مرگ ـ بخش یازدهم

در ادامه بحث مرگ از نهج البلاغه به بررسی ادامه خطبه 63 می‌پردازیم:

 

«إِنَّ غَائِباً يَحْدُوهُ‏ الْجَدِيدَانِ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ لَحَرِيٌ‏ بِسُرْعَةِ الْأَوْبَةِ»[1]

 «غايبى كه (از وطن اصلى خود آخرت دور گشته و) نو آيندگان يعنى شب و روز او را (بمنزل حقيقى) ميراند سزاوار است كه بزودى (به وطنش) بازگشت نمايد»

 

مرگ؛ مسافر غائب

 

حضرت در فراز 6 برای مرگ دو عنوان در نظر می‌گیرند:

  1. مرگ را به عنوان یک مسافر غائبی عنوان می‌کنند که هر چند در حال حاضر رسماً نیست اما می‌آید.
  2. روز و شب برای آمدن آن مسافر آهنگ سر می‌دهند، (یَحْدو از ماده حِداء، آهنگ ساربان است، ساربان آهنگی را می‌خواند که شتر به راحتی می‌گذرد)، از نگاه امیرالمؤمنین علیه‌السلام شب و روز دو امر جدیدی هستند که کارشان آهنگ خوانی برای مرگ است حتی زمانهایی را که انسان بسیار دوست می‌دارد، در حقیقت دائماً موسیقی مرگ نواخته می‌شود اما او غافل از این آهنگ است، وقتی زمان، موسیقی مرگ را دائماً می‌نوازد و آن مسافر غایب به سرعت بر ما وارد شد.

 

«وَ إِنَّ قَادِماً يَقْدُمُ بِالْفَوْزِ أَوِ الشِّقْوَةِ لَمُسْتَحِقٌّ لِأَفْضَلِ الْعُدَّةِ»[2]

«و كسی‌كه با سعادت و نيكبختى يا شقاوت و بدبختى (به وطنش) مى‌‏آيد، نيكوترين توشه را نيازمند است».

 

مرگ؛ تازه وارد

 

حضرت در فراز 7 عنوان دیگری برای مرگ بکار می‌برند و مرگ را تازه وارد معرفی می‌کنند، مرگ واردی است که دائم و لحظه به لحظه در حال وارد شدن است و بر زندگی من و شما قدم می‌گذارد و لحظه‌ای در زندگی نیست که ردپای مرگ در آن نباشد و مرگ هرگاه می‌آید یا بدبختی می‌آورد یا خوشبختی یعنی هر كس به مرگ نزدیک می‌شود یا سند خوشبختی‌اش امضا می‌شود و یا خدای ناخواسته شقاوت و بدبختی.

 

انجام امور با ارزش

 

این تازه واردی که بر شما وارد می‌شود و لحظه به لحظه خوشبختی يا بدبختی را نزدیک می‌کند حتماً استحقاق دارد تا شما بهترین توشه‌ها را برای آن جمع‌آوری کنید، هر يك از ما برای یک سفر دنیایی و یک جابجایی مکاني باید تا چه اندازه توشه جمع‌آوری کنیم حال که قرار است با مرگ سند خوشبختي امضا شود باید افضل توشه‌ها جمع‌آوری گردد.

نکته قابل توجه آن است که حضرت نمی‌فرمایند: بسیار توشه جمع کنید بلکه فرموده‌اند: چیزهای با فضیلت و با ارزشی جمع‌آوری کنید كه استحقاق مرگ را داشته باشد زیرا بسیار اتفاق می‌افتد که ما دلخوش به جمع‌آوری هر نوع توشه‌‎ای هستیم اما آن جمع‌آوری‌ها فایده‌ای ندارند.

توشه‌های مرگ باید خالص خالص باشد، زیرا حضرت نمی‌فرمایند «اکثر العُدَّۀ» را برای مرگ جمع کنید بلکه می‌فرمایند: برای مرگ «أفضل العُدَّۀ» را جمع‌آوری کنید. افضل با اکثر متفاوت است، برای آنکه ما از فوز مرگ بهره‌مند شویم و مرگ باعث خوشبختی‌مان گردد باید بر انجام امور با ارزش اقدام کنیم.

شما می‌گویید حالا که مرگ دائم بر من وارد می‌شود از کجا شروع کنیم؟ حضرت در ادامه می‌فرمایند:

 

«فَتَزَوَّدُوا فِي الدُّنْيَا مِنَ الدُّنْيَا مَا تَحْرُزُونَ بِهِ أَنْفُسَكُمْ غَداً»[3]

«پس در دنيا از دنيا توشه برداريد از آنچه خود را فردا (ى قيامت از عذاب الهى) برهانيد»

 

نفس نفس بزنید تا به یک شیء نفیس برسید

 

«فَتَزَوَّدُوا» توشه مرگ را با زحمت جمع کنید یعنی معلوم است جمع کردن توشه امر سختی است، قرآن می‌فرمايد:«وَ في‏ ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ‏ الْمُتَنافِسُون‏»[4] «و در اين [نعمتها] مشتاقان بايد بر يكديگر پيشى‌گيرند»

 آیت الله جوادی آملی (ره) در ذيل اين آيه می‌فرمایند: نفس نفس بزنید تا به یک شیء نفیس برسید یعنی اگر کسی به دنبال چیز نفیس و قیمتی است باید زحمت بکشد، دنیا فرصت کوچک و مناسبی برای زحمت‌کشی است.

حضرت می‌فرمایند: «فَتَزَوَّدُوا فِي الدُّنْيَا» تا در این دنیا هستید توشه جمع کنید، «مِنَ الدُّنْيَا» توشه‌های شما از جنس همین امور روزمره شماست، از همین اموری که به چشم شما نمی‌آید.

آیت الله بهجت (ره) می‌فرمایند در هر کار خیری شرکت کنید و نام‌تان را بنویسید چون نمی‌دانید کدام یک از شما پذیرفته می‌شود.

 

توشه‌ی بی‌ثمر

 

  • چه نوع توشه‌ای باید جمع‌آوری شود؟

حضرت می‌فرمایند: «مَا تَحْرُزُونَ بِهِ أَنْفُسَكُمْ غَداً» توشه‌ای که حرز باشد و بتواند فردای قیامت شما را حفظ کند. گاهی توشه‌ها چندان نازک و ناچیز و شکننده‌اند که فایده‌ای برای قیامت ندارند. تمام توشه‌هایی که منسوب به خود فرد است چنین است، توشه اگر منسوب به منِ انسان باشد ثمره‌ای برای قیامت  ندارد. اگر کسی در انجام خیرات خود را فاعل بداند آن کار کمالی برایش نخواهد داشت بلکه باید باور داشت خدای سبحان توفیق کار خیر را عطا می‌کند پس کمال کار منسوب به حضرت حق است و از آن رو که کار خیر بواسطه خدای حکیم صورت می‌گیرد و حکیم فقط کار محکم و درست انجام می‌دهد چنین کاری توفیق صیانت بنده را در قیامت دارد.

«مَا تَحْرُزُونَ بِهِ أَنْفُسَكُمْ غَداً» توشه‌ای باشد که حرز من باشد و من را از نیش عقرب و شعله آتش و تنهایی قبر و ظلمت قبر و جمعیت عظیم قیامت محافظت کند و این امر زمانی صورت می‌پذیرد که انسان کار خیر را به خود منسوب نکند.

 

«وَ الشَّيْطَانُ مُوَكَّلٌ بِهِ يُزَيِّنُ لَهُ الْمَعْصِيَةَ لِيَرْكَبَهَا وَ يُمَنِّيهِ التَّوْبَةَ لِيُسَوِّفَهَا إِذَا هَجَمَتْ مَنِيَّتُهُ عَلَيْهِ أَغْفَلَ مَا يَكُونُ عَنْهَا»[5]

 «شيطان با او همراه است، معصيت و نافرمانى (خدا و رسول) را براى او مى‌‏آرايد تا بر آن سوار شود (مرتكب گردد) و او را به توبه نمودن اميدوار مى‏‌نمايد كه آنرا بتأخير اندازد تا اينكه ناگاه مرگ او را دريابد در حالتى كه از آن بسيار غافل مى‌‏باشد»

 

کار شیطان

 

«إِذَا هَجَمَتْ مَنِيَّتُهُ عَلَيْهِ أَغْفَلَ مَا يَكُونُ عَنْهَا» منیّت به معنای مرگ است.

کار شیطان این است که مرگ زمانی به ما هجوم آورد که ما جدّاً غافل از آن باشیم. زمانی که شیطان بر ما مسلط شود علی‌الدوام میان ما و مرگ فاصله ایجاد می‌کند و ما گمان می‌کنیم با مرگ بسیار فاصله داریم و این زمانی است که ما مرگ را سایه دائم زندگی خویش نبینیم.

آن چه ما از بزرگان علمی و روایات آموخته‌ایم این است که وقتی انسان از رکوع به سجود می‌رود گویا در سرازیری قبر قرار دارد و در سجده دوم گویا انسان در قبر است و حالا باید دید با نمازهای یومیه انسان روزی چند بار به قبر می‌رود و باز می‌گردد یعنی بین ما و مرگ فاصله‌ای نیست، وقتی نگاهمان به مرگ اینگونه باشد دیگر کسی از مرگ غافل نیست و به اندازه‌ای که زندگی می‌کند با مرگ انس دارد.

 

«فَيَا لَهَا حَسْرَةً عَلَى كُلِّ ذِي غَفْلَةٍ أَنْ يَكُونَ عُمُرُهُ عَلَيْهِ حُجَّةً وَ أَنْ تُؤَدِّيَهُ أَيَّامُهُ إِلَى الشِّقْوَةِ»[6]

«پس حسرت و اندوه بر آن غافلى باد كه عمرش (در قيامت) بر او حجّت و دليل باشد و ايّام زندگانيش او را به بدبختى رساند.

 

ای وای بر صاحب غفلتی که عمرش علیه او به عنوان حجت مطرح شود و روزگار او را به بدبختی پیش برد.

گاه عمر واقعاً عمر است و آبادی در پی دارد، واژه‌های (عُمر و عمارت و عمران و تعمیر) همه از یک خانواده‌اند، عمر گروهی واقعا برای آنها آبادانی به دنبال دارد و طول عمرشان به نفع آنهاست اما بعضی‌ها گذر روزگار به ضررشان است و حجتی علیه آنهاست.

 

«نَسْأَلُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَنْ يَجْعَلَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِمَّنْ لَا تُبْطِرُهُ نِعْمَةٌ وَ لَا تُقَصِّرُ بِهِ عَنْ طَاعَةِ رَبِّهِ غَايَةٌ وَ لَا تَحُلُّ بِهِ بَعْدَ الْمَوْتِ نَدَامَةٌ وَ لَا كَآبَةٌ»[7]

«از خداوند سبحان درخواست مى‌‏نماييم كه ما و شما را در رديف كسانى قرار دهد كه هيچ نعمتى او را ياغى و سركش ننمايد و هيچ فائده و غرضى او را از عبادت و بندگى پروردگار باز ندارد، و بعد از مرگ پشيمانى و اندوه او را در نيابد.»

 

دعاهای امیرالمومنین علیه‌السلام

 

  • «لَا تُبْطِرُهُ نِعْمَةٌ» از این بخش از دعای حضرت معلوم می‌شود گروهی از مردم مرگ را فراموش می‌کنند و چندان غرق نعمت می‌شوند که آهنگ کوچ کردن از دنیا را نمي‌شنوند.

نوعاً بسیاری از افراد گرفتار دنیا می‌شوند همچنان که کودک در کودکی به بازی سرگرم می‌شود بسیاری از افراد در بزرگسالي به امور دنيايي مشغول مي‌شوند، گاه با کتاب و درس سرگرم می‌شوند، گاه همسر و فرزندانشان آنها را به خود سرگرم می‌کند و گاهی اوقات مهمان بازي می‌کنند بالاخره آنچه انسان را از یاد مرگ و در نهايت از ياد خدا غافل کند برای او باقی نمی‌ماند و فقط وسایلی برای سرگرمي او به دنیاست.

«وَ لَا تُقَصِّرُ بِهِ عَنْ طَاعَةِ رَبِّهِ غَايَةٌ» از خدا می‌خواهیم که ما را در شمار کسانی قرار دهد که هیچ هدف و غرضی سبب کوتاهی و نقصان ما در انجام طاعت نشود.

دعای حضرت به این معناست که توجه داشته باشیم که امور مختلفی که در زندگی‌مان پیش می‌آید اموری مانند مهمانی، جابجایی منزل، خرید ، سفر و …) هیچ یک سبب نشود ذره‌ای در بندگی ما اختلال وارد کند.

  • «وَ لَا تَحُلُّ بِهِ بَعْدَ الْمَوْتِ نَدَامَةٌ» در این فراز حضرت دعا کردند که خدا ما را در شمار افرادی قرار دهد که بعد از مرگ پشیمانی بر ما وارد نشود و غصه نخوریم.

گروهی بعد از مرگ در آتش حسرت و پشیمانی می‌سوزند و از نوع زندگی دنیایی خویش پشیمانند مثلاً از فلان نوع خرج کردن، از فلان نوع زندگی کردن، ازفلان نوع فکر کردن، از فلان خُلق و عملکردی که داشته‌اند و این پشیمانی در قیامت ملازم آنهاست و از آنها جدا نمی‌شود اما این پشیمانی سودی به حالشان ندارد.

با آنچه در این جلسه آموختیم به امیرالمؤمنین علیه‌السلام عرض می‌کنیم: آقا ما به دعای شما دل خوش کرده‌ایم، اگر شما ما را دعا کنید غرق در نعمات نمی‌شویم و هیچ امری موجب کوتاهی ما در اطاعت حق نمی‌شود.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام در این فراز دعا کردند که خدا ما را در شمار کسانی قرار دهد که بعد از مرگ پشیمانی و غصه بر آنها عارض نمی‌شود و از همان لحظات بعد از مرگ بهشت‌شان شروع می‌شود و به محض ورود به جهان دیگر خوشحال‌اند.

با دعای حضرت، مقتضی استجابت دعا فراهم است چون ولی الله دعا کرده و خدا دست رد به سینه امیرالمؤمنین علیه‌السلام نخواهد زد، به این معنا که باید با دعای امیرالمؤمنین علیه‌السلام بعد از مرگِ ما آباد باشد مگر اینکه خدای ناخواسته خود موانعی ایجاد کنیم و تصمیم نداشته باشیم كه درست زندگی کنیم و زندگی سالمی داشته باشیم در این صورت ما خود مانع تنجّز و فعلیّت دعای حضرت شده‌ایم. حضرت با این دعا برای زندگی ما دعا کرده‌اند زیرا مرگ ادامه زندگی است پس باید خوب زندگی کنیم تا خوب بمیریم.

 

لازمه مرگ بدون پشیمانی

 

حضرت در پایان خطبه بیان می‌دارند اگر ما مایل هستیم مرگی داشته باشیم که پشیمانی و غصه‌ای بعد از مرگ نباشد باید پایبند به این دو راهکار باشیم

  1. «لَا تُبْطِرُهُ نِعْمَةٌ» غرق در نعمات نشویم
  2. «لَا تُقَصِّرُ بِهِ عَنْ طَاعَةِ رَبِّهِ غَايَةٌ» غرضى ما را از عبادت و بندگى پروردگار باز ندارد

در جملات کوتاه باید چنین گفت اگر می‌خواهیم بعد از مرگ پشیمان نشویم و در لابلای چرخ زندگی گرفتار نیاییم و از همه موانع عبور کنیم در هر حال باید بندگی کنیم؛ نه خوشحالی‌ها ما را مست کند و نه مشکلات ما را از بندگی باز دارد.

 

 

تاریخ جلسه؛ 95.9.15 ـ ادامه جلسه 6

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


 [1]  نهج البلاغه مرحوم فیض الاسلام، خ63، فراز 6، ص 153

[2]  نهج البلاغه مرحوم فیض الاسلام، خ63، فراز 7، ص 153

[3]   نهج البلاغه مرحوم فیض الاسلام، خ63، فراز 8، ص 153

[4]  سوره مبارکه مطففین ، آیه 26

[5]  نهج البلاغه مرحوم فیض الاسلام، خ63، اواسط  فراز 9، ص 153

[6]  نهج البلاغه مرحوم فیض الاسلام، خ63، فراز 10، ص 153

[7]  نهج البلاغه مرحوم فیض الاسلام، خ63، فراز11، ص 153

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *