بت شکنی
«فَجَعَلَهُمْ جُذَاذًا إِلَّا كَبِيرًا لَّهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ»[1]
«سرانجام (با استفاده از یک فرصت مناسب)، همه آنها ـ جز بت بزرگشان ـ را قطعه قطعه کرد؛ شاید سراغ او بیایند (و او حقایق را بازگو کند!»
آیه در ارتباط با بتشکنی حضرت ابراهیم میفرماید: ابراهیم تمام بتها را قطعهقطعه کرد غیر از بت بزرگ. قرآن کریم در ارتباط با علت این کار میفرماید: «لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ».
بعضی مفسرین معتقدند ضمیر در «إلیه» به بت کبیر برمیگردد، بنابراین معنای آیه چنین میشود که ابراهیم بت بزرگ را نشکست تا مردم از بت بزرگ علت شکسته شدن بتهای دیگر را بپرسند و زمانیکه او را قادر به پاسخ ندیدند به ناتوانی و عجز او پی برند.
برخی دیگر نیز معتقدند ضمیر به ابراهیم باز میگردد و معنا چنین میشود که مردم از ابراهیم علت شکسته شدن بتها را بپرسند.
بنابر این تعبیر میگوییم ابراهیم موحد زمان خود بود. موحد تمام افراد را به خداوند امیدوار میکند و باب رجوع آنان را به حضرت حق باز میکند گرچه آنان بتپرست باشند و سابقهای غیر بتپرستی نداشته باشند، او حتی برای آنان شرایطی فراهم میکند تا مأیوس نباشند و امیدوارانه به خداوند رجوع کنند.
خداوند خود میشکند
با نگاهی دیگر میتوان گفت خدای سبحان بتها و معبودهای دیگری (غیر از خداوند) که بنده برای خود بر میگزیند را از بین میبرد و بنده را موحد میکند تا بر هیچکس و هیچچیز غیر او اعتماد نکند و تنها به او رجوع کند.
حقیقت امید نیز قطع طمع از غیر خداوند و امیدوار بودن به اوست. برای بقای عمل و انتقال آن به عالم آخرت نیز باید به رحمت خداوند امیدوار بود.
امیدواری به رحمت حق
«وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ»[2]
«و ایّوب را (به یاد آور) هنگامی که پروردگارش را خواند (و عرضه داشت): بدحالی و مشکلات به من روی آورده؛ و تو مهربانترین مهربانانی!»
«فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَكَشَفْنَا مَا بِهِ مِن ضُرٍّ وَآتَيْنَاهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنْ عِندِنَا وَذِكْرَى لِلْعَابِدِينَ»[3]
«ما دعای او را مستجاب کردیم؛ و ناراحتیهایی را که داشت برطرف ساختیم؛ و خاندانش را به او بازگرداندیم؛ و همانندشان را بر آنها افزودیم؛ تا رحمتی از سوی ما و تذکّری برای عبادتکنندگان باشد.»
حضرت ایوب با آنکه مبتلا به انواع بیماریها شد اما از این ابتلا با تعبیری عجیب یاد کرد و فرمود: «أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ» گرفتاری با من تماس گرفته است. منظور از مَس، تماس ظاهری است نه تماسی که به درون انسان راه یافته باشد، بنابراین بیماری فقط جسم او را در برگرفته بود بیآنکه به قلب او آسیب وارد کند.
درخواستی در لفافه
حضرت ایوب باوجود انواع ابتلائات همچنان امیدوار به رحمت حق است و این امید او را به دعا وا میدارد. او صراحتاً از خداوند درخواست رفع بیماری را نکرد، بلکه با زبانی کنایه درخواست عافیت کرد و فرمود: «أَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ»
بعضی مفسرین گفتهاند ایوب از خداوند سعه وجودی درخواست کرد تا وسعت وجودی او در برابر گرفتاریهای مختلف وسیع شود و راضی به قضای الهی باشد.
امید امریست که صبر و رجوع به خداوند از مصادیق ان است، انسان امیدوار در سختیها صبر پیشه میکند و رجوع به خداوند دارد. نمونهای از این امر حضرت ایوب است که با وجود تمام گرفتاریها و مشکلات امید به خداوند داشت و به درگاه او بسیار رجوع میکرد همچنانکه قرآن کریم در سوره ص، آیه 44 میفرماید: «نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّاب»
زیبابینی
انسان امیدوار حتی با وجود ابتلائات سخت و طاقتفرسا آینده را زیبا ترسیم میکند و امیدوار به آن است و ارتباط خود را با خدای سبحان روز به روز بیشتر میکند. ایوب مصداقی است تا بیاموزیم آنکس که در هنگام شدت سختی و گرفتاری امیدوار باشد و ارتباط خود را با خدای سبحان بیشتر کند از رحمت مضاعف خداوند برخوردار میشود.
نور امید
«وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ»[4]
«و ذاالنون [= یونس] را (به یاد آور) در آن هنگام که خشمگین (از میان قوم خود) رفت؛ و چنین میپنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت؛ (امّا موقعی که در کام نهنگ فرو رفت،) در آن ظلمتها (ی متراکم) صدا زد: «(خداوندا!) جز تو معبودی نیست! منزّهی تو! من از ستمکاران بودم!»
«فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنجِي الْمُؤْمِنِين»[5]
«ما دعای او را به اجابت رساندیم؛ و از آن اندوه نجاتش بخشیدیم؛ و این گونه مؤمنان را نجات میدهیم!»
نور امید به حدی است که حتی در دل تاریکی نیز پرتو افشانی میکند. آیه بیانگر داستان حضرت یونس است که وقتی در شکم ماهی گرفتار شد لحظهای ناامید نگشت و خداوند را خواند و اقرار به ظلم خود کرد، خدای سبحان نیز فوراً او را از شکم ماهی خارج کرد و از غم رهایی بخشید.
یکی از مفسرین میگوید ظلم به معنی نقصان است، زمانیکه اعتراف به ظلم میکنیم به کمبودها و نقصانهایی که در ما وجود دارد اعتراف میکنیم و در عین حال امیدوار به رحمت حق نیز هستیم.
استجابت در چیست؟
استجابت خداوند در ارتباط با امیدوار هدایت و خروج از تنگناست، گویا خداوند میفرماید آنکس که در تنگنای فراق است او را به وصال میرسانیم و از تنگنای فراق خارج میکنیم و آنکس که در تنگنای نفسانیات است او را از ظلمات نفس خارج میکنیم و در گشایش قرار میدهیم گشایشی که نه فقط اختصاص به او دارد بلکه جماعتی از مؤمنین را نیز در برمیگیرد که خداوند فرموده: «كَذَلِكَ نُنجِي الْمُؤْمِنِين».
درخواست فرزند
«وَزَكَرِيَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا وَأَنتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ»[6]
«فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ»[7]
زکریا در سنین کهنسالی درخواست فرزند از خداوند کرد و برای تحقق این درخواست اسباب ظاهری را کافی نمیداند به همین جهت بر هیچکس و هیچچیز غیر خداوند امید ندارد و فقط امیدوار به خداوند است.
تشعشع امید به حدی است که از یک فرد به دیگران نیز سرایت میکند، همچنان که امیدواری یک نفر به کل خانواده سرایت کرد و خانوادهای را به دعا و درخواست از خداوند خواند همچنانکه قرآن کریم در ارتباط با زکریا و همسر و خانوادهاش میفرماید: «وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا»
در این آیه دعا نماد امیدواری نیست، بلکه امید به مسبب الاسباب و قطع امید از اسباب ظاهری است در این هنگام خداوند استجابت را بدرقه امید کرد و خواست زکریا را محقق ساخت.
تاریخ جلسه: 99/7/7 ـ جلسه 38
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه انبیاء، آیه 58
[2] سوره مبارکه انبیاء، آیه 83
[3] سوره مبارکه انبیاء، آیه 84
[4] سوره مبارکه انبیاء، آیه 87
[5] سوره مبارکه انبیاء، آیه 88
[6] سوره مبارکه انبیاء، آیه 89
[7] سوره مبارکه انبیاء، آیه 90