در دعای اول صحیفه سجادیه فراز 29 به ادامه بحث حمد و شكر از زبان مطهر امام سجاد علیه السلام میپردازیم:
رهاوردهای حمد
«حَمْداً یكُونُ وُصْلَةً إِلَى طَاعَتِهِ وَ عَفْوِهِ، وَ سَبَباً إِلَى رِضْوَانِهِ، وَ ذَرِیعَةً إِلَى مَغْفِرَتِهِ، وَ طَرِیقاً إِلَى جَنَّتِهِ، وَ خَفِیراً مِنْ نَقِمَتِهِ، وَ أَمْناً مِنْ غَضَبِهِ، وَ ظَهِیراً عَلَى طَاعَتِهِ، وَ حَاجِزاً عَنْ مَعْصِیتِهِ، وَ عَوْناً عَلَى تَأْدِیةِ حَقِّهِ وَ وَظَائِفِهِ»
«سپاسى که به سوى طاعت و بخشایش او پیوند خوریم و سببى به سوى خوشنودى اش و وسیله اى به سوى آمرزشش و راهى به سوى بهشتش و پناه دهنده اى از عذابش و ایمنى از خشمش و پشتیبانى بر طاعتش و مانعى از معصیتش و یاورى بر اداى حقّ و وظائفش باشد.»
طاعت
«حَمْداً یكُونُ وُصْلَةً إِلَى طَاعَتِهِ»
خدایا! از تو حمدی را درخواست میكنم كه مرا به طاعت تو متصل كند، اعمال صحیحی از من سر بزند كه بر اساس میل و رغبت باشد نه تكیلف و سختی (طاعت به معنای عمل با میل و رغبت است) خدایا! حمدی میخواهم كه مرا عاشقانه به عمل صحیح ترغیب نماید.
عفو الهی
«وَ عَفْوِهِ …»
خدایا! حمدی میخواهم كه مرا به عفو تو متصل كند (عفو به معنای محو كردن است) یعنی اعمال صحیحی كه از من سر میزند بگونهایی باشد كه امور منفی مرا محو كند. یعنی حمد، انگیزهایی برای انجام خیرات و دفع شرور و ناشایستگیها ایجاد کند.
رسیدن به رضوان
«وَ سَبَباً إِلَى رِضْوَانِهِ …»
خدایا! حمدی میخواهم كه سبب و دستآویز و مستمسكی باشد برای رسیدن به رضوان تو و اجتناب از آنچه مورد غضب توست. (در واقع حمد ما باید باعث كسب نمره 20 شود نه نمره 14) زیرا رضوان یك مقام فوق العادهای است كه انسان را از معمولی بودن دور میكند و در یك افق متعالی قرار میدهد.
گاهی انسان پسند خدا را نمیشناسد و گاهی میشناسد و نمیتواند انجام دهد، حمد در هر دو جهت به ما كمك میكند یعنی هم شناخت پسند خدا امكان پذیر میشود و هم وسیلهایی میشود كه ما را به پسند حضرت حق میرساند. یعنی هم قوه علمی و بینشی به وسیله حمد تقویت میشود و هم قوه عملی انسان به وسیله حمد رونق میگیرد.
مغفرت الهی
«وَ ذَرِیعَةً إِلَى مَغْفِرَتِهِ»
(ذریعه هر چیزی است كه به وسیله آن به چیزهای دیگر نزدیك میشویم.) خدایا! حمدی میخواهم كه عیوب را مستور كند. مغفرت یعنی خدایا لباسی از كمالات خودت بر تن من بپوشان تا عیوبم مستور گردد، لباس قدرت و حكمت و رأفت …
بنابراین اگر با بجا آوردن حمد هنوز عیوبم آشكار است و ظهور دارد، معلوم است حمد صحیحی نبوده تا آثار زیبای فوق الذكر بر آن مترتب گردد.
رسیدن به بهشت
«وَ طَرِیقاً إِلَى جَنَّتِهِ»
خدایا! حمدی میخواهم كه مرا به سوی بهشت راهنمایی كند.
این فراز چند معنا دارد:
- اگر بهشت محل انس باشد یعنی حمد من موجب انس به حق گردد.
- اگر بهشت را دارالكمال در نظر بگیریم، حمد من راهی برای رسیدن به كمالات باشد.
- اگر بهشت محل قرب است، حمد من راهی برای رسیدن به قرب الهی باشد.
- اگر بهشت محل قرار گرفتن در جمع خوبان است، حمد من وسیلهایی برای رسیدن به جمع خوبان باشد.
- اگر بهشت محل حضور نزد اولیای الهی است، حمد من راهگشای این حضور باشد.
- اگر در بهشت افراد از لغو پرهیز میكنند، حمد من باعث اجتناب از امور لغو باشد.
بنابراین وقتی از حمد سخن به میان میآید حمد هدف نیست بلكه حامد بودن وسیله رسیدن به قرب و انس و كمالات … است.
پناهنده شدن به خدا
«وَ خَفِیراً مِنْ نَقِمَتِهِ …»
«خفیر» به معنای حمایت كننده و پناهنده.
خدایا! حمد من قدرتی داشته باشد كه مرا در پناه خودش بگیرد و از همه شرور حفظ و از معصیت مصون گردم و از عذاب خدا در امنیت و حفاظت قرار گیرم.
دوری از غضب الهی
«وَ أَمْناً مِنْ غَضَبِهِ» «امن» ضد خوف است. خدایا! حمد من باعث دوری از غضب تو باشد یعنی حمد، آرامش روانی ایجاد كند، بنابراین كسانی كه نگرانیهایی در زندگی دارند، از امور آینده در خوف هستند و آرامش روانی ندارند، حمد درستی بجا نیاوردهاند.
«وَ ظَهِیراً عَلَى طَاعَتِهِ»
ظهیر به معنای پشتیان.
خدایا! حمدی میخواهم كه مُعین طاعت تو باشد، حمد مقدمه است و جاده طاعت را باز و انسان را پشتیبانی میكند كه اطاعت بدرستی و با قوّت انجام شود.
خدایا! حمدی میخواهم كه معین من در غلبه بر شیطان داخلی و خارجی باشد.
دوری از معصیت
«وَ حَاجِزاً عَنْ مَعْصِیتِهِ»
«حاجز» به معنای مانع و حائل بین دو چیز.
خدایا! حمدی میخواهم كه بین من و معصیت فاصله بیاندازد، و نافرمانی و تعدی از اوامر و نواهی حق را دور كند و اجازه نافرمانی به من ندهد.
به جا آوردن حق الله
«وَ عَوْناً عَلَى تَأْدِیةِ حَقِّهِ وَ وَظَائِفِهِ»
خدایا! حمدی میخواهم كه مرا بر ادای حق تو و وظایفی كه به من سپردی كمك كند.
یكی از آثار حمد كمك به انجام حق الله است یعنی ارتباط با خدای سبحان كه اصلاح شود، ارتباط با مخلوق هم به صلاح میانجامد.
در حقیقت در این فراز حمدی را طلب میكنیم كه هم حق الله را بجا آوریم و هم حدود حق الناس را بخوبی ادا كنیم به این معنا که برای بجا آوردن حقوق الهی، حق مردم زیر پا گذاشته نشود و بر عكس.
سوالی پیش میآید كه آیا كسی میتواند حق الهی را بجا آورد زیرا در نهج البلاغه امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند: تمام تلاش كنندگان نمیتوانند حق خدا را ادا كنند. جواب دادهاند آن حقی كه انسان نمیتواند ادا كند دو چیز است:
- به میزانی كه خدا به شما لطف كرده، نمیتوانید جبران كنید.
حق محسن این است كه به میزانی كه لطف كرده، ما هم جبران كنیم اما در مورد خداوند، جبران احسان او امكان پذیر نیست.
- بر فرض محال هم كه بتوانید حق محسن را ادا كنید، اما لوازم و ابزار این ادای حق را هم خدا در اختیار شما قرار داده است پس هر خیر و خوبی و حمدی كه بجا آوریم در واقع كار ما مُنتسب به خدای سبحان است و ما مستقلاً كاری انجام ندادهایم.
«حَمْداً نَسْعَدُ بِهِ فِی السُّعَدَاءِ مِنْ أَوْلِیائِهِ، وَ نَصِیرُ بِهِ فِی نَظْمِ الشُّهَدَاءِ بِسُیوفِ أَعْدَائِهِ، إِنَّهُ وَلِی حَمِیدٌ»
«سپاسى که با آن در بین سعادتمندان از دوستانش به سعادت برسیم و با آن در ردیف کشته شدگان به شمشیرهاى دشمنانش درآییم. به درستى که او یارى دهنده ستوده است.»
عاقبت بخیری
خدایا! حمدی نصیبم كن كه به وسیله آن میان سعداء و اولیاء الله خوشبخت بشوم.
حمد عاقبت فرد را رقم میزند یعنی او را در بین اهل سعادت قرار میدهد.
بزرگترین سعادت
سعید كسی است كه معرفت دارد و معرفت، او را به حق واصل میكند و این وصول بر مبنای معرفت، بزرگترین سعادت انسان محسوب میشود.
در روایتی از قول امام صادق علیهالسلام كه سند را به پیامبر میرساند، فرمودهاند: هر كه خدا را شناخت و نسبت بزرگی به خدا داد، دهانش را از حرف بیهوده و بطنش را از طعام زیاد و حرام منع میكند و روی كیفیّت و كمیّت غذا توجه دارد. به واسطه روزه وشب زندهداری خود را پرورش میدهد و قصد الهی را میكند.
اطرافیان به پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمودند: آیا اینها از اولیاء الله هستند؟ حضرت فرمود: اولیاء الله كسانی هستند كه در حین سكوت، به حق توجه دارند و ذاكر حقاند. نگاهشان عبرتگیری است و از هر پدیدای عبور میكنند و در آن زمینگیر نمیشوند، گفتارشان حكیمانه است و كلام نابجا نمیگویند و ارتباطات اجتماعی قوی دارند، رفت و آمدشان برای مردم خیر است و منافع پایدار در اختیار مردم میگذارند، و اگر این چنین نبود كه اجل آنها وقت معینی است، روح آنها در قفس جسم جا نمیگرفت و مشتاق رسیدن به كرامات خاص الهی بودند.
یحیی ابن معاذ میگوید: اطرافیان ولی الله، او را درك نمیكنند، افق فكری او خیلی بالاست مثل بقیه زندگی میكنند امّا میزان قرب آنان را كسی درك نمیكند.
امام صادق علیهالسلام فرمود: اولیاء الله كسانی هستند كه با دیدن آنها به فكر دنیا نمیافتید بلكه مشاهده آنها شما را به یاد خدا میاندازد حال ما از خدا حمدی را طلب میكنیم كه بوسیله آن در جمع اولیاء و سعادتمندان واقع شویم.
دشمن شناسی و شهادت
«وَ نَصِیرُ بِهِ فِی نَظْمِ الشُّهَدَاءِ بِسُیوفِ أَعْدَائِهِ» خدایا! حمدی نصیبم كن كه به واسطه آن در صف شهدا قرار گیرم ما در اینجا مثل شهید یا اجر شهید را نمیخواهیم بلكه دوستدار قرار گرفتن در صف شهدا هستیم یعنی حمد باید چه دید و شهود متعالی نصیب ما كند كه خواهان شمشیر زدن در راه حق و مقابله با دشمن باشیم شهیدی كه غسل و كفن ندارد و اعتبار نامحدود نزد خدای سبحان دارد.
بنابراین حمد اولاً انسان را دشمن شناس میكند، دوما ًبعد از شناخت، حاضر است او را از پا درآورد و ثالثاً زیباترین عاقبت را كه شهادت است، نصیب او میكند.
همه ما در شبهای ماه رمضان بعد از دعای افتتاح از خدا طلب شهادت را میكنیم «قَتْلًا فِی سَبِیلِك» پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود: اگر كسی خالصانه و صادقانه شهادت را طلب كند، به او داده میشود و لو مرگ در بستر داشته باشد یعنی مرگ معمولی او را شهادت محسوب میكند. قرار گرفتن در صف شهداء بواسطه حمد یعنی قرار گرفتن در زمره زندگان زیرا شهداء احیاء هستند پس از طریق شهادت، حیات طیّب به انسان داده میشود.
تاریخ جلسه؛ 1393.12.18 ـ جلسه دهم
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»