«أَشْهَدُ أَنَّكُمُ الْأَئِمَّةُ … الْمَعْصُومُون»
«شهادت میدهم که محقّقاً شما پیشوایان و امامان دارای عصمت هستید»
مقام عصمت
زائر در حضور معصوم گواهی میدهد و اعتراف میكند كه شما معصوم هستید، (عصمت به معنای منع است.) خداوند در قرآن خطاب به پیامبر صلیاللهعلیهوآله میفرماید:
«وَ اللَّهُ یعْصِمُكَ مِنَ النَّاس»[1]
« ای پیامبر ! خداوند تو را منع میكند از این كه دیگران به تو آسیبی وارد كنند.»
وقتی خدا به كسی عصمت عطا میكند گویا او را از معصیت منع كرده است و او را از انواع معاصی درامان نگه میدارد. شیعه درباره هر یك از حضرات معصومین علیهمالسلام قائل به عصمت كامله است.
معصوم کیست؟
در كتاب معانی الاخبار از موسی بن جعفرعلیهالسلام روایتی ذكر شده كه سند آن به امام سجاد علیهالسلام میرسد. ایشان میفرمایند:
«الْإِمَامُ مِنَّا لَا یكُونُ إِلَّا مَعْصُوماً وَ لَیسَتِ الْعِصْمَةُ فِی ظَاهِرِ الْخِلْقَةِ فَیعْرَفَ بِهَا فَلِذَلِكَ لَا یكُونُ إِلَّا مَنْصُوصاً فَقِیلَ لَهُ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَا مَعْنَى الْمَعْصُومِ؟ فَقَالَ: هُوَ الْمُعْتَصِمُ بِحَبْلِ اللَّهِ وَ حَبْلُ اللَّهِ هُوَ الْقُرْآنُ لَا یفْتَرِقَانِ إِلَى یوْمِ الْقِیامَةِ وَ الْإِمَامُ یهْدِی إِلَى الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ یهْدِی إِلَى الْإِمَامِ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یهْدِی لِلَّتِی هِی أَقْوَم.» [2]
«از ما خاندان جز معصوم، شخص دیگرى نمىتواند امام باشد، و عصمت صفتى نیست كه در ظاهر بدن باشد تا با چشم دیده شده و شناخته گردد، و به همین جهت امكان ندارد معصوم بودن را كسى بدست آورد مگر خدا به وسیله پیغمبرش آن را صریحاً فرموده باشد. شخصى عرض كرد: اى فرزند گرامى رسول خدا معنى معصوم چیست؟ فرمود: معصوم شخصى است كه به واسطه چنگ زدنش به ریسمان الهى و جدا نشدنش از آن هرگز به گناهى آلوده نگردد، و رشته محكم خدا قرآن است كه آن دو تا روز قیامت از یك دیگر جدا نگردند، و تا رستاخیز امام هدایت مىكند به قرآن، و قرآن راهنمائى مىنماید به امام، و این است فرموده خدا: «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یهْدِی لِلَّتِی هِی أَقْوَمُ»[3] «همانا این قرآن مردم را به راستترین و استوارترین طریقه هدایت مىكند»»
در توضیح میگوئیم: امامی كه از ما اهل بیت است معصوم است و عصمت امری نیست كه در ظاهر دیده و شناخته شود و معلوم گردد؛ به همین دلیل باید نص و تصریحی برای امامت امام وجود داشته باشد. فردی از امام سجاد علیهالسلام سؤال كرد معنای معصوم چیست كه شما میگوئید، همه ائمه، معصوم هستند؟ حضرت جواب میدهند: «هُوَ الْمُعْتَصِمُ بِحَبْلِ اللَّهِ وَ حَبْلُ اللَّهِ هُوَ الْقُرْآنُ» معصوم كسی است كه به حبل و ریسمان خدا که قرآن است چنگ زند. معصوم تا قیامت از قرآن جدا نمیشود، امام مردم را به سوی قرآن هدایت میكند و قرآن آنها را به سوی امام هدایت میكند. قرآن صامت بندگان را به سوی قرآن باطنی (وجود معصوم) هدایت میكند و معصوم، بندگان را به قرآن صامت راهنمایی میكند. قرآن سخن خدای عزوجل است و بدرستی كه این قرآن هدایت میكند.
در همان معانی الاخبار هشام ابن حكم میگوید: به امام صادق علیهالسلام عرض كردم معنای معصوم چیست؟ حضرت فرمودند:
«الْمَعْصُومُ هُوَ الْمُمْتَنِعُ بِاللَّهِ مِنْ جَمِیعِ مَحَارِمِ اللَّهِ وَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى- وَ مَنْ یعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِی إِلى صِراطٍ مُسْتَقِیم »[4]
«معصوم كسی است كه بهوسیله خدا از جمیع محرمات محروم شده. اگر كسی به وسیله خدا از محرمات ممنوع شود در صراط مستقیم قرار میگیرد.»
سلیم بن قیس میگوید: از امیرالمؤمنین علیهالسلام شنیدم:
«إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِطَاعَةِ الرَّسُولِ لِأَنَّهُ مَعْصُومٌ مُطَهَّرٌ لَا یأْمُرُ بِمَعْصِیتِهِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ أُولِی الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا یأْمُرُونَ بِمَعْصِیتِهِ»[5]
«طاعت مخصوص خدا و پیامبر صلیاللهعلیهوآله و اولی الامر است، علت این كه بندگان به طاعت اولی الامر دستور داده شدهاند این است كه آنان معصوم هستند و از گناه منع شدهاند.»
خصوصیات معصوم
معصوم ممنوع الاثم و ممنوع الذنب و ممنوع الحرام و ممنوع المخالفه است، عصمت لطفی از جانب خدای سبحان به بعضی از بندگان است و بنده با این لطف از همه محرمات به دور میماند و حتی فكر به محرمات نیز در ذهن او خطور نمیكند.
قرآن میگوید:
«لِیذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْس»[6]
«خداوند فقط مىخواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور كند»
خداوند سبحان اراده كرده تا هر گونه مخالفت و فكر مخالف را از وجود ائمه اطهار علیهمالسلام دور كند و آنان علی الدوام مطهر بمانند.
آیا نعمت عصمت در میان پیامبران بنیاسرائیل بوده یا فقط مختص به اهل بیت است؟
عصمت حضرات معصومین علیهالسلام با عصمت انبیاء تفاوت دارد، زیرا تاریخ انبیاء از ترك اولی پیامبران بنیاسرائیل حتی پیامبران اولی العزم خبر میدهد جز پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله كه عصمت مطلقه دارند و حضرات معصومین چون در خلقت نوری با پیامبر صلیاللهعلیهوآله مشتركند، از خطا در امانند.
امام صادق علیهالسلام در ذیل آیه:«وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي»[7]؛«و از تو درباره روح میپرسند، بگو روح ازامر پروردگار من است» میفرمایند:
«قَالَ هُوَ مَلَكٌ كَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ هُوَ مَعَ الْأَئِمَّة»
«خدای سبحان روح القدس را با چهارده معصوم همراه كرده (تا آنان را از هر نوع آلودگی و خطایی در امان بدارد)»[8]
معصومیت امام، معصومیت در فکر و عمل
خداوند سبحان اراده كرده تا در سرشت و خلقت نوری حضرات معصومین علیهمالسلام عصمتی ایجاد كند كه آنان هرگز به غیر رضای حق به چیزی فكر نكنند و به آن عمل نیز ننمایند. این سخن بدان معناست كه حضرات معصومین علیهمالسلام نه تنها در عمل از خطا و اشتباه مصوناند بلكه فكرشان نیز مصونیت دارد.
چرا این لطف خاص خداوند سبحان شامل امام شده است؟
اگر امام عصمت نداشت، مردم نمیتوانستند به قول و فعل و وعده و وعید او اطمینان كنند. در این زمان امام جایگاه وثوق مردم نبود، همچنین اگر امام معصوم نبود مرتباً از سوی مردم مورد عتاب قرار میگرفت و یا عقاب خدای سبحان او را در بر میگرفت.
قرآن میگوید:
«أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَون»[9]
«آیا مردم را به نیكى(و ایمان به پیامبرى كه صفات او آشكارا در تورات آمده) دعوت مىكنید، اما خودتان را فراموش مىنمایید»
اگر امام معصوم نبود، مصداق این آیه میشد كه مردم را به چیزی دعوت میكرد كه خود از انجام آن كار خودداری میكرد. زیرا امام به معنای پیشوا و راهنما در میان مردم زندگی میكند و آنان را به سوی حق هدایت میكند و به رستگاری دعوتشان مینماید. آیه میگوید: آیا مردم را به خوبی فرا میخوانید در حالی كه خود را فراموش میكنید؟
این آیه تهدید و تحذیری است برای كسانی كه راهنمایی و هدایت انسان را بر عهده دارند.
عصمت امام، نشان حکمت خداوند
خدای سبحان حكیم است و شایسته حكیم نیست تا فردی را جلودار مردم كند كه از خطا و اشتباه مصون نباشد؛ چون مردم تابع جلوداران خویشاند و چنانچه آنان برصلاح باشند، مردم بر صلاحاند و چون آنان خطا كنند مردم گرفتار خطا میشوند و خطا شایسته ائمه نیست. از سوی دیگر اگر امام معصوم نباشد و خلافی از او سر بزند میبایست مانند سایر مردم (العیاذ بالله) بر او حد جاری شود و اگر بر كسی حد جاری شود مورد نفرت دیگران قرار میگیرد و دیگران از او میگریزند و او از محبوبیت مردمی برخوردار نخواهد بود، زیرا هیچ كس به سوی خلافكار گرایشی ندارد. زیرا خلافكاری با فطرت بشر ناسازگار است.
معصیت، عامل از دست رفتن جایگاه اجتماعی
كسی كه گرفتار معصیتی شود پایگاه اجتماعی خود را به چالش كشانده و بر آن آسیبی وارد نموده و گاه آن را برای همیشه از دست میدهد. امام مصون از این معصیت است، باید بگوئیم: معصیت لازم نیست حتماً در ملاء عام صورت گیرد بلكه اگر در خفا صورت گیرد تأثیر خود را بر زندگی فرد نشان میدهد؛ به عنوان مثال اگر كسی در تنهایی خویش مرتكب معصیتی شود چون از انجام آن فارغ شود و خدا را ناظر بر اعمال و رفتارش ببیند گرفتار نوعی عذاب وجدان میشود. گاهی او از درون چون كورهای میسوزد و گاه گوشه عزلت میگیرد، در هر دو حالت از وضع طبیعی خارج شده، عذاب وجدان آن گناه همواره با اوست و اثرات آن گناه در برخوردهای اجتماعیاش نمایان میگردد، اگر این امر چندین بار تكرار شود كم كم شخص، محبوبیت اجتماعی خود را از دست میدهد. و سبب نفور و دوری افراد از یكدیگر میگردد.
عصمت امام، عامل محبوبیت در بین مردم
معصیت چه قلبی باشد و چه قالبی در هر حال سبب نفرت افراد از یكدیگر میشوند، در حالی كه امام باید محبوب القلوب باشد، چون مردم مطیع محض سخنان و كلام وی هستند.
البته لازم است در همین جا ذكر كنیم كه علما و بزرگان معرفتی نیز به اذن حق تا مرحله عصمت به پیش میروند اما مرحله عصمت آنان با عصمت ائمه اطهار علیهمالسلام متفاوت است. یكی از علما در شرح حال آیت الله خوانساری میگوید: من در طول سی سال كه با حضرت آیت الله خوانساری مراوده و رفت و آمد داشتم از ایشان نه گناهی دیدم و نه مكروهی. در زندگی بزرگان معرفتی این موارد كم نیست.
علت غفران خداوند نسبت به پیامبر (ص) با وجود عصمت ایشان
در ادامه میگوئیم: اگر سؤال كنید با آن كه پیامبر صلیاللهعلیهوآله معصوم هستند چرا در سوره مباركهی فتح آمده است:«لِیغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّر»[10]« تا خداوند گناهان گذشته و آیندهاى را كه به تو نسبت مىدادند ببخشد»
در پاسخ میگوئیم: ما این سؤال را در كلاس در محضر علی بن موسی الرضا علیهمالسلام از لسان مطهر حضرت جواب دادیم، در اینجا به قسمتی از آن پاسخ اشاره میكنیم:
پیامبرصلیاللهعلیهوآله به دلیل ارتباط تنگاتنگی كه با امت دارند گناه و تقصیر و كم كاریهای آنان را به دوش میكشند، گناهانی كه امت قبل از بعثت پیامبر صلیاللهعلیهوآله مرتكب شدهاند و گناهانی كه بعد از مبعث ایشان انجام دادهاند این گناه مربوط به پیامبر صلیاللهعلیهوآله نیست اما چون پیامبر صلیاللهعلیهوآله جلودار دلسوز و مهربانی برای امت است، برای رهایی امت از عذاب بسیار به درگاه حضرت حق تضرع دارند .ایشان برای هدایت بشر چندان خود را به اذیت میافكنند كه آیه نازل میشود
«طه ما أَنْزَلْنا عَلَیكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى»[11]
«ما قرآن را بر تو نازل نكردیم كه خود را به زحمت بیفكنى»
خداوند سبحان از گناهان امت، به بركت وجود پیامبرصلیاللهعلیهوآله میگذرد و آیه نازل میشود كه ما برای پیامبر فتح المبین ایجاد كردیم و گناهان امت را اگر به عنوان امت تو باشد در قیامت بر آنها میبخشیم. در همین جا عرض میكنم كه در كلام الهی نكته قابل توجهی وجود دارد، آن كه خدای سبحان میگوید: اگر امت تو به عنوان امت تو محشور شوند و مسلمان باشند، در قیامت بخشیده میشوند از مفهوم مخالف این سخن استباط میشود كه یقیناً تعدادی از مسلمانان به صورت مسلمان از دنیا نمیروند كه خداوند سبحان بخشیدن امت پیامبر صلیاللهعلیهوآله را مشروط به مسلمان ماندن آنها میكند.
پیامبر صلّیاللهعلیهوآله سپر بلای امت
خدای سبحان میدانست كه امت پیامبر صلّیاللهعلیهوآله گناهان زیادی مرتكب میشوند و مورد غضب قرار میگیرند از این رو پیامبر صلیاللهعلیهوآله خود را سپر بلای امت میكند. خدا برای نجات پیامبرش از این بار گران امت، آیه 2 سوره مباركهی فتح را نازل میكند.
«لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ…»
«تا خدا آنچه را در گذشته پیش آمده ودر آینده پیش خواهد آمد از میان بردارد…».
امام صادق علیهالسلام در ذیل این آیه میفرمایند:
« ما کان له ذنب و لا هم بذنب، ولکن الله حمله ذنوب شیعته ثم غفرلها»[12]
«هرگز برای پیامبر گناهی نبوده و برای شیعیان هم گناهی نیست، زیرا خداوند گناه شیعه را بر پیامبر حمل کرده و سپس گناه آنان را به واسطه پیامبر بخشید»
البته نگرانی پیامبر نسبت به گناه امت طبیعی است زیرا امیرالمؤمنین علیهالسلام و پیامبر صلیاللهعلیهوآله پدران این امتاند.
پیامبر صلّیاللهعلیهوآله در روایت میفرماید:
« أَنَا وَ عَلِيٌ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة »[13]
در عالم ظاهر چنانچه فرزندی خطایی مرتكب شود پدر ضامن خطای اوست، در عالم معنا نیز حكایت چنین است. وجود مقدس پیامبر صلیاللهعلیهوآله پدر امتاند و گناه امت را بر دوش میگیرند و خود را ضامن خطای آنان میداند.
چرا خداوند سبحان به بنده اجازه گناه و خطا را داده تا وجود مقدس پیامبر (ص) مجبور شوند گناه آنان را بر دوش گیرند؟
در حالی كه این امكان برای حضرت حق وجود دارد كه انسان را ذاتاً ممنوع الخطا خلق كند؟ در جواب میگوئیم:
اولاً: در چنین حالتی اختیار برای انسان معنا ندارد.
ثانیاً: انسان گرفتار عجب و خود خواهی خواهد شد.
در توضیح اختیار میگوئیم: اگر اختیار از بندگان سلب شود دیگر رشد و كمال و حركتی به سوی كمال و خوبی برای او وجود ندارد و دوری از بدیها برایش بیمعناست در این زمان تلاش افراد با نتیجه عملشان هماهنگ نیست. بنده تلاش میكند اما به نتیجه نمیرسد.
در توضیح عُجب میگوئیم: نوعاً انسان چنان است كه اگر كار خیری انجام دهد گرفتار كار خیر خود میشود و آن كار را ثمره تلاش و زحمت خود میداند او با این نگاه گرفتار خودبینی میشود و از خدا غافل میگردد.
علت حسنه بودن مقام عصمت برای حضرات معصومین
اگر بگوئید: برای حضرات معصومین علیهالسلام اصلاً امكان ارتكاب گناه نیست پس صفت عصمت نباید برای آنان حسنهای به شمار آید؟ در جواب میگوئیم: چنین نیست این بزرگواران در عالم نوری در محضر خدای سبحان امتحان خود را پس دادهاند، در زیارت حضرت زهرا سلاماللهعلیها آمده است كه خداوند میگوید:
«یا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ یخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَه»[14]
خداوند سبحان به حضرت زهرا سلاماللهعلیها گفته است: ای كسی كه خدا قبل از خلقت، تو را امتحان كرده و او تو را در این امتحانات صابر یافته است. برای امتحانات حضرت زهرا میتوان به جریان هتك حرمت به وجود مقدس مطهره عالم بعد از رحلت پیامبر اشاره كرد و یا جریان واقعه كربلا را یادآوری نمود و …
وجود مقدس حضرت زهرا سلاماللهعلیها در هر یك از این امتحانات در خلقت نوری سربلند بیرون آمدهاند حضرات معصومین علیهمالسلام نیز برای دست یابی به مقام عصمت در محضر حق امتحانات فراوانی پس دادهاند، عصمت ائمه اطهار اثر و نتیجه انتخاب و اراده خود آنهاست، آنان در عالم الست چنان امتحان خود را به خوبی دادهاند كه اثر آن در دنیا جریان دارد و تا آخرت ادامه خواهد داشت.
راهکار دوری از اشتباه
اگر بگوئید: ما میخواهیم از خطا و اشتباه در امان باشیم برای حصول این امنیت باید چه كنیم؟ در جواب میگوئیم: امام صادق علیهالسلام در روایتی ترس از خداوند سبحان را عاملی برای دوری از گناه بیان میكند و میگویند:
«مَنْ جَاءَنَا یلْتَمِسُ الْفِقْهَ وَ الْقُرْآنَ وَ التَّفْسِیرَ فَدَعُوهُ وَ مَنْ جَاءَنَا یبْدِی عَوْرَةً قَدْ سَتَرَهَا اللَّهُ فَنَحُّوهُ فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ مِنَ الْقَوْمِ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَذْكُرُ حَالِی لَكَ قَالَ إِنْ شِئْتَ قَالَ وَ اللَّهِ إِنِّی لَمُقِیمٌ عَلَى ذَنْبٍ مُنْذُ دَهْرٍ أُرِیدُ أَنْ أَتَحَوَّلَ مِنْهُ إِلَى غَیرِهِ فَمَا أَقْدِرُ عَلَیهِ قَالَ لَهُ إِنْ تَكُنْ صَادِقاً فَإِنَّ اللَّهَ یحِبُّكَ وَ مَا یمْنَعُكَ مِنَ الِانْتِقَالِ عَنْهُ إِلَّا أَنْ تَخَافَه»[15]
«هر كس نزد ما مىآید و مىخواهد از ما فقه و قرآن و تفسیر یاد بگیرد بگذارید بیاید و هر چه مىخواهد بپرسد، ولى كسانى كه مىآیند و در این جا از مردم صحبت مىكنند و از اسرار مردم سخن مىگویند آنها را راه ندهید، در این هنگام مردى گفت: قربانت گردم اجازه مىفرمائید حال خود را براى شما بیان كنم، فرمودند: اگر مىخواهید، بگوئید، گفت: من مدتى است گرفتار یك گناه شدهام، هر چه مىخواهم از آن دست بردارم توانائى ندارم، امام فرمود: اگر راست مىگوئى خداوند تو را دوست مىدارد، پس چرا از خداوند نمىترسى و دست از آن گناه برنمىدارى؟»
به گفته امام صادق علیهالسلام ترس از عقوبتهای دنیایی و اخروی از جانب حق سبب دوری از گناه میشود. همچنین اگر بنده به جایگاه آن كس كه در محضر او گناهی را مرتكب میشود توجه كند، به یقین از انجام آن باز میماند، دو عامل ترس از خدا و توجه به عظمت و بزرگی حضرت حق میتواند عواملی برای دوری از گناه باشد. اگر بندگان به عز ربوبیت حضرت حق توجه داشته باشند، هیچگاه گرفتار كمترین خطایی نمیشوند. ادعیه ما دلیل بر این نكته است كه حضرات معصومین علیهمالسلام بیشترین توجه را به امر عظمت خداوند سبحان داشتهاند.
بسیاری از دعاهای صحیفه سجادیه، دعای ابوحمزه ثمالی و دعای كمیل و … همه حاكی از این مطلبند كه انسان در مقابل عظمت خدای سبحان جایی برای نقصان و كم كاری ندارد، زیرا اگر بنده پر و پیمان هم بندگی كند باز در محضر حق بندگیاش، ناچیز و كم است و به اصطلاح اهل دل او همیشه در محضر ربوبی دست خالی است.
آیا مقام عصمت برای ما حاصل میشود؟
بله عصمت و دوری از گناه اكتسابی است، هر كس میتواند خود را به جایی برساند كه از گناه در امان باشد. حضرت آیت الله بهجت میفرمایند: بنده با انجام واجبات و ترك محرمات از گناه دوری میكند اما مقام پاكی و طهارت بندگان به یقین شبیه عصمت حضرات معصومین علیهمالسلام نیست بلكه شعاعی از آن خورشید است، زیرا حضرات معصومین علیهمالسلام در محضر حق فانی از خویشاند و عبد مطلقاند در حالی كه نوعاً هر یك از ما برای خود، وجودی قائلیم و با آن وجود گرفتار تعینات و تعلقات دنیا میشویم كه این تعلقات امكان دسترسی ما را به عصمت ناممكن میسازد البته در همین جا عرض میكنیم به فرموده امام سجاد (ع) در دعای ابوحمزه ثمالی بسیاری از خطاهای ما صرفاً به دلیل بیتوجهیهای ماست و تعمدی بر انجام خطا نداریم خطاهای ما ریشه در اعتقادات ما ندارد و ناشی از نادیده گرفتن ربوبیت حضرت حق نیست بلكه تنها غفلت و بیتوجهی است.
حضرت در دعای ابوحمزه ثمالی میفرمایند:
«اِلهى لَمْ اَعْصِكَ حینَ عَصَیتُكَ وَاَنَا بِرُبوُبِیتِكَ جاحِدٌ وَلا بِاَمْرِكَ مُسْتَخِفُّ وَلا لِعُقوُبَتِكَ مُتَعَرِّضٌ وَلا لِوَعیدِكَ مُتَهاوِنٌ لكِنْ خَطَّیئَةٌ عَرَضَتْ وَسَوَّلَتْ لى نَفْسى وَغَلَبَنى هَواىَ…»؛[16]
«خدایا! در هنگام گناه كه من نافرمانیت كردم نه از باب این بود كه پروردگاریت را منكر بودم هنگام گناه كه من نافرمانیت كردم نه از باب این بود كه پروردگاریت را منكر بودم و یا دستورت را سبك شمردم و یا خود را در معرض كیفرت درآوردم و یا تهدیدهاى تو را بى ارزش فرض كردم بلکه عصیانم خطایی بود که عارض شد و نفسم بر شبهه انداخت و هوی و هوس غلبه کرد…»
هر معصیتی كه از ما صادر میشود با سوء انتخاب خود ما است، سبحان الله كه خداوند سبحان كسی را وادار به معصیت كند و یا او را به سوی معصیت سوق دهد. خداوند سبحان نه تنها بندگان را به گناه ترغیب و تشویق نمیكند، بلكه شرایط گناه را هم فراهم نمینماید، معصیتها با سوء انتخاب خود انسان است.
قرآن میگوید:
«إِنَّا هَدَیناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً»[17]
«ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاكر باشد(و پذیرا گردد) یا ناسپاس!»
خداوند سبحان راه هدایت را برای نوع بشر آشكار كرده است خواه خود كفر ورزند و یا شكر كنند؛ خواه در راه قرار گیرند و یا به بیراه روند.
خداوند سبحان نه تنها اجازه و امكان معصیت را فراهم نمیكند بلكه در سر هر دو راهی محرك و تقویت كنندههای فراوانی برای ورود به صراط قرار میدهد و اگر بنده با خواست خویش بیراه را بر راه مستقیم ترجیح دهد، باز هم حضرت حق او را رها نمیكند بلكه امكان توبه و استغفار را برایش میسر میسازد تا از بازگشت به سوی حق ناامید نگردد و امكان تطهیر و پاكی برای او همیشه باشد و گاه چندان لطف خود را افزایش میدهد كه گناهان آن کس که توبه کند به حسنات بدل میشود.
قرآن میگوید:
«یبَدِّلُ اللَّهُ سَیئاتِهِمْ حَسَناتٍ»[18]
«خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدّل مىكند»
زیرا به گفته قرآن:
«انَّ اللَّهَ یحِبُّ التَّوَّابینَ وَ یحِبُّ الْمُتَطَهِّرین»[19]
«خداوند، توبهكنندگان را دوست دارد، و پاكان را(نیز) دوست دارد»
بنده پاك شده از گناه تا جایی به پیش میرود كه محبوب حضرت حق میشود.
تاریخ جلسه: 90/10/14
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مائده، آیه 67
[2] معانی الاخبار، ص 132
[3] سوره مبارکه اسرا، آیه 9
[4] معانی الاخبار، ص 132
[5] الخصال، ج1، ص 139
[6] سوره مبارکه احزاب، آیه 33
[7] الإسراء، آیه 85.
[8] بحارالانوار، ج18،ص254
[9] سوره بقره، آیه 44
[10] سوره مبارکه فتح، آیه 2
[11] سوره مبارکه طه، آیه 1و2
[12] تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 54
[13] بحارلانوار،ج16،ص95
[14] زیارت حضرت زهرا سلاماللهعلیها
[15] بحارالانوار، ج 66،ص 235
[16] دعای ابوحمزه
[17] سوره مبارکه انسان، آیه 3
[18] سوره مبارکه فرقان، آیه 70
[19] سوره مبارکه بقره، آیه 222