«اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا بابَ اللهِ وَ دَيّانَ دينِهِ»
حرکت به سوی خدا از طریق درِ ولایت
ورود به هر مکان و جایگاهی از طریق باب(در) آن مکان امکانپذیر است و چنین ورودی، قانونی ومورد تأیید شرع و بزرگان دینی و اخلاقی میباشد.
امام زمان عجلاللهتعالیفرجه بهعنوان «بابُ الله» عنوان یافتهاند؛ یعنی برای وصال و قرب به خداوند باید از طریق امام زمان وارد قلعۀ توحید شویم.
فراز« وَ البابُ المُبتَلی بِهِ النَّاس مَن اَتاکُم نَجَی وَ مَن لَم یَاتِکُم هَلک» در زیارت جامعۀ کبیره مؤید این مطلب است که در مسیر حرکت بسوی قلعۀ توحیدی، باب ولایت، این سِیر را با کُد قربة الیالله هموار میکند؛ سیر و حرکتی که از در اصلی آن یعنی در ولایت صورت گیرد، سعادت ابدی را رقم میزند؛ اما در مقابل اِعراض از بابالله و حرکت از غیر باب ولایت، به بیراهه رفتن است که شقاوت را به دنبال دارد.
حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید:
«نَحْنُ الشِّعَارُ وَ الْأَصْحَابُ وَ الْخَزَنَةُ وَ الْأَبْوَابُ وَ لَا تُؤْتَى الْبُيُوتُ إِلَّا مِنْ أَبْوَابِهَا، فَمَنْ أَتَاهَا مِنْ غَيْرِ أَبْوَابِهَا سُمِّيَ سَارِقاً»[1]
(ما چسبیده به شما و مصاحب دائم شما هستیم و نگاه داری از موجودی شما به عهدۀ ما میباشد. ما خازن و سرچشمۀ عنایات الهی و باب وصول به خداوندیم.)
نزدیکترین لباس به بدن را شِعار میگویند.
توانمندی با پیوست به امام
«وَ لَا تُؤْتَى الْبُيُوتُ إِلَّا مِنْ أَبْوَابِهَا»
ورود به هر خانهای از باب و درِ آن صورت میگیرد.
«فَمَنْ أَتَاهَا مِنْ غَيْرِ أَبْوَابِهَا سُمِّيَ سَارِقاً»
اگر کسی از غیر در وارد شود، سارق نامیده میشود؛ بنابراین اولین وظیفۀ زائر حرکت و سیر در جادۀ شریعت و توحیدی است که از باب حضرات معصومین علیهمالسلام صورت میگیرد. گفتنی است میزان توانمندی و قدرت انسان در عالم هستی به مقدار پیوست به امام معصوم رقم میخورد. امامی که مظهر اسماء و صفات الهی است با رحمت واسعۀ خود، زائر را تحت پوشش رحمت خویش قرار میدهد.
طبق آیۀ «وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما»[2] (دستان مرد و زن سارق را قطع کنید.) قطع انگشت مجرم سارق، منجر به ناتوانی فرد میشود. چنانچه فردی از طریق حضرات معصومین وارد جاده شریعت نشود و یا از طریقی غیر از ایشان قرب و وصال خداوند را طلب کند، سارق محسوب میشود و این جرم منجر به ناتوانی او خواهد شد. به میزان غفلت از بابالله فرد دچار محرومیت از الطاف و برکات الهی میشود. بدین ترتیب تمام دورافتادگان از بابالله در واقع به منزلۀ دست بریدگانی هستند که قدرت و توان بندگی از آنان سلب شده است؛ بنابر این پیوست به امام، انسان را توانمند و قدرتمند میکند.
درحقیقت قدرت، کمال، حکمت و عزت محض و تمامی فضائل اخلاقی در پی ارتباط با امام زمان در انسان حاکم می شود و فرد را متصف به صفات الهی میکند. امام بهعنوان «بابُ الله» واسطۀ ورود افراد به قلعۀ توحیدی است و اتصال به سرچشمۀ فیض علاوه بر دنیایی آباد و نورانی، فضائل اخلاقی را در فرد به نمایش می گذارد. همچنین در پرتو تشعشعات حضرت، فرد درخشش خاصی کسب میکند و از نفسانیّات و تعلّقات دنیوی جدا میشود و همواره خواستار وصال به حق است.
دوست دارم تاکه در بزم وصال بنگرم بیپرده وجه ذوالجلال
ظهور هر کمالی، بهواسطۀ اذن بابالله
چشمۀ تمامی کمالات و فضائل اخلاقی از وجود مقدس امام زمان در حال جوشش است که سیراب کردن بندگان خداوند را عهدهدار است؛ بنابر این ظهور هر کمال و درخششی در انسان، بهواسطۀ بابالله صورت می گیرد.
حرکت در مسیر صحیح همان ارتباط دائم با امام زمان است که کمالات خاص و پایداری را برای ما فراهم میکند و در این مسیر، بندگی هموار و مُیسّر میشود و زبان ما خداگو و هدف ما خداجو میشود.
خداوند سبحان درحدیث قدسی میفرماید:
«عَبدی أَطِعنی حَتی أَجعَلَک مِثلی ، أنا حَیّ لا اَموت اَجعَلَکَ حَیّا لا تَموت، أنا غَنیّ لا أَفتِقر أجعلَک غَنیّا لا تفتقِر، أنا مَهمَا أَشاء یکونُ أجعَلک مَهما تَشاء یَکون »
(بندهام، از من اطاعت کن تا تو را مانند خود سازم، همان طورى که همیشه زندهام و نمىمیرم، تو هم پایدار و زنده باشى و همان طورى که من غنىام و فقیر نمىشوم تو هم همیشه غنى باشى. همان طورى که من هر چه را اراده کنم مىشود تو را هم همین گونه سازم.)
عین کار حق تعالی کار توست وجه باقی خدا رخسار توست
زائر در مسیر بندگی همواره باید در همه افعال و اقوال خود قرب الیالله را لحاظ کند؛ اما گاه زائر قائل به تخصیص میشود و در فعل و قول خود کُد قربة الیالله را فراموش میکند و یا باب الله را که موجب این قرب شده است، فراموش میکند و به ناچار از پنجره یا از دیوار ورود در عمل پیدا میکند که در واقع به هدف نائل نمیشود؛ بنابر این قابل توجه است که عام قربة الیالله تخصیصبردار نیست.
ضرورتِ یافتن بابالله
زائر در همه کارهای عبادی و معیشتی و علمی و … در طول زندگی نیاز به یافتن باب الله را ضروری میداند. شاید یکی از دلایلی که در دعای ندبه بارها «اَین اَین» بر زبان جاری میشود، این است که فراز «أَيْنَ بَابُ اللَّهِ الَّذِي مِنْهُ يُؤْتَی»(کجاست بابالله، آنکه از طریق او میتوان به خدارسید) در وجودمان ظهور پیدا کند.
و این فراز اشاره به بابالله بودن امام زمان دارد. امام باب خداست که تمام فیوضات و کمالات الهی از طریق او به مخلوقات عالَم میرسد. امام گشایندۀ خزانه غیبی است که از ناحیه خداوند بر بندگان میبارد.
اگر بندهای در امور بندگی با تمام جِدّ و جَهد خود را ناموفق احساس میکند، شاید به دلیل دستیابی نداشتن به بابالله است.
گفتنی است، یکی از آداب ورود به مکانهای مقدس، بوسهزدن به دربهای حرم است که زائر اظهار قرب و ارادت خود را به صاحبخانه ابراز میکند و با خضوع و خشوع در کنار درب حرم خواستار بخشش گناهان میشود.
من خدا را در تو کردم جستجو چون تو هستی مظهر اوصاف او
بابالله مظهر نام سمیع و بصیر
«وَ ادخُلُوا البابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةً نَغفِرلَکُم خَطایاکُم»[3]
(و از در، سجدهکنان و خاشعانه وارد شوید و بگویید گناهان ما را بریز تا ما خطاهای شما را ببخشیم.)
بابالله مظهر اسم سمیع و بصیر خداوند است که با بیان«حطة» در نهایت تواضع اعلام میدارم که خدایا،گناهان و منیّت و انانیّت ما را بریز که با خضوع تام، وارد باب ولایت شویم.
سجدۀ محض فقط در مقابل حضرت حق است؛ اما خداوند مقام حضرات معصومین را بابالله قرار داده است، تا در مقابل بابالله خضوع تام رعایت شود.
راه رسیدن به سفرۀ آسمانی
نماز معراج و اساس اعمال عبادی بشر است و «اِن قُبِلَت قُبِلَ ما سواها»[4]. نمازگزار با صلوات بر پیامبر و آل پیامبر وارد این سفرۀ آسمانی میشود. او که خواهان رسیدن به کمال حقیقی است و این کمالطلبی را با عرض ارادت به آلالله محقق میکند.
نمازگزار با صلوات و درود به اشرف مخلوقات، سعادت و کمالات دائمی را برای خود تثبیت میکند و دنیا و آخرت خود را تحت پوشش دعا و نگاه آنان قرار میدهد. در نماز نیز مانند تمامی عبادات نقش ولایتی حضرات معصومین بارز است؛ زیرا بعنوان باب الله جاده بندگی را هموار می کنند.
شوق دیدارت به من جان میدهد کی خدا بر هجر پایان میدهد
«باب الله» جلوۀ صفات و اسماء الهی
در زیارت جامعۀ کبیره حضرات معصومین علیهمالسلام را با عنوان «الْبابُ الْمُبْتَلى بِهِ النّاسُ» خطاب میکنیم. باب ولایت برای آزمایش و ابتلاء همۀ مردمان است. مقام باباللهی حضرات معصومین، مقامی قدیمی است چراکه مردم از آغاز خلقت محتاج و نیازمند به آن بودهاند.
در هر برههای از زمان انسانها از طریق این «باب» آزمایش شدهاند. بعضی از افراد در دریای دنیاپرستی غرق شدند و با غفلت از بابالله به شقاوت دچار شدند؛ اما برخی دیگر از طریق بابالله وارد جاده بندگی شدند و در این مسیر استقرار یافتند و به برکت همراهی با امام تنها رضای حق را خواستار شدند.
«باب الله» جلوۀ صفات و اسماء الهی است و با اقبال به سوی بندگان خداوند اعلام میدارد که باب نعمت، رحمت، مغفرت و امداد الهی همیشه به روی بندگان باز است. افراد خطاکار نیز از «بابالله» وارد وادی توبه میشوند.
حق تعالی در تمام کارها با تو افکنده سر و کار مرا
آنقدر در میزنم این خانه را تا ببینم روی تو جانانه را
زائر آنقدر درِ قلعۀ توحید را میزند تا صدایی از پشت در، گوش جان او را نوازش دهد.
مژده مژده بده یار پسندید مرا
لبیکگویی و بیعت روزانه با امام زمان
زیارت آل یس در واقع لبیکگویی و بیعت روزانه با امام زمان است؛ زیرا پیوست دائم با خلیفةالله است و این خلیفةالله در عالم، حکومت الهی را برقرار میکند و عالم بشریت را بسوی قلعۀ توحید راهبر است.
امام رضا علیه السلام در سفر نیشابور فرمودند: ای مردم! «کَلمةُ لا اِلهَ الّا اللّه حِصنِی فَمَن دَخَل حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی بِشرطِها و شُروطِها و اَنَا مِن شروطها» کلمه توحید حصن خداوند است که به بندگان معرفی کرده است تا بندگان از وسوسههای دنیا و شیطان محفوظ بمانند، برای این قلعه دری است که شرط و شروطی برای ورود به آن قلعه وجود دارد و شرط ورود به قلعۀ توحید ولایت است؛ یعنی شناخت امام و بابالله شرط ورود به قلعۀ توحیدی است.
مفتوح بودن باب خداوند بر بندگان
در دعای جوشن کبیر یکی از اسماء خداوند «یا مَن بابُه مَفتوحٌ لِلطَّالِبین» عنوان شده است و در دعای افتتاح «بابُکَ مَفتوحٌ لِلرّاغِبین» اشاره به این مطلب دارد که باب خداوند همیشه به روی بندگان الهی باز است؛ البته به شرطی که بنده طالب و راغب ورود باشد؛ زیرا قانون و روش اسلام« لَا اِکراهَ فِی الدّین» است و اگر فردی راغب و طالب وصول به حق نیست، یا بابالله را نمیشناسد یا از کنار باب مفتوح خداوند بیتفاوت عبور میکند و از جلوهگری امام محروم میماند.
نکتۀ قابل توجه آنکه در هر زمان، حقیقت واحدۀ یک بابالله جلوهگری دارد؛ زیرا که «کُلُّهُم نورٌ واحِد»؛ یعنی حقیقت بابالله نماد ولایت مطلقۀ محمدیه است.
عظمت این چهارده وجود نورانی هر زمان در یک باب متمثل میشود که امام آن زمان است و این عظمت نشانگر «العظمةُ لِللّه الواحدِ القَهار» است.
کلیه عطایای حضرت حق از این باب به بندگان داده میشود و درخواست عطایای بزرگ، نشانۀ عقل و بصیرت بشریت است.
درخواست همراهی با امام
در زیارت جامعه انسان باریافته درخواست «مَعکُم مَعکُم لا مَعَ غیرِکم» را دارد و بنده درخواست ازدیاد معرفت و محبّت شدید را دارد؛ زیرا حُب خاصّان خدا حُب خداست که بواسطۀ این محبّت به جایگاه«الذین امَنوا اَشدُّ حُبَّاً لِله»[5] میرسد.
باب ولایت، انسان را به نور مطلق هدایت میکند؛ زیرا حضرات معصومین با عنوان «نور علی نور» وسیلۀ خروج از ظلمات و هدایت بندگان را بر عهده دارند:﴿ اللّه وَلیُّ الَّذینَ امَنوا یُخرجُهُم مِن الظُّلماتِ اِلی النُّور﴾[6] خداوند بابالله را وسیلۀ خروج از ظلمات و هدایت به سوی نور قرار داده است.
انسان در سایۀ هدایت این نور، به معنای «داعِیَاللّه و رَبّانیَ آیاتِه» واقف میشود؛ زیرا که از این باب سِیر الیالله او آغاز خواهد شد؛ چون باب ولایت کسی را در خود متوقف نمیکند؛ بلکه او را به عنوان عبدالله به عالم هستی معرفی میکند.
قابل توجه آنکه این باب، هم ورود به عالم وحدت را مُیسّر میکند و هم جدایی از کثرات را رقم میزند و هم راه بازگشت از عالم وحدت به عالم کثرت را هموار میکند.
بی تردید در ابتدا عنایات حضرت حق، استعدادهای وجود بنده را برای دریافت معرفتهای خاص و هدایت به قلعۀ توحید شکوفا میکند و او را سِیر میدهد و در هنگام بازگشت به عالم کثرات نیز عنایات حق او را در برمیگیرد که خروج از باب ولایت صورت میگیرد. در واقع بابالله، وصال حاصلشده در قلعۀ توحید را برای سالک تثبیت و محکم میکند و هم در بازگشت، وظایف بندگی او را فراهم میکند. به مانند نماز که معراج مومن است، نمازگزار با اذان و اقامه و اعلام شهادت به رسالت پیامبر و ولایت حضرت امیرالمومنین از باب ولایت، قصد قرب و وصال الیالله را دارد و به هنگام بازگشت از این سفر معراجی با سلام بر پیامبر، خروج خود را از بابالله انجام میدهد؛ در واقع تضمین سلامت و ارتباط با خَلق را از طریق باب الله دریافت میکند.
جدایی ناخالصیها به واسطۀ بابالله
در اعمال ورود به سرداب مقدس امام زمان عجاللهتعالیفرجه در سامرا زائر «تنحنح» میکند؛ یعنی صدایی مانند سرفهکردن که ورود زائر را اعلام میدارد؛ یعنی صدای خودم را به امام برسانم. گویا در، باز است و به اندازۀ اذن دخول گرفتن هم توان سخن ندارد؛ اما در زیارت دیگر حضرات معصومین قطعاً اذن دخول لازم است؛ یعنی تمام امور زندگی ما باید در محضر امام واقع شود و باید این حضور را درک کنیم.
بیشک زائر، در آغاز هر کاری باید با اذن از بابالله سِیر بندگی خود را استوار کند و به هنگام پایان نیز با توجه به بابالله خارج شود تا قرب و وصال خالص، حاصل شود.
در هنگام ورود به واسطۀ بابالله ناخالصی از زائر جدا میشود و او را مُخلِص میکند. برای نمونه در هنگام ورود به فرودگاه دری قرار دارد برای کنترل افراد و وسایل همراه آنان تا اگر اشیای نامناسب همراه مسافر باشد مانع ورود او شود.
در هنگام ورود به محضر بابالله ناخالصیها و اضافات در عملکردها مشخص میشود و ورود آنها ممنوع اعلام میشود؛ زیرا قلعۀ ولایت جایگاه امنیت و سلامت است و این ناخالصیها و آلودگیها ناامنی ایجاد میکند.
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] . خطبه 154 نهج البلاغه
[2] . مائده/ 38
[3] . ۵۸ سوره بقره
[4] منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة( خوئى)، ج12، ص321
[5] . سوره بقره، آیه 165
[6] . سوره بقره، آیه 285