امام حسن عسكری علیهالسلام در نامهای به اسحاق بن اسماعیل[1] نکاتی را مرقوم میفرمایند که بخشی از نامه مورد بررسی قرار میگیرد.
امام، دلسوز دوستان خویش
«وَ نَحْنُ بِحَمْدِ اللَّهِ وَ نِعْمَتِهِ أَهْلُ بَیتٍ نَرِقُّ عَلَى أَوْلِیائِنَا»[2]
«به لطف حضرت حق ما خاندانی هستیم که نسبت به دوستانمان دلسوز و رئوفیم»
در توضیح این فراز گفته میشود: حضرات معصومین علیهمالسلام عنایت ویژهای به دوستان خویش دارند؛ و رقت قلب ایشان اجازه نمیدهد تنها به شادکامی خویش اکتفا نمایند و دوستانشان را اندوهگین واگذارند.
ضمن اینکه دلسوزی حضرات معصومین علیهمالسلام موجب میشود هرزمان دوستان خویش را در حال ارتکاب گناه مشاهده کنند رهایشان ننمایند بلکه از وادی جهالت و رذائل اخلاقی دورشان کرده و از ورطه هلاکت نجاتشان بخشند.
آنچه مایه خوشحالی امام است
«وَ نَسُرُّ بِتَتَابُعِ إِحْسَانِ اللَّهِ إِلَیهِمْ وَ فَضْلِهِ لَدَیهِمْ»
«از احسان های پیاپی خدا نسبت به آنها (دوستانمان) مسرور میشویم.»
علت اصلی خوشحالی امام، قرار گرفتن عبد در مقام طاعت است زیرا زمانی الطاف خداوند در زندگی بنده جریان دارد که او مجری اوامر مولا، قدردان و شاکر بوده و از نعمات الهی بهترین بهرهبرداری را نماید لذا اگر بندهای با عملکرد نادرست، موجب قطع الطاف الهی شود امام را دلتنگ و محزون مینماید.
از تمام نعمت ها با خبراند
«وَ نَعْتَدُّ بِكُلِّ نِعْمَةٍ ینْعِمُهَا اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَیهِم»
«ما شمارش یکایک نعمات خدا به دوستانمان را داریم.»
معصومین مطلعاند که دوستانشان به دلیل کثرت، از شمارش نعمات خویش عاجزند بنابراین قادر نیستند شکر تمام آنها را بجا آورند، لذا خودشان از تعداد نعمات دوستان آگاه هستند و به جهت هر نعمت شکری جداگانه بر خویش واجب نمودهاند.
کاملترین نعمت
«فَأَتَمَّ اللَّهُ عَلَیكَ یا إِسْحَاقُ وَ عَلَى مَنْ كَانَ مِثْلَكَ مِمَّنْ قَدْ رَحِمَهُ اللَّهُ وَ بَصَّرَهُ بَصِیرَتَكَ نِعْمَتَهُ»
«خداوند بر تو و کسانی که مثل تو هستند نعمت را تمام کرده است. امثال تو کسانی هستند که مورد رحمت خاص خدای سبحان قرارگرفتند و نسبت به اولیاء الهی بصیرت دارند.»
حضرت تبیین مینمایند که اگر اسحاق بن اسماعیل امام خویش را میشناسد به دلیل بصیرتی است که خداوند به او عنایت فرموده؛ و هرکس با خاندان وحی ارتباط داشته و ولیشناس باشد؛ نعمت بر او تمام گشته و از تمام نعمات بهرهمند است.
لذا حضرت، اسحاق بن اسماعیل و هرآنکه همچون او امام شناس باشد را مشمول دعای خویش مینمایند تا این نعمت عظیم بر آنها رو به فزونی و کمال رود.
بهشتی متفاوت
«وَ قَدَّرَ تَمَامَ نِعْمَتِهِ دُخُولَ الْجَنَّةِ»
«خداوند کمال نعمتش را در ورود به بهشت و نعیم ولایت مقدر کرده است.»
آیت الله جوادی آملی میفرمایند: جنات نعیم آن بهشتی که کودکان، دیوانهها و ضعفای فکری در آن راه مییابند نیست بلکه جنات نعیم بهشتی است متفاوت از سایر بهشتها که تنها مخصوص ولیشناسان است.
لذا خداوند کاملترین نعمت خویش را شناخت امام معصوم قرار داده و بالاتر از آن نعمتی نمیباشد چرا که تمام نعمات، تحت این نعمت قرار میگیرند زیرا اگر انسان امام خویش را بشناسد، از تمام بایدها و نبایدهای زندگی مطلع میشود اما بدون شناخت حضرات معصومین علیهمالسلام در بزرگراه زندگی سردرگم است.
ذکری کوتاه در قبال نعماتی بزرگ
«وَ لَیسَ مِنْ نِعْمَةٍ وَ إِنْ جَلَّ أَمْرُهَا وَ عَظُمَ خَطَرُهَا إِلَّا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ عَلَیهَا مُؤَدٍّ شُكْرَهَا»
«هر نعمتی هرقدر خطیر و بزرگ، شکرش با «الحمدلله» ادا می شود.»
خداوند با ذکر شریف الحمدلله به انسان اجازه فرموده شکر نعمات اجلّش بجا آورده شود؛ لذا جاری شدن الحمدلله بر زبان، شکر خاص دیگری میطلبد چرا که بسیاری از گفتن این ذکر محروم میباشند زیرا نعمات را از وظایف باری تعالی دانسته و لطف خدای منان نمیدانند.
حمد امام، جبران نواقص بندگان
«وَ أَنَا أَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِ أَفْضَلَ مَا حَمِدَهُ حَامِدُهُ إِلَى أَبَدِ الْأَبَدِ»
«بابت آنچه خدا بر تو منت نهاده من بالاترین حمد را بجا میآورم.»
در زیارت آل یس به حمدهایی که امام زمان عجّلاللهفرجه بر زبان خویش جاری مینمایند سلام کرده و گفته می شود: «السلام علیک حین تحمد»
حضرات معصومین علیهمالسلام بزرگتر زندگی افراد هستند، آنان بابت تک تک نعماتی که در اختیار بندگان قرار داده میشود حمد الهی را بجا میآورند تا قصور و کوتاهی آنها را جبران نمایند و اینگونه از قطع جریان نعمات در زندگیشان جلوگیری نمایند.
در این فراز نیز حضرت امام حسن عسکری علیهالسلام بالاترین میزان حمد را بابت نعمت عظیم امام شناسی که به اسحاق بن اسماعیل عطا شده بجا میآورند و میفرمایند:
«بِمَا مَنَّ اللَّهُ عَلَیكَ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ نَجَّاكَ مِنَ الْهَلَكَةِ وَ سَهَّلَ سَبِیلَكَ عَلَى الْعَقَبَة وَ ایمُ اللَّهِ إِنَّهَا لَعَقَبَةٌ كَئُودٌ شَدِیدٌ أَمْرُهَا صَعْبٌ مَسْلَكُهَا عَظِیمٌ بَلَاؤُهَا قَدِیمٌ فِی الزُّبُرِ الْأُولَى ذِكْرُهَا»
«الحمدلله بابت رحمت خاصی که خداوند در اختیارت قرار داد و تو را از هلاکت نجات بخشید و طی کردن مسیر هدایت و گذر از گردنههای سخت را بر تو سهل کرده است.»
نعمت ولایت رحمت خاص خداوند سبحان به بندگان است. حضرت بابت ولیشناس بودن افراد، حمد الهی را بجا میآورند. بسیاری از انسانها با امام خویش بیگانه هستند اما اسحاق و امثال او امام زمان خویش را می شناسند و با ولی خویش ارتباط دارند و این نعمتی است عظیم که حمد امام علیهالسلام را به دنبال دارد.
ضمن اینکه اسحاق بن اسماعیل در دنیایی که بسیاری از افراد گرفتار جهالت، معصیت، روزمرگی و اشتغالات عالم ماده میباشند در مسیر صحیح قدم برداشته و مرضی امام واقع شده و از هلاکت در امام مانده است.
اما نکته قابل توجه آن است که حضرت در انتها میفرمایند: خداوند گذر از گردنه های سخت را بر تو سهل کرده است؛ لذا دانسته میشود مسیر شناخت امام، گردنه بسیار سختی است و هرکس توفیق گذر از این گردنه را ندارد و بسیاری سقوط کرده و از امام خویش منحرف میشوند.
بنابراین علت دیگر حمد امام آن است که خداوند طی کردن مسیر هدایت را بر اسحاق و امثال او سهل نموده است.
انجام کارهای درست در نظر بسیاری از افراد سخت جلوه مینماید اما مومن به لطف خدا آنها را با سهولت انجام میدهد؛ لذا امام خود را موظف میدانند بابت این نعمت عظیم سپاسگزار رب باشند.
مقبولیت، علت توجه امام به بندگان نیست
«وَ لَقَدْ كَانَتْ مِنْكُمْ فِی أَیامِ الْمَاضِی ع إِلَى أَنْ مَضَى لِسَبِیلِهِ وَ فِی أَیامِی هَذِهِ أُمُورٌ كُنْتُمْ فِیهَا عِنْدِی غَیرَ مَحْمُودِی الرَّأْی وَ لَا مُسَدَّدِی التَّوْفِیق»
«از گذشته تا به امروز اموری از شما مشاهده میشود که مورد پسند من نیست به گونه ای که از خدا برای شما طلب توفیق نمایم.»
در اولین نکته از امام حسن عسکری علیهالسلام عرض شد حضرات معصومین علیهمالسلام دلسوز دوستانشان هستند.
فیالواقع بسیاری از امور صادر شده از دوستان مورد پسند معصومین علیهمالسلام نیست و اگر دلسوزی ایشان نبود هیچ یک از افراد در حیطه توجه و مهر معصوم باقی نمیماندند.
لذا اگر افرادی با حضرات معصومین علیهمالسلام ارتباط برقرار نمودهاند بدین معنا نیست که به طور کامل مورد تایید حضرات قرار دارند تا این امر موجب غرورشان شود، بلکه معصومین علیهمالسلام غریب و کریم هستند و اگر کسی ولایت آنان را هرچند اندک پذیرا باشد مورد توجهشان قرار میگیرد و عطایی بسیار در اختیار او قرار میدهند.
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] اسحاق بن اسماعیل نیشابوری وکیل حضرت در قم بودند.
[2] بحار الانوار، ج 75، ص 374