گناهان گذشته و آینده
حضرت جوادالائمه علیهالسلام در رابطه با جایگاه زائر پدر گرامیشان حضرت علیبنموسیالرضا علیهالسلام میفرمایند:
«کسیکه قبر پدرم را در طوس زیارت کند خداوند گناهان گذشته و آیندهی او را میآمرزد»[1]
گویا خداوند نه تنها گذشته ی زائر را تحت پوشش ومغفرت خود قرار میدهد بلکه چنان نورانیتی به زائر علیبنموسیالرضا علیهالسلام داده میشود که در آینده نیز یا مرتکب گناهی نمیشود و یا بلافاصله توفیق جبران و پاکسازی با توبه نصیب او میگردد.
زیارت حقیقی چنان عزم و ارداه ی قوی به زائر میدهد که زندگی آیندهی او را تحت اطاعت خداوند در آورده به گونه ای که هرگز آگاهانه حول معصیت خدا نمیگردد ودر عاقبت تحت مغفرت در زمره مغفورین درگاه حق واقع میشود.
علیبنموسیالرضا امام رئوف و مهربانم!
اگر بارها به زیارت آمده و هنوز مرتکب گناه میشوم شاید هنوز حقیقتاً زائر نشده ام.
مولای مهربانم! مرا آن زائری قرار ده که تحت چتر غفاریت خدای سبحان هیچ اثری از گناهان گذشته وآیندهاش نباشد.
مـژده وصـل تو کو کز سر جان برخیـزم
طایر قدسم واز هر دو جهدن برخیزم
به ولای تـو که گر بنـده خویشـم خوانـی
از سر خواجگی کون ومکان برخیزم
یارب از ابـر هدایت برسـان بـارانـی
پیشتر زانکه چو گردی زمیان برخیزم[2]
مقامی چون شهدای جنگ بدر
روزی حضرت موسیبنجعفرعلیهالسلام پدر گرامی امام هشتم شیعیان در میان گروه زیادی از مردم نشسته بودند فرزندان حضرت و از جمله حضرت علیبنموسیالرضا علیهالسلام که سن جوانی را سپری میکردند نیز حضور داشتند.
مردم سراپا گوش بودند که ناگهان حضرت امام کاظم علیهالسلام به سوی پسر جوانشان، حضرتعلیبنموسیالرضا علیهالسلام اشاره کرده و میفرمایند:
این فرزند من در دیار غربت از دنیا میرود اگر کسی او را زیارت کند در حالی که تسلیم امر ولایت او بوده وحق اورا بشناسد مقام او نزد خدای سبحان چون شهدای جنگ بدر است.[3]
میدانیم مقام شهدای جنگ بدر در اسلام از قداست ویژهای برخوردار است و مقامی متفاوت از سایر شهدا دارند آنان در بدو ظهور اسلام با عدهای قلیل در مقابل کثیری از دشمنان با اراده و ایمانی قوی ایستادگی کرده و موجبات تقویت دین خدا ورسول خدا را فراهم آوردند. گرچه همه شهدا «فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِرٍ»[4] هستند اما مقام شهدای جنگ بدر قابل توصیف نیست.
و تنها زائری که عارف به حق حضرت و تسلیم ولایت او باشد به چنین مقام والایی دست مییابد.
حال باید دریابیم که حق حضرت چیست و تسلیم ولایت او بودن به چه معناست؟
عارفاً بّحَقّه یعنی جایگاه حضرت را در زندگی خود بدانم که او امامی است که اطاعت او از واجبات است.
و تسلیم امر او به اینمعناست که هرگز اعتراض و شکایتی نسبت به مقام ولایت حضرت نداشته و بدانم حضرت به واسطه ولایتی که بر من دارند بر خیر وصلاح من واقف و از همه خلق بر من مهربانتر است پس قصدم از زیارت تنها اظهار ارادت و محبت وخدمت بوده هرگز زبان به اعتراض وشکایت نگشایم.
علیبنموسیالرضا امام رئوف و مهربانم!
کاش بتوانم چنین زائری باشم «عارفاً بِحَقّه وَ تَسلیماً لأمرِه» حق شما را شناخته و تسلیم اوامر شما باشم.
زیارتم تنها برای رفع نیاز و عرض حاجت نباشد گرچه از این در بارها حاجت روا شدهام.
مولای مهربانم! میخواهم همان زائری باشم که حضرتموسیبنجعفرعلیهالسلام بیان فرمودند همواره زبان شکر داشته عارف به حقانیت و تسلیم همه اوامر شما باشم.
در دایـرهی قسمـت مـا نقطــه تسلیمیـم
حکم آنچه تو اندیشی امر آنچه تو فرمایی
فکر خود و رأی خود در عالم رندی نیست
کفرست در این مذهب خودبینی و خود رأیی[5]
پاداش اقدام به زیارت
حضرت علیبنموسیالرضاعلیهالسلام میفرمایند:
هر کس عزم خود را بر زیارت من جزم کند دعایش مستجاب و گناهانش آمرزیده میشود.[6]
هر فرد به مجرد تصمیم جدی برای زیارت مورد عنایت حضرت قرار میگیرد ولو هنوز این تصمیم به فعلیت در نیامده باشد.
آری! وقتی آهنگ سفر ولی خدا در گوش جان میپیچد چنان مورد توجه قرار میگیرد که حتی قبل از حضور در محضر امام هم گناهانش بخشیده و هم دعایش مستجاب میشود.
جانم فدای محبت و مهربانی امام رئوفی که لطف را در حق کسی که تنها اراده ریارت کرده به نهایت میرساند.
چه کیمیایی است وجود امام معصوم در زندگی ما که عزم دیدارش نیز چنین پاداشی دارد!
ای فروغ ماه حسـن از روی رخشــان شمـا
آبروی خوبی از چاه زنخدان شما
عـزم دیـــدار تـو دارد جـان بـر لب آمـده
باز گردد یا براید چیست فرمان شما
با صبـا همـراه بفـرست از رخت گلدسته ای
بو که بویی بشنویم از خاک بستان شما
گر چه دوریم از بساط قرب همت دور نیست
بنده شاه شماییم و ثنا خوان شما[7]
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] بحارالانوار، ج99، ص41: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع مَنْ زَارَ قَبْرَ أَبِي بِطُوسَ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّر
[2] حافظ
[3] بحار الأنوار، ج99، 41: عَنْ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ قُطْرُبٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ: مَرَّ بِهِ ابْنُهُ وَ هُوَ شَابٌّ حَدَثٌ وَ بَنُوهُ مُجْتَمِعُونَ عِنْدَهُ فَقَالَ إِنَّ ابْنِي هَذَا يَمُوتُ فِي أَرْضِ غُرْبَةٍ فَمَنْ زَارَهُ مُسَلِّماً لِأَمْرِهِ عَارِفاً بِحَقِّهِ كَانَ عِنْدَ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ كَشُهَدَاءِ بَدْرٍ.
[4] سوره قمر، آیه 55
[5] حافظ
[6]بحارالانوار، ج99، ص36: فَمَن شَدّ رحله الی زیارتی اُستجیب دعائه و غفر له ذنبه
[7] حافظ