راهکارها در نهج‌البلاغه ـ بخش پنجم

توانا دیدن خود، راهکار مدیریت بحران

 

«ینْزِلُ الصَّبْرُ عَلَى قَدْرِ الْمُصِیبَةِ وَ مَنْ ضَرَبَ یدَهُ عَلَى فَخِذِهِ عِنْدَ مُصِیبَتِهِ حَبِطَ أَجْرُهُ»[1]

«(شكیبائى به اندازۀ اندوه مى‌رسد (مصیبت هر چه بزرگ باشد خداوند برابر آن شكیبائى عطا مى‌کند) و كسی‌كه در مصیبت دست خویش به رانش زند (بیتابى كند) پاداشش (كه براى او در آن مصیبت مقرّرشده است) تباه مى‌شود.)»

به‌طور معمول دو عکس‌العمل در هنگامۀ گرفتاری‌های خاص و ناخواسته در زندگی ما مشاهده می‌شود. گاه عکس‌العمل با جزع و بی‌تابی و اعلام عجز و ناتوانی و گاه معقول، سنجیده و حساب شده است. هم‌زمان با بروز گرفتاری از جانب خداوند به همان میزان صبر نازل می‌شود. برای مدیریت بحران در مصیبت‌ها باید دانست خداوند توان لازم را به آدمی خواهد داد. با ورود هرگرفتاری، رشد خاصی برای ما حاصل می‌شود. حتما توان به‌میزان گرفتاری داده می‌شود. اگر نتوانیم احساسات خود را کنترل کنیم؛ با کوچک‌ترین عکس‌العمل حتما اجرمان حبط خواهد شد. حبط شدن عمل به‌معنای از بین رفتن تلاش است.

بنابراین باید توجه داشته باشیم:

اولاً: خداوند قدرت تحمل مصیبت‌های وارده در زندگی را به ما می‌دهد. از عدالت خداوند به‌دور است که مصیبتی بر انسان وارد شود و صبر آن از جانب پروردگار داده نشود.

ثانیاً: هر مصیبتی، پاداش خاصی به‌دنبال دارد؛ به‌این‌معنا که اگر در مصیبت‌ها صبوری کنیم بابت صبر و مقاومت پاداش خاصی در اختیار  ما قرار می‌گیرد.

ثالثاً: باید باور داشت که هرگونه بی‌تابی، محرومیت از پاداش خداوند را در بردارد.

اگر آدمی این سه باور را داشته باشد با مصیبت‌هایی که در زندگی او وارد می‌شود؛ به‌آسانی برخورد می‎کند.

راهکار مدیریت بحران آن است که در ابتدا به خود تلقین نکنیم که توانایی صبوری نداریم، بلکه باید خود را توانا ببینیم. مصیبت‌ها با پیشنهاد و خواست افراد وارد نمی‌شود. همۀ انسان‌ها دچار غم مصیبت از دست دادن عزیزانشان می‌شوند؛ مگر اینکه پیش از همۀ آن‌ها به دیار باقی شتافته باشند!

پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله در مصیبت فرزندش فرمود:«دل می‌سوزد و چشم می‌بارد؛ ولی زبان چیزی را که خدا راضی نیست بیان نمی‌کند.» در مصیبت‌ها اشک انسان باید ساماندهی شود. هر مصیبتی که با مصیبت امام حسین علیه‌السلام مقایسه شود، مصیبتی ناچیز است.

 

صدقه، راهکار حفظ اعتقادات

 

«سُوسُوا إِیمَانَكُمْ بِالصَّدَقَةِ »[2]

«ایمانتان را با صدقه، سیاست و حفظ کنید (كه صدقه نشانه كمال ایمان است و مؤمن براى پاداش با نیت پاك به‌ آن مى‌شتابد.)»

راهکار حفظ ایمان و راهکار اصلاح اعتقادات، پرداخت صدقه است. همانگونه که برای سلامت جسم، خود را ملزم به پرداخت صدقه می‌کنیم، برای حفظ اعتقادات و برای مصون ماندن معنویات و برای این‌که در گذر زمان آسیبی به آن‌ها وارد نشود، لازم است صدقه بدهیم. یکی از راه‌های حفظ اعتقادات آن است که در هنگام پرداخت صدقه برای سلامتی حضرت ولیّ‌عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه از ایشان خواهش کنیم که اعتقادات‌مان، در گذر زمان باقی بماند.

 

زکات، راهکار حفظ مال

«وَ حَصِّنُوا أَمْوَالَكُمْ بِالزَّكَاةِ»[3]

«و دارایی‌هاتان را با زكات دادن در پناه در آورید.»

            اگر آدمی خواهان حفظ اموال خود است باید آن را درست خرج کند و برای حفظ آن صدقه پرداخت کند. برای حفظ دارایی‌ها از دست‌بردها  لازم است با صدقۀ واجب  یا مستحب آن‌ها را سالم نگه داشت.

 

دعا، راهکار دفع بلا

 

«وَ ادْفَعُوا أَمْوَاجَ الْبَلَاءِ بِالدُّعَاءِ»[4]

«امواج بلا را با دعا دفع کنید.»

            موج بلایا به‌وسیلۀ دعا دفع می‌شود. در معنای دفع و رفع باید گفت: «رفع» یعنی گرفتاری و یا بلایی آمده است و انسان آن را مرتفع و دور می‌کند؛ ولی «دفع» یعنی ممانعت از ورود بلا در زندگی. اگر می‌خواهیم از زندگی دفاع کنیم تا گرفتاری وارد زندگی نشود؛ لازم است که همواره دست نیاز خود را به طرف حق دراز کنیم. در بسیاری مواقع به نظر می‌رسد بسیاری از امور زندگی انسان تنظیم شده است؛ اما در این‌جا امام می‌فرماید: «وَ ادْفَعُوا» یعنی در هیچ امری نباید خیال‌مان راحت باشد. همواره و هر لحظه نیازمند کمک خدای سبحان هستیم که با حفظ این حالت و نشان دادن احتیاج دائمی خود به خداوند اجازه نمی‌دهیم که موج آسیب‌های مختلف وارد زندگی شود.

 

خودشناسی، راهکار قیمتی شدن

 

«هَلَكَ امْرُؤٌ لَمْ یعْرِفْ قَدْرَهُ»[5]

«تباه شد مردى كه قدر و منزلت خود را نشناخت.»

             آدمی به هر اندازه که به خودشناسی بپردازد، به ارزش بیشتری دست می‌یابد و هراندازه که از توانمندی‌های خود غافل شود؛ بی‌ارزش و بی‌قیمت می‌شود. اگر خواهان ارزشمندی هستیم باید خودشناسی داشته باشیم:«مَنْ‏ عَرَفَ‏ نَفْسَهُ‏ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ وَ قَدْ عَرَفَ رَبَّهُ عَرَفَ‏ نَفْسَهُ‏»[6](هرکس خود را بشناسد، قطعاً خدایش را خواهد شناخت.) هرچقدر به خدای خود بیشتر توجه داشته باشیم؛ خود را بیشتر می‌شناسیم. اگر باور کنیم که قابلیت تَخَلُّق، قبول و خلافت اَسامی حق را داریم؛ خود را خواهیم شناخت.

قیمتی شدن و  دست‌یابی به لیلۀ قدر زندگی،‎ مستلزم خودشناسی و آگاهی از میزان توانمندی‌ها، استعدادها و عنایاتی است که خداوند نصیب‌مان کرده است؛ در این صورت اهل قدر و گران‌بها می‌شویم و وقتی قیمتی شدیم؛ خود را فقط به خدا می‌فروشیم. راهکار قیمتی شدن معرفت‌النفس است، هرچقدر بیشتر خودشناسی داشته باشیم؛ متوجه  ارزش خود خواهیم شد.

 

مقاومت، راهکار موفقیت

 

«لَا یعْدَمُ الصَّبُورُ الظَّفَرَ وَ إِنْ طَالَ بِهِ الزَّمَانُ»[7]

«فيروزى از شكيبا و بردبار جدا نمى‌شود هر چند روزگار (سختى) برای او دراز شود.»

فرد مقاوم از موفقیت‌ها نمی‌گذرد، گرچه برای رسیدن به این موفقیت‌ها به زمان بیشتری نیاز داشته باشد. زمانی یکی از شاگردان علامه طباطبایی از ایشان پرسید: «آیا درست است شما در دورۀ جوانی خود، چیزی یاد نمی‌گرفتید؟! و روزی سر را بر سجده گذاشتید و گفتید یا مرگ یا فهم!» علامه این مطلب را رد نکرد و توضیحی هم نداد! ایشان سال‌ها بعضی مطالب درسی را نمی‌فهمیدند؛ اما به ناگاه یک‌باره علامه شدند. رمز موفقیت، مقاومت است.

برای نمونه یکی از ضروریات زندگی خوش‌اخلاقی است؛ زیرا خوش‌اخلاقی نصف دین است. ممکن است کسی بگوید:«بسیار کار کردم؛ ولی در زمینه خوش‌خُلقی موفقیتی کسب نکردم!» به همین جهت تلاش را رها می‌کند؛ اما فرد مقاوم برای موفق شدن دست از تلاش بر نمی‌دارد؛ گرچه زمان زیادی را صرف رسیدن به موفقیت کند.

در هر امری برای موفق شدن به مقاومت نیاز داریم. موفقیت با راحتی و تن‌پروری سازگار نیست؛ بلکه باید در این راه توانمند بود. اگر برای انجام کاری احساس ناتوانی می‌کنیم؛ اگر مقاومت کنیم و ادامه دهیم؛ توانایی و قدرت، خودبه‌خود، حاصل می‌شود.

 

اندیشیدن، راهکار شناخت عیوب

 

«مَنِ اسْتَقْبَلَ وُجُوهَ الْآرَاءِ عَرَفَ مَوَاقِعَ الْخَطَاءِ»[8]

«كسی كه به راه‌هاى انديشه‌ها رو آورد (از خردمندان كمك فكرى بطلبد) جاهاى خطا و اشتباه‌كارى را بشناسد.»

            آدمی باید بداند که اگر اشتباهات خود را نشناسد و آن‌ها را رفع و دفع نکند، خداوند گروهی را می‌فرستد تا تذکر لازم را به او بدهند. طبق فرمایش امیرالمؤمنین علیه‌السلام برای شناخت جاهای خطا باید دو مرحله را بگذرانیم:1. نظرات صحیح را بررسی کنیم؛ 2. با اندیشمندان و صاحبان‌نظران آشنا شویم.

گاه می‌دانیم نقصی داریم؛ ولی آن را عیب جدی نمی‌دانیم! مثلاً می‌دانیم سوء‌ظن ناشایست است؛ اما آن را عیب نمی‌دانیم. در اینگونه موارد باید بررسی کنیم که آیا سوء‌ظن عیب است یا نه، مانع رشد است یا عامل رشد؟ باید آن را شناسایی کنیم یا سراغ افرادی که عالِم به این قضایا هستند برویم و مشکل خود را با آن‌ها درمیان بگذاریم تا با راهنمایی ایشان متوجه خطاهای خود شویم.

راه شناخت عیوب و خطایا اندیشیدن است؛ این امر برای بسیاری مهیا نمی‌شود؛ چون اهل توجیه اعمال بد خود هستند. آن‌قدر که آدمی در مواجهه با افراد، مطالب درست را می‌آموزد؛ در خواندن نوشته‌های دیگران کمتر یاد می‌گیرد؛ مگر این‌که به مقامات بالا دست یافته باشد. در این راستا ابتدا باید با افراد صاحب‌نظر در این زمینه‌ها آشنا شود که ایشان او را با موقعیت‌ها و جایگاه‌های خطاهایش آشنا کنند.

 

 دوراندیشی؛ راهکار دوری از پشیمانی

 

«ثَمَرَةُ التَّفْرِیطِ النَّدَامَةُ وَ ثَمَرَةُ الْحَزْمِ السَّلَامَةُ»[9]

«حاصل كوتاهى، پشيمانى و حاصل دورانديشى، سلامت است.»

             چه بسا مایل‌ایم به‌گونه‌ای زندگی کنیم تا بعدها از هیچ امری پشیمان نشویم. از راهکارهای پشیمان نشدن آن است که در زندگی کم‌کاری نداشته باشیم. دو راهکار در این حکمت برای پشیمان نشدن پیشنهاد می‌شود: 1. کم‌کاری نداشتن؛ 2. تدبیر و احتیاط در امور.  در انجام هر عملی باید آیندۀ کارهای خود را ببینیم و به  زمان حال اکتفا نکنیم. گاه در انجام امور مثبت مداومت داریم؛ اما به ناگاه آن را کنار می‌گذاریم و پس از آن هم پشیمان می‌شویم.

طبق فرمایش حضرت اگر می‌خواهیم پشیمان نشویم اولاً بایستی در وظایف خود کم‌کاری و کوتاهی نداشته باشیم و ثانیاً با تدبیر و احتیاط اقدام کنیم. اموات در هنگامۀ ورود به عالم برزخ به خداوند می‌گویند:«رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَكْتُ»[10](مرا بازگردانید، شاید من در آن‌چه وانهاده‌ام كار نیكى انجام دهم.)  اموات تنها خواهان برگشت  نیستند، بلکه معترفند که کم‌کاری داشته‌اند و در صدد جبران هستند.

 

یادگیری؛ راهکاررفع دلتنگی و ملالت

 

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ كَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِكْمَةِ»[11]

«اين دل‌ها (از فكر و انديشه در يک موضوع) به‌ستوه  می‌آیند و خسته می‌شوند، چنانکه بدن‌ها و تن‌ها به‌ستوه  می‌آیند و خسته می‌شوند، پس براى (رفع خستگى) آن دل‌ها، حكمت‌ها و دانش‌هاى تازه و شگفت‌آور را بطلبيد.»

            همان‌گونه که بدن ملول و خسته می‌شود دل نیز ملول و گرفته می‌شود. برای این که دل انسان از تنگی و گرفتگی و ملالت جدا شود چه کند؟ یادگیری حکمت‌های عجیب و آموزش های خاص باعث می‌شود که دل آدمی آباد شود و نشاط پیدا کند.

 

همانند شدن با بردباران؛ راهکار بردباری

 

«إِنْ لَمْ تَكُنْ حَلِیماً فَتَحَلَّمْ فَإِنَّهُ قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ إِلَّا أَوْشَكَ أَنْ یكُونَ مِنْهُمْ»[12]

«اگر بردبار نیستى خود را به بردبارى وادار كه كم می‌شود كسى خویش را به گروهى شبیه کند و از ایشان نشود.»

             اگر در ابتدا انسان به‌طور نمایشی خود را شبیه انسان‌های حلیم کند؛ در نهایت در جرگۀ ایشان درمی‌آید. کم‌تر کسی را خواهید یافت که خود را شبیه به گروهی کند؛ ولی جزئی از آن‌ها نشود. برای مثال فرد از صبح تا ظهر با خود قرار می‌گذارد تا برای هر امری حتی مکروه نیز خشم خود را کنترل کند. اگر آدمی بداند صبر و تحملش در مقابل مسائل تا چه میزان ساخت‌وساز و رشد به‌همراه دارد؛ خود را وادار می‌کند تا آن‌جا که ممکن است خود را به انسان‌های صبور و حلیم شبیه کند.

نسل جدید خواهان اصلاح و ترمیم خود نیست؛ بلکه خواهان تعویض و نوگرایی است؛ در صورتی‌که نسل قدیم اقدام به ترمیم و اصلاح خود می‌کردند. اسلام در بحث حُسن‌خلق و گشاده‌رویی در ظاهر، بسیار سفارش کرده است. از راهکارهای اِتِّصاف به همۀ کمالات انسانی  آن است که خود را شبیه و مانند انسان‌های کامل در بیاوریم. تربیت زمان‌بَر است؛ اگر خواهان تحول هستیم و می‌خواهیم به رشد مناسب برسیم، نیاز به صرف زمان مناسب دارد.

 

 محاسبۀ نفس؛ راهکار منفعت

 

«مَنْ حَاسَب نَفْسَهُ رَبِحَ وَ مَنْ غَفَلَ عَنْهَا خَسِرَ»[13]

«كسى كه از خود حساب كشد، سود مى‌برد، و آن كه از خود غفلت كند زيان مى‌بيند.»

            معمولاً  می‌خواهیم با گذر عمر منفعت دائم نصیب‌مان شود. برای رسیدن به این مقصد باید دائم به حساب خود رسیدگی کنیم تا سود بریم. بایستی در این‌ که آیا کارهای ما خالصانه است یانه، تفکر کنیم و به سراغ کارهای بی‌ارزش نرویم. باید بدانیم تنها معامله با خداست که کار  ما را ارزشمند می‌کند. اگر می‌خواهیم سود دائم نصیب‌مان شود و به دنبال رشد و منفعت هستیم؛ باید دائم در حال محاسبۀ اعمال خویش باشیم. در محاسبۀ رفتار و کردار خود یاد می‌گیریم که چه عملی به  نفع ماست.

 

مراقبه؛ راهکار رسیدن به امنیت

 

«وَ مَنْ خَافَ أَمِنَ»[14]

«و كسى كه از خدا بترسد ايمن باشد.»

راهکار رسیدن به امنیت و آرامش، مراقبه و تدبیر خاص است. ما نمی‌توانیم خیال‌آسوده باشیم که همۀ اعمال خیری که انجام می‌دهیم مقبول خدای سبحان است، بلکه دائم باید نگران باشیم و میان خوف‌ورجا قدم برداریم. این نگرانی سازنده است نه بازدارنده. این خوف محرک زندگی است نه این‌که انسان را متوقف کند. اگر نگران اعمال و رفتار خود باشیم، دائم از فرصت‌ها استفاده می‌کنیم.

در روایات داریم قبر روزی چند بار صدا می‌کند که: من خانه‌ای هستم پر از مار و عقرب با خودتان «تریاق»[15] بیاورید؛ من خانۀ تاریکی هستم با خودتان چراغ و نور بیاورید.[16] اگر نگران تاریکی قبر خود باشیم با خود عمل صالح می‌بریم که نوری در آن خانۀ تاریکی باشد. برای دفع نگرانی‌ها باید تدارکات لازم را فراهم کرد.

 

عبرت‌آموزی؛ راهکار بصیرت یافتن

 

«وَ مَنِ اعْتَبَرَ أَبْصَرَ وَ مَنْ أَبْصَرَ فَهِمَ وَ مَنْ فَهِمَ عَلِمَ»[17]

«و كسى كه عبرت آموزد آگاهى يابد، و آن كه آگاهى يابد مى‌فهمد، و آن كه بفهمد دانش آموخته است.»

            برای یافتن بینش در زندگی باید از امور «عبرت» گرفت. «عبرت» یعنی از هر آن‌چه آدمی در زندگی دیگران می‌بیند؛ عبور کند و از زندگی خود مراقبت کند. گاه نگاه آدمی به زندگی دیگران است و به اموری توجه دارد که به او ربطی ندارد. عبرت یعنی هر مشکلی در زندگی هرکس دیده شد؛ از آن عبور کند و مراقب باشد تا آن مشکل در زندگی او واقع نشود. باید از حوادث زندگی دیگران عبور و آن‌ها را در زندگی خود حلاجی کنیم تا به بصیرت و بینشی درست راه یابیم و بیاندیشیم که این مشکلات در زندگی ما به چه شکل ممکن است نمایان شود! اگر مشکلات را منحصراً در زندگی دیگران می‌بینیم؛ برای ما بصیرتی حاصل نمی‌شود. از زندگی دیگران بایستی عبور کنیم تا خدای سبحان بینش صحیحی به ما عطا کند.

 

چشم‌پوشی از سختی‌ها؛ راهکارخوشحال ماندن

 

«أَغْضِ عَلَى الْقَذَى وَ إِلَّا لَمْ تَرْضَ أَبَداً» [18]

«از خار و خاشاك (سختی‌ها و گرفتاری‌ها) چشم ببند (بى‌اعتنا باش) و گر نه هرگز خوشحال نخواهى ماند.»

            اگر می‌خواهیم خوش باشیم بایستی چشم‌ را روی خاروخاشاک ببندیم. برای در امان ماندن از طوفان‌های این عالم نیاز است تا چشم‌مان خود را بسته نگه داریم؛ زیرا در غیر این صورت گردوغبار در چشم‌مان فرو می‌رود. به عبارت دیگر باید چشم را بر روی سختی‌ها ببندیم. در زندگی  امور آزاردهنده‌ای وجود دارد که با تمرکز بر آن‌ها راه خوشی را بر خود سد کرده‌ایم.

اگر در این دنیا همۀ امور  برای ما تکمیل باشد؛ هیچ‌گاه درخواستی برای انتقال از این عالم نخواهیم داشت. حتما باید نقص‌هایی در زندگی وجود داشته باشد تا به مردن و رفتن از این عالم راضی شویم. اگر در زندگی مشکلات بسیاری دیده می‌شود باید چشمان خود را ببندیم و آن‌ها را نادیده بگیریم. با دیدن مشکلات که به‌مانند خاری در چشمان فرو می‌رود؛ اشک انسان سرازیر می‌شود و اندوه بر او حاکم.

بابت امور مثبت و امور و نعماتی که مورد توجه ما نبوده است، باید شاکر خداوند باشیم. برای مثال فردی که در زندگی‌ از نعمات بسیاری برخوردار است و تنها مشکل او ازدواج نکردن فرزندش است؛ باید به همۀ نعماتش توجه کند و بابت آن‌ها شاکر باشد. اگر چشمانش را بر روی این مشکل نبندد؛ هیچ وقت خوش نیست. انسان حق نگاه کردن به مشکلاتش را ندارد؛ او اجازه دارد تا دعا کند؛ ولی نباید نگاهش متمرکز بر روی مشکلاتش باشد.

 

تاریخ جلسه: 92/5/7 ـ جلسه 5

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

 


[1]. نهج‌البلاغه، حکمت 136

[2]. نهج‌البلاغه، حکمت 138

[3]. نهج‌البلاغه، حکمت 138

[4]. نهج‌البلاغه ،حکمت 138

[5]. نهج‌البلاغه، حکمت 141

[6]. شرح نهج البلاغه ابن ابی‌الحدید، ج۲۰، ص۲۹۲

[7]. نهج‌البلاغه، حکمت 145

[8]. نهج‌البلاغه، حکمت 164

[9]. نهج‌البلاغه، حکمت 172

[10]. سوره مومنون، آیه 99

[11]. نهج‌البلاغه، حکمت 188

[12]. نهج‌البلاغه، حکمت 198

[13]. نهج‌البلاغه، حکمت 199

[14]. نهج‌البلاغه، حکمت 199

[15]. چیزی که مار و عقرب را  می‌کشد.

[16]. مجموعه ورّام، ابی الحسین ورام، ص ۲۰۰

[17]. تهج‌البلاغه، حکمت 199

[18]. نهج‌البلاغه، حکمت 204

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *