تفسیر آیه 59 سوره مریم

خداوند در آیه 59 سوره مریم می فرماید:

 

«أُولئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ مِنْ ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَ مِمَّنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ وَ مِنْ ذُرِّيَّةِ إِبْراهِيمَ وَ إِسْرائِيلَ وَ مِمَّنْ هَدَيْنا وَ اجْتَبَيْنا إِذا تُتْلى‌ عَلَيْهِمْ آياتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ بُكِيًّا»

 

«آنان پيامبرانى بودند كه خداوند بر آنها نعمت (ويژه) ارزانى داشت؛ از نسل آدم و از (فرزندان) كسانى كه با نوح (در كشتى) سوارشان كرديم و از نسل ابراهيم واسرائيل (يعقوب) و از كسانى كه هدايت کردیم و برگزيديم؛ هرگاه آيات خداى رحمان بر آنان خوانده مى‌شد سجده‌كنان و گريان از رو به خاک مى‌افتادند.»

 

نکاتی پیرامون آیه

 

  1. «أُولئِكَ» اسم اشاره به دور است و بر عظمت این گروه دلالت دارد و از جایگاه رفیع آنان پرده‌برداری می‌کند.
  2. در این آیه ویژگی مشترک پیامبران بیان شده که خداوند سبحان نعمت خاصی را به همه عطا کرده است: «أُولئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ»
  3. خداوند سبحان با بیان «مِنْ ذُرِّيَّةِ آدَمَ» اکرام خود را به حضرت آدم بیان می‌کند؛ چون سلسلۀ انبیا به حضرت آدم منتهی می‌شود.
  4. بعضی از افرادی که خداوند به آنان نعمت داد، کسانی بودند که با کشتی حضرت نوح حمل شدند و ذریۀ حضرت نوح قرار گرفتند: «مِمَّنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ».

در ذریۀ حضرت ابراهیم، حضرت اسماعیل، حضرت اسحاق و حضرت یعقوب قرار دارند که در آیات قبل ذکرشان گذشت.

زکریا و یحیی و حضرت موسی و هارون هم از ذریۀ حضرت یعقوب‌اند.

 

اعطای نعمت و طلب مسئولیت

 

خداوند سبحان به هر کس نعمتی می‌دهد در مقابل مسئولیت خاصی از او طلب می‌کند. هدایت‌یافتگان به شکرانۀ این موهبت از مجرمین هیچ حمایتی ندارند:

«رَبِّ بِما أَنْعَمْتَ عَلَيَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهِيراً لِلْمُجْرِمِينَ»[1]

«پروردگارا! به خاطر (قدرت و) نعمتى كه بر من ارزانى داشتى، پس هرگز پشتيبان تبهكاران نخواهم بود.» شکر عملی نعمت این است که هرگز از گنه‌کاران حمایت نشود.

 

«أُولئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ»

 

هبۀ بی‌دلیل خدای سبحان

 

مفسری معتقد است:«أولئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ» دلالت بر هبۀ بی‌دلیل خداوند دارد؛ البته برای جریان آن هبه، شکر لازم است؛ به این معنا که نعمت اولیه، بی‌دلیل است؛ اما تداوم نعمات، شکر خاصی را لازم دارد. ادریس، هبۀ خداوند به حضرت آدم بود و حضرت ابراهیم به‌عنوان هبه به حضرت نوح داده شد. اسحاق و یعقوب، هبه‌ای از ناحیۀ خداوند به حضرت ابراهیم بودند. بعضی از مفسرین، اسماعیل را نیز هبۀ به حضرت ابراهیم می‌دانند. حضرت عیسی هم هبه‌ای به حضرت یعقوب بود. تمامی این بزرگان در ذلت و خضوع در مقابل رب‌العالمین مشترک بودند.

مفسری معتقد است خدای سبحان به‌عنوان منعم و نعمت‌بخش با ذکر اسم اعظم «اللّه»، جمال و جلال خود را به آنان هبه کرده است.

 

انتقال کرامت از طریق فرزند دختر

 

از این آیه مشخص می‌شود که فرزندان دختری هم از کرامت و عنایت خاصی بهره‌مند می‌شوند؛ زیرا در این آیه حضرت عیسی در زمرۀ ذریۀ حضرت ابراهیم و اسماعیل و یعقوب ذکر شد؛ حضرت عیسی از نسل هارون است؛ هارون هم از نوادگان حضرت یعقوب. حضرت مریم گرچه در زمرۀ پیامبران نبود؛ اما در زمرۀ «أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ» نام برده شده داشت.

 

«وَ مِمَّنْ هَدَيْنا وَ اجْتَبَيْنا»

 

انواع هدایت الهی

 

خداوند دو نوع هدایت دارد:

۱.  هدایت فطری که همۀ مخلوقات از این هدایت برخوردارند:« هُدىً لِلنَّاسِ»[2]« هدایتگر مردم»؛

۲ . هدایت پاداشی، فقط مخصوص کسانی است که به انبیا ایمان بیاورند و با آنان همراه شوند.

 

«إِذا تُتْلى‌ عَلَيْهِمْ آياتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ بُكِيًّا»

 

تسلیم و خضوع تام در برابر خدای سبحان

 

این انبیا هنگامی که آیات حق بر آنان خوانده می‌شود سجدۀ شکر و گریۀ شوق دارند. به تعبیر دیگر از آثار رحمت الهی، نشاط دائم در زندگی آنان است. بعضی گویند:«منظور از سجده، تسلیم محض در مقابل خداوند سبحان است و گریه از خضوع تام در مقابل آیات حق حکایت می‌کند.»

مرحوم علامه معتقد است علامت هدایت‌یافتگان این است که نهایت خضوع و خشوع در زندگی آنان نمایان است و هر چیزی که آنان را به یاد خدا می‌اندازد موجب خضوع و خشوع آن‌ها می‌شود.

این گروه از همۀ نعمت‌های دینی و دنیوی خداوند بهره‌مند بودند و  این امور در این عالم برای آنان لذت‌بخش بود. آنان تحت نعمت و کفالت خداوند قرار داشتند و به توفیقاتی دست یافتند.

مفسری گوید:«این گروه هر زمان با قوانین الهی آشنا می‌شدند؛ در مقابل آن قانون تسلیم بودند و هیچ‌گونه اعتراض باطنی نداشتند.»

برخی معتقدند: «خَرُّوا» یعنی در آستان بندگی حق سر فرو آوردن و «سُجَّداً»  یعنی تسلیم در برابر مقدرات الهی و «بُكِيًّا» آتش محبت است که چنان درون آنان را ذوب کرد که از شوق خداوند اشک از چشمان آنان جاری بود.

 

رقت قلب؛ اولین درجۀ محبت

 

خداوند سبحان در این آیه به توصیف صاحبان نعمت می‌پردازد که دارای رقت قلب و اشک بودند؛ یعنی اولین درجۀ محبت، رقت قلب است؛ اما بالاتر از رقت قلب، خوشحالی به کلام حق است و بالاتر از این خوشحالی، سرور و شادی در هنگام حضور در مقابل مولاست و اینکه خود را در محضر متکلم ببیند. اصالتاً ساختار قلب، مرطوب بودن است که دارای انقلاب و اشک باشد، گرچه در اثر قساوت، خشک می‌شود.

یکی از مفسرین گوید:«رقت قلب از مهم‌ترین نعمات الهی است که به بنده هبه می‌شود و این رقت قلب با حضور در محضر خداوند ظهور پیدا می‌کند.»

در اثر خوف باطنی و خشیت، خضوع بر آنان حاکم می‌شود و  نگران رعایت نکردن ادب هستند. بکاء آنان، بکاء خشیت است.

تمام این نعمت داده‌شدگان در مقابل خداوند خضوع تام داشتند و نگران بودند که قدر الطاف حق را ندانند و رحمت حق به عذاب تبدیل شود؛ به همین جهت بکاء و تضرع داشتند.

 

حضور قلب؛ نتیجۀ نعمت و هدایت

 

با توجه به قسمت پایانی آیه، نتیجۀ نعمت و هدایت، آستان‌بوسی حضرت حق و حضور قلب در محضر مولاست. در تعبیر دیگر، گریۀ صاحبان نعمت، به‌علت مشاهدۀ عظمت خداوند است. مشاهدۀ عزت خداوند آنان را به سجده سوق می‌دهد و اشتیاق به ادامۀ حضور در محضر حق، آنان را  به بکاء و گریۀ در سجده رهنمون می‌شود.

مرحوم علامه طباطبایی می‌فرماید:این آیه هدف سوره مریم است که نعمت داده‌شدگان را معرفی می‌کند  که یکی از مهم‌ترین نعمت‌ها «خَرُّوا سُجَّداً وَ بُكِيًّا» است.

 

پیام آیه

 

گاه امکان دارد که در نسل خوبان نعمات جریان نداشته باشد. همیشه بدین گونه نیست که در ذریه و نسل بزرگان و خوبان عالم، خوبی جریان داشته باشد. قدرنشناسی ذریۀ خوبان به وضوح در آیه ملاحظه می‌شود.

نعمت‌ها با شکر باقی می‌ماند و ناشکری نعمات را سلب می‌کند.

 

بکاء ظاهری یا بکاء قلبی در هنگام قرائت قرآن

 

برخی طبق قسمت پایانی آیه می‌گویند:«انسان باید در هنگام تلاوت قران، بکاء ظاهری یا بکاء قلبی داشته باشد؛ یعنی شوق یا حزنی در هنگام قرائت از او دیده شود. «قرائت»ی که در باطن انسان اثرگذار باشد، موجب ارتقای او می‌شود. در روایات متعددی ذکر شده است که انسان در هنگام قرائت قرآن باید تباکی داشته باشد و در سجده نیز سر از خاک برندارد تا اشک از چشمان او جاری شود.

 

 

تاریخ جلسه: 1400/2/18 – جلسه بیست و چهارم

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] . سوره قصص، آیه 17

[2] . سوره بقره، آیه 185

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *