«مَصَابِیحِ الدُّجَى»
«سلام بر شما امامانی که چراغهای تاریکیهای امّت هستید»
معنای ظاهری عبارت: «مَصَابِیح» جمع مصباح به معنای چراغ است و «دجی» به ضم دال به معنای تاریكی و ظلمت و سیاهی است.
در زیارت جامعه این دو عبارت كنار یكدیگر چنین معنا میشوند: سلام بر چراغهایی كه در تاریكی و ظلمت، روشن و نورانی هستند.
از نظر ادبی این عبارت نوعی استعاره است، حضرات معصومین به چراغهایی تشبیه شدهاند كه در میان مردم غفلت زده و جاهل هر روزگار پرتو افشانی میكنند.
این استعارهی زیبا امیدی برای هر گرفتارِ ظلمت و تاریكیای میباشد زیرا هركس به محض دستیابی به چراغ، از ظلمت و سیاهی جدا میشود و راهی فراسوی خود پیدا میكند.
ظلمت های فراسوی راه انسان
اگر سوال شود شارحین زیارت جامعه از چه ظلمتی سخن میگویند و حضرات معصومین چراغ كدام سیاهی و تاریكی هستند؟خواهیم گفت ظلمتی كه انسان گرفتار آن است مصادیق فراوان دارد.
♦جهل؛ اولین ظلمتی است كه انسان در دنیا گرفتار آن است. شاید بهتر باشد به جای عبارت اولین از عبارت شدیدترین استفاده كنیم، زیرا مصیبتبارترین گرفتاری انسان جهالت اوست كه این شب دیجور زندگی افراد تنها با تابش نور ولایت حضرات معصومین مرتفع میگردد.
♦شك و تردید؛ دومین ظلمتی است كه مسیر عبودیت را برای انسان تیره و تاریك میگرداند. باید از ظلمت این مسیر عبور كرد تا به نور رسید. چنانچه فردی در مسیر سلوك ارادهی رهایی از ظلمت منیت و نفس خویش را داشته باشد نور وجودی حضرات معصومین او را در بر خواهد گرفت.
♦عدم و نیستی؛ سومین مانع مسیر هدایت است.
نیستی و عدم، ظلمت است و هستی، نور. اگر حضرات معصومین اراده كنند هر عدمی موجود میگردد و نیستی، هست مییابد.
در دعای كمیل آمده است:
«بِنُورِ وَجْهِكَ الَّذِی أَضَاءَ لَهُ كُلُّ شَیء»
«خدایا! تو را به نور وجهت قسم میدهم كه اگر نور وجه تو نبود، هیچ نیستیای به هست بدل نمیشد.»
از كنار هم قرار گرفتن این فراز دعای كمیل با عبارت «مَصَابِیحِ الدُّجَى» میتوان چنین استنباط كرد: نور وجه خداوند سبحان، حضرات معصومین هستند كه در این فراز زیارت جامعه به آنها «مَصَابِیحِ الدُّجَى» گفته میشود. اگر جهان از نور ایشان خالی بود به یقین هیچ موجودی خلق نمیشد زیرا انسان در نیستی و عدم بود و چون خدا ارادهی وجود چهارده اخترتابناك رسالت و ولایت را كرد دنیا را به تبع آنها و به بركت وجودشان آفرید.
خدا به پیامبر(ص) میگوید:
«لَوْلَاكَ لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلَاك»[1]
«اگر تو نبودی دنیا را خلق نمیكردم»
با این استنباط حضرات معصومین نور وجود خلقتاند و اگر اینها در عالم، نزول اجلال نداشتند لباس وجود بر تن موجودی پوشیده نمیشد.
معنای دیگری كه میتوان برای «مَصَابِیحِ الدُّجَى» ذكر كرد این است كه: مصباح را نور علم معنا كنیم و بگوییم حضرات معصومین هم خود كسب علم میكنند و هم عامل گسترش علم هستند.
اگر از زاویهی دیگر به این فراز نگاه كنیم به دو دیدگاه دست مییابیم:
الف : معصومین، فرد متحیر را از ظلمت دنیا رهایی میبخشند
حضرات معصومین در مسیر سلوك افراد، تاثیر خود را بر جا میگذارند و سالك از نور وجودی آنها بهره میبرد. از این رو آنها دلیل المتحیریناند زیرا هركس گرفتار ظلمت و تاریكی شود حیران و سرگردان میگردد و منتظر است تا نوری بر او بتابد یا كسی دستش را بگیرد و او را از این تاریكی نجات بخشد، ائمه با نور وجودی خویش فرد متحیر و سرگردان را از ظلمت دنیا رهایی میبخشند.
ب : نور ولایت، راه رسیدن به خودشناسی
اگر ظلمت را ظلمت نفس امارهی انسان بگیریم و حضرات معصومین را نوری كه بر این ظلمت میتابند و آن را روشن میكنند معنا كنیم، در نتیجه هركس به جلوه «مَصَابِیحِ الدُّجَى» بودن ائمهی اطهار متوسل شود به خودشناسی دست مییابد زیرا نوری كه از وجود این بزرگواران بر افراد میتابد سبب میشود عیوب نفسانی مشخص شود و بعد با راهنمایی و دستگیری خود آنها این عیوب مرتفع گردد.
آنها عیوب را میشناسند و درمان را میدانند. از تمام ابعداد وجودی افراد و نیازهایشان آگاهند و رفع مشكل را به آسانترین وجه پیشنهاد میكنند.
شایسته است هرسالكی كه قدم در مسیر سلوك میگذارد قبل از هر قدمی دست خویش را به سوی چراغدان عالم امكان دراز كند و از آنها طلب نور و روشنایی كند تا هم پردههای عیوب باطنیش مرتفع گردد و هم درمانش معلوم شود.
ویژگی های چراغ
شارحین زیارت جامعه بحث بسیار نیكویی را در رابطه با عبارت چراغ دنبال كردهاند آنها گفتهاند: چراغ وجود مقدس حضرات معصومین در عالم به حق قرار داده شده است تا بشریت را از تاریكی و جهل و گمراهی نجات دهند.
♦ اما خاصیت اولی كه برای چراغ ذكر كردهاند آن است كه فتیلهی چراغ خود میسوزد تا دیگران از پرتو آن نور بگیرند.
در نهج البلاغه آمده است كه امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند: به خدا قسم اگر امر الهی نبود من حتی یك روز نمیخواستم در میان این مردم زندگی كنم.
این سوختن ولی الله است اما چون امر خداوند سبحان برای هدایت بشر بر آنها جاری است و ائمهی اطهار تسلیم محض حضرت حقاند، كمترین شكایتی از این سوختن ندارند.
اگر این معنا را در خود قرآن بررسی كنیم خواهیم دید كه خداوند به پیامبر (ص) میگوید:
«طه مَا أَنزَلْنَا عَلَیكَ الْقُرْءَانَ لِتَشْقَى»[2]
ای مطهر! ای پاكِ عالم! ما قرآن را نازل نكردیم تا تو خود را چنین به زحمت درفكنی.
بدون شك هر زحمتی كه بر انسان بار میشود به نوعی سوختن است.
بالاترین سوختن حضرات معصومین آن است كه وجود مبارك آنها برای هدایت و راهنمایی و به كمال رساندن نسل بشر گرفتار عالم ماده شده است آنها از جنس نورند و با زمین و زمینیان كاری ندارند اما چون امر حق بر آنها جاری شد عالم ماده را قفس تنشان كردهاند از این رو گفتهاند: «الدُّنْیا سِجْنُ الْمُؤْمِن»[3]؛«دنیا زندان مومن است» و آنها برای رضای معشوق تن به این قفس سپردهاند.
♦دومین خاصیت چراغ آن است كه چراغ حركت نمیكند و به دنبال كسی نمیرود، این معنا از آن جهت نیست كه حضرات معصومین برای هدایت ما قدمی بر نداشتهاند. نباید این معنا تبادر به ذهن كند زیرا آنها چون جد بزرگوارشان طبیبٌ دوّارند و به هرگوشهای سر میزنند تا بیمار دنیا را بیابند و درمانش كنند.
منظور از این معنا آن است كه در ابتدا هركس باید خود طالب رسیدن به نور باشد تا نور، او را در خود گیرد. اگر كسی ارادهی ظلمت و تاریكی داشته باشد تشعشع نور حضرات معصومین نه تنها او را در بر نمیگیرد حتی اگر بر او هم بتابد این شخص به طور قطع چشمانش را بر پرتو این نور خواهد بست.
اگر این معنا را با وجود خود تطبیق دهیم باید بگوییم اگر عیوبی در نفس ما مستقر هست و هنوز بر پیكر شخصیت ما ضربه وارد میكند از آن روست كه برای ریشهكن كردن این عیوب دست به كاری نزدهایم، هنوز خود را در معرض تابش مصابیح الدجی قرار ندادهایم و اقدامی نكردهایم.
كلمهی اقدام و قدم از یك ریشهاند یعنی هنوز قدمی برای ریشه كن كردن آن بر نداشتهایم. اولین گام را باید من بردارم تا حضرات معصومین دست مرا برای به مقصد رسیدن در دست خود بگیرند.
♦ نكتهی دیگری در رابطه با بحث چراغ آن است كه اگر كسی بخواهد از پرتو نور چراغ بهرهای ببرد باید نزدیك چراغ بنشیند و اگر از آن دور باشد شاید سوسویی بر او تابیده شود اما او بهرهی لازم را نمیبرد. نور میتابد اما برای ظلمت زده حل مشكل نمیكند.
هرچه افراد به نور وجودی حضرات معصومین نزدیكتر باشند به طور قطع از هدایت بیشتری بهره میبرند.
شارحین میگویند: پیامبر (ص) فرموده است:
«إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَیتِی فِیكُمْ كَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوحٍ مَنْ دَخَلَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ»[4]
«مَثَل اهل بیت من مانند كشتی نوح است. هركس برآن نشست نجات یافت و آنكس كه تخلف كرد غرق شد.»
از تركیب عبارت «مَصَابِیحِ الدُّجَى» و این فراز كنار یكدیگر در مییابیم هركس خود را تحت سیطرهی نورانی حضرات معصومین قرار دهد نجات مییابد و آنكس كه از این سیطره دور شود هلاك میشود. تنها ایستادن و نگاه كردن نور باعث رهایی از تاریكی نفس نیست بلكه برای رهایی از تاریكی نفس باید اقدام جدی كرد و بر كشتی ولایت سوار شد.
عناد با معصومین، مایه خسران ابدی
مصیبت بارترین امری كه انسان را تهدید میكند آن است كه فرد در پرتو چراغ قرار بگیرد اما خود قصد بهرهبردن از این نور را نداشته باشد. تاریخ برای این امر، شاهد مثالهای فراوانی دارد كه از زندگی روزانهی ما چندان دور نیستند.
اگر كسی قصد نجات خویش را نداشته باشد حتی اگر او را به زور بر كشتی سوار كنند در میانهی راه خود را از عرشه به دریا میاندازد و طعمهی حیوانات دریایی میشود، او مصیبت و گرفتاری را خود برای خویش رقم زده است. ارادههای افراد نتایج خود را برجای میگذارد.
عناد و سركشی از محضر حضرات معصومین تنها نابودی و خسران ابدی در پی دارد.
«…وَ ما ظَلَمْناهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ یظْلِمُون»[5]
«… ما به آنان ستم نورزيديم ، بلكه آنان خودشان به خود ستم مىكردند»
«ما رَبُّكَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبیدِ»[6]
«و پروردگارت ستمكار به بندگان نيست»
تاریخ جلسه : 88/8/27 ـ جلسه 16
«برگرفته از کلام استاد زهره بروجردی»
[1] بحارالأنوار، ج16، ص406
[2] سوره مبارکه طه، آیات 2-1
[3] وسائل الشیعه، ج24، ص 245
[4] أمالی (َشیخ طوسی) ، ص349
[5] سوره مبارکه نحل، آیه 118
[6] سوره مبارکه فصلت، آیه 46