آگاهی‌بخشی‌های امیرالمؤمنین (ع) ـ بخش هشتم

مقدمه

 

امیرالمؤمنین علیه‌السلام در برخی فرمایشات خود افراد را متوجه اموری می‌نمایند که عموما مورد غفلت قرار گرفته در حالی می‌بایست همیشه مورد توجه باشند. این آگاهی بخشی گاه با مشاهده عباراتی همچون «ألا»، «أما» و «ها» در کلام -که صراحت و ظهور در تنبیه و هشدار دارد- و گاه از سیاق کلام دانسته می‌شود.

 

توجه به اوصاف دنیا

 

پایانِ دنیا

 

امیرالمؤمنین (ع) در خطبه 52، فراز1 می‌فرمایند:

 

«أَلَا وَ إِنَّ الدُّنْیا قَدْ تَصَرَّمَتْ وَ آذَنَتْ بِانْقِضَاءٍ وَ تَنَكَّرَ مَعْرُوفُهَا»[1]

«آگاه باشید که یقینا دنیا پایان یافته و درگذشت خود را اعلام نموده و خوشی‌های آن زشت و قبیح گشته است»

 

حضرت در این فراز افراد را متوجه پایان عمر دنیا نموده و با استفاده از حرف تحقیق «قد» شکی در این زمینه باقی نمی‌گذارند. ایشان با یادآوری پایان یافتن دنیا، افراد را تشویق و تحریک به فعالیت صحیح و سودآور می‌نمایند؛ زیرا افراد معمولا در آخرین لحظات، تمام توان و توجه خود را برای انجام هر چه بهتر و بیشتر امور به کار می‌گیرند.

همچنین حضرت یادآور می‌شوند که خوبی‌ها و زیبایی‌های دنیا قبیح و نامطلوب شده است. با چنین دیدگاهی افراد هنگام جدا شدن از دنیا اندوهگین نخواهند شد چرا که با اختیار خود، امور به ظاهر مطلوبِ دنیوی را کنار گذاشته و دل از آن بریده‌اند. توجه به حقیقت دنیا، انسان را از دلبستگی و وابستگی به آن باز می‌دارد.

 

آوازه‌خوانِ مرگ

 

 «وَ أَدْبَرَتْ حَذَّاءَ فَهِی تَحْفِزُ بِالْفَنَاءِ سُكَّانَهَا وَ تَحْدُو بِالْمَوْتِ جِیرَانَهَا وَ قَدْ أَمَرَّ مِنْهَا مَا كَانَ حُلْواً وَ كَدِرَ مِنْهَا مَا كَانَ صَفْواً»[2]

«دنیا به سرعت پشت کرده است. او ساکنین خود را به سوی نابودی کشانده و همسایگان خود را به سوی مرگ فرا می‌خواند. شیرینی‌های دنیا رو به تلخی گراییده و صفای آن به تیرگی مبدل شده است»

تحدو از ریشه حداء به معنای آوازی‌ست که ساربان برای شترها می‌خواند تا به راحتی حرکت نمایند.

حضرت در این فراز، توجه افراد را به این نکته جلب می‌نمایند که دنیا به افراد وفادار نبوده و پشت می‌کند؛ گویا دائما در حال قهر است. بنابراین چه دلیلی وجود دارد که انسان‌ها به آن وابسته شده و بر دامن او چنگ زنند؟

دنیا به سرعت در حال حرکت است و ساکنین خود را به سوی نابودی می‌کشاند. مانند آن که شخصی به اتومبیلی که به سرعت در حال حرکت است؛ چنگ زده باشد؛ قطعا روی زمین کشیده شده و آسیب می‌بیند. فردی که دنیا را محل اقامت و سکونت خود انتخاب کند؛ به عبارت دیگر «ساکن» در آن شود؛ به سوی نابودی و فنا خواهد رفت.

دنیا دائم آواز مرگ و فنا را در گوش مجاوران خود می‌خواند؛ گویا هر لحظه در گوش افراد می‌گوید: «به زودی خواهی رفت!»

همچنین امور لذت‌بخش و گوارای دنیوی، دیگر مطلوب و محبوب نیست. حقیقت دنیا برای همه همیشه این این‌گونه است؛ نه آن که دنیا تنها برای افراد خاصی در مقطعی از عمرشان، اینگونه شود.

 

بسیار ناچیز!

 

خطبه 52، فراز 2 و 3: «فَلَمْ یبْقَ مِنْهَا إِلَّا سَمَلَةٌ كَسَمَلَةِ الْإِدَاوَةِ أَوْ جُرْعَةٌ كَجُرْعَةِ الْمَقْلَةِ لَوْ تَمَزَّزَهَا الصَّدْیانُ لَمْ ینْقَعْ فَأَزْمِعُوا عِبَادَ اللَّهِ الرَّحِیلَ عَنْ هَذِهِ الدَّارِ»[3]

«پس جز مقدار اندکی از دنیا مانند ته‌مانده آب در مشک وارونه یا به اندازه جرعه‌ای مانند جرعه مقله، باقی نمانده است. اگر تشنه‌ای این ته‌مانده را بچشد تشنگی او برطرف نخواهد شد. پس ای بندگان خدا! برای کوچ از این دیار آماده شوید!»

«مقلة» سنگریزه‌ای‌ست که هنگام کمبود آب در مسافرت، در ظرف آب انداخته تا سطح آب بالا آید و به هر کس سهمی از آب را بدهند.

حضرت با بیان‌های متفاوتی ناپایداری و ناچیزی دنیا را یادآور شدند و این امر بیانگر میزان اهمیت این موضوع است.

باقی مانده از دنیا به اندازه آبی‌ست که در ته مشک می‌ماند زمانی که برگردانده می‌شود؛ یعنی چند قطره و یا به اندازه رطوبتی‌ست که بر سنگریزه(مقلة) باقی مانده است. اگر فرد تشنه‌ای به همین اندازه آب را بچشد؛ هرگز تشنگی او برطرف نخواهد شد؛ به همین تربیت فردی که دلبسته دنیا و مادیات آن می‌شود؛ هرگز اغناء نشده و نیاز روح او برطرف نمی‌شود.

 

بهترین عمل در دنیا

 

بعد از آن که حضرت درباره حقیقت دنیا و ناپایداری آن آگاهی می‌دهند؛ افراد را به انجام عمل صحیح دعوت و ترغیب نموده و به آنان توصیه جمع‌آوری توشه می‌کنند؛ زیرا زندگی دنیا در حال اتمام بوده و همه افراد به سرای دیگر منتقل خواهند شد.

بهترین و مناسب‌ترین توشه برای آخرت تقوا به معنای ترک معصیت و انجام طاعت بر مبنای اخلاص است. روایت است که:

«هنگامی که امیرالمؤمنین از جنگ صفین بازمی‌گشتند در مسیر از کنار قبرستان کوفه عبور کرده و خطاب به مردگان فرمودند: «ای ساکنین خانه‌های ترسناک! … در منازل شما، افراد دیگری ساکن شدند؛ زنان‌تان به ازدواج دیگری درآمدند و دارائی‌های شما بین دیگران تقسیم شد. این‌ها اخباری که ما زندگان برای شما داشتیم؛ شما چه خبری برای ما دارید؟» پس از آن رو به یاران خود کرده فرمودند: «اگر مردگان توانایی سخن گفتن داشتند حتما به شما می‌گفتند: «أَنَ‏ خَیرَ الزَّادِ التَّقْوى‏»[4] «به راستی که بهترین توشه تقواست!»»[5]

 

جاده سلامتی

 

حضرت در خطبه 62، فراز1 می‌فرمایند:

«أَلَا وَ إِنَّ الدُّنْیا دَارٌ لَا یسْلَمُ مِنْهَا إِلَّا فِیهَا»[6]

«آگاه باشید دنیا مکانی‌ست که هیچ کس جز به وسیله سلامت بودن در آن، از آن سلامت نمی‌ماند»

امر دیگری که حضرت نسبت به آن هشدار می‌دهند آن است که شخص تنها در صورتی از آسیب‌های دنیا سلامت خواهد ماند که در آن سالم و صحیح زندگی نماید. بعد از مرگ، امر جدیدی اتفاق نمی‌افتد و عملکرد فرد اصلاح نخواهد شد؛ بستر انجام اقدامات و عملکرد صحیح در دنیا است.

بعد از مرگ عمل سودآوری انجام نخواهد شد و فرد تنها از منفعت اعمالی که پیش از مرگ انجام داده بهره می‌برد. با داشتن زندگی سالم، انسان به سلامت از دنیا عبور کرده و به سرای ابدی خواهد رسید. با مصرف صحیح مادیات و داشتن ارتباطات سالم اجتماعی، سلامت و عافیت اخروی تأمین می‌شود.

در نتیجه

برای خوب شدن و خوب ماندن، نیاز به عالم دیگر نیست؛ دنیا محل خوب شدن و خوب ماندن است.

 

تو اگر طبیب بودی؛ سر خود دوا نمودی!

 

حضرت در ادامه خطبه 62 می‌فرمایند:

«وَ لَا ینْجَى بِشَی‏ءٍ كَان‏ لَهَا»[7]

«آگاه باشید که… هیچ امری از دنیا نجات‌بخش نخواهد بود»

در ادامه حضرت یادآور می‌شوند امور دنیوی که خود محکوم به فنا هستند نمی‌توانند نجات‌بخش اشخاص باشند.

امری که آلوده به اغراض دنیوی باشد هرگز موجب سلامت و نجات نشده و محکوم به فناست بنابراین لازم است که فرد اعمال خود را -ولو به ظاهری مادی باشد مانند آشپزی- با اخلاص و قصد تقرب به خداوند انجام دهد تا بهترین و بیشترین بهره را از آن ببرد. کوچکترین و عادی‌ترین کارها، زمانی که با قصد قربت انجام شود ارزشمند و باقی شده و نجات‌بخش فرد خواهد بود؛ مانند لبخند زدن به دیگران(نامحرم نباشد)

حتی تلاش برای رفاه اگر به جهت قرب به خدا و طلب رضایت او باشد؛ مایه نجات فرد خواهد شد. این نکته از مفهوم مخالف داستانی که در قرآن ذکر شده است به دست می‌آید:

«فردی باغ بزرگی داشت که برای عمران و گسترش آن هزینه بسیاری کرده بود لکن به دلیل شرک و غرور خود، گرفتار عذاب الهی شده و باغ او ویران گشت. به هنگام مشاهده ویرانی باغ خود، بابت هزینه‌هایی که صرف آبادی این باغ نموده بود حسرت خورده و با خود گفت: «ای کاش برای پروردگار خویش، شریک قائل نمیشدم!»»[8]

 

همه افراد در دنیا آزموده می‌شوند

 

خطبه 62، فراز2: «ابْتُلِی النَّاسُ بِهَا فِتْنَةً فَمَا أَخَذُوهُ مِنْهَا لَهَا أُخْرِجُوا مِنْهُ وَ حُوسِبُوا عَلَیهِ وَ مَا أَخَذُوهُ مِنْهَا لِغَیرِهَا قَدِمُوا عَلَیهِ وَ أَقَامُوا فِیهِ»[9]

«آگاه باشید… مردم به وسیله دنیا آزمایش می‌شوند. آن چه افراد از دنیا برای دنیا مصرف کنند؛ ازدست‌شان خواهد رفت و بابت آن مورد محاسبه قرار خواهند گرفت و آن چه که افراد از دنیا برای غیر دنیا(آخرت) مصرف نمایند؛ برای او پیش فرستاده شده و باقی خواهد ماند»

درهشدار دیگری، امیرالمؤمنین علیه‌السلام دو امر را یادآور می‌شوند:

  • همه افراد در دنیا مورد آزمایش و امتحان قرار می‌گیرند لکن مفاد امتحان هر کس با دیگری متفاوت است؛ یکی با ثروت و دیگری با فقر؛ یکی با فرزند و دیگری با والدین خویش و… امتحان می‌شوند.
  • اگر انسان، مادیات را صرف دنیا نماید گویا دارایی خود را از دست داده است؛ ضمنا بابت آن مورد بازخواست قرار خواهد گرفت. لکن اگر انسان دارایی خویش را برای آخرت هزینه نماید؛ نه تنها دارایی خود را از دست نداده بلکه بهترین بهره را از آن برده و در آخرت نتیجه آن را خواهد دید.

 

سایه‌ای رو به زوال

 

خطبه 62، فراز3: «فَإِنَّهَا عِنْدَ ذَوِی الْعُقُولِ كَفَی‏ءِ الظِّلِّ بَینَا تَرَاهُ سَابِغاً حَتَّى قَلَصَ وَ زَائِداً حَتَّى نَقَصَ»[10]

«دنیا در نظر اندیشمندان مانند برگشتن سایه است؛ تا آن را گسترده و زیاد ببینی جمع و کم می‌شود»

قَلَص به معنای کوتاه شدن است.

انسان با به کارگری عقل خویش، به حقیقت دنیا پی می‌برد و آن را چون سایه‌ای می‌یابد که در عین گسترش و وفور، به سرعت جمع شده از بین می‌رود؛  بنابراین نباید به آن دل بست و اعتماد نمود. تمام امور دنیوی ناپایدار و موقتی است؛ لکن اگر این امور مادی در راه خدا و کسب رضایت او مصرف شود باقی خواهد ماند.

 

تاریخ جلسه: 98/7/14ـ جلسه 4

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

 


[1] نهج البلاغه(فیض الاسلام)، خطبه52، فراز1

[2] نهج البلاغه(فیض الاسلام)، خطبه52، فراز1

[3] نهج البلاغه(فیض الاسلام)، خطبه52، فراز2و3

[4] سوره مبارکه بقره، آیه197

[5] نهج البلاغه(فیض الاسلام)، حکمت125

[6] نهج البلاغه(فیض الاسلام)، خطبه62، فراز1

[7] نهج البلاغه(فیض الاسلام)، خطبه62، فراز1

[8] سوره مبارکه کهف، آیه42

[9] نهج البلاغه(فیض الاسلام)، خطبه62، فراز2

[10] نهج البلاغه(فیض الاسلام)، خطبه62، فراز3

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *