ادامه حدیث 14: تلازم رجا و اطاعت خداوند

قصور بندگان از عبادت حق

 

عرفاء و اولیای خدا که نسبت به خدای سبحان معرفت دارند، قلب‌شان از خوف حضرت حق چنان لرزان و نگران است که اگر تمام کمالات نصیب‌شان شود و کلید همه معارف به ایشان عطا شود و قلوب‌شان مملو از تجلیات خدای سبحان گردد، ذره‌ای از خوفشان کاسته نمی‌شود. با این وجود انسان همچنان غافل است و با اینکه در محضر حق عملی ارزشمند ندارد، نه تنها بابت اعمال خود شرمنده نیست و خوفی به خود راه نمی‌دهد، بلکه همچنان در وادی غفلت به سر می‌برد و برای رهایی از آن هیچ اقدامی نمی‌نماید.

حضرت امام (ره) در ادامه می‌فرمایند: تمامی عبادات و اطاعات ما برای رسیدن به اغراض خودمان است و محرّک ما در انجام آن‌ها حبّ نفس است. یعنی عباداتی که انسان در دنیا انجام می‌دهد به قصد رسیدن به اخرت و کسب توشه‌ای برای آن است، نه به نیّت تقرّب به خداوند. به همین جهت حتی اگر عبادت جن و انس را در محضرحق عرضه کند غیر از دوری از خدای سبحان اثر دیگری ندارد؛ زیرا هدف از خلقت انسان رسیدن به معرفت و شناخت خدای سبحان است، اما او نه تنها در صدد تحقق این هدف بر نیامده بلکه هدفی جز خودخواهی و خودپسندی ندارد.

حضرت امام (ره) می‌فرمایند: ای انسان بیچاره که عبادات و مناسک تو باعث دوری‌ات از خدای سبحان شود و تو را مستحق عتاب و عقاب گرداند، به چه چیز اعتماد داری و چرا خوف از شدت عذاب حضرت حق تو را نا آرام نکرده است؟ آیا تکیه گاهی داری؟ آیا به اعمال خودت اطمینان داری؟

اگر چنین است وای به حال تو و معرفتت نسبت به مالک الملوک و اگر به فضل حضرت حق و رجا به رحمت واسعه خدای سبحان داری به محل قابل اعتمادی پناه آورده‌ای.

حضرت باقر (ع) از قول پیامبر اکرم (ص) نقل می‌کنند:

«قَالَ اللَّهُ تَبَارَک وَ تَعَالَى لَا یتَّکلِ‏ الْعَامِلُونَ‏ عَلَى أَعْمَالِهِمُ الَّتِی یعْمَلُونَهَا لِثَوَابِی فَإِنَّهُمْ لَوِ اجْتَهَدُوا وَ أَتْعَبُوا أَنْفُسَهُمْ أَعْمَارَهُمْ فِی عِبَادَتِی کانُوا مُقَصِّرِینَ غَیرَ بَالِغِینَ فِی عِبَادَتِهِمْ کنْهَ عِبَادَتِی فِیمَا یطْلُبُونَ عِنْدِی مِنْ کرَامَتِی وَ النَّعِیمِ فِی جَنَّاتِی وَ رَفِیعِ الدَّرَجَاتِ الْعُلَى فِی جِوَارِی وَ لَکنْ بِرَحْمَتِی فَلْیثِقُوا وَ فَضْلِی فَلْیرْجُوا وَ إِلَى حُسْنِ الظَّنِّ بِی فَلْیطْمَئِنُّوا فَإِنَّ رَحْمَتِی عِنْدَ ذَلِک تُدْرِکهُمْ وَ مَنِّی یبَلِّغُهُمْ رِضْوَانِی وَ مَغْفِرَتِی تُلْبِسُهُمْ عَفْوِی فَإِنِّی أَنَا اللَّهُ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ وَ بِذَلِک تَسَمَّیتُ»[1]

«خداوند فرمود: کسانی که برای من کار می‌کنند بر اعمالی که به جا می‌آورند اعتماد نکنند زیرا اعمال‌شان را برای ثواب من به جا می‌آورند. پس همانا آنها اگر جدیت کنند و در تمام مدت عمرشان خود را در عبادت من به زحمت اندازند، در عبادتشان مقصرند و در عبادتشان به کنه عبادت من نمی‌رسند. عبادتی که می‌طلبند در آن از کرامت من و نعمت‌های من در بهشت و درجات عالیه آن در جوار من. اما باید به رحمت من وثوق کنند و به فضل من امیدوار باشند و اطمینان به حسن ظن به من داشته باشند. پس همانا رحمت من در این هنگام آن‌ها را درک می‌کند و عطای من آن‌ها را به بهشت می‌رساند و مغفرت من آنها را با عفو من می‌پوشاند. پس همانا من هستم که خدای بخشنده مهربانم و به این نام نامیده شده‌ام»

 

تفکّر در عذاب الهی، یکی از اسباب خوف

 

یکی دیگر از اسباب خوف که حضرت امام (ره) مطرح می‌کنند، تفکّر کردن در شدت عذاب و عقاب خدای سبحان و سختی جان دادن هنگام مرگ و پیمودن راه آخرت و خطراتی که در این مسیر متوجه انسان بوده و سختی‌هایی که هنگام محاسبه اعمالش در کمین اوست. انسان باید متوجه قیامتی باشد که یک روزِ آن معادل پنجاه هزار سال دنیاست، قیامتی که بابت یکایک اعمالی که انسان در دنیا مرتکب شده باید پاسخگو باشد، قیامتی که گوش، چشم، دست، پا و تمامی اعضاء و جوارح انسان علیه او شهادت می‌دهند. هنگامی که انسان به این امور میندیشد، خوف بر او عارض می‌شود.

از طرفی وقتی به رحمت واسعه خدای متعال می‌نگرد، رجای به حضرت حق در او افزون می‌شود. رحمتی که حتی شیطان رجیم هم طمع به بهره‌مندی از آن را می‌کند و انتظار عفو خدای سبحان را دارد، رحمتی که باعث استجابت خواسته شیطان می‌شود و درخواست «رَبِّ فَأَنْظِرْنی‏ إِلى‏ یوْمِ یبْعَثُون»[2] «تا روزى که مردم برانگیخته مى‏شوند، مرا مهلت بده» او را می‌پذیرد. رحمتی که فرد در عالم ماده تنها قطره‌ای از دریای بیکران آن را دیده است و در آخرت امید بهره‌مند شدن از ضیافت‌خانه رحمت حق را دارد.

بنابراین باید گفت رجا در انسان باید به حدی باشد که حسن ظن به خدای سبحان را در او ایجاد کند و بداند که:

«إِنَّ اللَّهَ یغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعا»[3]

«خداوند تمامی گناهان را می‌بخشاید»

 خداوند وعده داده که تمام گناهان انسان را با در نظر گرفتن شروطی ببخشاید. این وعده خدای سبحان است و تخلف از آن محال است؛ هرچند به فرموده حضرت امام (ره) تخلف از وعید (وعده عذاب و عقوبت از ناحیه خدای سبحان) ممکن است و بسیار اتفاق افتد که خداوند وعده عذاب داده ولی به دلیل رحمت و لطف واسعه‌اش از آن تخلف کند و بنده را ببخشد. با این دید، امید به حضرت حق در فرد تقویت می‌شود که اگر رحمت حق شامل حال بندگان نشود، هیچ مخلوقی نباید موجود شده باشد.

 

فرق بین رجا و غرور

 

ممکن است فرد اهل غرور باشد، ولی گمان کند اهل رجا است. تشخیص این امر برای هر کسی ممکن است به گونه‌ای که فرد در حال خود دقت کند و ببیند حالتی که در او پیدا شده و امید به خدای سبحان را در او ایجاد کرده است چه عاملی دارد؟

آیا به دلیل اعتقادی است که به رحمت واسعه‌ خداوند دارد یا به دلیل کوچک شمردن خدای متعال و کوچک شمردن اوامر اوست؟ اگر بازهم در تشخیص ناتوان ماند، می‌تواند از آثاری که رجا و غرور دربردارد دریابد که اهل رجاست یا غرور.

اگر قلباً به عظمت خدای سبحان و گستردگی رحمت او بر خلایق معتقد است آثار این اعتقاد، بندگی و اطاعت حضرت حق است. این اطاعت باید به گونه‌ای باشد که فرد هیچ گونه اعتمادی بر عبادت و بندگی خویش ننماید بلکه به واسطه‌ آن خود را مستحق هر گونه مذمت و سرزنشی بداند. در عین حال به رحمت و فضل واسعه‌ خدای سبحان امید داشته باشد که این همان مقام رجاست.

حضرت امام (ره) می‌فرمایند: اگر این مقام در کسی وجود دارد، باید به جهت این امر شکر خدای سبحان را به جا آورد و از او بخواهد این مقام را در قلبش محکم و استوار نماید و او را به مقامات بالاتر نایل کند. اما اگر کسی نسبت به اوامر خدای سبحان متهاون و سهل انگار باشد و اهمیتی به آنها ندهد، یعنی بدون اجرای اوامر الهی امید به خدای سبحان داشته باشد، دچار غرور شده است که از مکاید شیطان است. بنابراین اگر انسان تصور می‌کند که به رحمت و فضل واسعه‌ خدای سبحان امیدوار است و به آن ایمان دارد باید اثری از ایمان در وجودش نمایان باشد، زیرا مدعی که عملش با ادعایش مخالف باشد، مکذِّب است.

 

تلازم رجا و اطاعت اوامر و نواهی خداوند

 

حضرت امام (ره) متذکر می‌شوند: شرط رجای به خدای سبحان انجام طاعت و عبادت خدای سبحان است. چنانچه روایت است فردی به محضر امام صادق (ع) آمد و گفت:

«قُلْتُ لَهُ قَوْمٌ یعْمَلُونَ بِالْمَعَاصِی وَ یقُولُونَ نَرْجُو فَلَا یزَالُونَ کذَلِک حَتَّى یأْتِیهُمُ الْمَوْتُ فَقَالَ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ یتَرَجَّحُونَ‏ فِی الْأَمَانِی کذَبُوا لَیسُوا بِرَاجِینَ إِنَّ مَنْ رَجَا شَیئاً طَلَبَهُ وَ مَنْ خَافَ مِنْ شَی‏ءٍ هَرَبَ مِنْهُ.»[4]

«دسته ای از مردم معاصی را مرتکب می‌شوند و گویند ما امیدواریم و همیشه اینچنین هستند تا زمانی که مرگشان فرا رسد. حضرت فرمودند: آنها قومی هستند که مایل شده‌اند از اعتدال به آرزوهای بیجا. دروغ می‌گویند راجی نیستند. همانا کسی که امید داشته باشد به چیزی طلب نماید آن را و کسی که بترسد از چیزی از آن فرار کند.»

روایت دیگری نیز به همین مضمون از امام صادق (ع) وارد شده است که حضرت فرمودند:

«لَایَکونُ مُؤْمِناً حَتَّى تَکونَ خَائِفاً رَاجِیاً، وَ لَا تَکونُ خَائِفاً رَاجِیاً حَتَّى تَکونَ عَامِلًا لِمَا تَخَافُ وَ تَرْجُو»[5]

«مؤمن مؤمن نیست مگر آنکه ترسان و امیدوار باشد و ترسان و امیدوار نیست تا آنکه به جا آورد آنچه را که می‌ترسد و امید دارد»

در کتاب احیاء علوم نیز آمده است: «مثَل کسی که عمل نکند و انتظار رجا داشته باشد مانند کسی است که بدون مهیا کردن اسباب به امید مسبب بنشیند.» مانند زارعی که بدون کاشتن بذر و یا بدون مراقبت از آن انتظار عمل آمدنش را دارد، چنین فردی اهل رجا و امید نیست، زیرا انتظارش کاری غیرعاقلانه است.

حالِ کسی که به اصلاح خود اقدام نکند یا از معاصی اجتناب ننماید مانند کسی است که بذری را در شوره‌زار کاشته است که امید ثمره دادن این بذر امری نامعقول است. بنابراین رجائی زیبا و صحیح است که انسان از تمام اسبابی که خداوند در اختیارش قرار داده استفاده کند و آنچه را که به آن امر شده اطاعت نماید و پس از آن به رحمت خدای متعال امیدوار باشد تا خدای سبحان با لطف و رحمتش موانع را از مسیر کمال و بندگی او برداشته و اسبابی را که هنوز در اختیار ندارد به او عنایت کند.

بنابراین اگر بنده زمین دلش را از خارهای اخلاق فاسد و سنگ ها و شوره‌های معاصی پاک کند و بذر اعمال را در آن بکارد و با آب صافِ علم نافع و ایمان خالص آبیاری کند و از مفاسد و موانعی چون ریا، عجب، کبر و… که مانع سبز شدن زراعتش می‌شود، قلب را رها کند و پس از آن به انتظار فضل خدای سبحان بنشیند، خدای متعال او را در میدان بندگی ثابت قدم نگاه می‌دارد، زیرا که:

«إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ الَّذینَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ أُولئِک یرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ»[6]

«آنان که ایمان آوردند و مهاجرت کردند و جهاد در راه خدا کردند، آن‌ها امیدوار به رحمت خداوندند.»

 

موازنه خوف و رجا

 

خوف و رجا باید هردو به یک میزان در انسان وجود داشته باشد نه اینکه یکی بر دیگری برتر باشد. در توضیح خوف باید گفت: وقتی انسان نقصان بندگی و اطاعت خدای سبحان را در خود ملاحظه کند و به سختی راه آخرت تفکّر کند خائف می‌شود و هنگامی که ملاحظه گناهان خود را کرد و به عاقبت افرادی که در ابتدا مؤمن بودند ولی بی‌ایمان از دنیا رفتند، اندیشد در او خوفی شدیدتر ایجاد می‌شود.

در روایتی از امام صادق (ع) آمده است:

«الْمُؤْمِنُ بَینَ مَخَافَتَینِ‏ ذَنْبٍ قَدْ مَضَى لَا یدْرِی مَا صَنَعَ اللَّهُ فِیهِ وَ عُمُرٍ قَدْ بَقِی لَا یدْرِی مَا یکتَسِبُ فِیهِ مِنَ الْمَهَالِک فَهُوَ لَا یصْبِحُ إِلَّا خَائِفاً وَ لَا یصْلِحُهُ إِلَّا الْخَوْفُ»[7]

«مومن بین دو خوف است گناهی که گذشته و نمی‌داند خداوند با او چه معامله‌ای می‌کند و عمری که باقی مانده است و نداند در این مهلکه چه چیز کسب می‌کند پس او صبح نکند مگر انکه ترسان باشد و اصلاح نکند او را مگر ترس»

در واقع بنده خود را در بیشترین حد نقصان و تقصیر می‌بیند و خدای سبحان را در کمال عظمت و رحمت. یعنی عبد همواره بین این دو نظر قرار دارد. حضرت امام (ره) می‌فرمایند: چون اسماء جلالیه و جمالیه خدای سبحان هر دو به یک میزان در قلب انسان سالک جلوه می‌کند، لذا خوف و رجای او بر یکدیگر برتری ندارد .

 

نظرات سایر عرفا درباره خوف و رجا

 

آیت الله ملکی تبریزی (ره) معتقدند: «بعضی اوقات خوف برای انسان بسیار نافع‌تر از رجاست، مانند وقتی که در صحت و سلامت به سر می‌برد. در این زمان اگر انسان خائف از خدای سبحان باشد سعی در انجام اعمال صالح و کسب حسنات می‌کند. اما گاهی اوقات رجا بهتر از خوف است مثل زمانی که علایم و نشانه های مرگ در انسان پیدا شده است. در این هنگام سزاوار است انسان نسبت به خدای سبحان رجا داشته باشد تا پروردگارش را در حالتی که نزد خودش محبوب است، ملاقات  کند.»

البته حضرت امام (ره) این نظر را قبول ندارند و معتقدند این نظر مطابق احادیثی که مطرح شد نیست؛ زیرا رجاء صحیح و ممدوح، انگیزه‌ای برای عمل و کسب آخرت می‌باشد و در هر شرایطی لازم است و خوف از حق نیز همیشه و در همه احوال محبوب و پسندیده است و محدود به زمان خاصی نیست.

بعضی گفته‌اند: خوف در آخرت از فضایل نفسانیه و کمالات عقلانی نیست و فقط در دنیا که دارالعمل است نافع می‌باشد و آن هم از این جهت که انگیزه‌ای برای انجام عبادات و ترک معاصی است. اما رجا در آخرت نیز باقی است زیرا هرچه انسان از رحمت حق بیشتر بهره‌مند شود، طمعش به حق افزون می‌شود، زیرا خزاین رحمت حق لایتناهی است. بنابراین خوف از بین می‌رود و رجا باقی می‌ماند.
مرحوم مجلسی (ره) معتقدند: بنده مادامی که در دار تکلیف است، چاره‌ای غیر از خوف و رجا ندارد و بعد از مشاهده امر آخرت یکی از آنها ناچاراً بر دیگری برتری پیدا می‌کند.

حضرت امام (ره) بعد از بیان نظرات مختلف در باب خوف و رجا، می‌فرمایند: «آنچه از غلبه خوف و رجا در عالم آخرت ذکر شد، مطابق معنی رجا نیست و بر فرض هم که صحیح باشد این امر راجع به متوسطین و افراد عامی است که خوف و رجای آنها از روی ثواب و عقاب است. اما خواص و اولیای خدا این چنین نیستند، زیرا خوف و رجایی که از مشاهده عظمت و تجلی اسماء جمالیه و جلالیه خدای سبحان در آنها ایجاد می‌شود با ملاحظه امور اخروی زایل نمی‌شود و یکی بر دیگری برتری پیدا نمی‌کند، بلکه آثار جلال و عظمت خدای سبحان در آخرت بیشتر است و خوفی که از عظمت حضرت حق در آن عالم ایجاد می‌شود از لذایذی است که روح آن را درک می‌کند»

 

تاریخ جلسه: 86/12/22- جلسه 32

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

حدیث 14- خوف و رجا

 


[1] اصول کافی، ج2، ص71

[2] سوره مبارکه حجر، آیه 36

[3] سوره مبارکه زمر، آیه53

[4] اصول کافی، ج2، ص68

[5] اصول کافی، ج2، ص71

[6] سوره مبارکه بقره، آیه 218

[7] اصول کافی، ج2، ص71

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *