ضرورت معرفت
در این کلاس برآنیم که دورۀ زندگی جاهلیت را پشت سر بگذاریم و با معرفت امام، زندگی دیگری را آغاز کنیم.
شاید برای شما «زندگی جاهلیت» تعبیر عجیبی باشد. شاید بفرمایید: ما مرگ جاهلیت را شنیده بودیم؛ اما زندگی جاهلیت را، نه!
«مَن ماتَ وَ لَم یَعرِف إمامَه ماتَ میتَةً جاهِلیّة»[1]
«هر کس بميرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلى مرده است.»
از آنجایی که مرگ افراد، ادامۀ زندگی آنهاست، پس هر فردی که با مرگ جاهلیت از دنیا میرود؛ زندگی جاهلی داشته است.
امام عصر عجلاللهتعالیفرجه، «مُجَلّی الظُّلمَة» است. معرفت او، تاریکی های جهل را کنار میزند و ما را از زندگی و مرگ جاهلیت دور نگه میدارد.
مرگ جاهلیت
شخصی از امام صادق علیهالسلام پرسید: آیا کسی که امام زمانش را نشناسد، مرگ جاهلیت دارد؟ حضرت پاسخ دادند: بله. سؤالکننده توضیح خواست. حضرت فرمود: «جاهِلیّةَ کُفرٍ وَ نِفاقٍ وَ ضَلال»[2] «جاهلیت، کفر و نفاق و گمراهی است.»
به نظر بنده،امام صادق علیهالسلام، به نکتۀ بسیار قابل تأمل و جالبی اشاره فرمود:
اگر کسی امام خود را نشناسد: 1. خدا را به عنوان منعم نمیشناسند و نعمات او را نادیده می گیرد.(کفر)؛ ٢. علیالظاهر مؤمن است؛ اما در واقع منافق است.(نفاق)؛ ٣. در جادۀ بندگی قرار ندارد. راه را گم کرده است و در بیراهه پیش می رود.(ضلال). توجه به این معنا، موجب میشود بیش از پیش، ضرورت معرفت را احساس کنیم.
طعم زندگی
چشیدن طعم شیرین زندگی، از طریق وجود امام است. امام صادق علیهالسلام مىفرمايد:
«فَمَن عَرَفَ مِن اُمَّةِ مُحمّد صَلّی اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِه واجِبَ حَقّ إمامِه وَجَدَ طَعمَ حَلاوَةِ ایمانِه وَ عَلِمَ فَضلَ طَلاوَةِ إسلامِه.»[3]
«هر کس از امت محمد صلىاللهعليهوآله حقّ واجب امام را شناخت (و دانست كه در مقابل امامش چه وظيفهاى دارد)، طعم شيرين ايمانش را مىچشد و شكوه و برتری مسلمان بودنش را مىيابد.»
بزرگترین وظیفۀ ما در قبال امام، كسب معرفت اوست.کسی که حق او را بشناسد و به وظیفۀ خود عمل کند، شامل نویدهای این روایت میشود:
- طعم شیرینیِ اعتقاداتش را و حلاوتِ باور به ولایت اهل بیت را احساس میکند؛
- به برترى و زیبایی مسلمان بودنش واقف میشود.
چنين شخصی دچار بحران هويت نمىشود و مانند كسانى كه خود را گم كردهاند، از هر طريقى به خودنمايى و جلوهگرى نمىپردازد. در واقع، شناخت امام، ما را با جایگاه ارزشمند و متعالیمان آشنا میسازد و شکوه ایمان و اسلام را برای ما جلوهگر میکند.
شرط قبول اعمال
امام صادق عليهالسلام در ادامۀ روایت قبل میفرماید:
«لا یَقبَلُ الله أعمالَ العِباد إلّا بِمَعرِفَتِه»
«خدای سبحان از هیچ بندهای، هیچ عملی را بدون معرفت امام قبول نمیکند.»
شناخت امام، عنصر اصلی همۀ اعمال خیر است؛ به همین جهت، وقتی امام را به عنوان ولیّ خود در زندگی بشناسیم، عملمان پذیرفته میشود، همان گونه که در زیارت امام عصر عجلاللهتعالیفرجه، خطاب به حضرت می گوییم: «أشهَدُ أنَّ بِوِلایَتِکَ تُقبَلُ الأعمال»[4]« گواهی میدهم که عملها با ولايت تو پذيرفته میشوند.»
در عرف ما بسیار رایج است که وقتی کسی کار خیری را انجام میدهد، میگوییم: «قبول باشد.» . در پسِ هر دعای «قبول باشد» ، باید به خودمان یادآوری کنیم که قبولیِ عمل با معرفةالامام است.
هنگامی که میخواهیم به نماز بایستیم، باید باور کنیم در عالَم، نماز حقیقی را امام زمان عجلاللهتعالیفرجه اقامه میکند. در آغاز نماز باید توجه داشته باشیم که او جلودار این عمل خیر ماست. در پایان نماز نیز ، بدانیم قبول عمل ما، مشروط به امضا و مهر تأیید اوست. در حین نماز نیز، باید باور داشته باشیم که حضور قلب به واسطۀ امام محقق میشود؛ بنابراین باید در عالم معنا، پشت سر امام حاضر شویم تا بتوانیم حضورِ در برابر خدا را ادراک کنیم.
طی این مرحله بی همرهی خضر مکن
ظلمات است، بترس از خطر گمراهی
توفیق انجام هر کار خیر، اصل خیر، آغاز خیر و جزء جزء خیر، با وساطت امام نصیب انسان میشود. در واقع، بدون شناخت امام، اعمال ما همچون کالایی تقلبی است و شایستگی عرضه شدن به محضر مولا را ندارد. عملی قابلیت عرضه شدن به خدا را دارد که روح معرفةالامام در آن جریان داشته باشد.
حسنه چیست؟
امام صادق علیهالسلام میفرماید: حسنه، شناخت امام و اطاعت از اوست.
خدای سبحان میفرماید:
«مَن جاءَ بِالحَسَنَة فَلَهُ خَیرٌ مِنها وَ هُم مِن فَزَعٍ یَومَئِذٍ آمِنُون»[5]
«هرکس حسنه را با خودش بیاورد [در قیامت] بهتر از آن نصیبش می شود. و آنان از وحشت آن روز در امان هستند.»
امام صادق علیهالسلام در ذیل این آیه می فرماید:
«هَل تَدری ما الحَسَنَةُ الّتِی عَناها اللّه تَعالی فِی هَذه الآیَة؟ هِیَ وَاللّه مَعرِفَةُ الإمام وَ طاعَتُه»[6]
«میدانی حسنهای که خدای تعالی در این آیه قصد کرده است، چیست؟ به خداوند قسم، حسنه، شناخت امام و اطاعت از اوست.»
«حسنه»، همان گوهر ارزشمندی است که در دعاهای متعدد آن را طلب میکنیم. هرگاه میگوییم: «رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنیا حَسَنَة»، یعنی خدایا ما را در دنیا امامشناس کن. «وَ فِی الآخِرَةِ حَسَنَة» ، یعنی در قیامت، در روزی که همه خلایق پراکنده و متفرقاند، آن زمان هم امام خود را بشناسیم و گِرد وجود مقدس او جمع شویم.
در سوره نمل، فرمود:«مَن جاءَ بالحَسَنَة، فَلَهُ خَیرٌ مِنها»[7]« اگر کسی حسنه را با خودش از این عالم به عالم ديگر منتقل كند، بهتر از آن نصيبش مى شود.» کسی که در اين دنيا معرفت داشته باشد، در قيامت از شفاعت بهرهمند مىشود. کسی كه اينجا معرفت دارد، در قيامت هیچ نگرانی نخواهد داشت، کمااینکه در این عالم هم نگرانی و اضطراب نداشت. اعتقاد به امامى كه مىتواند به اذن خداوند، در همۀ امور عالم تصرف داشته باشد، انسان را از هر دغدغه و هراسى دور مىكند.
بار دیگر يادآورى مىكنم: معرفةالامام همان حسنهای است که ما، آگاهانه یا ناآگاهانه، دائماً در دعاهاى خود درخواست میکنیم و حسنه، چيزى است كه موجب حُسن مىشود و آب و رنگ زندگى ما را تغيير مىدهد.
در جستجوی امام
پس از شهادت امام باقر علیهالسلام، فردی به نام یعقوببنشعیب خدمت امام صادق علیهالسلام رسید و عرض کرد:«پس از اینکه امامی از دنیا می رود، مردم باید برای شناخت امام بعدی چه کنند؟» حضرت فرمود:«یَخرُجُونَ فِی الطَّلَب، فَإنَّهُم لا یَزالُون فِی عُذرٍ مادامُوا فِی الطَّلَب»[8]؛ «جستجو کنند و به دنبال امام بعدی بگردن تا زمانی که در جستجو هستند، عذر آنها موجه است.»
سؤال کننده میگوید:«آیا همۀ مردم باید امام را جستجو کنند یا گروهی طالب او باشند،کافی است؟»
امام صادق علیهالسلام، در پاسخ این آیه را تلاوت فرمود:
«فَلَولا نَفَرَ مِن کُلِّ فِرقَةٍ مِنهُم طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهوا فِی الدّین وَ لِیُنذِروا قَومهم إذا رَجَعوا إلَیهِم»[9]
«چرا از هر گروهی از آنان، طایفهای کوچ نمیکنند تا در دین (و معارف و احکام اسلام) آگاهی یابند و به هنگام بازگشت به سوی قوم خود، آنها را بیم دهند؟! »
بنابراین فرمایش، باید گروهی از مردم برای طلب امام خارج شوند، او را جستجو کنند و به دنبالش بگردند. ما در زمان امامی زندگی میکنیم که ختم اوصیاء است و یقین داریم بعد از او امام دیگری نیست؛ اما هنوز به او دست پیدا نکردهایم، وظیفۀ ما آن است که از هر طریقی که امکان دستیابی به او هست در جستجویش باشیم و در پی شناخت روز افزون حضرتش برآییم. متأسفانه اکثریت جامعه نسبت به وجود مقدس امام بیتوجه و بیتفاوتاند. اکثریت جامعه وجود امام را باور ندارند.
معرفت امام، وظیفهای است که بر عهدۀ یک دسته از افراد گذاشته شده است. گروهی باید با همۀ وجودشان در جهت معرفت امام گام بردارند و او را طلب کنند، به میزان محدودی از شناخت هم قانع نباشند، بلکه روز به روز معرفت خود را توسعه دهند. پس از منتفع شدن این افراد، دیگران هم از رشحات معرفت آنها بهرهمند میشوند.
وظیفۀ ماست که از یک سو در پی شناخت امام باشیم و از سوی دیگر به هر نحو ممکن، او را به دیگران بشناسانیم:«لِیُنذِروا قَومَهُم إذا رَجَعوا إلَیهِم»
در دعای ندبه، همۀ ما خود را به عنوان مشتاقان امام زمان عجلاللهتعالیفرجه معرفی میکنیم:
«اللّهُمَّ وَ نَحنُ عَبیدُک التّائِقُونَ إلی وَلیِّک»
«خدایا ما بندگان تو هستیم، بندگانی که مشتاق ولی تو هستند.»
اشتیاقی بیپایان
با اشتیاقی پایانناپذیر، اشتیاقی دنبالهدار، اشتیاقی که موجب افزایش عشق میشود و اشتیاقی که ما را از ظلمات زندگی خارج میکند در جستجوی امام زمان هستیم.
مگر نه اینکه:«اللّه وَلیُّ الّذینَ آمَنوا یُخرِجُهُم مِنَ الظّلماتِ إلی النّور»[10]«خداوند دوست و سرپرست مؤمنان است، آنها را از تاريكىها (ى گوناگون) بيرون و به سوى نور مىبرد.»
خدای سبحان ولایت مؤمنین را به عهده گرفته است و آنها را از ظلمات خارج میکند و به سوی نور میبرد. امام عصر عجلاللهتعالیفرجه، ولیّ خداست و با وساطت او، این امر برای مؤمنین محقق میشود. هر چه نسبت به حضرت شوق بیشتری داشته باشیم، بیش از پیش از ظلمات خارج میشویم، امام خود را بهتر میشناسیم و او را در زندگی خود به گونهای درخشانتر مییابیم.
ای دل اگر فراق او و آتش اشتیاق او
در تو اثر نمی کند، تو نه دلی، که آهنی
دینداری زیبا
شاید در نظر برخی، شناخت امام عصر عجلاللهتعالیفرجه ضرورت نداشته باشد و معتقد باشند، همین مقدار که واجبات و محرمات را رعایت میکنیم، نماز میخوانیم، روزه میگیریم، دستی در امور خیر داریم، کافی است و اگر امام را نشناختیم، به مسلمانی ما آسیبی وارد نمیشود!
در پاسخ این افراد، با ذکر حدیثی، به یکی از نقشهای حضرت ولیّعصر عجلاللهتعالیفرجه اشاره میکنم.
از علیبنموسیالرضا علیهالسلام روایتی نقل شده است:
«مَن أحَبَّ أن یَلقَی اللّه وَ قَد کَمُلَ ایمانُه وَ حَسُنَ إسلامُه، فَلیَتَوَلَّ الحُجَّة صاحِبَ الزَّمان»[11]
«هر کس میخواهد( هنگام مرگ) در حالی خدا را ملاقات کند که ایمانی کامل و اسلامی زیبا داشته باشد، باید تحت ولایت صاحبالزمان باشد.»
نقش امام در زندگی ما آن است که ایمانمان را کامل و اسلاممان را زیبا میکند. آن حضرت نمیگذارد ناقصالایمان بمانیم و مسلمانی ما چهرهای نازیبا و پُردافعه داشته باشد.
برای توضیح بیشتر عرض میکنم:گاهی مسلمانی را میبینید که دروغ میگوید و یا غیبت میکند، یا مسلمان دیگری ظلم میکند یا دیگری یاوهگو است، یا مسلمانی دیگر کسل و بینشاط است، مسلمانی دیگر، عاجز و ناتوان است،چنین افرادی اسلام زیبایی از خود به نمایش نمیگذارند و چه بسا موجب دینگریزی بسیاری از افراد میشوند. بهعکس،گاه مسلمانی را میبینیم که هر چه خوبی و فضیلت است، در وجودش نمایان است، گرچه معصوم نیست؛ ولی عیوبش حداقل است و آنچه از او جلوهگر میشود، حُسن و نیکی است، چنین شخصی تحت ولایت امام عصر عجلاللهتعالیفرجه قرار گرفته است که اسلامش زیباست: «حَسُنَ إسلامُه». دینداری او جذّاب است؛ زیرا اسلامش را به گونهای زیبا در اعمال، رفتار و گفتارش به نمایش گذاشته است.
ایمان کامل
کسی که امامشناس باشد، با حضرت ارتباط برقرار کند و تحت ولایت امام، زندگی را سپری کند، از توجهات و عنایات حضرت برخوردار میشود، امام عصر عجلاللهتعالیفرجه او را یاری میکند و نمیگذارد ناقصالایمان بماند.
گِلی خوشبوی در حمام، روزی
رسید از دست محبوبی به دستم
بدو گفتم که مُشکی یا عبیری
که از بوی دل آویز تو مستم
بگفتا من گِلی ناچیز بودم
ولیکن مدتی با گُل نشستم
کمال همنشین در من اثر کرد
وگرنه من همان خاکم که هستم
کسی که در معیت امام و تحت سیطرۀ او زندگی کند، گِل وجودش که در کنار گُل قرار گرفته است، معطر میشود. آن وجود کامل، نقصهای ما را مرتفع و ضعف اعتقادات را جبران میکند: «کَمُلَ ایمانُه»
اگر پس از شناخت امام، هنوز در نواقص خود ماندهایم و اسلامی حداقلی و بدون جاذبه داریم، هنوز حضرت را به عنوان «ولیّ»نپذیرفتهایم و زیر چتر ولایت او زندگی نمیکنیم. همۀ ما خواهان ایمانی کامل هستیم و به عنوان امری ضروری، میخواهیم هنگام مرگ دینمان کامل باشد و در شمار بهترین مسلمانان از دنیا برویم. رمز رسیدن به این آرزو، زندگی کردن تحت سیطرۀ ولایت و امامت است.
بهترین سرپرست
در جامعه، شاهد این واقعیت هستیم که وقتی خانوادهای، از بزرگتر خوبی بهرهمند است از بسیاری خانوادههای دیگر متمایز است. بزرگتر عاقل و مدبر در رشد و کمال افراد نقش بسزایی دارد و نمیگذارد کسی ناقص بماند، نمیگذارد کسی با اخلاقیات نازیبا زندگی کند، نمی گذارد زیر دستانش با هم درگیر شوند و…
ما بزرگتری داریم که بهترین سرپرست است، «ولیّ»کامل است. بزرگتری که اگر ولایتش در زندگی ما جاری باشد، نمیگذارد ناقص بمانیم. در اوج مهر و محبت، همۀ اقدامات لازم را برای رشد و کمال ما انجام میدهد، ایمانمان را كامل و اسلاممان را نيكو مىكند و اجازه نمىدهد ديندارانى منفور و بدون جاذبه باشيم.
پیرایش و فزونی عمل
در زیارت امام زمان عجلاللهتعالیفرجه، خطاب به حضرت مىگوييم:
«أشهَدُ أَنَّ بِوِلایَتِک… تُزَکّی الأفعال»[12]
«شهادت میدهم که با ولیت تو، افعال پیراسته میشوند.»
زکات به دو معناست:1. پاكى و پيرايش؛ 2. رشد و افزونى. در معنای اول، نقش امام در زندگى ما پيرايش اعمال ماست. بسياری از كارهاى نيك ما خواسته يا ناخواسته با عيوبى همراه است و در كنار فضائلمان، رذائلى به چشم مىخورد. برای مثال، خيررسانى و لطفمان به ديگران، همراه با توقع يا منت است، اين امر نازیبا که مانند خاری در کنار گل است، باید از فضيلتهای ما جدا شود. نقش امام، تزكيه و پيرايش اعمال ماست، اگر تحت ولايت او باشيم، حضرت اجازه نمىدهد نقيصه و زشتى در كنار اعمال ما باقى بماند.
با توجه به این اصل که فعل از فاعل جدا نیست؛ وقتی افعال انسان از بدی جدا شود، به این معناست که خود او از بدی، جدا و جامع همۀ خوبیها میشود. با ولایت امام، اعمالمان پیرایش میشود و دیگر آسیب و خطری در جهت حبط عمل، تهدیدمان نمیکند.
اگر زکات را به معنی رشد در نظر بگیریم؛ یعنی اعمال ما بهواسطۀ ولایت امام رشد میکند و بارور میشود. اگر بذر عمل ما در مزرعۀ ولایت باشد و تحت نظر «ولیّ»، دیگر اندکمان اندک نمیماند. امام هم کیفیت عمل ما را مورد توجه قرار میدهد، هم کمیت آن را؛ کیفیت آن را به سطحی میرساند که قابل عرضه به محضر مولا میشود و کمیت آن را هم افزون میکند.
حکایت ما با امام، همچون کودکی است که میخواهد باری سنگین را بردارد؛ اما بهجهت ناتوانی، از عهدۀ این کار بر نمیآید، بزرگتر او به کمک میآید تا توان او برای حمل بار افزون شود. در واقع، آن بزرگتر بار را جابجا میکند؛ ولی کودک را هم به کار میگیرد تا به او بها داده باشد.
حفظ اعمال
یکی از دغدغههای بزرگ ما این است که اعمال ما برای ما محفوظ نماند . نگرانیم که سرمایهها و موجودیمان در این دنیا از از دست برود و به عالم دیگر منتقل نشود، یا اینکه از جهت کمیت یا کیفیت، آنقدر بیمقدار باشد که قابلیت عرضه شدن به محضر حق را نداشته باشد، از حبط اعمال خویش واهمه داریم.
این دغدغهها هنگامی بر ما عارض میشود که بدون بزرگتر باشیم؛ اما با جاریشدن ولایت امام در زندگی، اعمال ما از لحاظ کمّی و کیفی رشد میکند، هم زیاد میشود، هم کامل.
وقتی بزرگتری مهربان، دلسوز، توانا، حکیم و بصیر داریم، جایی برای ترس وجود ندارد. او نمیگذارد اندک ما اندک بماند، نازیبائیها در کنار فضائلمان ماندگار باشد و موجودیمان آسیب ببیند:«بِوِلایَتِک تُزَکّی الأفعال»
در محضر امام
نکتهای را به خودم و شما یادآوری میکنم: عبارت «بِوِلایَتِک»، حاکی از این است که در تمام زندگی، خود را در حضور امام ببینیم. باور کنیم هر خیری که به ما میرسد، هر اصلاحی که برای ما صورت میگیرد و هر عملی که از ما قبول میشود، به طفیل وجود اوست.
برای یکایک ما مهم است که خوبان،دعا گویمان باشند. اگر از معرفت و محبت امام برخوردار باشیم، به ریسمان ولایت او چنگ بزنیم و امامتش را بپذیریم، مشمول دعای معصوم میشویم .
امام سجاد علیهالسلام در دعای روز عرفه خود، ما را دعا میکند:
«اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَى أَوْلِيَائِهِمُ الْمُعْتَرِفِينَ بِمَقَامِهِمُ ، الْمُتَّبِعِينَ مَنْهَجَهُمُ ، الْمُقْتَفِينَ آثَارَهُمُ ، الْمُسْتَمْسِكِينَ بِعُرْوَتِهِمُ ، الْمُتَمَسِّكِينَ بِوِلَايَتِهِمُ ، الْمُؤْتَمِّينَ بِإِمَامَتِهِمُ»[13]
«خدایا! بر دوستان محمّد و آل محمّد درود فرست، دوستانی که به مقامشان اقرار دارند، پیرو راهشان هستند، دنبالهرو آثارشان میباشند، چنگزنندۀ به دستگیره محکم و استوارشان هستند، به ولایتشان تمسّک دارند، به امامتشان اقتدا میکنند.»
امام سجاد علیهالسلام از خدا طلب درود میکند برای کسانی که به امامشان تمسک دارند، کسانی که ریسمان ولایت را محکم گرفتهاند، آنقدر محکم که تحت هیچ شرایطی از دستشان رها نشود و سقوط نکنند.
اگر میخواهیم دعای امام سجاد علیهالسلام شامل حالمان شود باید به امام خود متصل شویم، آنقدر به او نزدیک باشیم که هیچ چیز نتواند بین ما و امام ذرهای فاصله بیاندازد. مگر میشود بهترین خلایق، در روز عرفه، که بهترین روز برای نیایش است، برای کسی دعا کند و درخواستش اجابت نشود ؟!
اگر جزو متمسکین نباشیم و جلوداری امام را در زندگی خود نپذیریم، مشمول این دعا نخواهیم شد و درود خدا را دریافت نمیکنیم. اگر ولایت امام را بپذیریم، زندگی ما آب و رنگ دیگری میگیرد و اگر خود را از این ولایت محروم کنیم، بیشترین ظلم را به خود روا داشتهایم. البته با وجود همۀ ظلمها، از محضر مولای مهربانمان اجازه میگیریم تا سر راهش بنشینیم و عرض کنیم:
آقاجان!
تا که از جانب معشوق نباشد کششی
کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد
البته میدانیم شما برای همه، کشش را ایجاد کردهاید، شما جذب حداکثری دارید، این ما هستیم که غرق دنیاطلبی و روزمرگی شدهایم و در میان مشغلههای زندگی، امام خود را فراموش کردهایم. عاجزانه از شما درخواست میکنیم دعایمان کنید تا در شمار اولیا و دوستان شما باشیم و به گونهای به ولایت تمسک داشته باشیم که آثارش در جای جای زندگیمان جلوهگر شود.
تاریخ جلسه:1400/8/5 ـ جلسه 3
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1]. مستدرك الوسائل ،ج 18 ، ص 187
[2]. اصول كافي، ج 1، ص 377
[3]. دانشنامه امام مهدی، ج ٢، ص ٢٤
[4]. مفاتیح الجنان، زیارت حضرت ولیعصر
[5]. سورۀ نمل، آیه 89
[6]. دانشنامۀ امام مهدی، ج 2، ص 50
[7]. سوره نمل، آیه 89
[8]. الإمامه والتبصره، ابن بابویه، ص 84
[9]. سوره توبه، آیه 122
[10]. سوره بقره، آیه 257
[11]. مکیال المکارم عربی. ج ١. ص ۵٠٢
[12]. مفاتیحالجنان، زیارت حضرت ولیعصر
[13]. دعای عرفه، صحیفه سجادیه