شناخت حضرت حجّت (عج) ـ بخش پنجم

مقدمه

 

در کلاس امام زمان شناسی، قرارمان بر این است که به حول و قوّۀ الهی، پرده‌های غفلت و جهالت را کنار بزنیم تا نور ولایت ولی‌عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه بیش از پیش بر وجود ما بتابد و زندگی‌مان تحت ولایت حضرت ادامه یابد.

 

رمز رستگاری

 

بر این باوریم که رمز دست‌یابی به همۀ کمالات، پذیرش ولایت معصوم است. هرچقدر پیوست ما به امام عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه افزون شود، حاکمیت فوز و فلاح در زندگی ما بیشتر می‌شود.

سند این گفتار، عبارتی از زیارت جامعۀ كبيره است:

«فازَ الفائِزونَ بِوِلایتکُم»

«همۀ کسانی که رستگار شدند، با ولایت شما به رستگاری رسیدند.»

همۀ موفقیت‌های دنیوی و اخروی، مستلزم معرفت امام و پیوند با اوست. به لطف حضرت حق، به ما اجازۀ کسب معرفت، اظهار محبت و بیعت با کامل‌ترین مخلوق خدای سبحان داده شده است. اگر خودمان موجب محرومیت خویش شویم، به زندگی‌مان خسارتی جبران ناشدنی وارد می‌کنیم و از سوی دیگر، اگر این موقعیت را قدر بدانیم و از این امتیاز حُسن استفاده را داشته باشیم، سالک به‌سوی حق می‌شویم:«بِکُم یُسلکُ إلی الرَّضوان»

قطعاً  کسی که با وساطت امام سِیر صحیحی دارد، از نهایت حُسن‌عاقبت بهره‌مند می‌شود. اگر باور کنیم که همۀ کمالات متصوّر در زندگی، با وساطت امام نصیب‌مان می‌شود، قطعاً در میزان معرفت و اظهار محبت و پیوست به حضرت، تجدید نظر می‌کنیم.

 

بزرگداشت امام

 

خدای سبحان می‌فرماید:

«وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ»[1]

«و هر كس شعائر خدا را گرامى بدارد، پس اين از تقواى دل‌هاست.»

صاحب کتاب مکیال المکارم می‌فرماید:«منظور از شعائرالله، هرچیزی است که با خدای سبحان نسبت خاصی داشته باشد.»

«شعیره»، به جهت منسوب بودنش به خداوند، حرمت خاصی دارد. در میان مکان‌ها، مساجد و در میان زمان‌ها، روزها و شب‌های مقدس، شعیره‌اند.

بر این باوریم که  وجود مقدس حضرت ولی‌عصر عجل‌الله‌تعالى‌فرجه از مصادیق اتمّ شعائر‌الله محسوب می‌شود؛ زیرا حضرت، همچون دیگر معصومین، خلیفة‌الرحمن و جلوۀ کاملۀ خدای سبحان است. به جهت برتری و رفعت مقام امام در قبال حضرت وظایف متعددی داریم که یکی از آن‌ها بزرگداشت او و نسبت عظمت دادن به اوست.

باید در مقابل عظمت امام، سر تعظیم فرود آوریم، بزرگیِ او را باور کنیم و هر زمان که به حضرت سلام می‌دهیم، توجه داشته باشیم خدا توفیق برقراری ارتباط با نفر اول عالم را نصیب‌مان کرده است.

باید عظمت آن وجود مقدس به قلب ما نفوذ کند و رابطۀ ما با حضرت، نسبت به رابطه‌ای که با دیگر خلایق داریم، بسیار متفاوت باشد. نکند خدای ناکرده، عظمت امام را درک نکنیم، در مقابل او تواضع نداشته باشیم و هنگام سلام دادن و ارتباط برقرار کردن با او، منقلب نشویم.

«فَإنّها مِن تَقوی القُلوب»:کسی که امام را  به‌عنوان شعیره  تعظیم کند باطنش از معصیت دور می‌ماند و لایه‌های درونی او پیرایش شده است.

 

بیعت با امام

 

وظیفۀ دیگرما در قبال حضرت  بیعت با اوست. پیامبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌و‌آله مى‌فرمايد:

«مَن ماتَ وَ لَیسَ فِی عُنُقِه لِإمام المُسلِمین بَیعَةٌ فَمیتَتُهُ مِیتَةً جاهِلیَة»[2]

«كسى كه بميرد و با امام‌المسلمین بيعت نکرده باشد، مرگ او مرگ جاهلیت است.»

«بیعت» از ريشه «بيع»، یعنی خود را به امام بفروشم و زبان حالم اين باشد:

سر خدمت تو دارم، بخرم به هیچ مفروش

 

همانگونه كه نمى‌توان يك ملك به چند خريدار فروخت، كسى هم كه با امام بيعت مى‌كند و خود را به او مى‌فروشد، ديگر خود را به دنيا، مال، مقام و مدرك نمى‌فروشد؛ زيرا مالك دارد و مملوک امام خویش است.

كسى كه با بيعت، خود را به امام بفروشد مِلک او مى‌شود و اين امر ره‌آوردهايى خاص دارد:

  1. با بیعت، دلمان به دست و گوش‌مان به فرمان امام است. او را صاحب‌اختیار خود می‌دانیم و با همۀ وجود ، تسلیم او می‌شویم.

حکم آنچه تو فرمایی

امر،  آنچه تو بنمایی

  1. مالک در مِلکش تصرف دارد، آن را از آسیب حفظ می‌کند،مانع دستبرد سارقان می‌شود، اجازه نمی‌دهد ملکش زیان ببیند و ضایع شود. اگر در بیعت امام باشیم، حفاظت و مراقبت او شامل حال ما می‌شود.

اگر با بیعت، خود را به حضرت بفروشیم آن بزرگوار نمی‌گذارد آلوده بمانیم و پاکمان می‌کند، نمی‌گذارد سرمایه‌های وجودی ما از دست برود؛ اما اگر در بیعت امام نباشیم همچون مِلکی بی‌صاحب هستیم که هرکس می‌تواند در آن تصرف کند.

 

آرامش

 

زمانی که به قدرت، لطف و محبت مالک خود توجه داشته باشیم امنیت روانی خاصی بر زندگی ما حاکم می‌شود و به آرامش می‌رسیم. زمانی که امام خود را به درستی بشناسیم، دیگر جایی برای نگرانی‌ و دغدغه باقی‌نمی‌ماند؛ زیرا یقین داریم در هنگام مشکلات،کمبودها و بحران‌ها، امام به یاری ما می‌شتابد و رأفت و قدرتش را به میدان می‌آورد.

پس از شناخت امام، ترس‌ها و نگرانی‌ها جای خود را فقط به یک دغدغه می‌دهد: «خدمت». همانگونه که در دعاهای مختلف درخواست می‌کنیم : «وَ اجعَلنَی اللهُمَّ مِن اَنصارِهِ وَ اَعوانِه»؛ می‌خواهم از یک سو مدافع امام زمان خود باشم و از سوی دیگر  برای خدماتی که می‌خواهد به دوستانش برساند، یاری‌اش کنم. غیرممکن است من در شمار انصار و اعوان باشم؛ ولی از دعای امام و نگاه پُرلطف امام محروم بمانم.

 

رمز قبول

 

یکی دیگر از جلوه‌های خدمت  این است که اعمال خود را به پیشگاه امام عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه هدیه کنیم.

صاحب کتاب مکیال المکارم می‌گوید:« ثواب همۀ نمازهای خود را به امام‌تان هدیه کنید. همۀ نمازها؛ چه واجب و چه مستحب.»

در این صورت ، ناخوداگاه در طول روز  به طور مستمر با امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه در ارتباط هستیم.

در زیارت جامعۀ کبیره  خطاب به ائمه اطهار علیهم‌السلام می‌گوییم:

«بِکُم تُقبَلُ الطّاعَةُ المُفتَرَضَة»

«همۀ فرائض با وساطت شما پذیرفته می‌شود، شما رمز قبولی واجبات ما هستید.»

اگر بعد از انجام عبادات  به هم می‌گوییم: «قبول باشد»، یعنی ان‌شاءالله طاعتت به دست امام برسد، امام قبولی آن را امضا کند و به خدای سبحان تحویل دهد. اگر قرارمان بر این باشد که روزانه مستحبات و واجباتی را که انجام می‌دهیم، به امام هدیه کنیم، رابطۀ ما با حضرت بسیار گسترده‌تر می‌شود و دیگر در حد زیارت آل‌یاسین صبح‌گاهان و سلام دادن بعد از نمازها محدود نمی‌ماند.

 

ارتقاء کیفیت

 

وقتی عبادات و خدماتی که انجام می‌دهیم با نیت اهدای به محضر امام باشد با کیفیت بهتری انجام می‌شود؛ زیرا از یک سو کار را برای یک غریبه انجام نمی‌دهیم، بلکه می‌دانیم قرار است امام حی و حاضر و ناظر، آن را از ما تحویل بگیرد و به پیشگاه خداوند عرضه کند. از سوی دیگر، کار را با نیت هدیه‌شدن به محضر کسی که در نظر ما بسیار عزیز و بسیار بلند مرتبه است انجام می‌دهیم؛ بنابراین بسیار نورانی‌تر و با کیفیت‌تر از اعمال و طاعاتی خواهد بود که به صورت عادی انجام می‌شود.

 

ضرورت یاد امام

 

یکی از مهم‌ترین درخواست‌های ما دعایی است که اگر محقق شود شاه کلید حل بسیاری از مشکلات ماست:

«لا تُنسِنا ذِکرَه»[3]

«خدایا! شرایط به گونه‌ای نباشد که امام خود را فراموش کنیم.»

اگر ما با یاد امام زندگی خود را سپری کنیم، روزمان به خیر است، شبمان به خیر است، همۀ اوقات‌مان به خیر است؛ ولی اگر امام خود را  فراموش کنیم، همۀ تلاش‌ها و زحمات ما بی‌حاصل خواهد شد و مصداق «عاملَةٌ ناصِبَةٌ» خواهیم بود؛ کسانی که کار فراوان  انجام می‌دهند؛ اما نتیجۀ‌ تلاش‌هايشان فقط خستگی و رنج است. مانند قوم موسی علیه‌السلام که چهل سال از صبح تا شب راه می‌رفتند و در آخر روز، به همان جای اول می‌رسیدند؛ چهل سال درجا! چهل سال توقف!

صاحب کتاب مکیال‌المکارم ،در ذیل این قست از دعای کمیل: «اللّهمَّ إغفِر لِیَ الذنوبَ الَّتی تُنزِلُ النِّقَم»، می‌گوید: در رأس گناهانی که موجب نزول گرفتاری‌های متعدد می‌شود، فراموش‌کردنِ امام است. شاید این امر هیچگاه در نظر ما گناه محسوب نشود و برای ما عادی باشد که تنها زمان‌هایی خاص به یاد حضرت باشیم؛ اما حقیقت این است که وقتی آن بزرگوار را فراموش کنیم، انواع گرفتاری‌ها به زندگی‌ما روانه می‌شود؛ اما زمانی که با یاد امام روزگار را سپری می‌کنیم،  یقین داریم که با توجه او و با نگاه او  در زندگی ما گشایش  حاصل و مشکلات برطرف می‌شود.

 

تکریم الهی

 

در دعای افتتاح می‌خوانیم:

«تَرزُقنا بِها کَرامَةَ الدُّنیا وَ الآخِرَة»

«خدایا، با ولایت امام زمان، اکرام در دنیا و آخرت را روزیمان کن.»

همۀ خوبی‌های دنیا و  عقبی در این درخواست می‌گنجد. مطمئناً، فرد گناهکار مکرّم نیست، کسی که حداقل واجبات را انجام می‌دهد، مکرّم نیست. کسی که مورد تکریم خداست، هم در این دنیا از بالاترین امتیازات و زیباترین عناوین برخوردار است، هم در آخرت. در این دعا می‌آموزیم کرامت در دو عالم با وساطت امام عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه که قطب جهان هستی است، نصیب‌مان می‌شود.

 

شایستگیِ فراتر از تصور

 

در دعای ندبه از خدای سبحان می‌خواهیم که جایگاه و قرارگاه ما را با امام عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه در یک جا قرار دهد:

«وَ اجعَل مُستَقَرَّهُ لَنا مُستَقَرَّاً وَ مُقاماً»

 

دعاها نمایانگر قابلیت‌های ماست، قابلیت‌هایی که در باورمان نمی‌گنجد و آن‌ها را در وجود خود پنهان کرده‌ایم.

وقتی می‌گوییم: «وَ اجعَل مُستَقَرَّهُ لَنا»و می‌خواهیم در قرارگاه امام خود حضور داشته باشیم؛ به این معناست که این شایستگی را داریم.

تصور کنید کسی ویلا و باغ و بستانی ده هزار متری دارد. اگر این شخص خود را در یک اتاق شش متری حبس کند و همۀ امور زندگی‌اش ‌به آن مکان کوچک محدود شود، برای همه، جای تعجب است که چرا از این همه فضاى باغ و تالار و اتاق استفاده نمی‌کند؟!حکایت ما و ظرفیت های وجودی‌مان همین‌گونه است.

هر چه بیشتر با امام آشنا شویم، بیشتر به قابلیت‌هایی که خدا به ما ارزانی داشته است، واقف می‌شویم؛ شایستگی‌هایی که گاه در تصورمان نمی‌گنجد؛ اما ظلم فاحش این است که این قابلیت‌ها را به فعلیت نرسانیم و در وجود خود دفن کنیم.

خداوند در سوره تکویر می‌فرماید:

«وَ إذا المَؤودَةُ سُئِلَت. بِأیِّ ذَنبٍ قُتِلَت»[4]

«[قیامت روزی است] که از دختران زنده‌به‌گور شده سؤال می شود. به کدام گناه کشته شده‌اند ؟»

یکی از مصادیق این آیه، استعدادهای شکوفا نشده و قابلیت‌های به فعلیت نرسیدۀ ماست. روزی را در پیش داریم که به جهت استعدادها و قابلیت‌هایی که در وجود خود دفن کردیم، بازخواست می‌شویم. این قابلیت‌ها در مقابل ما می‌ایستند و می‌گویند: «چرا ما را به فعلیت نرساندید؟ چرا ما را بارور نکردید؟»

وجود ما قابلیت دارد که قدمگاه امام شود، لبریز از محبت او باشد، همواره در خدمت آن بزرگوار قرار گیرد، دائماً به محضر حضرتش عرض ارادت کند و به پیشگاهش هدیه بفرستد؛ اگر به این ظرفیت‌ها بی‌توجه باشیم در مقابل مطالبات وجود خود، پاسخی نخواهیم داشت.

 

سلوک

 

در دعای امام رضا علیه‌السلام برای حضرت حجت عجل‌الله‌تعالی‌فرجه  که با عبارت: «اللّٰهُمَّ ادْفَعْ عَنْ وَلِيِّكَ» آغاز می‌شود از خداوند امری فوق‌العاده زیبا را درخواست می‌کنیم:

«اللّٰهُمَّ اسْلُكْ بِنا عَلَىٰ يَدَيْهِ مِنْهاجَ الْهُدَىٰ»[5]

«خدایا ، تو ما را  به وسیلۀ امام و به دست او، در طریق هدایت سِیر بده.»

گاه در بندگی کم می‌آوریم، خسته و ناتوان می‌شویم. برای خودسازی زحمت می‌کشیم،کلاس اخلاق می‌رویم و به دنبال زندگی سالم و پویا هستیم؛ اما پس از تلاش‌های فراوان، از خود راضی نیستیم؛ چون دست‌مان در دست امام نیست. اگر دست ما در دست او باشد اولاً حضرت ما را سیر می‌دهد، ثانیاًسلوک‌مان به دست امام و با قدرت اوست، نه قدرت خودمان.

اگر دست‌مان در دست امام باشد خسته نمی‌شویم، کُند حرکت نمی‌کنیم، عقب نمی‌مانیم و گُم نمی‌شویم. مگر می‌شود دست کسی در دست امامش باشد و راه را گم کند؟! وقتی خدا ما را به دست امام سِیر دهد، دیگر انحرافی نیست، اشتباهی نیست، افراط و تفریطی نیست. دست در دست امام، به متعالی‌ترین مقصد راه پیدا می‌کنیم؛ چون او ما را می‌‌بَرَد. بنابراین به بزرگ‌تر خود بی‌توجه نباشیم تا گم نشویم و به بیراهه نرویم. چه کسی از او مهربان‌تر است؟! دست چه کسی از دست او پُرتر است؟! دست چه کسی از دست او لطیف‌تر است؟!

 

پسند یار

 

وقتی خدا ما را به دست امام سلوک می‌دهد، عاقبت‌مان به‌خیر است. وقتی به دست او ما را راه می‌بَرد، نه‌تنها گم نمی‌شویم، نه تنها چیزی گم نمی‌کنیم، بلکه دائم موجودی ‌ما افزون می‌شود و عاقبت این سِیر، پسند امام است. دربارۀ حضرات معصومین معتقدم: این گونه نیست که وقتی در زندگی با آن هاباشیم، لطفی می‌کنند و به ما چیزی می دهند، بلکه لطف‌شان از همان ابتدا شامل حال ما می‌شود.

وقتی متابعت امام را داشته باشیم، وقتی بزرگتر را در زندگی، بزرگتر حساب کنیم و به خواست او بها دهیم، نه دور، نه دیر که از همان آغاز، ما را می‌پسندد و دعای «وَ امنُن عَلَینا بِرِضاه»[6]، در حق ما مستجاب می‌شود.

او ما را می‌پسندد که دست ما را می‌گیرد.

نگویید آخر منِ آلوده کجا و پسند امام کجا؟! به قول مولوی: اصلاً آب آمده است که آلوده‌ها را بشویَد، آب آمده است که ناپاکان را تطهیر کند. تا به حال کدام آلوده سراغ آب رفته و آب او را از خود رانده است؟! تنها راه پاک شدنِ آلوده، همین آب است. با اظهار شرمندگی شخص آلوده، آب او را از نگرانی خارج می‌کند و می‌گوید:همۀ آلودگی‌هایت از طریق من پاک می‌شود و دیگر اثری از آن‌ها نمی‌ماند.

اگر در اوج ناپاکی به امام مراجعه کنیم، راه را درست رفته‌ایم. امام نه‌تنها ملامت نمی‌کند، نه‌تنها سرزنش نمی‌کند، نه‌تنها توبیخ نمی‌کند، بلکه به ما  خوشآمد هم می‌گوید. از این جهت که راه را درست انتخاب کرده‌ایم. از همان ابتدا ما را می پسندد. هر چه بیشتر در کنار او باشیم، پسندیدنی‌تر می‌شویم.

به همین جهت در دعای ندبه می خوانیم:

«وَ امنُن عَلَینا بِرِضاه»

«خدایا، با رضایت امام، بر ما منت بگذار.»

منت، نشان از  یک نعمت بسیار بزرگ دارد؛ نعمتی که در کنار آن، نعمت دیگری به چشم‌مان نیاید؛ نعمت رضایت امام.

وقتی او ما را بپسندد، مستغنی می‌شویم. دیگر برای ما فرقی ندارد که دیگران ما را بپسندند يا نه، رد کنند یا تأیید؛ مهم این است که انسان کامل ما را پسندیده است.

گمان نکنیم که چون انسان شایسته‌ای هستیم او  ما را پسندیده است، او بدها را می‌پسندد که  شایسته شوند. معصیت‌کارها را می‌پسندد که مطیع‌شان کند. رضایت او علامت خوب بودنِ ما نیست؛ فقط علامت یک چیز است: اینکه راه را درست انتخاب کرده‌ایم و برای اصلاح سراغ انسان کامل رفته‌ایم.

 

حسن عاقبت

 

در دعای روز عرفه که از امام سجاد علیه‌السلام نقل شده است در خواستی عجیب و شگفت را مطرح می‌کنیم:

«وَ اجعَلنِی مِن خِیارِ مَوالِیه وَ شیعَتِه ، أشدّهِم لَه حُبّاً أطوَعِهِم لَه طوعاً، أنفَذِهِم لِأمرِه»[7]

«خدایا، مرا در شمار بهترین نزدیکان و شیعیان امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه قرار بده؛ از کسانی که بیش از بقیه او را دوست دارند، بیش از دیگران از او اطاعت مى‌كنند و بیش از سایرین فرمان‌پذیر او هستند.»

 

«أسرَعِهِم إلی مَرضاتِه، أقبَلِهِم لِقَولِه، أقوَمهِم لِأمرِه»

«[ مرا از کسانی قرار ده که]سریع‌تر از بقیه رضایت او را جلب می‌کنند، افزون‌تر از همه او را قبول دارند و بیش از دیگران امر او را اقامه می‌کنند.»

 

و در ادامۀ دعا  نهایت حُسن عاقبت را طلب می‌کنیم:

«وَ ارزُقنی الشَّهادَةَ بَینَ یَدَیه حَتّی ألقاک وَ أنتَ أنّی راض»

«خدایا، شهادت در رکاب او را روزیم کن تا تو را ملاقات کنم ، در حالی که از من راضی هستی.»

باب ارتباط از ناحیۀ حضرت بازِ باز است. اگر فیوضاتی دریافت نمی‌کنیم؛ چون ما دچار رخوت و کسالت شدیم و غافل و فراموش‌‌کار. اگر امکان رسیدن به این کمالات و درجات نبود، غیر ممکن بود به ما اجازه دهند این امور را درخواست کنیم. اجازۀ درخواست امر محال، داده نمی‌شود.

به هریک از ما مجوز داده شده است که عزیز و دردانۀ امام زمان‌مان باشیم؛ اگر آنقدر مشغول امور دنیوی و گرفتار روزمرگی شویم که از این موقعیت استفاده نکنیم، ظلم بزرگی به خود کرده‌ایم.

 

خطر تردید

 

امام حسن عسکرى عليه‌السلام، در روایت  دردناکی مى‌فرمايد:

«إِنَّ لِوَلَدِي غَيْبَةً يَرْتَابُ فِيهَا اَلنَّاسُ إِلاَّ مَنْ عَصَمَهُ اَللَّهُ»[8]

«فرزند من غیبتی دارد که در آن دوران ، همه گرفتار شک و تردید می‌شوند، مگر کسی که خدا او را حفظ کرده است.»

در دوران غیبت خطر شک همه را تهدید می‌کند. مردم در مورد امام‌شان دچار تردید می‌شوند که آیا او هست؟ به ما توجه دارد؟ از ما دستگیری می‌کند؟ اجازۀ ارتباط با خود را می دهد؟ همه گرفتار شک می‌شوند، مگر کسی که خدای سبحان او را حفظ کند:«إلّا مَن عَصَمَه الله عزّوجل»

عاجزانه از امام عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه تمنا می‌کنیم که دست‌های مبارکش را به دعا بلند کند و برای ما عصمت بخواهد؛ عصمتی که ما را از خطرات دوران غیبت مصون و محفوظ نگه دارد.

باور داریم که اگر دعای امام بدرقه راه زندگی‌مان نباشد، خاسریم، باخته‌ایم و همۀ سرمایه‌های وجودی خود را از دست داده‌ایم.

 

وعدۀ پیامبر

 

رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمود:

« طُوبَی لِمَنْ أَدْرَکَ قَائِمَ أَهْلِ بَیْتِی وَ هُوَ یَأْتَمُ بِهِ فِی غَیْبَتِهِ قَبْلَ قِیَامِهِ وَ یَتَوَلَّی أَوْلِیَاءَهُ وَ یُعَادِی أَعْدَاءَهُ ذَاکَ مِنْ رُفَقَائِی وَ ذَوِی مَوَدَّتِی وَ أَکْرَمِ أُمَّتِی عَلَیَّ یَوْمَ الْقِیَامَه»[9]

«خوش به حال کسی که قائم اهل‌بیت مرا ببیند و در غیبت و پیش از قیامش از وی پیروی کند و دوستان او را دوست و دشمنانش را دشمن بدارد، اینان دوستان و رفقای من هستند، و روز قیامت نزد من بسیار گرامی‌اند.»

در ادامه پیامبر بشارتی بزرگ می‌دهد: «چنین کسی در روز قیامت جزو رفیقان و دوستان من  و گرامی‌ترین افراد امت من است.» چه بشارتی!دوست پیامبر!

به امام عصر عرض مى‌كنيم:آقاجان! عاجزانه درخواست مى‌كنيم دعا كنيد در دورۀ غیبت،امام‌مان را فراموش نكنيم. در گوشه گوشۀ زندگی یادمان باشد مولايى مهربان داريم، یک بزرگتر داريم، یک جلودار داريم كه خداى سبحان، امور ما را به او واگذار كرده است.

 

تاریخ جلسه:1400/9/17 ـ جلسه 5

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1]. سوره حج، آیه 32

[2]. بحارالانوار، ج 2، ص 233

[3]. دعای عصرغیبت، مفاتیح الجنان

[4]. سوره تکویر، آیه 7 و 8

[5]. مفاتیح‌الجنان

[6]. دعای ندبه، مفاتیح‌الجنان

[7]. صحیفه سجادیه، دعای 45

[8].  الصراط المستقيم إلی مستحقی التقديم، ج 2 ، ص ۲۳۲

[9]. بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۷۲

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فهرست مطالب

مطالب مرتبط