مقدمه
مبنای کلاس تربیت دینی بر آنست که از سفره معرفتی قرآن موضوع تربیت را پیگیری کنیم و با زیرمجموعه این مبحث از دیدگاه قرآنی آشنا شویم، تربیت از قوه به فعلیت در آوردن استعدادهای درونی است، البته بهتر است گفته شود تربیت از قوه به فعلیت در آمدن استعدادهای درونی است باید موانع رشد مرتفع شود تا کمالاتی که در وجود انسان به ودیعت گذاشته شده به فعلیت برسد.
تربیت، تغییر دادن نیست، بلکه تغییر یافتن است. عادت دادن نیست، عادت کردن است، فرد در تربیت دینی انسان خواهان الگوی صحیح و در جستجوی آنست اما الگو دادن به او تربیت نیست
در حقیقت شکفته شدن از درون، تربیت است اما شکوفا کردن از بیرون، تربیت محسوب نمی شود، اینکه کسی را در قالبی قرار دهند تربیت نیست، اما فراهم کردن زمینههای رشد تربیت است.
در تربیت برای مربوب زمینهای فراهم میشود تا نیازهای باطنیش نه تنها شناسایی بلکه تامین شود.
سوره مبارکه آل عمران، آیه 148ـ147
جلسه قبل در آیه 146 بیان شد تربیت یافتگان خود خواستار قرار گرفتن در محضر بزرگ فکری هستند به همین جهت مشکلاتی که در این مسیر برای آنها حادث می شود ناچیز شمرده و در امر به کمال رسیدن هرگز گرفتار ضعف و عجز نمیشوند.
آیه 147: «وَمَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلاَّ أَن قَالُواْ ربَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ»
«و سخن آنان جز اين نبود كه گفتند پروردگارا گناهان ما و زيادهروى ما در كارمان را بر ما ببخش و گامهاى ما را استوار دار و ما را بر گروه كافران يارى ده»
تربیت یافتگان در حالیکه سعی در استفاده کامل از موجودی خویش دارند اما مکرراً نیاز خود را برای پرورش به محضر ربّ عرضه میدارند و از خدای سبحان درخواست میکنند گناهانشان را در این مسیر مستور نماید و زیاده رویهایشان را بپوشاند و گام هایشان را در مسیر هدایت ثابت قرار دهد تا موفق شوند و بر دشمنان دین غالب آیند.
دریافت های آیه:
اولاًّ: تربیت یافتگان علاوه بر عمل ذکر زبانی نیز دارند.
ثانیاً: با مربی خویش از طریق این ذکر ارتباط برقرار نموده و خود را در حضور مربی قرار میدهند.
ثالثاً: در حالی که همه تلاش خویش را به کار گرفته تا مسیر را صحیح طی کنند اما به خوبی میدانند که گاه گرفتار خودبینی میشوند از اینرو از خدای سبحان درخواست میکنند تا منیتشان را مستور نماید وآنها را چنان پرورش دهد که موفقیتهایشان را به خود نسبت نداده بلکه آنها را فضل خدای سبحان بدانند.
رابعاً: پرورش یافتگان گاه گرفتار افراطهایی میشوند که این افراطها با پرورش صحیح سازگار نیست، از اینرو عاجزانه درخواست میکنند که حضرت حق افراط شان را مورد بخشش قرار داده و آنان را به جایگاه اعتدال برگرداند.
خامساً: پرورش یافتگان نگران بیثباتی خود بوده و هرگز ایمن از خویش نیستند، زیرا ایمنی از خود علامت نبود تربیت است به همین جهت از پروردگارشان میخواهند تا آنان را در این مسیر ثابت قدم بدارد تا از هر سوء ادبی که موجب اخراج شان میگردد پرهیز نمایند.
سادساً: پرورش یافتگان طلب میکنند که قدرت خویش را علیه دشمن به کار گیرند و هرگز تحت تأثیر افکار یا اعمال دشمن قرار نگیرند احساس ناتوانی و شکست ننمایند؛ زیراهرگونه مغلوبیت در مقابل دشمن نماد فقدان تربیت است و به کارگیری توان علیه دشمن از علائم تربیت اسلامی است.
آیه 148:«فَآتَاهُمُ اللّهُ ثَوَابَ الدُّنْيَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الآخِرَةِ وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ »
«پس خداوند پاداش اين دنيا و پاداش نيك آخرت را به آنان عطا كرد و خداوند نيكوكاران را دوست دارد »
آیه به خدای سبحان به عنوان ربّ اشاره میکند شاید این امر از آنرو باشد که مربی همه درخواستهای صحیح مربوب خویش را مستجاب نموده و علاوه بر آن محبت خاصی نسبت به آنان اظهار مینماید پس اگر پرورش دهنده طبق آیه فوق پاداشی در نظر بگیرد، هیچگونه منافاتی با امر تربیت ندارد گرچه باید مربی مربوب خویش را، به گونه ای پرورش دهد که او خود را شایسته پاداش نداند اما مربی نیز وظیفه خویش را در اعطای پاداش انجام داده، نه تنها پاداش معنوی به آنان بذل نموده بلکه پاداش مادی نیزبه آنان عطا می کند .
نوعاً انسان در تربیت صحیح به این نتیجه میرسد که پرورش موجب عزت او در دو عالم می شود و سبب غنا و بینیازیش میگردد، اگر فردی در مسیر تربیت به صورت صحیح قرار بگیرد مربی او را از انواع پاداش ها بدون درخواست بهرهمند مینماید. قرآن در آیه 147همین سوره میفرماید: «وَمَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلاَّ أَن قَالُواْ ربَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ»؛«و سخن آنان جز اين نبود كه گفتند پروردگارا گناهان ما و زيادهروى ما در كارمان را بر ما ببخش و گامهاى ما را استوار دار و ما را بر گروه كافران يارى ده»
در میان پرورش یافتگان هرگز درخواست پاداش مشاهده نمیشود اما عدم درخواست به معنای عدم پرداخت از ناحیه مربی نیست؛ زیرا مربی بیش از پیش تربیت یافته را از لطف خود بهرهمند میسازد از این رو محبوبیت وی نزد مربیش افزایش مییابد. اظهار محبتی که از ناحیه ربّ اظهار می گردد از رموز پرورش صحیح است «وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ». در تربیت دینی که از ربوبیت حضرت حق الهام گرفته است مربی علاوه بر پرداخت پاداش اظهار محبت به تربیت یافتگان میکند یعنی علاقه باطنی خویش را به آنان آشکار می نماید، تربیت یافتگان علاوه بر دریافت انواع عطاء ، محبوب مربی نیز میشوند و در جایگاه خاصی قرار میگیرند.
سوره مبارکه آل عمران، آیه 152
«وَلَقَدْ صَدَقَكُمُ اللّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُم بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِي الأَمْرِ وَعَصَيْتُم مِّن بَعْدِ مَا أَرَاكُم مَّا تُحِبُّونَ مِنكُم مَّن يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنكُم مَّن يُرِيدُ الآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ وَلَقَدْ عَفَا عَنكُمْ وَاللّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ»
« و [در نبرد احد] قطعا خدا وعده خود را با شما راست گردانيد آنگاه كه به فرمان او آنان را مىكشتيد تا آنكه سستشديد و در كار [جنگ و بر سر تقسيم غنايم] با يكديگر به نزاع پرداختيد و پس از آنكه آنچه را دوست داشتيد [يعنى غنايم را] به شما نشان داد نافرمانى نموديد برخى از شما دنيا را و برخى از شما آخرت را مىخواهد سپس براى آنكه شما را بيازمايد از [تعقيب] آنان منصرفتان كرد و از شما درگذشت و خدا نسبت به مؤمنان با تفضل است»
در این آیه داستان جنگ احد مطرح شده، خدای سبحان در اواخر آیه میفرماید«وَلَقَدْ عَفَا عَنكُمْ وَاللّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ » خطایی که در این آیه از مربوب صادر می شود خطای فرار و ترس و درگیری و شکست است که سیره و روش پرورش یافته نیست، بلکه گاهی بر اثر حوادثی یا سهوی اتفاق پیش میآید. آیه میفرماید چنین مواردی مورد عفو حضرت حق قرار می گیرد یعنی اگر پرورشیافتگان گاه گرفتار خطای سهوی شوند به لطف مربی خود از آفت خطا مصون میمانند و گویا خطا در کارنامه عملشان محو میشود البته این به آن معنا نیست که آنان مستحق بخشودگی هستند بلکه از این جهت است که مربی با فضل خویش با مربوب معامله میکند و در اکثر مواقع فضل را جایگزین عدل میکند و پای فضل را به میان میآورد. در نگاهی دیگر اگر گاه اشتباهی از پرورش یافته سربزند باید فرصت مجددی به وی داد تا در این فرصت به بازپروری خود اقدام نموده و جبران خلاف خویش را بنماید.
سوره مبارکه آل عمران، آیه 155
« إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْاْ مِنكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُواْ وَلَقَدْ عَفَا اللّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ »
«روزى كه دو گروه [در احد] با هم روياروى شدند كسانى كه از ميان شما [به دشمن] پشت كردند در حقيقت جز اين نبود كه به سبب پارهاى از آنچه [از گناه] حاصل كرده بودند شيطان آنان را بلغزانيد و قطعا خدا از ايشان درگذشت زيرا خدا آمرزگار بردبار است»
در این آیه مجدداً بحث عفو مطرح شده و به امر فرار مخاطبین آیه اشاره شده تا بیان کند آنان خود عامل فرار خویشاند، در این یادآوری مربی به مربوب متذکر میشود امور تصادفی و اتفاقی نیست و اگر در میانه جنگ افراد حمایت از پیامبر را رها نموده و به سراغ غنایم میروند امری سطحی و گذرا نیست، بلکه دنیاطلبی ریشه در باطن آنان دارد که این ریشه را باید خود شناسایی کنند، فرار از صحنه جنگ هر چند یک صحنه از زندگی مخاطبین آیه را تشکیل میدهد اما پشت پرده ای دارد که هر تربیتیافته ای باید به آن توجه کند و از ظاهر بینی و سطحی نگری امور بپرهیزد.
جالب اینجا است که خدای سبحان در ادامه آیه شیطان را مؤثردر لغزش مخاطبین آیه معرفی می کند میفرماید« إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُواْ» هر چند شیطان در لغزش اینان نقشی داشته اما نه بدین معنا که برای آنان تصمیم گیری میکرده بلکه از آن جهت که شیطان امر لغزش را برای اینان زیبا جلوه داده است وچون آنان جلوهگری شیطان را انتخاب کردهاند او برای لحظاتی مسلط بر آنها شده، خدای سبحان سربسته و مجمل عامل وسوسه شیطان را دراین آیه ذکر مینماید و این اشاره از آنروست که مربی باید مربوب خویش را به تفکر وادار نماید تا او خود عوامل شکست خویش را پیدا نماید، نباید جواب سوالات بلافاصله در اختیار مربوب قرار گیرد. این قسمت از آیه«بِبَعْضِ مَا كَسَبُواْ» نشان میدهد که جمله مجمل است یعنی انسان پرورش یافته بایدخود تامل نموده و علل اموررا پیدا کند.
- نکته دیگر این است که خدای سبحان به این گروه در لفافه اعلام میکند که شیطان بر هرکسی نمی تواند وارد شود بلکه تنها برکسانی وارد میشود که با انگیزهها و اخلاقیات نادرست راه ورود شیطان را بر خویش میگشایند، مربی در این آیه به مربوب خویش اعلام میکند خطایی که از تو صادر شده ریشه در وجود تو دارد و اگر خواستار عدم تکرار خطا هستی باید آن را از درون خویش ریشه کن کنی.
مربی پس از نمایش شدت مسئله و درگیری درونی مربوب با خویش عفو خود را اعلام نموده ومیفرماید:«وَلَقَدْ عَفَا اللّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ»؛«خداوند آنها را بخشید خداوند آمرزنده وبردبار است» او نه تنها عمل خطای مربوب رامحو می کند بلکه اعتبار مجددی به او می بخشد و فرصت دوبارهای به مربوب میدهد تا بر مبنای محتوای آیه قبل او متکفل جبران خطای خویش گردد.
اینکه عبارت عفو در آیه با لام ذکر شده «لَقَدْ عَفَا اللّهُ» و در آیه 152 نیز با لام قسم و حرف تحقیق مطرح شده «لَقَدْ عَفَا عَنكُمْ» به نوعی ایجاد آرامش باطنی برای مربوب است؛ یعنی انسان پرورش یافته زمانی میتواند خطای خویش را جبران نماید که از امنیت و آرامش باطنی بهرهمند باشد، در فضای ناآرام هرگز نمی توان شخصیت از دست رفته را کسب کرد.
سوره مبارکه آل عمران، آیه 156
« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَكُونُواْ كَالَّذِينَ كَفَرُواْ …»
« اى كسانى كه ايمان آوردهايد همچون كسانى نباشيد كه كفر ورزيدند…»
مربی دراین آیه به تربیت یافتگان هشدار میدهد که شما مانند تربیت نیافتگان مباشید.
خدای سبحان یادآور میشود درحالیکه آیه سابق امنیت روانی خاصی برای شما از ناحیه مربی در نظر گرفته اما شما باید خطری را در کمین خود احساس کنید که هر لحظه امکان لغزش برای شما فراهم است؛ اینکه در قول یا فعل یا اعتقاد شبیه به پرورش نیافتگان شوید. این کلام توهینی به پرورش یافتگان نیست بلکه موجب میشود آنان در عین اعتماد به لطف حق، خود را ایمن و مصون از خطرات نبینند، یعنی هر آن این نگرانی آنها را تهدید میکند که امکان تحلیل و تضعیف تربیت میرود.
این آیه مثال کسی است که به مکانی وارد شود که بعضی از افراد درآن مکان گرفتار بیماری کرونا شدهاند و به او بگویند توجه لازم را به خود داشته باش و مراقبتهای لازم را اعمال نما تا مصون بمانی، این هشدار به این معنا نیست که او قطعاً گرفتار خواهد شد بلکه به این معنا است که توانمندیهای فکری و روحی و جسمی لازم را به کار بندد تا از این خطر به سلامت عبور نماید.
سوره مبارکه آل عمران، آیه 159
« فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ »
« پس به [بركت] رحمت الهى با آنان نرمخو [و پرمهر] شدى و اگر تندخو و سختدل بودى قطعا از پيرامون تو پراكنده مىشدند پس از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه و در كار[ها] با آنان مشورت كن و چون تصميم گرفتى بر خدا توكل كن زيرا خداوند توكلكنندگان را دوست مىدارد »
این آیه به وظایف دیگر مربی در عرصه تربیت اشاره دارد:
- مربی نباید الطاف خویش را نسبت به زیردستان از ناحیه خود ببیند، بلکه بداند که شیوه ارتباط صحیح با مربوب لطفی از جانب خدای سبحان است که موجب مدارای با مربوب میگردد.
- مربی باید از جفا کاری وبدخلقی وقساوت قلب به دور باشد. آیه میفرماید «وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ » زیرا هر یک از این امور یاد شده نسبت به مربوب سبب میشود تا رابطه مربوب با مربی کم رنگ شده و از اطراف او پراکنده شوند.
از این قسمت آیه میتوان دریافت که مربوبین باید همواره در اطراف مربی باشند «لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ» البته این فضا را مربی خود باید ایجاد مینماید تا آنان از اطراف وی متفرق نشوند؛ زیرا هرگونه بدخلقی و سخت گیری موجب تفرق افراد می گردد.
- مربی باید در مقابل هر بدخلقی و سخت گیری، مربوب خویش را دعا نموده و برای او طلب مغفرت نمایدو خطای وی را نادیده بگیرد و اعتبار لازم را به او ببخشد و در پیشگاه حق برایش طلب مغفرت نماید در ادامه آیه خدای سبحان میفرماید«حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ»؛ یعنی درون مربی نسبت به مربوبین باید که خالی و عاری از کدورت باشد، علاوه بر این در ظاهر نیز باید با آنان مشورت نموده یعنی قوه عاقله آنان را فعال نماید و از طریق مشورت دلجویی لازم را به عمل آورد و شخصیت لازم را به ایشان عطا نماید و به بهانه مشورت و نظرخواهی آنان را وادار به فکر و تامل صحیح نماید، هرچند پس از مشورت لازم نیست همیشه به نظرات آنان توجه شود بلکه اگر نظر صحیح و بهتری از آنچه مطرح شده بیان شد به آن نظر بها دهد، البته این نکته تربیتی بدان معنا نیست که اگر اطرافیان اعلام نظر میکنند، انتظار داشته باشند نظرات آنان اعمال شود بلکه به همین اندازه که مربی از مربوب نظرخواهی نموده و ارتباط صحیحی با آنان برقرار کرده کفایت می کند.
با نگاه دوباره به آیه درمییابیم که رابطه میان مربی و مربوب دو طرفه است اما برای دوام ارتباط و حسن آن نقش مربی بسیار قویتر از نقش مربوب است، مربی در این عرصه به گذشت فراوان و به شرح صدر خاصی نیازمند دارد تا در نهایت از نتیجه تربیت خود بهرهمند شود و ثمره تربیتی که مربی از آن راضی باشد، یعنی مربی با به کار گیری عفو و استغفار هیچ منتی بر مربوب نداشته بلکه همه این امور را صرفا به عنوان وظیفه انجام داده است .
نکته قابل توجه دیگر دعاگویی است که از طریق مربی باید علی الدوام اظهار شود «وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ» اونباید به استغفارگویی مربوبین اکتفا کند بلکه باید خود برای پرورش یافتگان استغفار جداگانهای داشته باشد تا آنان مسیر تربیت را با سهولت و سرعت طی نموده و به کمالات بیشتری در این زمینه نایل شوند.
تاریخ جلسه : 98/12/12 ـ جلسه 19
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»