توانمندی ـ بخش پانزدهم

مقدمه

 

انسان، به عنوان خلیفه الهی ذاتا توانمند آفریده شده است. خدای سبحان استعدادها و توانمندی‌های گوناگونی را در وجود او به ودیعه نهاده است لکن او در گذر روزگار از توانمندی خویش غافل شده و ناتوانی بر او عارض می‌شود. پس ناتوانی با ذات انسان ناسازگار است.

توانمندی مطلوب، آن است که انسان با اخلاص و سرعت بیشتری در عرصه بندگی گام گذاشته و از استعدادهای بالقوه‌ای که خدای سبحان در وجود او به ودیعه نهاده است؛ بهترین و بیشترین استفاده را ببرد. تمامی آموزه‌های شریعت، بر مبنای حفظ و افزایش این نوع توانمندی است.

 

افراد توانمند در رکاب ولی‌عصر (عج) حضور دارند

 

شیعه منتظر، توانمند است و خود را برای زمان ظهور آماده نموده تا با تمام توان در محضر ولی‌عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه قرار گیرد.

در دعای عهد از خدای سبحان درخواست می‌کنیم:

«و اجعَلنا مِن انصارِه و أعوانِه»[1]

«ما را از یاران و خدمتگزاران حضرتش قرار ده!»

شیعه، هرگز ناتوانی و عجز را نپسندیده و از خدای خویش توانمندی فوق العاده‌ای درخواست می‌کند تا بتواند معین و یاور امام خویش باشد.

به بیان دیگر، ثمره تربیت مکتب تشیع، فردی است که ضمن برخورداری از توانایی بسیار، آن را در مسیر صحیح و برای اعتلای دین و یاری ولایت مصرف می‌نماید.

 

یکی از تذکرات مهم قرآنی، یادآوری توانمندی‌هایی است که در وجود انسان بوده لکن پرده‌ای غفلت آن را پوشانده است. قصد داریم این مبحث را در بخش پایانی قرآن کریم مورد بررسی قرار دهیم:

–        چه اموری موجب توانمندی انسان است؟

–        چه اموری نشانه توانمندی انسان است؟

در برخی آیات، علامت و عامل توانمندی از صریح یا ظاهر آن برداشت می‌شود اما در برخی آیات دیگر، با توجه به قانون «یُعرفُ الاشیاءُ بأضدادها» از مفهوم مخالف آن به مطلوب خویش می‌رسیم.

قوانین نظام عالم، تغییرپذیر نیست. عوامل توانایی و ناتوانی در زمان‌های گوناگون و در افراد مختلف یکسان است به همین دلیل با شناسایی توانمندان و ناتوانان، عوامل مؤثر در توانمندی را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

 

مصداق توانمندان عالم؛

 

اصحاب الیمین

 

«وَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ أَصْحَابِ الْیمِینِ  فَسَلَامٌ لَّكَ مِنْ أَصْحَابِ الْیمِینِ»[2]

«اما اگر کسی از اصحاب یمین باشد؛ «سلام بر تو از سوی (کسانی) که از اصحاب یمین هستند!»»

 

در این آیه عامل توانمندی بیان شده است. اصحاب یمین، در زمره توانمندان عالم قرار دارند. آنان افراد خوش‌عاقبتی هستند که سرانجام در بهشت ابدی مستقر می‌شوند.

این آیه به دو صورت معنا شده است:

 

عوامل توانمندی؛

 

  •  ارتباط با انسان کامل

 

  • در معنای اول، ضمیر «لک» به نبی اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله برگردانده می‌شود.

بنابراین معنای آیه چنین می‌شود:

«اگر کسی از اصحاب یمین باشد؛ پس سلام بر تو ای پیامبر از سوی اصحاب یمین!»

 

عامل توانمندی، ارتباط با انسان کامل، وجود مقدس پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله است. آنان که همواره بر پیامبر خویش درود فرستاده و خود را تسلیم فرامین او می‌کنند از توان بسیاری برخوردار خواهند شد. (سلام هم‌خانواده با تسلیم است)

پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، واسطه فیض خداوند بوده و افاضات الهی از طریق ایشان بر بندگان نازل می‌شود؛ به همین دلیل آن کس که خود را تسلیم این وجود نماید و با ایشان ارتباط صحیحی داشته باشد؛ از کمالات و فیوضات خاصی بهره‌مند خواهد شد.

خدای سبحان به پیامبر خویش مأموریت داده است که برای افرادی که به حضور ایشان شرفیاب می‌شوند دعای خیر نموده و خبری خوش به آن‌ها دهد:

 

«وَ إِذا جاءَكَ الَّذینَ یؤْمِنُونَ بِآیاتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَیكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى‏ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ َ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءاً بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ»[3]

«هنگامی که مؤمنین به نشانه‌های ما نزد تو آیند؛ به ایشان بگو: «سلام بر شما! پررودگار شما رحمت را بر خویش واجب ساخته است! به راستی که هر کس بر اثر جهالت عمل خطایی انجام دهد سپس توبه نماید و آن را جبران کند؛ به راستی که پروردگارش آمرزنده و مهربان است!»

 

«سلامِ» پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله بر افراد، دعای خیری است برای سلامت روح و جسم آنان! پس از این دعا، گویا حضرت امان نامه‌ای به مراجعه کنندگان خویش داده و به آنان بشارت رحمت و مغفرت الهی را می‌دهند. برخورداری از رحمت الهی، بنده را به کمالات خاص رسانده و او را در مسیر رشد قرار می‌دهد.

استفاده از واژه «ربّ» در آیه، به جای واژه «الله» نشان می‌دهد که ربوبیت خدای سبحان اقتضا می‌کند بنده را از لطف خاص خویش بهره‌مند ساخته و او را در مسیر رشد و کمال قرار دهد.

بنابراین، ارتباط با انسان کامل یعنی رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله موجب برخورداری از دعای ایشان است و انسان را در فضایی امن و سرشار از آرامش قرار می‌دهد و زمینه رشد او را فراهم می‌سازد.

اگر «سلام» را از ریشه «سِلم» به معنای مدارا در نظر بگیریم؛ فردی که ارتباط صحیح با شارع(نبی اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله) و شریعت داشته و شکایت و اعتراضی به آنان نداشته باشد؛ توانمند خواهد شد.

در هر حال، یکی از کوتاه‌ترین و در عین حال مؤثرترین مسیرهای رسیدن به توانمندی، برقراری ارتباط سالم با پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و به تبع ایشان حضرات معصومین علیهم‌السلام است.

 

  • برخورداری از دعای خیر مومنین و خوبان

 

در معنای دوم ضمیر در «لک» را به اصحاب الیمین بر می‌گردانیم؛

بنابراین معنای آیه چنین خواهد شد:

«اما اگر کسی از اصحاب یمین باشد؛ (به او گفته می‌شود): «سلام بر تو از سوی (کسانی) که از اصحاب یمین هستند!»»

طبق این معنا، عامل قرار گرفتن در زمره اصحاب الیمین و توانمندان، برخورداری از دعای خیر مؤمنین و خوبان است. اصحاب الیمین به گونه‌ای زندگی می‌کنند که شایستگی دریافت دعای خوبان را داشته باشند؛ برای مثال با خیررسانی گسترده به اطرافیان و پرهیز از رذائلی چون کبر، غرور و تفاخر خود را در سفره دعای آنان جای می‌دهند.

در نگاه دیگر، شایسته است که انسان، افراد متدین و شاکر را از منافع و خدمات خویش بهره‌مند سازد تا از این طریق مشمول دعای خیر آنان قرار گیرد.

بنابراین عامل توانمندی، بهره‌مندی از دعای خوبان است و برای به دست آوردن آن لازم است انسان تلاش نماید و با ارائه خدمات و انفاق به مؤمنین از دعای آنان بهره‌مند شود.

حال که خدمات‌رسانی به مؤمنین چنین بازگردانی در زندگی دارد و موجب جلب دعای آنان و در نهایت کسب توانمندی می‌شود؛ اگر فردی به حضرات معصومین علیهم‌السلام خدمتی نماید؛ دعای آنان چه اثر فوق‌العاده‌ای در زندگی‌اش خواهد داشت و از چه میزان توانمندی برخوردار می‌شود؟!

در مقابل اگر فردی از خیررسانی و ارائه خدمات به سایرین خودداری کرده و در کنج زندگی خویش خلوت گزیند؛ خود را از دعای خوبان محروم ساخته و زمینه ناتوانی خویش را ایجاد کرده است.

 

عوامل ناتوانی

 

«فَأَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلَّى عَن ذِكْرِنَا وَلَمْ یرِدْ إِلَّا الْحَیاةَ الدُّنْیا ذَلِكَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ…»[4]

«ای پیامبر! از کسی که از یاد ما رو گردانده و جز زندگی مادی چیزی نمی‌خواهد؛ رو گردان! این آخرین حدّ آگاهى آن‌هاست.»

 

در این آیه، عامل ناتوانی بیان شده که از مفهوم مخالف آن به عامل توانمندی پی می‌بریم.

در این آیه خدای سبحان به حضرت رسول خاتم صلی‌الله‌علیه‌وآله امر می‌نماید که از عده‌ای روی‌گردان شده و توجه و عنایت خویش را از آنان منصرف گردانند. حضرت واسطه فیض بین خالق و مخلوق هستند از این رو ایشان پس از خدای سبحان، مصدر قدرت و فیوضات می‌باشند. زمانی که ایشان به افراد پشت نمایند؛ گویا کانون و مصدر قدرت از آنان روی‌گردان شده بنابراین آن افراد ناتوان خواهند شد. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله منبع نور و رحمت است اگر وجود مبارک‌شان از برخی افراد روی‌گردان شود؛ آنان از چه راهی می‌خواهند احتیاجات معنوی خویش را تأمین سازند؟!

با توجه به مفهوم مخالف این آیه، توجه و عنایت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله موجب توانمندی می‌شود.

وجود مقدس رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله «رحمة للعالمین» است بنابراین رحمت نبوی ایشان اقتضای روی‌گردانی از کسی را ندارد:

نقش وفا می‌کند؛ پشت به ما کِی کند؟
پشت ندارد چو شمع او همگی روست رو![5]

پس چه عاملی موجب می‌شود که خدای سبحان دستور اعراض از گروهی را به ایشان می‌دهد؟

به عبارت دیگر، چه عواملی موجب روی‌گردانی حضرت ختمی مرتبت می‌شود و چه اموری سبب جلب نظر و عنایت ایشان خواهد بود؟

 

  • اعراض از ذکر خدا

 

اولین خصوصیت افرادی که مورد اعراض نبی اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله قرار می‌گیرند؛ روی‌گردان از یاد خداست: «تَوَلَّى عَن ذِكْرِنَا»

خدای سبحان مصدر قدرت و کمالات است زمانی که فرد، خود از این کانون روی‌گردان شود و نسبت به ذکر و یاد خدا بی‌توجه باشد؛ خدای سبحان و اولیائش از وی روی‌گردان خواهند شد.

بنابراین یاد و ذکر خدا، عامل جلب نظر پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و کسب توانمندی می‌باشد.

 

  • توجه تامّ به امور مادی

 

ویژگی دیگر این افراد دنیاخواهی و اراده امور فانی است. آنان تمام توجه و همّ خود را معطوف به امور مادی ساخته و نهایت تلاش خود را برای کسب آن به کار می‌گیرد. این افراد از نعمت «اراده» برخوردارند اما آن را در مسیر صحیح به کار نگرفته‌ و اراده‌شان تنها به دنیا تعلق دارد.

آنان هر چند در ظاهر از مادیات بسیاری برخوردار باشند(قدرت مالی) اما در حقیقت ناتوانند. مانند کسی که هکتارها زمین دارد اما خود در یک خرابه کوچک زندگی می‌کند و یا کسی که هکتارها باغ و مزرعه دارد اما سراسر آن را علف هرز فرا گرفته و خود از غذایی نامطلوب تغذیه می‌کند.

در نتیجه، توجه به سرای آخرت و اراده امور باقی موجب جلب عنایت نبوی و کسب توانمندی خواهد شد.

با توجه به این عوامل، آنچه موجب روی‌گردانی پیامبر رحمت و مهربانی از افراد می‌شود؛ عملکرد نادرست فرد و بازتاب اعمال نادرست آن‌هاست.

 

ریشه اصلی ناتوانی؛

 

جهل

 

«ذَلِكَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ…» در این آیه، ریشه اعراض آن‌ها از یاد خدا و دنیاخواهی آنان، بیان شده است: جهل!

سطح درک و شعور جاهلان از زندگی و نظام آفریشن همین مقدار است و بیش از این نمی‌فهمند گرچه از مدارک عالی و تحصیلات‌ بالایی برخوردار باشند. این افراد تنگ نظرند و ورای دنیای فانی را ندیده و نهایت نگرش آنان مادیات است.

در نتیجه، به منظور جلوگیری از اعراض از ذکر خداوند و دنیاطلبی باید میزان درک و معرفت خویش را افزایش داد.

 

عامل توانمندی؛

 

خوف از خدا

 

«وَ لِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ»[6]

«برای هر کس که خوف از خداوند داشته باشد؛ دو بهشت وجود دارد»

 

در این آیه عامل توانمندی ذکر شده است.

فردی که خوف از مقام پروردگار خویش داشته و ادب حضور در محضر او را رعایت نماید؛ دو بهشت خواهد داشت.

«جنتان» اشاره به موجودی فراوان و گسترده دارد.

در توصیف یک بهشت آمده است:

 

«جَنَّةٍ عَرْضُها كَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْض»[7]

«بهشتی که عرض آن، به اندازه آسمان و زمین است»

 

حال تصور کنید دو بهشت چه میزان گستردگی خواهد داشت؟! بهره‌مندی از این میزان گستردگی و نعمت نشانه توانمندی است.

عامل بهره‌مندی از دو بهشت(جنّتان) و توانمندی، خوف از رب العالمین و رعایت آداب بندگی است.

 

آداب بندگی

 

  • یکی از آداب بندگی آن است که انسان از انجام طاعت الهی لذت ببرد و به جهت توفیق انجام طاعت شاکر خدای سبحان باشد.
  • یکی دیگر از آداب بنده پرهیز از منیّت است. بنده باید تمامی موفقیت‌ها، خیرات و دارائی‌های خویش را –حتی اراده‌های صحیح خویش را- تنها از جانب خداوند بداند و باور کند:

«وَ ما تَوْفیقی‏ إِلاَّ بِاللَّهِ»[8]

«توفیق من تنها از جانب خداوند است»

 

آن کس که آداب بندگی را رعایت کند؛ از دو بهشت و توانمندی بهره‌مند خواهد شد.

خوف از خداوند یعنی مراقبه در عمل، سخن و فکر؛ اینکه فرد همواره خود را در محضر پروردگار بداند و خداوند را ناظر اعمال خویش ببیند و بداند مقتضای حضور او آن است که نه تنها در ظاهر جسارتی از او صادر نشود بلکه در باطن نیز امر نامطلوبی در دل نداشته باشد؛ زیرا

 

«إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُور»[9]

«به راستی که او آگاه به درون سینه‌هاست»

 

در برخی از تفاسیر آمده است خوف از مقام خداوند به معنای «خوف یومَ القیام عند الرب» است یعنی بنده نگران روزی است که باید در پیشگاه خدای سبحان جوابگو باشد (قیامت).

با توجه به آن که قیامت، ادامه دنیاست؛ کسی که خوف از رب داشته داشته در دنیا نیز دو بهشت خواهد داشت:

  • هم از بهشتِ علم بهره‌مند می‌شود و هم از بهشتِ عمل؛
  • هم در بهشتِ نیت خالص و هم در بهشتِ اعمال صالح متنعم می‌شود.
  • هم در بهشت حال مستقر است هم در بهشت مقام!

به بیان دیگر ظاهر و باطن فرد با یکدیگر تطابق دارد؛ همان‌گونه که در ظاهر اهل طاعت است در باطن نیز به خداوند ارادت دارد.

بیشتر نگرانی‌ها، اضطراب‌ها و دغدغه‌های افراد مربوط به آینده است. اگر انسان حضور خدای سبحان را ادراک نماید و دریابد که هر لحظه در پیشگاه اوست؛ نگران حال و آینده نخواهد بود. خدایی که زمان حال بنده را تأمین نموده است؛ آینده او را نیز تأمین خواهد کرد.

 

مصداق توانمندان عالم؛

 

متقین

 

«إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ نَعِیمٍ * فَاكِهِینَ بِمَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ…»[10]

«به راستی متقین در بهشت‌ها و نعمت‌های فراوان قرار دارند و به سبب آنچه پروردگارشان بر آنان ارزانی داشته مسرور و شاداب هستند»

 

در این آیه عامل و نماد توانمندی معرفی شده است.

 

نماد توانمندی متقین؛

 

  • حضور در بهشت و بهره‌مندی از نعمات پایدار

 

متقین در زمره توانمندان قرار دارند. نماد توانمندی آنان استقرار در بهشت‌ها و پایداری نعمات‌شان است. اسم جمع «جنات» اشاره به مراتب مختلف بهشت یعنی بهشت اعمال، بهشت اخلاق و بهشت اعتقادات دارد. متقین از همه انواع بهشت بهره‌مندند؛ زیرا همه نشئات وجودی آنان پرورش یافته و اصلاح شده است.

 

  • لذت بردن از موجودی

 

به علاوه، متقین توانایی لذت بردن از نعمات بهشتی را دارند: «فَاكِهِینَ بِمَا آتَاهُمْ…» یعنی «مُتِلَذّیذینَ بما آتاهم…»

با توجه به آن که قیامت، در امتداد دنیاست؛ این افراد در دنیا نیز از موجودی خویش نهایت لذت را می‌برند هر چند مقدار آن اندک باشد. در مقابل افراد ناتوان، توجهی به داده‌های خدای سبحان نداشته، وجود نعمات را عادی دانسته و از آن لذت نمی‌برند؛ هر چند دارائی آنان فراوان باشد.

متأسفانه در عصر حاضر، با وجود آن که افراد نعمات گوناگونی دارند اما اکثر اوقات خمود و ناخوشند. حتی در میان متدینین نیز این مُعضل مشاهده می‌شود که نوع افراد شادابی و سروری که لازمه دین‌مداری است؛ ندارند. این امر حکایت از ناتوانی آنان دارد.

با توجه به آن که کلمه «ربّ» در آیه دو مرتبه تکرار شده است؛ چه بسا امر دیگری که متقی از آن لذت می‌برد حضور در محضر پروردگاری است که بنده‌اش را همواره تحت تربیت الهی، رشد داده و زشت او را زیبا و کم او را زیاد نموده و ضعف او را به قوت تبدیل می‌کند.

 

هر چه دارم، از تو دارم!

 

عامل دیگری که موجب توانمندی متقین می‌شود آن است که آنان توجه دارند موجودی فعلی‌شان از ناحیه پروردگاری قدرتمند در اختیار آنان قرار گرفته است: «آتَاهُمْ رَبُّهُمْ»

در مقابل، غیر متقین، ناتوان از مشاهده ربوبیت خدای سبحان هستند و موجودی خویش را یا نتیجه علم و تدبیر خویش می‌دانند و یا نتیجه عبادت و تلاش خود! قارون، یکی از کسانی بود که توانایی مشاهده ربوبیت پروردگار را نداشت و موجودی خود را نتیجه علم و دانش خویش می‌دانست:

 

«إِنَّما أُوتیتُهُ عَلى‏ عِلْمٍ عِنْدی…»[11]

«به راستی که این ثروت تنها به سبب دانشم به من داده شده است»

 

بنابراین افراد به میزانی که از نعمات مادی و معنوی خویش لذت می‌برند و آن را از ناحیه خدای سبحان می‌دانند؛ توانمندی خویش را به نمایش می‌گذارند. به بیان دیگر، بررسی میزان لذت و سرور از نعمات، مَحَکی برای توانمندی است.

 

عامل توانمندی؛

 

تقوا

 

عامل توانمندی متقین، از عنوان آنان مشخص است: تقوا، اجرای فرامین خداوند و پرهیز از نواهی الهی!

تقوا موجب بهره‌مندیِ هر چه بیشتر از فیوضات و عنایات الهی و در نهایت موجب کسب توانمندی است. متقین، از اموری که توانمندی آنان را کاهش می‌دهد پرهیز می‌نمایند.

با درایت بیشتر در امر تقوا در می‌یابیم که تقوا پیش از آن که عامل توانمندی باشد؛ نماد توانمندی است. تقوا به معنای پرهیز است و متقی قدرت پرهیز از امورات نادرست و غیرشرعی را دارد. همچنین او توانایی مقابله با وساوس شیطانی و نفس اماره را داشته و در برابر ملامت دیگران به جهت دین‌داری‌اش، مقاومت می‌کند.

در نتیجه، تقوا از یک سو نماد توانمندی و از سوی دیگر عامل توانمندی است.

 

 

تاریخ جلسه: 1399.10.17ـ جلسه پانزدهم

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] مفاتیح الجنان، دعای عهد

[2] سوره مبارکه واقعه، آیه 90 و 91

[3] سوره مبارکه انعام، آیه 54

[4] سوره مبارکه نجم، آیه 29 و 30

[5] مولوی

[6] سوره مبارکه الرحمن، آیه 46

[7] سوره مبارکه حدید، آیه 21

[8] سوره مبارکه هود، آیه 88

[9] سوره مبارکه آل‌عمران، آیه 119

[10] سوره مبارکه طور، آیه 17 و 18

[11] سوره مبارکه قصص، آیه 78

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *