شناخت حضرت حجّت (عج) ـ بخش دوم

مقدمه

 

به لطف حضرت حق توفیق داریم که در مسیر معرفة الامام، به‌عنوان  یکی از مهم‌ترین واجبات زندگی‌مان، گام برداریم. باور داریم که آثار این امر واجب، در همۀ جنبه‌های زندگی ما خودنمایی می‌کند و بی‌توجهی به آن، موجب موانع، کدورت‌ها و تیرگی‌های فراوانی در زندگی ما می‌شود که وسعتش قابل ادراک نیست.

 

هدف خلقت

 

یکی از شاگردان امام باقر علیه‌السلام به محضر حضرت مشرّف می‌شود و می‌گوید، خداوند فرموده است:

«وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِين. اِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَلِذَٰلِكَ خَلَقَهُمْ»[1]

«مردم همواره  در اختلاف‌اند، مگر کسی که مورد رحمت خاص پروردگارت قرار گیرد و خدا آن ها را برای همین دلیل [ پذیرش رحمت] آفریده است.»

در این آیه، منظور از  «اِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ» چه کسانی هستند؟

امام باقر علیه‌السلام در پاسخ فرمود:

«هُمْ شِيعَتُنَا وَ لِرَحْمَتِهِ خَلَقَهُمْ وَ هُوَ قَوْلُهُ وَ لِذٰلِكَ خَلَقَهُمْ أی لِطَاعَةِ اَلْإِمَامِ»[2]

«آنها شیعیان ما هستند که خدا برای رحمت خود، خلقشان کرده است و منظور از  «لِذٰلِكَ خَلَقَهُمْ»؛ یعنی آن‌ها را برای اطاعت از امام، آفریده است.»

در واقع هدف خلقت، معرفت امام است و اطاعت از او، ره‌آورد این شناخت خواهد بود. اگر انسان از این معرفت و اطاعت بهره‌مند شود با هدف خلقت خود آشنا می‌شود، بهرۀ حقیقی از وجود را دریافت می‌کند و در این عالم به کمالات لازم واصل می‌شود.

معرفة‌الامام، مقدمۀ طاعة‌الامام است و جزو واجبات زندگی ماست. اطاعت بی‌معرفت، اطاعتی موقت و مقطعی است؛ اما اطاعت بر مبنای معرفت، مستمر و مداوم است. به میزانی که  این شناخت افزون شود، بهره‌مندیِ ما از عنایات خدای سبحان بیشتر می‌شود. در حقیقت، امام نیازمند شناخت ما نیست، بلکه ما به این شناخت و آثار آن در زندگی محتاجیم.

 

معرفةالامام موجب قوام دین

 

در سورۀ مبارکۀ بیّنه، معرفةالامام موجب قوام دین معرفی شده است. در ذیل آیۀ شریفۀ «ذلِکَ دینَ القَیِّمَة»[3] «اين است دين استوار.»،امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: «إنَّما هُوَ ذلِکَ دینُ القائِم»[4]«آن همان دین حضرت قائم عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه است.» ما ملزم هستیم متدیّن به دینی باشیم که امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه را بشناسیم. در واقع ملزم هستیم با روش و منش حضرت آشنا شویم.

 

سرمایه‌ای بی نظیر

 

در بعضی از روایات، از معرفة الامام، به «حکمت» تعبیر شده؛ همان حکمتی که در قرآن به عنوان «خیر کثیر» معرفی شده است. ابوبصیر از امام صادق علیه‌السلام از مقصود آیۀ «وَ مَن یُؤتِی الحِکمَة فَقَد اُوتِیَ خَیراً کَثیراً»[5] «به هر کس حکمت داده شد، خیر فراوان داده شده است.» سؤال می‌کند.

امام فرمود: «مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ وَ اجْتِنَابُ الْکَبَائِرِ الَّتِی أَوْجَبَ اللَّهُ عَلَیْهَا النَّارَ»[6] «مراد از حكمت، شناخت امام و دورى كردن از گناهان كبيره است، گناهانى كه خداوند كيفر آتش را براى آنها مقرّر داشته است.» معرفت امام سرمایه‌ای بی‌نظیر است؛ زیرا خیر کثیر را در زندگی انسان جاری می‌کند و او را از دیگر سرمایه‌ها بی‌نیاز می‌سازد.

در روایتی دیگر، امام باقر علیه‌السلام به نکته قابل تأملی اشاره می‌کند:

«وَ لاَ يُعْذَرُ اَلنَّاسُ حَتَّى يَعْرِفُوا إِمَامَهُم»[7]

«و مردم معذور نيستند از شناختن امام خود»

برای نشناختن امام، هیچ عذر و بهانه‌ای پذیرفته نیست. هیچ ناخوشی، مشکل و سختی نمی‌تواند مانع معرفت به امام باشد.

 

فضیلت معرفت

 

«فَمَن ماتَ وَ هُوَ عارِفٌ بِالإمامَة، لَم یَضُرُّهُ تَقَدَّمَ هَذَا الأمر أو تَأَخَّرَ  وَ كَانَ كَمَنْ هُوَ مَعَ اَلْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ»[8]

«پس کسی که بمیرد در حالی که عارف به امامش باشد، تقدّم یا تأخیر امر ظهور، آسیبی به او نمی‌زند و مانند کسی است که با قائم، در خیمۀ اوست.»

با توجه به فرمایش امام صادق علیه‌السلام، معرفت، ما را در فضای فرج قرار می‌دهد و دیگر، تعجیل یا تأخیر در ظهور برایمان فرقی ندارد. معرفت، در دیدگاه ما و زندگی ما نوعی فرج و گشایش ایجاد می‌کند. معرفت، ما را از زندان عالم ماده و اسارت در چارچوب مادیات رها می‌کند.

نقش معرفت در زندگی ما این است که در زمان غیبت هم، خود را در حضور امام می بینیم. در زمان غیبت هم، همۀ موجودیِ خودمان را به او منسوب می‌کنیم. در زمان غیبت هم، باور می‌کنیم با وساطت امام، از همۀ عطایای الهی برخوردار می‌شویم. گویا با تحقق معرفت، به نحوی زمان غیبت، برای ما زمان حضور می‌شود.

 

در خیمۀ امام

 

در پایان روایت می‌فرماید: اگر کسی معرفت نصیبش شود، گویا در خیمۀ امام زمان است. چه عبارت پر‌معنایی!

طبق این تشبیه، معرفت، انسان را ملتزم به اموری خاص می‌کند. تصور کنید کسی که در خیمۀ امام و در حضور امام باشد، چقدر آداب را رعایت می کند! مراقب است تا اسائۀ ادبی نکند، قول و فعل نامناسبی نداشته باشد و در انجام وظائفش دچار قصور و تقصیر نشود. از سوی دیگر، کسی که در خیمۀ امام و در کنار آن بزرگوار باشد از هر تشویش و اضطرابی به‌دور است. در محضر او جایی برای نگرانی نیست, زیرا او قطب عالم امکان است و وجود مقدسی است که به اذن حق می‌تواند در همۀ امور عالم تصرف کند و واسطۀ دریافت همۀ خیرات و برکات باشد.

 

ایام الله

 

قرآن می‌فرماید:

«وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَىٰ بِآيَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ»[9]

«و در حقيقت، موسى را با آيات خود فرستاديم [و به او فرموديم‌] كه قوم خود را از تاريكي‌ها به سوى روشنايى بيرون آور و روزهاى خدا را به آنان يادآورى كن.»

در تفسیر این آیه، امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید:«أَيَّامُ اَللَّهِ ثَلاَثَةٌ يَوْمُ اَلْقَائِمِ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِ وَ يَوْمُ اَلْمَوْتِ وَ يَوْمُ اَلْقِيَامَةِ»[10] «روزهایی که خدا در عالم بسیار جلوه‌گر است و مانعی برای تجلی او وجود ندارد، سه روز است:1.  زمان جلوه‌گری و حاکمیت امام عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه؛ 2.  زمان مرگ؛ 3.  روز قیامت.»

اگر می‌خواهید تصور درستی از زمان ظهور داشته باشید باید به وجه اشتراک این سه زمان توجه کنید: مرگ  زمانی است که از اسباب مادی رها و از این دنیا به عالمی دیگر منتقل می‌شویم. در قیامت نیز، خلایق در پیشگاه حضرت حق حاضر می‌شوند و همۀ امور واضح و آشکار است و هیچ امر پنهانی وجود ندارد. این دوران را در کنار «یوم القائم» در نظر بگیرید؛ متوجه این حقیقت می‌شوید که اصلاً روزگارِ جلوه‌گری امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه چه در زندگی فردی و چه در زندگی اجتماعیِ ما، روزگار خاصی است و با زمانی که در آن به سر می‌بریم، بسیار متفاوت است.

 

هجرت از تاریکی‌ها

 

زمان زندگی دنیایی ما زمانی تاریک و ظلمانی است؛ اما هر زمان که امام در زندگی فردی یا اجتماعی ما ظهور کند، دیگر «یَوم» است؛ یعنی هجرت تاریکی‌ها و حاکمیت نور  و روشنایی. هم‌اکنون به‌میزانی که معرفت ما به امام عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه افزون شود، در روز زندگی می‌کنیم، به دور از هر شبهه و ابهام. در یک کلام با معرفت امام، ظلمات و کدورت‌ها مرتفع می‌شود و با مفهوم حقیقی زندگی آشنا می‌شویم.

 

تلاش مداوم

 

اینکه از دوران ظهور به «روز» تعبیر شده، از تلاش دائم حکایت می‌کند:

«إنّ لَک فِی النّهارِ سَبحاً طَویلاً»[11]

«همانا تو در روز حركت و تلاشى طولانى دارى.»

کسی که در روز به سر می‌برد، به سوی خدا سیری سریع دارد، اوقاتش را به غفلت نمی‌گذراند، در انجام خیرات از دیگران سبقت می گیرد و شیوۀ زندگی‌اش با سایر بندگان متفاوت است.

 

آثار معرفت

 

ما خواستار معرفتی هستیم که آثارش در تمام عرصه‌های زندگی نمود داشته باشد؛ در روابط اجتماعی، در امور فردی، در عبادات و در اعتقادات؛ به این معنا که وقتی کسی معرفةالامام دارد، نمی‌تواند بی‌‌توحید باشد. معرفت، بدون یگانه دانستن حق، معرفت نیست. معرفت، بدون اعتقاد به رسالت، معرفت نیست. معرفت بدون قبول عالم دیگر و اعتقاد به معاد، معرفت نیست. معرفت باید در جزء جزء اعتقادات ما نشان داده شود.

ما به دنبال شناخت امامی نیستیم که صرفاً حلّال مشکلات ما و واسطه‌ای برای گشایش‌های زندگی ما باشد. ما امامی را می‌شناسیم که هر روز در زیارت آل یاسین عقاید حقۀ خود را به محضرش اظهار می‌کنیم و گویا این یادآوری روزانه موجب تلقین و در نهایت، تثبیت باورهای ماست و از سوی دیگر، امام عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه تصحیحِ اعقادات ما را به عهده مى‌گيرد.

 

جلودار

 

ما به دنبال شناخت امامی هستیم که با او زندگی کنیم، نه اينكه تنها در مقاطعى خاص، به يادش باشيم و به او اقتدا كنيم. در زیارت آل‌یاسین كه از لسان مبارك امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه است، حضرت به ما مى‌آموزد كه در کنار همۀ حالات او قرار گيريم و به همۀ اعمال او سلام دهيم: قیام، قعود، رکوع، سجود، تهلیل، تکبیر و … . گويا حضرت از ما مى‌خواهد كه حتى امور روزمرۀ زندگی خود را با او بگذرانيم.

در واقع، مى‌خواهيم به‌گونه‌اى آن بزرگوار را بشناسيم كه در همۀ امور زندگى او را جلودار خويش قرار دهيم. مى‌خواهيم هميشه و در همه حال، مأمومِ امام خود باشيم.

 

نقشى گسترده

 

در معرفی حضرت مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه از امام حسن عسکری علیه‌السلام، روایت عجیب و قابل تأملی نقل شده است:

«لَمّا وُلِدَ الصّاحِب، بَعَثَ اللّه عَزَّوَجَل مَلَکَین فَحَمَلاه إلی سُرادِقِ العَرش، حَتّی وَقَفَ بَینَ یَدَی‌اللّه عَزَّوَجَل. فَقالَ لَهُ: مَرحَباً بِک .بِکَ اُعطِی، بِکَ أعفو و بِکَ اُعَذِّب»[12]

«وقتی صاحب( امام زمان)  متولد شد، خداوند دو ملک فرستاد که او را تا سراپردۀ عرش بالا بردند، تا جایی که در محضر خدا در بالاترین رتبه قرار گرفت. سپس خدای تعالی فرمود: خوش آمدی.[از این پس] به واسطۀ تو عطا می‌کنم، به واسطۀ تو عفو می‌کنم و به واسطۀ تو عقوبت می‌کنم.»

عبارات پایانی روایت، حاکی از این است که خداوند، وجود مقدس امام عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه را مجرای تحقق اراده‌های خود قرار داده و برای او، در زندگی ما  نقش گسترده‌ای قائل شده است.

 

واسطۀعطایا

 

«بِکَ اُعطِی»: در این عبارت، جار و مجرور مقدم شده است و افادۀ حصر می‌کند؛ یعنی فقط به واسطۀ تو  عطا می‌کنم. بعد از به دنیا آمدنت، همۀ عطایای مادی و معنوی، ظاهری و باطنی، فقط به طفیل وجود تو، نصیب بندگانم می‌شود.

اگر سؤال بفرمایید، نقش سایر معصومین چیست؟ عرض می‌کنم:آن بزرگواران به حضرت ولىّ‌عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه سفارش ما را می‌کنند؛ اما تحقق ارادۀ الهی با وساطت امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه است.

 

واسطه عفو و عذاب

 

«بِکَ أعفو »: هر گناهی را  از هر بنده‌ای عفو کنم، به‌واسطۀ توست.

بعد از ولادت امام عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه هرکس در هر زمان و در هر مکان، مورد بخشش خدا گیرد، عفوش به جهت وجود مقدس امام صورت می‌گیرد؛ یعنی هر گاه در نماز شبتان می‌گویید: «إلهی العَفو»؛ پشت پرده‌اش این عبارت است: «إلهی بِالحُجَّة العَفو، بِالحُجَّة العَفو، بِالحُجَّة العَفو». «عفو»، یعنی «محو». اگر قرار باشد سیئات ما و منیّت ما محو شود، واسطه‌اش حضرت ولیّ‌عصر است. اگر قرار است رذایل اخلاقی ما محو شود، واسطه‌اش  حضرت ولیّ‌عصر است.

 

بی‌توجهی به امام و عقوبت!

 

«بِکَ اُعَذِّب»: هرکس با جلال من مواجه شود و عقوبتش کنم، به واسطۀ توست. همۀ عقوبت‌ها، به جهت ناديده گرفتن امام و بى‌توجهى به اوست. هر فردی با هر عذابی مواجه شود و از رحمت حق دور بماند؛ به‌دلیل پشت کردن به امام است. گرفتار شدن به جهلِ بيشتر يا تداوم معصيت، از مصاديق اين عقوبت‌هاست.

 

واسطۀ پاداش‌ها

 

در  روایت دیگری، در كنار اين عبارات، جمله اضافه‌اى ذكر شده است: «بِکَ اُثیب»: بندگان، به واسطۀ تو، پاداش دريافت مى‌كنند. گویا تا وساطت حضرت نباشد،عمل ما قابلیت پاداش را ندارد و مانند جسمی بی‌روح است.

اگر در  فضیلت برخی امور واجب یا مستحب، میزان پاداشی که در نظر گرفته شده است،  بسیار زیاد و فراتر از تصور ماست؛ به این دلیل است که خدای سبحان حضرت ولیّ‌عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه را واسطۀ فیض خود قرار داده است. خداوند از طریق وجودی کریم اجر بندگان را پرداخت می‌کند؛ پرداختی که در آن، گستردگی وجود خود را جلوه‌گر کند.

 

خورشيد پشت ابر

 

حضرت ولیّ‌عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه، نور خدا در زمین است و در دورۀ غیبت نیز، وجود مقدسش نورافشانی دارد؛ اما همچون خورشید پشت ابر. در توضیح این تمثیل، علامه مجلسی در بحارالانوار ، هشت وجه را ذکر کرده  است:

  1. در زمان غیبت، هر خیری به خلایق می‌رسد اعم از هدایت، برکت، رشد و کمال و…، از همان خورشیدی است که دیده نمى‌شود. وجود مقدس حضرت، دیده نمی‌شود؛ اما همچون خورشید پشت ابر، خیررسانی دارد.
  2. زمانی که آسمان ابری است، مردم منتظر آفتاب هستند و چشم انتظار کنار رفتن ابرها. مؤمنین خالص می‌دانند که بالاخره دورۀ غیبت به سر می‌آید؛ پس در عین حال که از برکات وجودی امام بهره‌مند می‌شوند، ظهور او را انتظار می‌کشند که افضل عبادات است.
  3. همانطور که در زمان ابری بودن آسمان، کسی منکر خورشید نیست، در دورۀ غیبت، گرچه امام دیده نمی‌شود، نباید هیچ صاحب عقلی، منکر وجود او باشد.
  4. گاهی لازم است هوا ابری باشد و وجود ابر، نافع‌تر از تابش مستقیم خورشید است. برای ما که در زمان غیبت به‌سر می‌بریم ،مصلحت در این است که از ارتباط با امام، به میزان محدودتری بهره‌مند شویم. حتی زندگی در دورۀ غیبت برای ما امتیاز محسوب می‌شود؛ زیرا امامی را که ندیده‌ایم، باور داریم: «اّلَّذینَ یُؤمِنُونَ بِالغَیب»[13]
  5. گاهی چشم، طاقت نور شدید خورشید را ندارد و با نگاه مستقیم به آن، نابینا می‌شود. بسیاری از ما، اگر زمان ظهور زندگی می‌کردیم، شاید جزو منکرین بودیم و چشم دلمان طاقت مشاهدۀ نور امام را نداشت. همانگونه که افراد زیادی كه در زمان معصومین زندگی می‌کردند، در مقابلِ امام خود ایستادند و حضرات معصومین را انکار کردند؛ ولی ما با زندگی در زمان غیبت، هم از این خطر مصون ماندیم، هم انتظار کشیدن برای ظهور، عبادت است و امتیازی خاص محسوب می‌شود.
  6. گاه در هوای ابری لحظه‌ای خورشید از پشت ابر بیرون می‌آید و به طور خاص جلوه‌گری می‌کند. آنانی که خیلی منتظر تابش بودند، همان یک لحظه کنار رفتن ابر و پیدا شدن خورشید را می‌بینند. کسانی که در زمان غیبت، به حضور حضرت حجت مشرف می‌شوند، عاشقانِ چشم‌انتظاری هستند که ابر غیبت برای آن‌ها کنار رفته و چشم‌شان به جمال دلربای امام خود روشن شده است.
  7. خورشيد بر همه‌كس و بر همه‌چیز می‌تابد و در هركدام از آن‌ها، اثر خاصى ايجاد مى‌كند. به تعبير ديگر  هر چيز با لسان حال و با زبان استعداد خود از آفتاب درخواستى دارد، مثلاً گیاه درخواست رویش دارد و خاک، درخواست تطهیر. امام در زمان غيبت، همچون خورشيد پشت ابر بر زندگى ما نورافشانى دارد و در عين حال، به زبان حال ما واقف است.

از امام خود چه مى‌خواهيد؟ قرب و وصالش را؟ توفيق يارى و نصرتش را؟ مى‌خواهيد واسطۀ به كمال رسيدنتان باشد يا فقط خواستار رفع گرفتارى‌ها و گشايش در امور مادى‌تان هستيد؟ حتى اگر درخواست‌هايتان را به زبان نياوريد، امام از تمنای دل شما و زبان حال شما خبر دارد؛ پس روی این سؤال تأمل کنید: از امام عصر چه می‌خواهید؟

  1. علامه مجلسی می‌فرماید: به اندازه‌ای که ما پرده‌ها را کنار بزنیم و شرایط را برای تابش آفتاب مهیّا کنیم، خانه‌هايمان روشن می‌شود؛ ما هم به میزانی که پرده‌های معصیت، جهالت و غفلت را کنار بزنیم، نور وجود امام به خانۀ دلمان نفوذ می‌کند و وجودمان را نورانی می‌سازد. مهم این است که خود را برای تابش نور خورشید آماده کنیم، موانع را برطرف نماییم و خواستار برقراری ارتباط با امام خویش باشیم. البته وجود مقدس امام، هیچ زمان لطفش را از ما دریغ نمی‌کند، همواره جلوه‌گر است و نورافشان. آن بزرگوار، در هر حال کرامت بی‌پایانش را به‌سوی زندگی ما روانه می‌کند، مهم این است که ما موانع را کنار بزنیم تا از الطاف او برخوردار شویم.

به محضر حضرت عرض می کنم:مولاجان! نپسندید در شمار کسانی باشیم که همیشه سرزمین وجودشان ابری است. تمنا داریم دعایمان کنید تا گاه و بیگاه آسمان دلمان آفتابی شود و شاهد جلوه‌گری وجود مقدستان باشیم.

 

تاریخ جلسه:1400/7/21 ـ جلسه 2

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1]. سوره هود، آیه  119

[2]. اصول کافی،ج١ ،ص 429

[3]. سوره بینه، آیه ۵

[4]. بحارالأنوار، ج۲۳ ، ص ۳۷۰

[5]. سوره بقره، آیه 263

[6]. الکافی، ج ۲، ص ۲۸۴

[7]. بحارالانوار، ج23 ، ص 88

[8]. اعلام الدین، ج ١، ص۴۵٩

[9]. سوره ابراهیم، آیه5

[10]. بحار الأنوار ، ج51، ص۴۵

[11]. سوره مزمل، آیه7

[12]. اثبات‌الوصیه، ص260

[13]. سوره بقره، آیه3

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فهرست مطالب

مطالب مرتبط