حدیث 8: تعصب مذموم و مفاسد آن

امام صادق (ع) از پیامبراكرم (ص) نقل فرمودند كه:

«مَنْ كَانَ فِی قَلْبِهِ‏ حَبَّةٌ مِنْ خَرْدَلٍ‏ مِنْ عَصَبِیةٍ بَعَثَهُ اللَّهُ یوْمَ الْقِیامَةِ مَعَ أَعْرَابِ‏ الْجَاهِلِیةِ.»[1]

« كسی كه در دلش به اندازه‌ دانه‌ خردلی عصبیت وجود داشته باشد خداوند او را در روز قیامت با اعراب جاهلیت محشور می‌كند.»

 

تعصّب چیست؟ متعصّب کیست؟

 

در لغت «متعصّب» به كسی گفته می‌شود كه از ظلم خویشان خود حمایت كند و در اصطلاح به كسی گفته می‌شود كه از كلیه‌ كسانی كه به آنها تعلق و وابستگی دارد حمایت كند؛ خواه وابستگی دینی داشته باشد یا وطنی یا شغلی و یا سایر وابستگی‌ها.

عصبیّت یكی از اخلاق باطله‌ نفسانیه است و آن را بر دو نوع تقسیم كرده‌اند:

 ۱- تعصّب ممدوح. ۲- تعصّب مذموم.

تعصّب ممدوح حمایت كردن از دیگری با هدف اثبات حق است همانند تعصّبی كه انبیاء، اولیاء و علما برای اثبات دین داشته‌اند. این تعصّب از جمله بهترین صفات كمالی انسان است و دین آن را می‌پذیرد و آن را امری ممدوح می‌داند.

روایات تعصّب حمزه سیدالشهدا را از ممدوح‌ترین نوع تعصّبات بیان می‌كند.

چنانچه امام‌سجاد (ع) فرمودند:

«لَمْ یدْخِلِ الْجَنَّةَ حَمِیةٌ غَیرُ حَمِیةِ حَمْزَةَ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ ذَلِكَ حِینَ أَسْلَمَ غَضَباً لِلنَّبِی ص فِی حَدِیثِ السَّلَى الَّذِی أُلْقِی عَلَى النَّبِی(ص).»[2]

هیچ تعصّبی فرد را وارد بهشت نمی‌كند مگر تعصّب حمزه سید الشهدا. علت این امر آن است كه هنگامی كه پیامبر اكرم (ص) بستگانشان را به اسلام دعوت كردند آنها از این امر عصبانی شده و به پیامبر (ص) سنگ پرتاب نمودند ولی با این وجود حضرت حمزه در همان زمان تعصّب، اسلام خویش را اعلام كرد.

اما تعصّب مذموم حمایت كردن از دیگران با هدف اثبات خود می‌باشد چنین تعصّبی امری نفسانی است و دین پذیرای این نوع از تعصّب نیست.

امیرالمومنین (ع) فرمودند:

«إِنَّ اللَّهَ یعَذِّبُ سِتَّةً بِسِتَّةٍ الْعَرَبَ بِالْعَصَبِیةِ وَ الدَّهَاقِینَ بِالْكِبْرِ وَ الْأُمَرَاءَ بِالْجَوْرِ وَ الْفُقَهَاءَ بِالْحَسَدِ وَ التُّجَّارَ بِالْخِیانَةِ وَ أَهْلَ الرُّسْتَاقِ بِالْجَهْلِ.»[3]

«خدای سبحان شش گروه را به شش صفت عذاب می‌كند: اعراب به دلیل تعصّبشان. دهقانها به دلیل كبرشان نسبت به رعیت. امیران به جهت ظلمی كه در حق دیگران می‌كنند. فقهایی كه نسبت به یكدیگر حسادت می‌ورزند. تجّار به جهت خیانتشان. روستاییان به دلیل جهلشان»

با توجه به این روایت، تعصّب رذیله‌ای است كه باطن آن در قیامت هویدا می‌شود و در آن روز متعصّب به عنوان یكی از اعراب جاهلیت معرفی می‌گردد.

البته عبارت «عربی هاشمی» از القابی است كه در دعای ابوحمزه ثمالی در وصف پیامبر (ص) بیان شده است. یعنی عربیّت از افتخارات پیامبر اكرم (ص) است بنابراین نفس عرب بودن مذموم نیست و ایجاد تعصّب نمی‌كند.

 

تعصّب جاهلانه، راه پیروی از شیطان

 

قرآن سخن از تعصّب‌های جاهلانه‌ عرب می‌گوید:

«وَ إِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُواْ مَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَینَا عَلَیهِ ءَابَاءَنَا أَوَ لَوْ كاَنَ ءَابَاؤُهُمْ لَایعْقِلُونَ شَیئاً وَ لَا یهْتَدُون[4]

«و هنگامى كه به آنها گفته شود: از آنچه خدا نازل كرده است، پیروى كنید! مى‏‌گویند: نه، ما از آنچه پدران خود را بر آن یافتیم، پیروى مى‏‌نماییم. آیا اگر پدران آنها، چیزى نمى‌‏فهمیدند و هدایت نیافتند باز از آنها پیروى خواهند كرد؟»

آقای قرائتی در تفسیر این آیه می‌گویند: «در آیه قبل به ما هشدار داد كه از پیروى گام‌ها و فرمان‏هاى شیطان، دورى كنیم. این آیه یكى از مصادیق راه شیطان را كه تقلید كوركورانه است بیان مى‏كند، از این رو این آیه می‌گوید: هرگاه به كفار گفته شود از آنچه خداوند بر شما نازل كرده پیروی كنید می‌گویند: ما از آنچه پدران و نیاكان خود را بر آن یافتیم پیروی می‌كنیم و كاری به این سخنان نداریم این تعصب همان تعصّب مذمومانه‌ای است كه بیان می‌شود.»

 

مفاسد تعصّب در لسان معصومین

 

از امام صادق (ع) روایت شده است:

«مَنْ تَعَصَّبَ‏ أَوْ تُعُصِّبَ لَهُ فَقَدْ خَلَعَ‏ رِبْقَ‏ الْإِیمَانِ مِنْ عُنُقِهِ.»[5]

«كسی‌كه خودش متعصّب باشد یا نسبت به او تعصّب شود ریسمان ایمان از گردن او باز شود»

عصبیّت، فرد را از ایمان خارج‌ می‌كند چنانچه در این روایت آمده است: «حتی اگر كسی خودش متعصّب نباشد ولی دیگران نسبت به او تعصّب داشته باشند در جزای سوءعمل دیگران شریك است» این عاقبت نافرجام به دلیل رضایت او بر تعصّب دیگران است و بنابر روایات وارده «الرَّاضِی بِفِعْلِ قَوْمٍ كَالدَّاخِلِ فِیهِ مَعَهُم»۲ «هر كس به عمل قومی راضی باشد در شمار آنها به حساب می‌آید.»

البته اگر كسی نسبت به فعل چنین افرادی در واقع راضی نبوده و عدم رضایت و انزجار خود را به ایشان نشان دهد مشمول روایت نخواهد بود.

در روایت دیگری از امام صادق (ع) نقل شده است:

«مَنْ تَعَصَّبَ‏، عَصَبَهُ‏ اللَّهُ بِعِصَابَةٍ مِنْ نَار»[6]

«كسی كه تعصّب كند خدا بر سر او پیشانی‌بندی از آتش ببندد.»

شاید در توضیح این روایات بتوان گفت: «پیشانی‌بندی از آتش» عاملی است كه مانع از تفكر صحیح می‌شود.

 

تعصّب مذموم با ایمان منافات دارد

 

بنابر آنچه از روایات بیان شده در می‌یابیم كه تعصّب مذموم خُلقی شیطانی و جهنمی بوده و با ایمان كه نوری الهی است منافات دارد و اگر قلبی گرفتار این حجاب شد و كدورت خودخواهی و خویشاوندپرستی را به خود گرفت، دیگر جلوه‌گاه نور ایمان نمی‌شود؛ زیرا تنها قلبی مورد تجلّی نور ایمان می‌گردد كه پایبند قواعد دینی و شرعی باشد. شرع به ما دستور داده كه خدای متعال را ولی نعمت خود بدانیم و تسلیم او باشیم و تنها نسبت به خداوند و آنچه او آنرا حق می‌داند تعصب داشته باشیم. بنابراین اگر در مقام عمل، حق با غیر حق تعارض كرد جانب حق را باید گرفت و نسبت به آنچه حق نیست هرچند خویشان و وابستگان باشند تعصبی نداشت.

 

صورت ملکوتیه تعصّب در قیامت

 

پیامبر اکرم (ص) فرمودند:

«كُلُّ حَسَبٍ‏ وَ نَسَبٍ‏ مُنْقَطِعٌ‏ یوْمَ‏ الْقِیامَةِ إِلَّا حَسَبِی وَ نَسَبِی.»[7]

«تمام حسب و نسبها در روز قیامت قطع می‌شود غیر از حسب و نسب من»

علت این امتیاز مطابقت شرع و عقل است، به همین جهت همیشه باقی است و هر نوع تعصّبی نسبت به آن صحیح است، اما حسب و نسب‌های دنیایی از روی عادت بشریه است و به اندك چیزی قطع می‌شود و هیچ چیز از آن‌ها تأثیری در قیامت فرد ندارد مگر تنها حسب و نسب‌های الهی.

میزان در قیامت هر کس، سلطنت نفس بر انسان است. یعنی به هر میزان که فرد نفسانی شود و به امیال و خواسته‌های نفسش بها دهد و به آن عمل کند در قیامت به صورت حیوان محشور می‌شود. در روایات مذکوره بیان شده بود: « کسیکه در دلش به اندازه‌ی دانه‌ی خردلی عصبیت باشد خداوند او را با اعراب جاهلیت محشور کند» چنین تعبیری از تعصّب شاید به این دلیل است که انسان متعصّب در هنگام مرگ و خروج از دنیا متوجه می‌شود که ایمانش به خدا و پیامبر امری صوری بوده و در درونش نهادینه نشده است زیرا او باید در دنیا جانب خدا، پیامبر و حق را بر می‌گزید و تنها نسبت به آنها تعصّب نشان می‌داد در حالیكه چنین نكرده و گرفتار تعصّبات نابجا بوده است. چنین فردی در هنگام مرگ متوجه قصور خویش می‌شود اما به اندازه‌ای گرفتار وضیعت خویش است كه فراموش می‌كند در دنیا جزء امت پیامبر اكرم (ص) بوده است.

در روایت آمده است كه اهل جهنّم – با آنکه در دنیا از امّت پیامبر (ص) بودند – نام پیامبر (ص) را فراموش می‌کنند و نمی‌توانند خود را جزء امت پیامبر معرفی کنند مگر بعد از آنکه خدای متعال خلاصی و رهایی ایشان را از آتش اراده کند و نام پیامبر اکرم (ص) را به یادشان آورد.[8]

 

تعصّب، یکی از عوامل سرپیچی شیطان از امر خداوند

 

در روایتی از امام صادق (ع) نقل شده است:

«إِنَّ الْمَلَائِكَةَ كَانُوا یحْسَبُونَ‏ أَنَّ إِبْلِیسَ‏ مِنْهُمْ وَ كَانَ فِی عِلْمِ اللَّهِ أَنَّهُ لَیسَ مِنْهُمْ فَاسْتَخْرَجَ مَا فِی نَفْسِهِ بِالْحَمِیةِ وَ الْغَضَبِ فَقَالَ‏ خَلَقْتَنِی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ‏.»[9]

«ملائکه گمان می‌کردند ابلیس از آنهاست در حالیکه در علم خدا چنین بود که او از ملائکه نیست پس خدای متعال تعصّب و خشمی را که در درون ابلیس بود خارج کرد و ابلیس گفت: من را از آتش خلق کردی و آدم را از گل.»

در واقع شیطان با چنین سخنی برتری خود نسبت به انسان را بیان کرد و به خلقت خود که از جنس آتش بود تعصّب ورزید.

تعصّب صفتی شیطانی است لذا فرد متعصب در قیامت به صورت شیطان محشور می‌شود. این رذیله، حجابی میان انسان و حقایق می‌شود و همین امر باعث می‌شود تا فرد متعصّب رذایل نزدیكانش را حسنه ببیند و محاسن غیر را رذیله بپندارد.

 

لزوم علاج تعصّب

 

حضرت امام (ره) می‌فرمایند: باتوجه به مفاسدی که در ارتباط با رذیله‌ تعصّب بیان شد اگر در کسی این صفت وجود داشته باشد باید در صدد علاج و درمان خود برآید و خود را از چنین رذیله‌ای پاک کند تا هنگام مرگ با نَفسی پاک و مطهر وارد قبر و عالم برزخ شود و چون هیچ‌کس نمی‌داند تا چه زمانی در عالم ماده زندگی می‌کند و اجل تا کی به او مهلت می‌دهد، لذا باید اکنون به اصلاح خود بپردازد و امر امروز را به فردا واگذار نکند چرا که این تنها شیطان است که امور آخرت را در نظر انسان سهل و بی‌اهمیت نشان می‌دهد تا انسان تعجیلی در اصلاح و تزکیه‌ خود نداشته باشد و با وعده‌ رحمت خدا و شفاعت شافعین او را از یاد مرگ غافل می‌کند، در حالیکه رحمت خداوند اکنون او را فرا گرفته است که زنده است و دستش از عالم دنیا کوتاه نیست و مهلت لازم را برای اصلاح نفس خود در اختیار داشته و از نعمات بسیاری چون صحّت، عافیت، امنیّت، هدایّت و… بهره‌مند است و اگر در عالم دنیا از این نعمات استفاده نکند در آخرت نیز از رحمت خدای سبحان بی‌بهره است و از شفاعت شفیعان، محروم. زیرا جلوه‌ شفاعت شفیعان در دنیا بهره‌مند شدن از هدایت ایشان است یعنی درواقع باطن هدایت، شفاعت است و کسیکه از هدایت بی‌بهره شد از شفاعت نیز بی‌بهره است و به هر میزان که هدایت شود مورد شفاعت قرار می‌گیرد زیرا شفاعت پیامبراکرم (ص) و ائمه اطهار مانند رحمت خدای سبحان مطلق است و کسیکه قابلیت چنین شفاعتی را داشته باشد از آن بهره خواهد برد.

 

تعصّب اهل علم

 

یکی از تعصّب‌های غلط، تعصّب اهل علم در امور علمی است یعنی فردی که اهل علم بوده و عالم است از سخن خود یا استادش حمایت می‌کند بدون اینکه هدفش اظهار حق یا از بین بردن باطل باشد و این تعصّب از سایر تعصّب‌ها قبیح‌تر است، زیرا:

  • فردی که ادعای علم می‌کند به عاقبت سوء رذایل اخلاقی آگاه‌تر است. مردم چنین فردی را معرّف کمال و سعادت می‌دانند لذا اعمالش برای سایرین اسوه است؛ حال اگر او به آنچه می‌گوید عمل نکند و باطنش با ظاهرش تغایر داشته باشد در زمره‌ اهل ریاو نفاق به حساب آمده و عالمی بی‌عمل می‌شود. بنابراین بر اهل علم لازم است خود را از مفاسد اخلاقی پاک کنند تا هم خودشان اصلاح شوند و هم کلامشان در مردم مؤثر واقع شده و جامعه را نیز اصلاح کنند و الّا فساد عالِم، باعث فساد عالَم خواهد شد.
  • متعصّب بودن با عالم بودن منافات دارد و در واقع تعصب، خیانت به علم است، زیرا کسی‌که خلعت علم برتن می‌کند باید حرمت آن را حفظ کند و آنچه را علم قبیح دانسته و آنرا جهل می‌داند مرتکب نشود.
  • اگر کسیکه اهل علم است تعصب داشته باشد، این تعصب گاهی منجر به یی‌حرمتی به سایر عالمان می‌شود.

 

تاریخ جلسه: 86/9/7- جلسه 19

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

 


[1] اصول کافی، ج2 ص308

[2] اصول کافی، ج2 ص308

[3] بحارالانوار، ج ۷۵ ص۵۹

[4] سوره مبارکه بقره ،آیه 170

[5] اصول کافی، ج2 ص308

[6] اصول کافی، ج2 ص308

[7] بحارالانوار، ج6 ص319

[8] مرحوم فیض(ره) در علم الیقین، ج2، ص1042 و 1043 روایتی با همین مفهوم بیان می‌کند.

[9] اصول کافی، ج2 ص308

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *