امید ـ بخش چهل و سوم

امید، سرمایه انسان

 

از عناصر اصلی زندگی یک مسلمان امید و آینده را روشن دیدن است.  از آن رو که فضل و اکرام خدای سبحان را مشاهده می‌کند در عین حال نهایت بندگی و تلاش را در این زمینه دارد و ابداً روی بندگی و تلاش خود حسابی باز نمی‌کند.

یکی از ظلم های ما نسبت به خود، آن  است که امید حقیقی به رحمت خدای سبحان نداریم. در امید حقیقی انسان از همه اسبابی که اطراف او است قطع امید می کند و تنها چشم امیدش به الطاف بی‌کران حق است و یقین دارد که مجیب بودن خدا را مشاهده می کند.

بسیاری از رذایل اخلاقی بدان جهت است  که انسان، امیدوار به رحمت حق نیست. بخیل از آن رو که امیدوار به رزق الهی نیست  بخل می‌ورزد. حسود بدان جهت که  امید به رحمت حق ندارد حسادت می‌ورزد. غافل از آنکه، فضائل اخلاقی از طریق امیدواری به رحمت حق،  نصیب بنده می شود؛ زیرا هنگامی که امیدوار به رحمت حق هستیم هیچ محدودیتی برای دریافت وجود ندارد.

در هنگامه‌ی امیدواری به رحمت حق ما منتظر فضل خدا هستیم. زیاده‌ای که خدا در اختیار بنده قرار داده است.

ابلیس نماد نا امیدی است، “بلس” یعنی “ناامید” و  ابلیس عنصر نا امیدی است و همه ی نا امیدی ها به او ختم می شود.

در سپاه عقل و حق، امید مانند خورشید درخشش دارد . نه تنها امید به آینده‌ی این عالَم، بلکه در زندگی شخصی خود نیز بایستی  امیدوار به رشد، رحمت، لطف حق ، کمال و دریافت فیوضات و الطاف باشیم.

این امید در لسان دعا گاهی سرمایه محسوب می شود:

«رَأْسُ مَالِهِ الرَّجَاء»[1]

 سرمایه‌ی بنده امید است. اگر امید نباشد ورشکستگی است.

و در دعای صباح امید را نماد توانمندی می دانیم:

«إِلَهِي قَرَعْتُ بَابَ رَحْمَتِكَ بِيَدِ رَجَائِي‏»[2]

«خدایا من در رحمت تو را با دست رجاء کوبیدم»

همانگونه که اگر فردی بدون دست باشد عاجز محسوب می‌شود و بسیاری از کارها از او ساخته نیست، در زندگی ما هم اگر امید نباشد، از بسیاری از کمالات و اکرام های حق خود را محروم ساخته‌ایم.

امید سبب می‌شود انسان درخواست های متعالی داشته و بالاتر از ظرفیت خویش را از خدای سبحان طلب نماید.

امید امری لازم و واجب در زندگی است که اگر نباشد حقیقتاً خسارت و زیان است؛ امیدی که نیاز به آبیاری دارد و آبیاری آن با معرفت به خدای سبحان میّسر است.

همه‌ی  نا امیدی‌ها به جهت وارد شدن بر غیر خدای سبحان است.

«خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَيْرِك‏»[3]

«هر کس بر غیر تو وارد شد نا امید است»

نه تنها بایستی خود امیدوار باشیم بلکه باید امید در وجود ما چنان درخشان باشد که دیگران را هم امیدوار کند.

 

امید به غیر خدا، همچون غباری پراکنده

 

«وَقَدِمْنَا إِلَى مَا َمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاء مَّنثُورًا»[4]

«ما به سراغ هر عملى كه (به عنوان خيرات) انجام داده‌اند مى‌رويم و آن را غبارى پراكنده مى‌سازيم.»

در این آیه مبارکه نا‌امیدی بیان شده است.

ناامیدی امری عارضی است و نوعی شیطنت محسوب می شود. فرد الهی همواره روی رحمت بی‌‌کران خدای سبحان حساب باز کرده است؛ زیرا موجودی خود و حتی عمل صالح خود را مشاهده نمی کند و یقین دارد عمل صالح به تنهایی قابلیت قبول حق را ندارد بلکه تنها با امید به فضل و رحمت الهی، قابلیت قبول را می یابد.

قرآن کریم در این آیه مجرمین را معرفی می کند:

مجرمین کسانی هستند که بیشترین جرم آنان انقطاع از رحمت حق بوده است. نا امیدی از رحمت حق کفر محسوب می‌شود، اعمالی که مجرمین پیش فرستادند مانند غباری پراکنده است که موضوعیتی ندارد و به چشم نمی آید.

«….وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكافِرُون‏»[5]

«….و از رحمت خداوند مأيوس نشويد، حقّ اين است كه جز گروه كافران، از رحمت خداوندى مأيوس نمى‌شوند

 

هنگامی که عمل خود را نبینیم  و تنها فضل الهی را مشاهده کنیم، خداوند سبحان  یک عمل اندک را بزرگ جلوه می‌دهد، اما اگر عمل به چشم آید و بر موجودی خود حساب کنیم گرچه از نظر ما بسیار بزرگ هم باشد مهر ابطال بر آن ثبت شده و دیده نمی‌شود.

اگر ما قصد داریم اعمال خیر ما جاودان بماند بایستی در عین عبادت و بندگی تنها روی فضل حق حساب باز نموده و از حساب باز کردن روی اعمال خویش پرهیز نماییم.

زمانی که امید انسان تنها به خدا باشد همه چیز را برای او حفظ می‌کند. اما اگر امید به موجودی خویش داشته و روی آن حساب باز کند، همچون غباری پراکنده اثری از آن باقی نمی‌ماند.

آنچه امید را جاودانه می کند امید به حق است نه به خود، عمل، کار خیر و دیگران.

 

انسان امیدوار فاعلیتی برای خود قائل نیست

 

«وَهُوَ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا»[6]

«و او خداوندى است كه بادها را مژده‌اى پيشاپيش (باران) رحمتش فرستاد و از آسمان، آبى پاكيزه‌كننده فرو فرستادیم

 

«لِنُحْيِيَ بِهِ بَلْدَةً مَّيْتًا وَنُسْقِيَهُ مِمَّا خَلَقْنَا أَنْعَامًا وَأَنَاسِيَّ كَثِيرًا»[7]

«تا به وسيله‌ى آن سرزمين مرده (و پژمرده و خشك) را زنده گردانيم و آن را به چهارپايان و مردمان بسيار از مخلوقات خود بنوشانیم

 فضای امید فضایی است که همه کاره خدای سبحان است. و هیچ کاری به ما نسبت داده نمی‌شود. او باد و باران را می فرستد زمین مرده را  احیا می کند. ساقی حیوان و انسان او است. زمانی که در زندگی او را همه کاره ببینیم حتی بندگی خود را هم از او دانسته و روی آن حسابی باز نمی‌‌کنیم.«هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن» در عین این که خیلی اهل عمل و کار هستیم هیچ فاعلیتی برای خود قائل نشده و تنها به او امید داریم.

در فضای امیدواری انسان، جسور و گستاخ نیست و هرچند عمل فراوان دارد اما تنها بر لطف و فضل الهی تکیه دارد نه بر عمل کثیر خود.

در دل امید، خوف است یعنی انسان دائم بندگی می‌کند و نگران پذیرفته شدن آن از سوی حق است.  تمام همت خود را برای انجام عمل مورد رضای حق به کار می گیرد تا عمل  او به نحو احسن انجام شود.

به رحمت سر زلف تو واثقم و ار نه

کشش چو نبود از آن سو، چه سود کوشیدن

خدایا! من امیدوار به عمل خودم نیستم امیدوار به جذبه تو هستم و می‌دانم این جذبه در عالم دائم صورت می‌گیرد، حال یا مانع از سوی من است  و این جذبه را دریافت نمی‌کنم و یا به حول و قوه الهی مانع مرتفع شده و این جذبه را دریافت کرده و عرصه امیدواری ما روز به روز گسترده می‌شود.

 

تاریخ جلسه:99/7/14  ـ جلسه 43

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

 


[1] دعای کمیل، مفاتیح الجنان

[2] بحارالأنوار، ج84، ص340

[3] صحیفه سجادیه ص 206

[4] سوره مبارکه فرقان، آیه 23

[5] سوره مبارکه یوسف، آیه87

[6]سوره مبارکه فرقان، آیه 48

[7]سوره مبارکه فرقان، آیه 49

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *