطای خویش چشم پوشی کند؛ زیرا کمترین انحراف میتواند انحراف وسیعی را برای او در پیداشته باشد.
مربی در پرورش درست بر ذرهها حساب میکند و از کمترین خطای مربوب چشم نمیپوشد، خدای سبحان در قرآن میفرماید:
«فَمَنْ یعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیرًا یرَهُ وَمَنْ یعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یرَهُ»[3]
«پس هر کس هموزن ذرّهای کار خیر انجام دهد آن را میبیند و هر کس هموزن ذرّهای کار بد کرده آن را میبیند!»
شیطان 6000 هزار سال عبادت کرد، کسی نمیداند این سالها از سالهای دنیوی بود یا اخروی ، اما در نهایت تنها گرفتار یك خطا شد و یک امر را اجابت نکرد و از محضر خدای سبحان رانده شد،
قرآن در سوره مبارکه بقره آیه 187 میفرماید:
«… تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَقْرَبُوها…»
«این احکام، حدود دین خداست، به آن نزدیک نشوید!»
برخی ازحدود الله لب مرز اند، نباید از آنها جلوتر حركت كرد. به عنوان مثال حدود حجاب میتواند درشمار این نوع از حدود الله باشد، به عنوان مثال گروهی از خانمها ابتدا ریز ریز چادر را برمیدارند چون حجاب چادر را لازم نمیبینند، سپس کمی آرایش کرده و بعد روسری کوتاه سر میكنند ودر نهایت چند سال بعد تبدیل به فرد دیگری میشوند كه با شخصیت اولیهشان ١٨٠درجه متفاوت شدهاند و از عنوان بانوی محجبهی پایبند به شریعت تبدیل به فردی بیحجاب وبدون تقید مذهبی میشوند.
ابلیس، دشمن قسم خورده انسان
«إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ»:درتربیت الهی مربی خداست، وقتی ربّ، بنده را پرورش میدهد به کرات یادآوری میکند شما دشمنی به نام ابلیس دارید که قدم قدم و گام به گام شما را منحرف میکند نه به یک باره، عبارت کرات در قرآن ذکر شده است.
مربی بنده را چشم و گوش بسته پرورش نمیدهد، بلكه عداوت شیطان و نقشههای دشمن را در کمال دقت به وی یادآوری میکند و او را از شر شیطان مصون نمیداند، میگوید این شما و این دشمنتان.
در تربیت درست، صحیح و غلط هر دو معرفی میشود «إِنَّا هَدَینَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا»[4]،«ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس!»
حكومتهای باطل افراد را در فراگیری ایمان آزاد میگذارند اما اجازه نمیدهند که مردم درباره شرک سخن بگویند (چون حكومت بنیامیه) اما خداوند سبحان هم راه هدایت را نشان میدهد و هم عدو را معرفی میکند.
عدو خود را عدو بندگانش معرفی میکند و دشمنی او را به وضوح اظهار مینماید. در تربیت صحیح، خدا بنده را دشمنشناس تربیت میکند و به تبع حضرت حق، پیامبران نیز او را دشمن شناس بار میآورند و تا او نیز زیر مجموعه خود را دشمن شناس تربیت کند.
عقوبت برای جابجایی نعمت
«سَلْ بَنِی إِسْرَائِیلَ كَمْ آتَینَاهُم مِّنْ آیةٍ بَینَةٍ وَمَن یبَدِّلْ نِعْمَةَ اللّهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُ فَإِنَّ اللّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ»[5]
«از فرزندان اسرائیل بپرس چه بسیار نشانههاى روشنى به آنان دادیم و هر كس نعمت خدا را پس از آنكه براى او آمد [به كفران] بدل كند خدا سخت كیفر است»
ای پیامبر! درباره معجزات کثیری که برای بنی اسرائیل فرو فرستادهایم از آنان سؤال کن ما چه معجزه واضحی در اختیارشان قراردادیم، آنکس که نعمتهای خدای سبحان را پس از دریافت جابجا کند، حتماً مورد عقوبت سخت قرار میگیرد.
یادآوری نعمات
گاه لازم است از خود و از زیر مجموعه خویش سؤال کنیم چه نعماتی به ما رسیده که نقش معجزه در زندگی ما دارد؟ نباید گمان شود که معجزه تنها از آنِ بنی اسراییل است زیرا تمام عنایات حضرت حق -سلامتی جسمی و روحی فرزند سالم خانواده سلامت و… همه و همه- معجزاتی برای ماست. همچنین دینداری وپرهیز از منکرات و انجام معروف در فضای ناسالم خود معجزه است در فضایی که همه بیمارند اگر فردی سالم بماند معجزه است.
گاهی مربی در فضای تربیتی باید از زیردستان بخواهد تا متوجه نعماتشان شوند و الطاف خدا را در زندگی ملاحظه کنند. هرکس در خلوت خویش باید به موانع و مشکلاتی که در مسیر زندگیاش وجود داشته توجه کند که چگونه از آنها عبور کرده در حالیکه هر یک میتوانست برای او قهقرایی بسازد اما با لطف حضرت حق موانع را پشت سر گذاشته که این خود معجزه است.
در کتاب جامع السعادات آمده است هنگامی که ملائکه فردی را می بینند که مسلمان از دنیا میرود تعجب میکنند که معجزه است!
در آیه فوق خدای سبحان یک قانون الهی دارد که میگوید: « …وَمَن یبَدِّلْ نِعْمَةَ اللّهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُ فَإِنَّ اللّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ»
هرکس نعمت های خدا را جابجا کند، خدا او را سخت عذاب میکند. به عنوان مثال در عالم ظاهر تبدیل مسجد به کلیسا جای تعجب دارد، اما اگر حرم دل جایگاه حبّ دنیا شود باعث تعجب کسی نمیشود.
جابجایی نعمت این است قلبی که جای محبت خدا است، جای محبت غیر گردد. و این تبدیل نعمت عقوبت سختی در پی دارد.
«فَإِنَّ اللّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ» شدید العقاب بودن مربی را باید جدی گرفت. خدایی که به بنده بسیار لطف دارد، شدید العقاب نیز هست. مربی از ابتدا شدید العقاب نیست بلکه بعد از جابجایی نعمات بنده را عقوبت میکند.
عطوفت همراه با قاطعیت
مربیان در عالم خلق گاه از شدت رحمت جرأت عقوبت ندارند و تربیتشان یک طرفه است، تربیت آنان صرفاً جلوه جمالی و رحمتی دارد مثلاً با کسی که از الطاف و توجهات مربی سوء استفاده میکند، برخورد تندی صورت نمیگیرد، حتی گاه دست به تغییر و تحریف دین میزنند اما همچنان از خطای آنان چشم پوشی شده و در حالی که باید عقوبتی سخت در پی داشته باشد.
در پایان لازم است مجدد یادآوری شود خدای ارحم الراحمین گاهی اشد المعاقبین نیز هست. گاهی لازم است مربی نیز قاطعیت خاص خود را برای اطرافیان اعمال کند.
تاریخ جلسه : 98/9/18 ـ جلسه 13
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه قمر، آیه55
[2] سوره مبارکه بقره، آیه 208
[3] سوره مبارکه زلزله، آیات 8 ـ7
[4] سوره مبارکه انسان، آیه 3
[5] سوره مبارکه بقره، آیه 211