راهکارهای اصلاح خانواده ـ بخش اول

مقدمه

 

خدای سبحان را به پاس حضور در این کلاس شاکریم. بر این باوریم که جهالت از عمده مشکلاتی است که در زندگی افراد وجود دارد. آموزش علوم خاص به جهت حل مشکلات زندگی، باعث رفع مشکل در شیوۀ عمل‌کرد ما می‌شود. نادانی مشكل‎ساز است و به همین جهت، انسان خواهان درک و فهم به موقع بسیاری از دانستنی‌هاست. مبارزه با دشمنی به نام جهل، مملکت وجودی انسان و محیط اطراف او را ایمن و نورانی می‌کند.

مشكل بعدی آن است که انسان در بسیاری مواقع خود را عالم و ماهر می‌داند. او از همه اطرافیان خود تجاربی را کسب کرده و آموزش‌هایی را آموخته است؛ اما بعد از گذشت مدت زمانی به نادرستی آن آموزش‌ها واقف می‌شود. این‌كه به ‌طور تکراری مطالبی بیاموزد و متوجه اشتباهاتش شود و از آن علم صرف‌نظر کند و علوم دیگری را بیازماید؛ چندان خوشایند نیست. ما خواهان تکرار نشدن این چرخه در زندگی خودهستیم.

ما آزموده‌ایم در شهر بخت خویش

 بیرون كشید باید از این ورطه رخت خویش[1]

 

عمر محدود

 

ما عمر محدودی داریم که این مدت محدود برای آزمون و خطا نیست. این‌که آدمی همواره درحال آزمون و خطا باشد پسند عرف و شرع نیست. انتظار می‌رود نتیجۀ انجام هرکاری در این مدت کوتاه، ثمرات بسیار عالی به همراه داشته باشد. ما نمی‌خواهیم کوچک‌ترین خسارتی بر ما وارد شود؛ بنابراین باید پذیرای نظرات کسانی باشیم که هرگز نظر اشتباهی ندارند و لحظه‌ای خطا نیز از ایشان متصور نیست. مسلمانان معتقدند که معصومین عاری از خطا هستند و از میان خلایق تنها نظر آنان پذیرفتنی است. اگر آدمی به خلق توجهی نداشته باشد، باید سراغ خالقی رود که ذره‌ای بیهودگی و نادرستی در وجودش هویدا نیست. این مقدمه نه فقط در این كلاس که در همه جا کاربردی است.

 

امکان اصلاح وجود دارد

 

در ابتدای بحث لازم است عنوان این کلاس، یعنی راه‌کارهای اصلاح خانواده روشن شود. در معنای راه‌کارها برای اصلاح، باید گفت که امکان اصلاح در خانواده وجود دارد. امکان اصلاح با وجود مشکلات، در هرشرایطی هست. امکان اجرای اصلاحات از طریق تک‌تک افراد بشر وجود دارد. این‌که عده‌ای معتقدند باید از قبل آموزش لازم را فرا گرفت و اکنون اقدامات در جهت اجرای راه‌کارها بی‌فایده است، نظر درستی نیست. راه‌کارهای اصلاح در این مرحله مطلق است و سن و سال و جنسیت در آن مطرح نیست.

انسان نباید راه‌کارها را مرحله به مرحله یکی بعد از دیگری آزمایش کند؛ زیرا امر اصلاح به چند مسیر خاص منتهی نمی‌شود. با توجه به شناختی که از انسان داریم راه‌کارهای گوناگونی در این کلاس مطرح می‌شود. اگر‌چه در مرحلۀ ابتداییِ روبرویی با یک انسان، ظاهر او مشاهده می‌شود؛ اما تنها توجه به ظاهر او کافی نیست. در پشت پردۀ این صورت ظاهری، عقلی حاکم است، روحی حیات دارد، قلبی می‌تپد و سرّی نهان است. همان‌گونه که لایه‌های مختلفی برای انسان در نظر گرفته می‌شود، راه‌کارهایی هم که ارائه می‌شوند، راه‌کارهای ظاهری، سطحی و صوری نیستند. با در نظر گرفتن پیکرۀ انسانیت و نگرش به خانواده، نباید سطحی‌نگر عمل کرد.

این‌ دیدگاه که چند صباحی، انسان با همسر و فرزندان خود، زیر سقفی زندگی کند و پس از مرگ هر كس سراغ کار خود برود، نگرش درستی نیست. خانواده‌های دینی آنانی هستند که بعد از انتقال از این عالم به عالم دیگر همه با هم هستند. اگر انتخاب انسان، درست، آگاهانه و مقدس باشد و برای همین انتخاب درست لحظه‌شماری صورت گیرد، به موفقیت دست می‌یابد و با عملکرد صحیح مورد توجه و انتخاب دیگران قرار می‌گیرد.

نگاه به خانواده در نظر ما این‌گونه است که امتیازات فرد چنان درخشان است که هم عنوان منتخِب و هم منتخَب بر او بار می‌شود. روابط با فرزندان هم باید به نحوی باشد كه جبران نقائص و کاستی آن‌ها از طریق والدین صورت بگیرد؛ به همین جهت افراد خانواده صرفا در عرصۀ دنیا مسئول نیستند، بلکه در یك مجموعه و با ارتباطی موقت در عالم ماده مشاهده می‌شوند تا به مرحلۀ بعدی و اخروی خود منتقل شوند. البته باید نقیصه‌‌‌های موجود از طریق صحیح توسط خود خانواده در این عالم رفع شود تا منتقل به عالم دیگر نشود. حداقل هر كس هر چه در توان دارد برای انجام این مهم انجام دهد.

 

شناخت اصلاح و افساد

 

با وجود متعدد بودن راه‌ها‌ی درست دربارۀ راه‌کارهای اصلاح خانواده، بر طبق قانون «تعرف اشیاء به اضدادها»، (برای شناخت درست هر چیز باید ضدش را شناخت.)، ابتدا باید افساد را بشناسیم، سپس به اصلاح بپردازیم. اعتقاد داریم که هر چه بیشتر در محضر قرآن و عترت قرار بگیریم، صاحب تفکر عمیقی می‌شویم. قرآن هفت بطن دارد و در هر بطنی هفتاد بطن، وقتی آدمی وارد امور دینی ‌شود، نگرشش از لایه‌‌های سطحی و ظاهری فراتر می‌رود و  به درک عمیق می‌رسد.

اما فساد چیست؟ ملاصدرا می‌گوید: فاسد یعنی غیر نافع. اگر شیری فاسد شد یعنی قابل استفاده نیست و اگر گوشتی فاسد شود دیگر غیرقابل استفاده است. امور فاسد از بین نمی‌روند و وجود دارند؛ ولی نمی‌توان از آن‌ها استفاده کرد.

 

برای اصلاح خانواده باید از خود شروع كرد

 

اما خانواده برای چه کسانی باید نفع داشته باشد؟ در پاسخ باید گفت اولاً باید برای خود فرد، نفع داشته باشد؛ زیرا خود فرد بیش از همه به این منفعت محتاج‌است. دقیقا خلاف آن نگرشی که معتقد است: اول به همه نفع برسان بعد برای خودت نفع‌رسان باش! اگر منفعتی در ابتدا شامل خود فرد و در ادامه نصیب اطرافیانش شود، هیچ‌گاه منتی بر سر كسی ندارد؛ زیرا اصالتاً برای خود فایده داشته است و دیگران به‌تبع و نه بالاصاله از او فایده برده‌اند. خورشید هیچ وقت بر زمین منت نمی‌گذارد. خورشید برای خودش جایگاهی قائل است و صاحب عنوان است و البته زمین هم از آن بهره می‌برد. مجموعه سیارات هم از نور خورشید استفاده می‌كنند. برای اصلاح خانواده باید از خود شروع كرد.

در زیارت عاشورا می‌خوانیم:

«الّلهُمّ اجعَلنی فی مَقامی هذا مِمّن تَنالُهُ مِنکَ صَلواتٌ وَ رَحمَةً وَ مَغفِرَةٌ»

«بارالها! مرا در این مقام از آنان قرار بده که از جانب تو به ایشان صلوات، رحمت و مغفرت می‌رسد.»

خانواده کانون مهم و اصلی است، حرکت صحیح از یک عضو باعث بهره‌مندی دیگر اعضای این خانواده از فرد صالح می‌شود، در این هنگام خود به خود درود خدا فرود می‌آید. بابت صبوری، شکر و اعتماد فرد بر حق درودهای متعدد نازل می‌شود؛ زیرا او همواره خواهان قرار گرفتن در عرصۀ کمال است و از موجودی فعلی خود راضی نیست. در نهایت راه‌کارهای اصلاح خانواده یعنی تک تک اعضای خانواده به یکدیگر و بعد به دیگران نفع برسانند؛ به‌گونه‌ای که نفعشان در خودشان حبس نشود و به دیگران سرایت کند. لایه‌های عبوری، لایه‌های شفافی باشند که خیر آن‌ها به فرزندان، سپس به همسران بعد به زیردستان و بالادستان نیزسرایت كند.

 

هر کس مسئول کار خود است

 

امیرالمؤمنین می‌فرماید:

«رَحِمَ‏ اللَّهُ‏ امْرَأً عَرَفَ‏ قَدْرَهُ وَ لَمْ یتَعَدَّ طَوْرَهُ‏»[2]

«خدا رحمت کند کسی را که ارزش و میزان و جایگاه خودش را بشناسد و از جایگاه خویش فراتر نرود.»

این‌که گاهی بعضی از افراد دل‌گیر و ملول می‌شوند و احساس سرشکستی و ناامیدی می‌کنند، شاید به این جهت است كه  می‌خواهند كار همۀ اطرافیانشان را خود به تنهایی انجام دهند. در حالی که می‌دانیم هرکس باید در جای خود كار خود را به شایستگی انجام دهد. قرار نیست یک فرد نقش همه را ایفا کند و مسئولیت دیگران را هم بپذیرد. هرکس مسئول کار خود است و باید دغدغه داشته باشد كه در حد توان  کار خود را درست انجام بدهد. این‌که همواره علاوه بر انجام کار خود دیگران را نیز زیر نظر داشته باشد؛ نیروی او را به هدر می‌دهد و موجب می‌شود اطرافیان  او مسامحه‌کار باشند و همین امر او را ملول می‌کند. به تعبیر دیگر هرکس باید سر جای خود قرار بگیرد و وظیفۀ خود را به‌خوبی انجام دهد. به‌طور حتم، این مدل رفتار، اثرات خوبی به‌دنبال دارد. اگرچه ممکن است آن اثری که مد نظر فرد بوده است، نداشته نباشد؛ اما حتماً آثار دیگری دارد كه وقتی با آن روبرو شود؛ می‌یابد که جد و جهد او ابتر و  بی‌اثر نیست.

 

راه‌کارهای اصلاح خانواده

 

راه‌کار اول: شناخت علت و هدف از اصلاح

 

اولین راهکار این است که انسان به بررسی خود، شناخت علت و هدفش از اصلاحات بپردازد. در این راه اصلاح چه کسی مد نظر است؟  هدف از اصلاح چیست؟ در این اصلاحات نظر مردم تا چه اندازه برای  او مهم است؟ آیا خواهان آن است که مردم او را فرد موفقی در تربیت و اداره زندگیش بدانند؟

اگر بسیاری از اوقات تلاش‌های مستمر و زیاد فرد به ثمر نمی‌رسد، به این دلیل است که «خانه از پای‌بست ویران است.» اگر خواهان تربیت صحیح فرزند خویش یا درصدد داشتن خانوادۀ موفقی هستیم، باید خودخواهی‌ها و منیت‌‎ها را کنار بگذاریم و خدا را مالک اصلی بدانیم. همسر و فرزندان را بندگان خدا بدانیم نه مالک آن‌ها. یقین داشته باشیم که آن‌ها امانت‌های الهی هستند که باید با کمک خدای سبحان، آنان را سالم تحویل مالک اصلی بدهیم. در امانت‌داری خیانت نکنیم و سعی بر انجام امور خداپسندانه داشته باشیم. با توجه به این مقدمه می‌گوییم: اولاً اجازۀ انجام هر کاری و از هر مسیری، برای اصلاحات را نداریم، ثانیاً برای اصلاح خانواده باید نیت خود را درست کنیم. هدف و نیت باید نزدیکی به خدا و تقرب به مبدأ خلقت باشد تا در جایگاه درست بندگی قرار گیریم.

 

نیت صحیح

 

«نیت» در زبان عربی از كلمه «نوی» به معنی هسته است. روشن است که اگر آدمی هستۀ تلخی را بکارد،  یقیناً میوه تلخی را برداشت می‌کند. با بذر نامرغوب، هرگز ثمرۀ مطلوب برداشت نمی‌شود. انتخاب بذر مرغوب، محصول مطلوب به ثمر می‌رساند. افراد در نیات مشكل دارند که به نتایج درستی دست نمی‌یابند. اگر از هر راهی بخواهیم دلی را نرم کنیم، سلامت روحی و روانی ما به خطر می‌افتد. باید در جهت عبودیت گام برداشت. اگر از ابتدای امر زندگی خود را در جهت بندگی برای خداوند به دور از هرگونه ناپاکی بسازیم و اسیر این و آن نشویم، از سلوك صحیح و بندگی درست دور نمی‌مانیم. باید با خدای خود عهد ببندیم که آن‌چه در توان داریم؛ برای خدمات به اطرافیان در راه رضای خدا هبه کنیم. در این راه از خدا کمک می‌طلبیم تا همسر و فرزندان و…، بندۀ رب باقی بمانند و مسیر بندگی‌ خود را به آسایش و به دور از ضلالت، تشویش و اضطراب طی کنند.

در نتیجه برای هرگونه اصلاحاتی توجه به نیت‌ها لازم است. باید نیت فرد درخشیدن خدا و دینش باشد و البته این خواست خداوند غیور است. نیت هر انسانی باید جلوه‌گری پروردگارش باشد. او باید بنده باشد و به نحو احسن انجام وظیفه کند، آن‌گاه یقین داشته باشد حامی او خود خداست. هنگامی‌که در مقابل خدا جبهه‌گیری نکند و خود را خدمتگزار خالق بداند، خدای عالمیان خدماتش را هر چند اندک باشد بسیار، و زشتی‌ها و عیوبش را زیبا جلوه می‌دهد. پروردگار حتماً کمبودها و نقایصش را کامل می‌کند.

خشت اول گر نهد معمار کج

تا ثریا می‌رود دیوار کج[3]

 

دوری از منیّت

 

آدمی به خوبی واقف است که  چرا هر كاری می‌كند به نتیجه نمی‌رسد؛ زیرا در انتهای هر امری خود را فاعل کار می‌داند. این‌که صدای خودخواهی و منیت بنده در نظام عالم بپیچد، پسند خداوند نیست. این ادعای فاعلیت انسان، منیت او و ندیدن لطف و کمک خداوند مخالفت با کلّ کائنات است. این صدا، موج مخالفی است که عالم با او بیگانه است؛ اما وقتی آدمی کمک و لطف خدای سبحان را  در مسیر زندگی و تربیت خود دید، یقیناً دیگر مخالف با هستی و کلّ کائنات نیست.

قدم اول در مسیر اصلاح این است که نیت‌ها بررسی شوند. باید نیت فرد از اصلاح خانواده، مطرح شدن افراد نباشد، بلکه مهم بندگی کردن در محضر خداست. برای بندگی کردن، خداوند یک سنت دارد:

«وَالَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنا»[4]

«و آنان که در راه ما به (جان و مال) جهد و کوشش کردند، محققاً آن‌ها را به راه‌های (معرفت و لطف) خویش هدایت می‌کنیم.»

 این جد و جهد قطعاً به ثمر می‌رسد. این‌که آدمی کارهای درست خود مانند صبوری، شکر و خدمت به خلق خدا را از نیرو و توان خود بداند؛ پسند الهی نیست. تکیه به خود داشتن باعث توقف درمسیر سیر و سلوک است. این توقف تا جایی برای فرد اعمال می‌شود که باور كند باید بر خدا توکل داشته باشد. آدمی باید به جایی برسد که تمام اعتمادش بر خدا باشد و بر جمال، مال، حسب و نسب و تدابیری كه به كار می‌گیرد؛ تکیه نکند و همۀ آن‌ها را الطاف الهی بداند.

 

راهکار دوم: بررسی توان و نیرو

 

گام دوم بررسی توان و نیروی فرد است. باید دانست که از مَنِ فرد هیچ کاری بر نمی‌آید، حتی یک پشه را نمی‌تواند از خود دور کند. انسان نمی‌تواند به یک لحظۀ قبل خود برگردد. گاهی حریف یک مگس نیست. پس این «مَنِ» فرد که توان اصلاحات را ندارد، چگونه اصلاح کند؟ انسان ناتوان وقتی بر خود تکیه می‌کند، هرچه هم تلاش کند، به نتیجه نمی‌رسد. برای رسیدن به نتیجه برای اصلاح خانواده باید با منیت خداحافظی کرد. بنده باید منسوب به خداوند باشد نه مستقل، او باید وابسته و عبد خداوند باشد، عبد کسی که امکانات و زمان را در اختیار او قرار داده است. او خداوندی است که مكان‌ها، زمان‌ها، افراد مختلف و قلوب مختلف را در اختیار انسان قرار داده است؛ حتی به او قدرت تسخیر نیز داده است. وقتی عبد او شد خدای مسخّر همه چیز را تحت تسخیر او قرار می‌دهد.

یكی از اسامی خدا در دعای جوشن کبیر «مُسَخِّر» است. او همه چیز را تحت تسخیر قرار می‌دهد، انسان را هم تحت تسخیر خود می‌کند. اگر انسان عبد باشد خداوند دیگران را نیز تحت تسخیر او قرار می‌دهد. گرچه ممکن است بعضی از افراد بدون عبودیت جاذبۀ موقت داشته باشند؛ اما در اصلاحات  بحث از جاذبۀ دائم است؛ چون انسان موجودی است كه طبق خواست خداوند باید حی باشد و برای زندگی خود برنامۀ دائمی بچیند. هدف او عمری 60 یا 70 ساله نیست.

 

توانِ منسوب به خداست

 

پس در مرحلۀ دوم ملاحظه توان افراد در این راه است. انسان توان خود را از این جهت که منسوب به خداست ملاحظه می‌کند و به همین جهت توان انجام همۀ امور را دارد؛ با ارادۀ الهی می‌تواند در نظام کائنات تصرف کند زیرا نفَس او الهی است. با این نفَس مقدس می‌تواند دعا کند تا باران از آسمان ببارد. دعای بنده از زمین است؛ اما بنده این قدرت را دارد تا از آسمان باران را به زمین بیاورد؛ مشروط به این که انسان عبد پروردگار باشد.

این كه افراد خیلی از اوقات به نتیجه نمی‌رسند به این جهت است كه فکر می‌کنند خودشان توان انجام هر امری را دارند. اما اگر باورشان شد که «حَسْبِیَ الرَّبُّ مِنَ الْمَرْبُوبِینَ حَسْبِیَ‏ الْخَالِقُ‏ مِنَ‏ الْمَخْلُوقِین»[5] و دریافت که فرد از جهتی که وابسته به خداست قدرت دارد، می‌تواند تغییرات اساسی و بنیادین ایجاد كند. ممكن است این تغییرات در نسل فعلی انسان ثمری نداشته باشد؛ اما یقیناً بی‌نتیجه نخواهد ماند و در نسل‌های بعدی تأثیرگذار است. همان‌گونه كه در نظام عالم انرژی از بین نمی‌رود، مفقود و ضایع نمی‌شود، بلکه از شكلی به شكل دیگر در می‌آید؛ ممكن است انسان نتیجه تلاش‌های خود را آن‎گونه که باید نبیند؛ ولی قطعاً به نتیجه خواهد رسید.

 

در توانمندی اجرا مهم است

 

در بحث توانمندی فقط اجرا مهم است: « اجْعَلْ‏ رَفِیقَكَ‏ عَمَلَكَ‏… »[6] (عملت را دوست خود وآرزویت را دشمن خود قرار ده.) كار را باید انجام داد. در بسیاری اوقات انسان فقط تصمیم می‎گیرد؛ اما این تصمیم در قالب عمل و اجرا قرار نمی‌گیرد. توان هر فردی «مَنِ انسانی» اوست که به عنوان عبد خداوند در حال كارکردن و اجرای اعمال خود است. صِرف خواست محض نیست، این ایده‌پردازی و آرمان‌گرایی نیست. برای اصلاحات تنها خواستن مطرح نیست، بلکه باید راه‌كار صحیحی اتخاذ كرد.

در تأیید این راه‌کار به روایتی از حضرت علی علیه‌السلام اشاره می‌کنیم:

«مَن یَعمَل یَزدَد قُوّة»‌[7]

«هر کس که کار کند، نیروی او افزون می‌شود.»

 یعنی اگر فرد وارد اجرای کاری شود حتماً خداوند سبحان توان آن را به او خواهد داد. با کار صحیح، توان اضافه می‌شود، حتی اگر کار اندک و ناچیز باشد؛ وقتی به میدان عمل وارد شود، توانش افزون می‌شود. در واقع یك چرخه است؛ انسان عمل می‌کند، توانش اضافه می‌شود و توان که افزون شد، عملش بیشتر می‌شود.

در روایت دیگری می‌خوانیم:

«مَنْ‏ عَمِلَ‏ اشْتَاق‏»[8]

«انسانی که کار کند شوقش افزون می‌شود.»

هنگامی‌که آدمی اشتیاق داشته باشد، سرحال می‌شود و در نتیجۀ شوق بیشتر، كار بیشتری انجام ‌‌می‌دهد.

«رَحِمَ‏ اللَّهُ‏ امْرَأً عَرَفَ‏ قَدْرَهُ»‌[9] خدا رحمت کند کسی را که خودش را بشناسد. خود را شناختن یعنی آدمی خدا را فراموش نکند.باشد، اگر این «مَن»، بدون خداوند باشد هیچ کاری از او بر نمی‌آید. این «من» وقتی به او منسوب شد قدرتمند است؛ توانمندی این فرد بسیار زیاد است. وقتی انسان عبد خدا شد، خداوند  «یقْبَلُ‏ الْیسِیرَ»‌[10] است و اندک او را قبول کرده، نواقص او را كامل می‌كند، به روی زشتی‌هایش پرده می‌اندازد، زیبائی‌های او را به نمایش می‌گذارد و توان بنده را افزون می‌كند.

 

تاریخ جلسه: 93/5/14 ـ جلسه 1

«برگرفته از بیانات استاده زهره بروجردی»   

 

       

 


 

[1]. دیوان حافظ، غزل شماره 291

[2]. غررالحکم، 5204

[3]. صائب تبریزی

[4]. سوره عنکبوت، آیه 69

[5]. دعای بعد نماز صبح، مفاتیح‌الجنان

[6]. شرح غررالحکم،ج 2، ص 182

[7]. غررالحکم، 7990ـ 7991

[8]. عیون الحکم والمواعظ، ج 1، ص 452، باب 24

[9]. غررالحکم، 5204.

[10]. دعای مختصر سحر، مفاتبح الجنان.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *