ادامه حدیث 24: توضیح لغوی حدیث24

در حدیث 24 آمده است:

«آیةٌ مُحْكَمَةٌ، أوْ فَرِیضَة‌ٌ عادِلَةٌ، أوْ سُنَّةُ‌ قائِمَةٌ‌، وَ ما خَلاهُنَّ فَهُوَ فَضْلٌ»[1]

حضرت امام (ره) معتقدند در این حدیث «آیةٌ مُحْكَمَةٌ» علوم و عقاید حقه و معارف الهیه است و «فَرِیضَة‌ٌ عادِلَةٌ» عبارت است از علم اخلاق و تصفیه قلوب و «سُنَّةُ‌ قائِمَةٌ‌» عبارت است از علم ظاهر و علوم آداب قالبیه.

 

·       معنای «آیةٌ مُحْكَمَةٌ»

 

ممكن است این سؤال مطرح شود كه چرا از «آیةٌ مُحْكَمَةٌ» تعبیر به علوم و عقاید حقه و معارف الهیه شده است؟

در پاسخ می‌توان گفت:‌ آیه به معنی نشانه است و تعبیر نشانه تعبیری است مطابق با علوم عقلانی و اعتقادی، زیرا در میان علوم تنها علوم اعتقادی است كه در آن به نشانه‌های خدای سبحان پرداخته می‌شود و این امر در هیچ یك از علوم دیگر وجود ندارد.

در پایان بسیاری از آیات قرآن نیز هنگامی كه صحبت از خداشناسی، نبوت، و معاد و… می‌شود كلمه «آیة‌» آمده است و می‌فرماید:‌ «این آیت یا آیات است برای متفكرین یا عقلا». بنابراین عامل اینكه از «آیةٌ مُحْكَمَةٌ» تعبیر به علوم اعتقادی شد، این است كه نشانه‌های حق را در اعتقادات بررسی می‌كنیم. امّا در احكام فقهی یا اخلاقیات كلمه نشانه مطرح نمی‌شود و به كار بردن كلمه «آیة: نشانه» برای مسئله و فرع فقهی كاربردی بسیار نابجا است.

حال علّت اینكه این آیات قید «محكمة» را دارند و از آن تعبیر به «آیةٌ مُحْكَمَةٌ» می‌شود چیست؟

در پاسخ می‌توان گفت: قید «محكمة‌» بودن نیز مناسب با این علوم است، زیرا این علوم كه با تعبیر آیات از آن یاد شد، تحت میزان و خط‌كش عقل قرار دارند و دارای برهانی متین و قاعده‌ای قوی هستند به همین جهت «مُحْكَمَةٌ» و دارای حكمت‌اند.

 

·       معنای «فَرِیضَة‌ٌ عادِلَةٌ»

 

سؤال دیگری كه عنوان می‌شود این است كه چرا به اخلاق «فَرِیضَة‌ٌ عادِلَةٌ»‌ اطلاق می‌شود و در حقیقت علّت توصیف فریضه به «عادله» چیست؟

در پاسخ این سؤال نیز حضرت امام (ره) می‌فرمایند:‌ زیرا اخلاق (حَسَن) یعنی پرهیز از افراط و تفریط و قرار گرفتن در حد اعتدال. هر افراط و تفریطی مذموم است و «عدالت» كه حد وسط و حد «تعدیل» بین افراط و تفریط است مستحسن می‌باشد. به همین جهت از آن با قید «عادِلَةٌ»‌ تعبیر شده است.

مثلاً‌ شجاعت كه یكی از اصول و اركان اخلاق حَسَن می‌باشد عبارت است از حالت اعتدال بین افراط و تفریط. حد افراطِ شجاعت بی‌باكی و تهّور است كه مذموم می‌باشد و حد تفریط آن جُبن و ترس می‌باشد كه آن نیز مذموم است.

و یا حكمت كه یكی دیگر از اخلاقیات است حالت اعتدال بین «سفه» و «جربزه» است به این معنا كه حكمت حدّ وسطی است كه افراط آن جُربُزه نام دارد و صفتی مذموم است. جربزه یعنی استفاده از قوه تفكّر در مواردی كه سزاوار نیست. طرف تفریط آن نیز سَفه است كه آن نیز مذموم می‌باشد. سفه یعنی تعطیل قوه تفكّر در مواردی كه سزاوار است به كار اندازد.

مثلاً عفّت یكی از ملكات اخلاقیه است. اگر قوه شهوت انسان معتدل و ساماندهی شده باشد عنوان عفیف به او اطلاق می‌شود. طرف افراط آن شَرَه است. شَرَه به معنای حرص است خواه این حرص در مادّیات باشد و خواه در جسمانیّات و یا … طرف تفریط آن خَمود است. خمود یعنی كسی كه میل به خواب و خوراك و… ندارد. هر دو حد افراط و تفریط قوه شهوت مذموم است.

قوه سخاوت نیز یكی دیگر از ملكات اخلاقی است. طرف افراط آن اسراف است به معنای استفاده‌ بی‌‌حد و حصر. طرف تفریط آن بُخل است و هر دو مذموم می‌باشد.

اسلام دین اعتدال است و از هر گونه افراط و تفریطی نهی می‌كند لذا عامل اینكه در روایت «فریضة» با قید «عادلة‌» عنوان شد همراه بودن اخلاق با اعتدال است.

 

·       معنای «سُنَّةُ‌ قائِمَةٌ‌»

 

چرا به احكام «سُنَّةُ‌ قائِمَةٌ‌» اطلاق می‌شود؟

در پاسخ حضرت امام (ره) می‌فرمایند:‌ علّت این است كه «فریضه» در مقابل «سنّت» است. به این معنی كه فریضه چیزی است كه عقل راهی به ادراك آن دارد همان طور كه علم اخلاق نیز چنین است بر خلاف سنّت كه تعبّد صرف است و عقول از ادراك آن عاجزند. به همین جهت گفته می‌شود «سنّة قائمه» راجع به علوم تعبّدیه و آداب شرعیه است كه تعبیر به «سنّت»‌ شده است زیرا عقول به حسب نوع خود از ادراك آن‌ها عاجز است و طریق اثبات و فهم آن‌ها سنّت است.

به عنوان مثال عقل از درك حكمت دو ركعتی بودن نماز صبح عاجز است و یا بسیاری از سنّت‌های دیگر كه عقل قادر به فهم حكمت آن نیست. عاجز بودن عقل از درك حكمت سنّت‌ها به معنی عقلی نبودن سنّت‌ها نیست بلكه اگر عقل به كمال خود دست پیدا كند ممكن است به علّت آن راه یابد امّا اكنون از درك آن عاجز است و تعبداً این سنّت‌ها را می‌پذیرد.

چنانچه تعبیر و توصیف سنّت به «قائمه» نیز مناسب با واجبات شرعیه است، زیرا كه بر پا داشتن واجبات معادل با تعبیر «اقامه» است و به كار بردن كلمه اقامه در دو علم دیگر ناصحیح است و این واجبات است كه باید در جامعه برپا داشته شوند.

 

تنها هدف صحیح از علم‌آموزی، قرب به حق تعالی است

 

حضرت امام (ره) می‌فرمایند:‌ علّت اینكه در روایات از علوم اعتقادی تعبیر به «‌آیة‌ محكمه» شده این است كه اگر مقصد انسان در كسب علم خدای سبحان نباشد و علم را علامت و نشانی برای وصول به خدای متعال نبیند در لابلای عالَم ماده گرفتار است و عالِم حقیقی نیست.

اگر یادگیری‌ها انسان را به حق نرساند و برایش ایجاد قرب نكند و یا كسب علوم او را متخّلق به اخلاق الهی نكند و سخاوت، عفّت، عفو و… را برای او به ارمغان نیاورد، علمش علم حقیقی نیست. و یا اگر كسب علم كند امّا در اجرای احكام الهی موفق نشود، هنوز علم و دانشی نیاموخته است. زیرا خاصیّت علم، نشان‌‌دار شدن متعلّم (طالب علم) است. نشانه خدای سبحان «مؤمن» است و انسان با كسب علم به این نام و نشان الهی دست پیدا می‌كند و عنوان مؤمن را  كسب می‌كند.

 

پیامدهای نیّت‌ ناخالص در علم‌آموزی

 

اگر مقصد انسان از یادگیری قرب الهی نباشد، به طور مثال فخرفروشی باشد، در دنیا و آخرت كور است

«وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ یوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمى‏»[2]

«و هر كس از یاد من روى‌گردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت؛ و روز قیامت، او را نابینا محشور مى‏كنیم!»

اگر كسی علم می‌آموزد امّا خالصانه و برای خداوند نیست، اولین نمادش این است كه در دنیا زندگی بسیار سختی خواهد داشت. همچنان كه بسیاری از افراد غنی در زندگی احساس ناخوشی می‌كنند و از طرفی بسیاری از طلاب دروس علمی با وجود مشكلات مادّی زندگی بسیار خوشی دارند زیرا علم برایشان توكّل ایجاد كرده است. كسی كه در اوج گرفتاری‌ها دل خوش به خداوند رحیم است معیشت ضنكی ندارد.

اگر در دنیا از طریق نشانه‌ها به خداوند نرسیم و از دیدن نشانه غافل یا عاجز باشیم در قیامت نیز به طریق اولی از دیدن آن عاجز خواهیم بود.

به فرموده حضرت امام (ره) میزان در بینایی عالم آخرت، بینایی و بصیرت قلب است و بدن و قوای آن به كلی تابع قلب و لبّ هستند و سمت ظّلّیت در آن عالم به طور اتمّ بروز كند.

امام (ره) می‌فرمایند: علمای مفاهیم و دانشمندان عبارات و حافظین كتب و مسطورات گمان نكنند كه اهل علم هستند و حافظ قرآن‌اند و یا تبحّر در تفسیر دارند، زیرا آشنا شدن با مفاهیم به معنی عالِم شدن نیست، چرا كه اگر علم، علم باشد باید نورانیّت به همراه داشته باشد و فرد را از مفاسد اخلاقی جدا كند و اولین تأثیرش در خود فرد بروز كند. عالم خشیت دارد یعنی در مقابل حق تواضع می‌كند همچنان كه در قرآن كریم آمده است:‌ «إِنَّما یخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء»[3]

از خدای سبحان مسئلت داریم با فضل و رحمت ما را در زمره طالبین حقیقی علم قرار دهد.

 

تاریخ جلسه: 87/12/21- جلسه 58

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

» حدیث 24- اقسام علم و ارتباط آنها با یکدیگر

» ادامه حدیث 24- اهتمام به علوم سه‌گانه

» ادامه حدیث 24- آثار علم از لسان امیرالمومنین (ع)

 


[1] اصول کافی، ج1، ص32

[2] سوره مباركه طه ، آیه 124

[3] سوره مباركه فاطر،‌ آیه 28

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *