ولادت: 1320 ق.
وفات: 1379 ق.
اساتید: شیخ عبدالکریم حائری …
شاگردان: حسنعلی نجابت، شهید عبدالحسین دستغیب …
محل ولادت: همدان
محل دفن: قم
پیش از تولد، مادرش در خواب پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله را دیده بود که بشارت این فرزند را به او دادند و سفارش کردند خیلی مواظب این فرزند باش که مورد نظر ماست.
محمد جواد هشت ساله بود که تحصیلات حوزوی را آغاز کرد و با داشتن استعداد بسیار بالا و پشتکاری کم نظیر در 24 سالگی به درجه اجتهاد نائل آمد. در طبابت صاحب نظر بود، به گونهای که خانواده و اطرافیان از معالجه اطبا بینیاز بودند.
در حالی که سرگرم درس و بحث بود برایش خبر آوردند عارفی شوریده حال در لباس اهل علم به همدان آمده و علما و فضلا در مجلس او به دورش حلقه زدهاند. او که با طریق عرفان مخالف بود و چنین نظر داشت که جز راه شرع راه دیگری نیست برحسب وظیفه، زبان به ارشاد آن پیر و آن جمع گشود. اما خداوند نقطه عطف زندگی او را در نگاه نافذ آن پیر روشن ضمیر قرار داده بود که به او گفت: «عن قریب باشد که تو خود آتشی به سوختگان عالم زنی!» این سخن چنان آتشی در جانش نشاند که باقی ایام عمر را به سلوک الی الله و دستگیری از مشتاقان سپری ساخت.
او بر نماز اول وقت خیلی تاکید داشت و به نوافل نماز بسیار توصیه میکرد و خودش نماز را با جمیع مستحبات بجا میآورد. در سلوک خویش از محضر استادی بهره نبرد، آیت الله سید علی قاضی طباطبائی میفرمود: «او توحید را مستقیم از خود خدا گرفته است.»
سال آخر عمر شریفش او را نزد دکتر بردند، پزشک پس از معاینه از ایشان پرسید: «آیا شما خاطرخواه بودهاید؟ این قلب 20 سال مبتلا به عشق بوده!» و او با لبخندی فرمود:« چه درست تشخیص داد! اما او نمیداند این خاطرخواهی از چه نوعی است!» آتش عشقی که در جان این عارف دلسوخته نشسته بود به راستی قلبش را سوزاند، اواخر عمر شریفش اطرافیان دیده بودند که سمت چپ سینهاش از سوز قلب سیاه شده بود.
شرح سیر این سالک سوخته دل در کتاب سوخته از انتشارات موسسه فرهنگی مطالعاتی شمس الشموس به تفصیل آمده است.
برگرفته از کتاب افلاکیان خاک نشین