امید ـ بخش چهارم

سرمایه امید

 

یکی از آموزش‌های مدرسه اباعبدالله علیه‌السلام تقویت امید است. امید آن چیزی است که شبهای جمعه از لسان مطهر حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام آن را به عنوان سرمایه‌ای عنوان می‌کنیم و در دعای کمیل می‌گوییم «ارحم من رَأْسُ مَالِهِ الرَّجَاءُ».

اگر امید را به عنوان سرمایه بدانیم باید تمام تلاش خود را جهت حفظ آن بکار گیریم تا مبادا آسیبی به آن وارد شود و از طرفی ان را چنان رشد داد تا با سود آن بتوان امرار معاش کرد.

 

رشد سرمایه

 

یکی از وظایفی که در طول زندگی بر عهده داریم تقویت و فزونی امید است، هرقدر این سرمایه بیشتر رشد کند فرد احساس غناء و بی‌نیازی بیشتری می‌کند و هرقدر این سرمایه کاهش یابد احساس خسارت و شکست می‌کند.

 

ناامیدی کفر است

 

امید سرمایه‌ایست که آثار آن در زندگی فردی و اجتماعی ما ظهور دارد و در تمام جوانب زندگی عیان می شود، اثری دائمی و پایدار نه مقطعی و گذرا. اگر تاثیر این سرمایه در زندگی مشاهده نگردد در لسان آیات و روایات فرد کافر محسوب می‌شود، (کفر در اینجا به معنای پرده انداختن بر آیات الهی و عدم مشاهده آن نه در معنای خروج از اسلام و کافر شدن).

 

رجای همراه با خوف

 

امام صادق علیه السلام می‌فرمایند:

«يَنْبَغِي لِلْمُؤْمِنِ أَنْ يَخَافَ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَوْفاً كَأَنَّهُ مُشْرِفٌ عَلَى النَّارِ وَ يَرْجُوَهُ رَجَاءً كَأَنَّهُ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِهِ إِنْ خَيْراً فَخَيْراً وَ إِنْ شَرّاً فَشَرّاً. وَ ذلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ أَرْداكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ مِنَ الْخاسِرين‏[1]» [2]

برای مؤمن شایسته است به گونه‌ای از خداوند بترسد که گویا مشرف بر آتش شده (و نزدیک است در آن انداخته شود) و به گونه‌ای امیدوار به خداوند باشد که گویا اهل بهشت است، خدای سبحان نزد گمان بنده‌اش به اوست، اگر گمانش خوب باشد به او خوبی می‌کند و اگر بد باشد بر اساس آن با او رفتار می‌نماید. این گمان (باطن) شما به پروردگارتان بود که باعث هلاکت‌تان شد و از خسارت دیدگان شدید.

در فرمایش حضرت سخن از رجایی همراه با خوف است، همانطور که بنده از خداوند خائف است امیدوار به لطف او نیز هست.

 

بال ایمان

 

امام صادق علیه السلام می‌فرمایند:

« الْخَوْفُ رَقِيبُ الْقَلْبِ وَ الرَّجَاءُ شَفِيعُ النَّفْسِ وَ مَنْ كَانَ بِاللَّهِ عَارِفاً كَانَ مِنَ اللَّهِ خَائِفاً وَ إِلَيْهِ رَاجِياً وَ هُمَا جَنَاحَا الْإِيمَانِ يَطِيرُ بِهِمَا الْعَبْدُ الْمُحَقِّقُ إِلَى رِضْوَانِ اللَّهِ وَ عَيْنَا عَقْلِهِ يُبْصِرُ بِهِمَا إِلَى وَعْدِ اللَّهِ تَعَالَى وَ وَعِيدِهِ وَ الْخَوْفُ طَالِعُ عَدْلِ اللَّهِ بِاتِّقَاءِ وَعِيدِهِ وَ الرَّجَاءُ دَاعِي فَضْلِ اللَّهِ وَ هُوَ يُحْيِي الْقَلْبَ وَ الْخَوْفُ يُمِيتُ النَّفْسَ»[3]

خوف از خدا، رقيب و نگهبان دل است و رجاء و اميد شفيع نفس انسان است و كسی كه خدا را بشناسد داراى خوف از خدا و امید به او خواهد بود و اين دو (خوف و رجا) دو بال ايمان است، كه بنده واقع‌گرا با آنها به سوى رضوان خدايى پر مى‏گشايد؛ و دو چشم خرد او با آنها وعد و وعيد خدايى را مى‏نگرد. ترس نشان نمايان دادگرى خدا و بازدارنده از كيفر او است. و اميد فرياد بلند فضل و رحمت خدا است. رجا (اميد به رحمت بى‏پايان الهى) دل را زنده مى‏كند. و خوف (ترس از عقوبت خدايى) نفس (و اميال نفس) را مى‏ميراند. پيامبر صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمودند: «مؤمن ميان دو خوف قرار دارد: خوفى از آنچه گذشته است، و خوفى از آنچه در پيش دارد». و (بدانيد كه) چون نفس بميرد قلب زنده گردد. و چون دل زنده گردد آدمى اهل استقامت شود. و هر كس خدا را به ملاك «خوف» و «رجا» عبادت كند، گمراه نمى‏گردد، و به مقصود خويش (معرفت و قرب) مى‏رسد.

 

معرفت امید آفرین است

 

معرفت، انسان را هم نگران از خداوند می‌کند و هم امیدوار به او. در رجاء صحیح بنده امیدوار به خداوند است و هیچ شریکی برای خداوند قائل نیست، میزان معرفت بنده در رجای او ظهور پیدا می‌کند هرقدر معرفت بنده به خداوند بیشتر باشد رجائش بیشتر می‌گردد.

«رضوان الله» در روایت می‌تواند به معنای رضایت الهی باشد و یا به معنای بهشت رضوان، در هر دو معنا خوف و رجا دو بال ایمان هستند که اگر عبدی دارای این دو بال باشد قادر به عروج است و می‌تواند به رضوان الله نایل شود.

 

بینا و نابینا

 

در فرمایش حضرت خوف و رجا نه تنها دو بال ایمان معرفی شده بلکه دو چشم عقل عنوان شده اند، اگر بنده خوف حضور در محضر حق را داشته باشد و امیدوار به رحمت حق باشد از بینایی باطنی بهره برده و آنکه بی بهره از آن دو باشد در عالم معنا نابیناست.

آنکس که بینا و اهل بصیرت است وعده‌ها و وعیدهای الهی را می‌بیند و حقایق را مشاهده می‌کند و به شهود می‌رسد.

 

خوف و رجا

 

رجاء سبب احیای قلب است و خوف از خداوند سبب اماته نفس و این دو امری لازم و ضروری است و هیچ‌یک به تنهایی ثمر ندارد، اگر نفسانیت انسان از بین برود ولی امیدی به رحمت حق نداشته باشد و یا اگر با وجود پرداختن به نفسانیات امید به رحمت خداوند داشته باشد نتیجه بخش نخواهد بود.

ترس از خداوند انسان را از عذاب او منع می کند. در خوف بنده نگران است که سئیاتش به او بازگردد و این آیه محقق شود که می‌فرماید:«وَ جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُها»[4] مجازات بدی بدی است.

اما در رجاء بنده امید به زیاده‌هایی دارد که خدای سبحان برای او محیا کرده است،آنچنان که قرآن کریم می‌فرماید:«وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِه‏»[5] از خداوند زیاده‌هایش را درخواست کنید.

 

باورهایی باورنکردنی

 

هرگز ناامید نباشیم، با خود نگوییم ما کجا و همراهی با حضرت اباعبدالله کجا. ما کجا و زیارت حضرت اباعبدالله علیه‌السلام در عرش کجا؟! در روایت از وجود مبارک امام رضا علیه‌السلام آمده :

«من زار قبر حسین بن علی بشط فرات کان كَمَنْ زَارَ اللَّهَ فِي عَرْشِه‏»[6]

بسیاری از فرازهای دعای جوشن کبیر بیانگر رجاء و امید بنده است. در این دعا خداوند را به عنوان «یا رجاء المذنبین» ای امید گنهکاران می‌خوانیم که صراحتاً به بحث رجاء اشاره شده و یا در فراز 31 این دعا بنده در هر جایگاهی قرار داشته باشد همچنان امیدوار به خداونداست:

«يَا عَاصِمَ مَنِ اسْتَعْصَمَهُ يَا رَاحِمَ مَنِ اسْتَرْحَمَهُ يَا غَافِرَ مَنِ اسْتَغْفَرَهُ يَا نَاصِرَ مَنِ اسْتَنْصَرَهُ يَا حَافِظَ مَنِ اسْتَحْفَظَه…‏»

در زیارت آل یس زمانی‌که به وجود مبارک حضرت ولی عصر به عنوان «یا داعی الله» سلام می‌دهیم امیدواریم که دعوت کننده خداوند، نام یکایک ما را در ضیافت هرروز ضبط کند و اعتراف می‌کنیم که: «أَنَا فِيهِ ضَيْفُكَ» من مهمان شما هستم و امیدوار به پذیرایی خاص‌تان.

در مدرسه اباعبدلله علیه السلام رجاء برای ما به شکل دیگری تبیین می‌شود، در سجده زیارت عاشورا زمانی‌که درخواست می‌کنیم:«اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي شَفَاعَةَ الْحُسَيْنِ يَوْمَ الْوُرُودِ» خداوند شفاعت حضرت اباعبدالله را در قیامت روزی‌ام کن و یا هنگامی که درخواست می‌کنیم:«وَ ثَبِّتْ لِي قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَكَ مَعَ الْحُسَيْنِ وَ أَصْحَابِ الْحُسَيْنِ الَّذِينَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ- دُونَ الْحُسَيْنِ ع» خداوندا قدم صدق مرا با حسین و اصحاب الحسین ثابت دار کسانیکه جانشان را نزد حسین فدا کردند.

 

تاریخ جلسه: 99/6/2 ـ جلسه 4

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] سوره مبارکه فصلت، آیه 23

[2] کافی، ج8، ص302

[3] مصباح الشریعه، ص140

[4]سوره مبارکه شوری، آیه40

[5] سوره مبارکه نساء، آیه 32

[6] کامل الزیارات، ص147

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *