مقدمه
«بهداشت روان» یکی از مباحث اثرگذار در زندگی بشر بوده که امروزه مورد توجه بسیاری از افراد قرار گرفته است. برخی از روانشناسان، بهداشت روان را اینگونه تعریف کردهاند:
«برخورداری فرد از ظرفیتها و تواناییهای خاص در جهت تطابق و سازش با تغییرات به وجود آمده در محیط پیرامون»
در محضر امام سجاد علیهالسلام و در بستر صحیفه سجادیه به بررسی این موضوع خواهیم پرداخت:
بهداشت روان در مواجهه با ظلم و ظالم
دعای چهاردهم دعاییست که حضرت هنگامی میخواندند که به ایشان ظلمی شده یا از ظالمی رفتار ناپسندی مشاهده مینمودند. در فراز هفتم این دعا آمده است:
«وَ أَحْسِنْ عَلَیهِ عَوْنِی وَ اعْصِمْنِی مِنْ مِثْلِ أَفْعَالِهِ وَ لَا تَجْعَلْنِی فِی مِثْلِ حَالِهِ»[1]
«مرا در مقابل او به نیکی یاری فرموده و از اینکه مانند رفتار او رفتار نمایم حفظ نما و مرا در مثل حال او قرار مده!»
در این فراز بنده «واقع بینی» خویش را به نمایش میگذارد. او این واقعیت را پذیرفته که امکان دارد او نیز در مرتبه ظالمان قرار گرفته و عمل ظالمانهای از او سر زند. «واقع بینی» یکی از علامات بهداشت روان است.
ظلم با هر دو معنای «نقصان» و یا «جابهجایی امور» میتواند مصداق این عبارت قرار گیرد. به عنوان مثال، فرد با مشاهده فردی که در انجام وظایف خود کوتاهی کرده و یا امورات خویش را جابهجا انجام میدهد؛ در عوض آن که عجب و غروری بر او حاکم شود؛ خود را نیز در معرض ارتکاب ظلم دانسته؛ به جهت جلوگیری از وقوع آن پناهنده به خدای سبحان شده و اقدام عملی نیز مینماید.
در دعای مذکور، بنده ابتدا از خدای سبحان درخواست میکند که او را در مقابل ظالم به شایستگی یاری نموده تا مورد ظلم واقع نشود؛ به عبارت دیگر، «ظلم ناپذیر» باشد.
پس از آن، فرد خود را در معرض خطر «ظالم بودن» دانسته و از آن که عملی مانند عمل ظالم یا وضعیتی مانند وضعیت ظالم داشته باشد؛ به خداوند پناه میبرد. «حال» ظالم، جدای از «فعل» او مطرح شده بدین معنا که حال او به گونهای است که گمان میکند بر همگان برتری داشته و به همین دلیل اجازه هر گونه رفتاری را به خود میدهد.
ظلم کردن، خطری جدی است که برای مصونیت از آن میبایست پناهنده به خدای سبحان شد.
به عنوان مثال، شخص فردی را میبیند که با وجود توانمندی بسیار، در تأمین نیازهای نزدیکان خویش مسامحه کرده و نسبت به امور عاطفی آنها بیتفاوت است. در این هنگام، او اگر از بهداشت روان برخوردار باشد؛ به جای سرزنش او، خود را نیز در معرض ارتکاب این اشتباه دیده و برای جلوگیری از آن اقدام مینماید.
یکی از علامات سلامت روان آن است که فرد خود را دائم در معرض اشتباه و خطا دانسته و تنها راه مصونیت از آن را، پناهندگی به خدای سبحان بداند. در حرز منسوب به حضرت زهرا سلاماللهعلیها آمده است:
«لَا تَكِلْنِی إِلَى نَفْسِی طَرْفَةَ عَین ابداً…»[2]
«پروردگارا! هرگز ما به اندازه چشم بر هم زدنی، به خود وا مگذار!»
لحظهای غفلت و ندانم کاری، انسان عادل را به انسان ظالم تبدیل کرده و آثار نامطلوبی بر جای میگذارد.
دیدگاه صحیح نسبت به ظلم پذیری
«اللَّهُمَّ فَكَمَا كَرَّهْتَ إِلَی أَنْ أُظْلَمَ فَقِنِی مِنْ أَنْ أَظْلِمَ»[3]
«پروردگارا! همانطور که برای من نمیپسندی مورد ظلم واقع شوم؛ پس همانگونه مرا از ظلم کردن حفاظت نما!»
در نظر بسیاری از افراد، ظلم کردن بسیار ناپسندتر از مظلوم واقع شدن است لکن در این فراز، حضرت یادآور میشوند که مظلوم واقع شدن، به همان اندازه قبیح است که ظالم بودن!
«ذهنیت یا روحیه قربانی» نام یک اختلال روانی است که فرد مبتلا به آن، اصولاً از رنج بردن لذت میبرد. قربانی بیشتر وقتش را به گله و شکایت از مشکلات میگذراند؛ به جای آن که قدمی در جهت تغییر اوضاع بردارد. همچنین او همواره دیگران را به دلیل مشکلات خودش سرزنش مینماید(فرافکنی). «ظلم پذیری» نماد ناسلامتی روان است؛ زیرا حاکی از بیبرنامگی و ناتوانی فرد میباشد.
گاه فرد، در برخورد با ظالم، به او فرصت اصلاح داده و در گذر زمان با برنامهریزی، تربیت صحیح و سیاست گام به گام، او را در جهت رهایی از ظلم یاری مینماید؛ این امر متفاوت با امر «ظلم پذیری» است؛ زیرا در حقیقت این فرد مظلومیت را نپذیرفته و در جهت تغییر شرایط تلاش مینماید.
فردی که از سلامت روان برخوردار است؛ به دلیل آن که به تواناییها و استعدادهای خویش باور دارد؛ عاجز و ناتوان جلوه نکرده و در روابط خود ظلم پذیر نخواهد بود.
«نفس اماره» ظالمی است در وجود انسان، که او را همواره به انجام امور نادرست و نابجا امر میکند؛ اما فردی که از بهداشت روان برخوردار باشد؛ خود را تحت نفوذ و سیطره نفس اماره قرار نداده و با برنامهریزی، در صدد اصلاح و تربیت نفس خویش برمیآید.
«شیطان و جنود او» نیز ظالمان دیگری هستند که انسان را به سوی افکار، گفتار و رفتار ناپسند دعوت میکنند. مقابله با آنان نیز نماد توانایی و نماد سلامت روان است.
به کجا برم شکایت؟!
«اللَّهُمَّ لَا أَشْكُو إِلَى أَحَدٍ سِوَاكَ»[4]
«پروردگارا! من به کسی غیر از تو شکایت نمیکنم…»
در این فراز، بنده به خدای خویش عرضه میدارد که هیچکس را جز او، مؤثر در رفع معضلات و مشکلات خویش ندانسته به همین دلیل، گزارشی از وضع موجود به او ارائه مینماید. بنده، سایر بندگان را نیز مانند خود، عاجز از حل مشکلات میدانند؛ نزد هر فردی سفره دل را نگشوده و با عنوان «درد دل و تخلیه روحی» مسائل خود را مطرح نمینمایند. اگر برای رفع مشکل خویش، به مشاور امین و دلسوزی مراجعه میکنند تنها به آن دلیل است که او را واسطهای برای این امر میدانند که به اذن الهی، راهنماییهای او مؤثر واقع میشود. مشورت با شکایت و درددل متفاوت است.
به بیان دیگر، در بهداشت روان، فرد بر احساسات خویش اعم از اندوه، خشم و… مسلط بوده و با مدیریت آنها، عزت خود را نزد همگان حفظ مینماید.
در سیره رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله آمده است: زمانی که برای ایشان پیشامد مطلوبی اتفاق میافتاد؛ حضرت میفرمودند: «الحمدلله علی هذه النعمة» و زمانی که پیشامدی ناگوار اتفاق میافتاد میفرمودند: «الحمدلله علی کل حال».[5] بنابراین در هر حالی، حضرت حمد و شکر خدا را به جای آورده و شِکوهای نزد دیگران نمیکردند.
در علامت مؤمن نیز آمده است:
«بِشْرُهُ فِی وَجْهِه»[6]
«شادابی او در چهرهاش نمایان است»
بدین معنا که قدرت روحی و مدیریت احساسات مؤمن به قدری زیاد است که در هر حال، شادابی و نشاط خود را حفظ مینماید.
- انسان عاقلی که از سلامت روان برخوردار باشد برای حل مشکلات خویش، به کسی رجوع میکند که به شایستگی توانایی حل و فصل آن را داشته باشد و آن کسی نیست جز خدای سبحان!
خدای سبحان نیز، پذیرای هر گونه شکایتی نیز نمیباشد. در مناجات خمس عشر آمده است:
«إِلَهِی إِلَیكَ أَشْكُو نَفْساً بِالسُّوءِ أَمَّارَةً وَ إِلَى الْخَطِیئَةِ مُبَادِرَة…»[7]
«بارالها! من از نفس خود که فراوان به بدی امر کرده و به سوی خطا شتاب میکند؛ به تو شکایت میکنم!»
بنده در هر حال، نفس اماره خود را مقصر مشکلات و معضلات دانسته و از آن به خدای سبحان شکایت میکند. شکایت از سایر بندگان نزد خدای سبحان، امر نامطلوبی است مگر آن که طرف مقابل حقیقتا ظالم باشد؛ در این حالت نیز با تأسی به سیره اهلبیت علیهمالسلام برای هدایت و اصلاح وی باید دعا نمود.
تاریخ جلسه: 98/10/23 – جلسه 7
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] صحیفه سجادیه، دعای چهاردهم
[2] حاشیه مفاتیح الجنان، حرز حضرت فاطمه(س)
[3] صحیفه سجادیه، دعای چهاردهم، فراز 10
[4] صحیفه سجادیه، دعای چهاردهم، فراز 11
[5] کافی(ط – الاسلامیه)، ج2، ص97؛ «کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ إِذَا وَرَدَ عَلَیهِ أَمْرٌ یسُرُّهُ قَالَ: الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلى هذِهِ النِّعْمَةِ وَ إِذَا وَرَدَ عَلَیهِ أَمْرٌ یغْتَمُّ بِهِ، قَالَ: الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلى كُلِ حَالٍ»؛ اصول
[6] نهج البلاغه(مرحوم فیض الاسلام)، حکمت325
[7] مفاتیح الجنان، مناجات خمس عشر، مناجات الشاکین