آگاهی بخشی‌های امیرالمؤمنین ـ بخش ششم

مقدمه

 

امیرالمؤمنین علیه‌السلام در برخی فرمایشات خود افراد را متوجه اموری می‌نمایند که عموما مورد غفلت قرار گرفته در حالی می‌بایست همیشه مورد توجه باشند. این آگاهی بخشی گاه با مشاهده عباراتی همچون «ألا»، «أما» و «ها» در کلام -که صراحت و ظهور در تنبیه و هشدار دارد- و گاه از سیاق کلام دانسته می‌شود.

 

روزهای طلایی!

 

«أَلَا وَ إِنَّكُمْ فِی أَیامِ أَمَلٍ مِنْ وَرَائِهِ أَجَلٌ فَمَنْ عَمِلَ فِی أَیامِ أَمَلِهِ قَبْلَ حُضُورِ أَجَلِهِ فَقَدْ نَفَعَهُ عَمَلُهُ وَ مَنْ قَصَّرَ فِی أَیامِ أَمَلِهِ قَبْلَ حُضُورِ أَجَلِهِ فَقَدْ خَسِرَ عَمَلُهُ وَ ضَرَّهُ أَجَلُهُ»[1]

«آگاه باشید که شما در روزهاى آرزو هستید که به دنبال آن مرگ است. پس هر كس در روزهاى امید براى ایام گرفتارى عمل كند، نتیجه سودمندى خواهد گرفت. هر كس در این ایام، قبل از رسیدن اجلش در عمل نیك كوتاهى كرد، عملش به او زیان رسانده و مرگ او را متضرر می‌نماید»

در دنیا، افراد آرزوهای بسیاری در ذهن خود دارند لکن حضرت به آنان هشدار می‌دهند که مرگی نیز پیش روی آن‌هاست. زندگی چند روزه انسان در دنیا، فرصتی برای تحقق آرزوهای اوست. «داشتن آرزو» امر نامطلوبی نیست لکن عدم تلاش برای تحقق آن‌ها و زندگی با «ای کاش‌ها» امر نامطلوبی است. صرف آرزو کردن، نفعی برای انسان ندارد؛ بایستی با به کارگیری استعدادها و ظرفیت‌ها به سوی تحقق آن‌ها حرکت کرد.

 

ای که دستت می‌رسد کاری بکن!

 

اگر کسی روزگارش را صرفا با رویا و آرزو نگذرانده و پیش از آن که مرگ فرصت‌های او را از بین ببرد عملکرد صحیحی داشته باشد؛ قطعا نتیجه سودمندی خواهد گرفت و پایان زندگی (مرگ) به او آسیبی نخواهد رسانید.

در حقیقت امیرالمؤمنین علیه‌السلام افراد را به سوی عمل‌گرایی دعوت می‌نمایند به این معنا که با حسرتِ نرسیدن به آرزوها زندگی نکرده و ایده‌های خود را تا حد ممکن به فعلیت برسانند. عملکرد چنین فردی نافع بوده و مرگ پایان آرزوهای او نیست؛ زیرا نتیجه اعمال صحیح او تا قیامت ادامه خواهد داشت.

اما اگر کسی در دنیا، که زمان عمل و توشه‌برداری است، در انجام اعمال صحیح کوتاهی کند، مرگ موجب خسارت به او خواهد شد. «قصر» به معنای کوتاهی است؛ بنابراین گروه دومی که حضرت معرفی می‌نمایند اعمال شایسته را به طور کلی ترک نکرده و تنها در انجام آن کوتاهی می‌نمایند ولی باز هم مرگ، زمان خسارت آن‌هاست.

 

سود همیشگی

 

شخصی که تمام توان خود را در عرصه انجام اعمال خیر به کار گیرد؛ هیچ‌گاه گرفتار ضرر و زیان نخواهد شد اگرچه عمر او به پایان برسد. هر فردی بیش از دیگران به ظرفیت و کیفیت توانایی‌های خویش واقف است:

«بَلِ الْإِنْسانُ عَلى‏ نَفْسِهِ بَصیرَة»[2]

«انسان از وضع خویش آگاه است»

و به همین دلیل می‌تواند میزان سود و زیان خود را پیش از ورود به عالم دیگر محاسبه نماید و به کم‌کاری‌های خویش پی ببرد.

 

فرصت کم است!

 

 «أَلَا فَاعْمَلُوا فِی الرَّغْبَةِ كَمَا تَعْمَلُونَ فِی الرَّهْبَةِ»[3]

«آگاه باشید! در زمان راحتى و ایمنى آن گونه عمل نمایید که در وقت خوف و ترس عمل می‌کنید»

 

حضرت در این فراز توصیه عجیبی می‌نمایند. ایشان هشدار می‌دهند که لازم است انسان در وقت آسایش و راحتی نیز آن گونه عمل کند که در وقت نگرانی و ترس عمل می‌کند. در زمان نگرانی و ترس، انسان تمام توانایی و امکانات خویش را در جهت ساماندهی اوضاع به کار می‌گیرد، کیفیت و کمیت ارتباط او با خدای سبحان بیشتر شده و با سرعت و احتیاط هر چه بیشتر وظایف خود را به طرز شایسته‌ای انجام می‌دهد. به توصیه امیرالمؤمنین در زمان فراغت نیز لازم است انسان این چنین عمل نماید.

به بیان دیگر، اگر شخصی به گونه‌ای مطلع شود که امروز آخرین روز زندگی اوست؛ چه عملکردی خواهد داشت؟! آیا بابت مسائل پیش پا افتاده و گذرا غصه می‌خورد و اندوهگین می‌شود؟ آیا زمان خود را صرف امور غیرنافع می‌نماید؟ آیا در انجام وظایف خود کوتاهی کرده و به امورات مختلف می‌پردازد؟ خیر؛ قطعا چنین نخواهد بود و او سعی در بهترین استفاده از زمان و توانایی خویش خواهد داشت. لازم است که انسان به این باور برسد که فرصت او برای عمل اندک بوده تا بهترین استفاده از دوره نشاط و توانمندی خویش داشته باشد.

 

در خواب غفلت خفته‌ای تا کی؟

 

 «أَلَا وَ إِنِّی لَمْ أَرَ كَالْجَنَّةِ نَامَ طَالِبُهَا وَ لَا كَالنَّارِ نَامَ هَارِبُهَا»[4]

«بدانید كه من هیچ نعمتى را مثل بهشت ندیده‌‏ام كه طالب آن، خواب بوده و هیچ عذابى را چون آتش (ندیدم) كه گریزنده از آن در خواب فرو رفته باشد»

حضرت در این فراز میزان تعجب خود را از کسانی که خواستار بهشت هستند و در عین حال در خواب غفلت فرو رفته‌اند و همچنین از کسانی که خواهان دوری از آتش بوده لکن هیچ تلاشی برای آن نمی‌کنند؛ بیان می‌کنند.

اگر بنده حقیقتا خواستار بهشت و وصال به حق باشد باید برای به دست آوردن آن تمام همت خویش را به کار گیرد. از سوی دیگر اگر حقیقت جهنم و فراق از حق را درک کرده باشد برای رهایی از آن جد و جهد لازم را خواهد داشت.

تصور کنید خانه فردی آتش گرفته، آیا او خاموش کردن آتش را به زمان دیگری محول کرده و به خواب می‌رود؟! قطعا چنین نخواهد بود. رذائل اخلاقی و عقاید باطل آتشی‌ست که انسانیت و کمالات فرد را در معرض نابودی قرار می‌دهد و ضروری‌ست انسان برای از بین بردن این آتش تلاش لازم را داشته باشد.

 

حق یا باطل، امر سومی نیست!

 

 «أَلَا وَ إِنَّهُ مَنْ لَا ینْفَعُهُ الْحَقُّ یضُرُّهُ الْبَاطِلُ»[5]

«بدانید هر كس، حق و درستى او را سود ندهد؛ باطل به او زیان وارد می‌کند»

امیرالمؤمنین در این فراز توجه افراد را به امر مهمی جلب می‌نمایند: در وجود افراد یا حکومت حق پابرجاست و یا حکومت باطل. اگر وجود انسان پذیرای حق نباشد؛ به سرعت باطل جایگزین آن می‌شود. فضای خالی در وجود فرد باقی نخواهد ماند؛ علم نباشد جهل وارد می‌شود، صدق نباشد کذب وارد می‌شود و…

حقّ به معنای امر ثابت و تغییرناپذیر است. در زیارت آل‌یس عقاید حقه به تفصیل بیان شده است و اگر فرد به یکی از آن‌ها اعتقاد نداشته باشد عقیده باطل در وجود او جای خواهد گرفت. همه چیز به انتخاب خود فرد بستگی دارد.

اگر انسان خود را ملتزم به اجرای ارزش‌ها ننماید؛ ضدارزش‌ها در زندگی او وارد می‌شود.

نفع رسانی حق بدین معناست که انسان ضمن آگاهی از آن، در عمل نیز به آن ملتزم است. برای مثال از ارکان توحید به طور نظری آگاهی داشته، نسبت به آن‌ها باور قلبی دارد و با نگاه توحیدی مراحل مختلف زندگی را پشت سرمی‌گذارد.

اگر آگاهی فرد از توحید این چنین در زندگی او اثرگذار نباشد یعنی از وجود حق نفعی نبرد؛ زندگی او جایگاه شیطان شده و باطل به او آسیب می‌رساند.

حق از جنس وجود و لازمه آن نفع‌رسانی است و باطل از جنس عدم و لازمه آن ضرررسانی می‌باشد.

 

هدایت یا ضلالت، مسیر سومی نیست!

 

«وَ مَنْ لَا یسْتَقِیمُ بِهِ الْهُدَى یجُرُّ بِهِ الضَّلَالُ إِلَى الرَّدَى»[6]

«و هر كس، هدایت او را به سوى راه راست نكشاند؛ گمراهى او را به پستی می‌کشاند»

یجرّ: کشیدن روی زمین، کنایه از تحقیر است.

فردی که پذیرای هدایت الهی است؛ قیام به بندگی در محضر او داشته و مسیر عبودیت را به سهولت طی می‌کند. اگر هدایت در زندگی بنده جریان نداشته باشد؛ گمراهی او را با خفت به سوی نابودی می‌کشاند.

هر طریقی که انسان در آن حرکت می‌کند؛ یا مسیر هدایت است یا مسیر گمراهی؛ مسیر سومی وجود ندارد.

خداوند، پیامبران، قرآن و حضرات معصومین هادیان طریق بندگی هستند. اگر فرد با دریافت پیام هدایت نشود و در محضر حق قرار نگیرد؛ قطعا گمراه شده و سرانجام او پستی و رذالت خواهد بود.

در کسب هدایت، طلب فرد بسیار مهم است لکن در ضلالت، طلب فرد مطرح نیست؛ به محض آن که هدایت نباشد ضلالت جایگزین آن خواهد شد.

 

دنیا محل اقامت نیست

 

 «أَلَا وَ إِنَّكُمْ قَدْ أُمِرْتُمْ بِالظَّعْنِ وَ دُلِلْتُمْ عَلَى الزَّادِ»[7]

«آگاه باشید شما به كوچ كردن از دنیا مأمور شده‏ و به جمع آوری توشه راهنمایی شدید»

حضرت به افراد آگاهی می‌دهند که دنیا سرای اقامت نیست و همگان از آن کوچ خواهند کرد. همچنین توشه مناسب سرای آخرت در قرآن کریم به همگان معرفی شده است:

«تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیرَ الزَّادِ التَّقْوى‏»[8]

«توشه برگیرید؛ به راستی که بهترین توشه تقواست»

خداوند امر کرده است به هر طریقی که ممکن است برای آخرت خودت توشه جمع کنید ولو زحمت بسیار داشته باشد(تزوّد از باب تفعل می‌باشد که یکی از معنای آن انجام فعل همراه با سختی است). بهترین توشه پرهیز از تعلق به دنیا، معصیت و مخالفت با حق می‌باشد.

محل جمع آوری این توشه، دنیا و زمان آن لحظه لحظه زندگی است.

 

تاریخ جلسه: 98/7/8ـ جلسه 3

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

 


[1] نهج البلاغه(فیض الاسلام)، خطبه28، فراز4

[2] سوره مبارکه قیامت، آیه14

[3] نهج البلاغه(فیض الاسلام)، خطبه28، فراز5

[4] نهج البلاغه(فیض الاسلام)، خطبه28، فراز6

[5] نهج البلاغه(فیض الاسلام)، خطبه28، فراز7

[6] نهج البلاغه(فیض الاسلام)، خطبه28، فراز7

[7] نهج البلاغه(فیض الاسلام)، خطبه28، فراز8

[8] سوره مبارکه بقره، آیه197

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *