ادامه حدیث 7: علاج علمی و عملی غضب

   علاج غضب

 

در ادامه بحث غضب، حضرت امام خمینی (ره) برای علاج، دو راه ارائه می‌نمایند:

 

علاج علمی و علاج عملی.

  1. علاج علمی غضب: هركس با خود بیندیشد و مبدأ پیدایش عصبانیتش را پیدا كند. این مبدأ در افراد، مختلف است گاهی ضعف جسمی عامل ایجاد غضب می‌شود و گاه ضعف روحی. به هرحال علت غضب هر امری كه باشد انسان علاوه بر آنكه باید به مرتفع كردن آن اقدام كند باید به عاقبت سوء غضب و مفاسدی كه این حالت در پی دارد بیندیشد.
  2. علاج عملی غضب: انسان در ابتدای امر كه حالت غضب و عصبانیت در او ایجاد می‌شود از آن جلوگیری كرده و مهار نفس خود را به دست گیرد. چرا كه آتش غضب به تدریج شعله‌ور می‌شود تا جایی كه شدت اشتعالش بسیار شده و افسار اختیار را از انسان می‌گیرد و عقل و ایمان فرد را از بین می‌برد. بنابراین در همان ابتدا كه آتش غضب در فرد ایجاد می‌شود باید در صدد معالجه‌ آن برآید تا از شدت برافروختن آن كاسته شده و رو به خاموشی رود. به همین جهت انسان باید در این هنگام خود را به اموری مشغول كند: مثلاً جایگاهی كه آن زمان در آن قرار دارد را تغییر دهد و به جایی دیگر رود یا در عین اینكه همان‌جا قرار دارد حالت و وضعیتش را تغییر دهد، مثلاً اگر نشسته است برخیزد، اگر ایستاده است بنشیند و اگر ساكت است مشغول ذكر خدای متعال شود.

 

فواید علاج غضب در ابتدای امر و راهکارهای آن

 

اگر در لحظه شروع غضب از پیشروی آن جلوگیری شود دو نتیجه در پی دارد:

  1. چون شعله‌های اولیه آتش غضب را از بین برده نفس او حالت سكون و آرامش پیدا می‌كند.
  2. با چند بار مراقبه براین كار كنترل غضب ملكه‌ فرد شده و انسانی معتدل و میانه رو به شمار خواهد آمد.

امام باقر (ع) فرمودند:

«إِنَّ هَذَا الْغَضَبَ‏ جَمْرَةٌ مِنَ الشَّیطَانِ‏ تُوقَدُ فِی قَلْبِ ابْنِ آدَمَ‏ وَ إِنَّ أَحَدَكُمْ إِذَا غَضِبَ‏ احْمَرَّتْ‏ عَینَاهُ وَ انْتَفَخَتْ أَوْدَاجُهُ وَ دَخَلَ الشَّیطَانُ فِیهِ فَإِذَا خَافَ أَحَدُكُمْ ذَلِكَ مِنْ نَفْسِهِ فَلْیلْزَمِ الْأَرْضَ فَإِنَّ رِجْزَ الشَّیطَانِ لَیذْهَبُ عَنْهُ عِنْدَ ذَلِكَ.»[1]

«همانا این غضب جرقه‌ آتشی از ناحیه شیطان است كه در قلب پسر آدم افروخته شود و همانا یكی از شما وقتی خشمناك شد چشمان او سرخ شود و رگهای گردن او باد كند، شیطان در او وارد شود. پس وقتی یكی از شما از این امر درباره خودش ترسید به زمین بچسبد و ملازم آن شود چرا كه پلیدی شیطان در این هنگام از او برود.»

 

موید این امر، روایت دیگری از امام باقر (ع) است كه حضرت فرمودند:

«إِنَّ الرَّجُلَ لَیغْضَبُ فَمَا یرْضَى أَبَداً حَتَّى یدْخُلَ النَّارَ فَأَیمَا رَجُلٍ غَضِبَ عَلَى قَوْمٍ‏ وَ هُوَ قَائِمٌ فَلْیجْلِسْ مِنْ فَوْرِهِ ذَلِكَ فَإِنَّهُ سَیذْهَبُ عَنْهُ رِجْزُ الشَّیطَانِ وَ أَیمَا رَجُلٍ غَضِبَ عَلَى ذِی رَحِمَ فَلْیدْنُ مِنْهُ فَلْیمَسَّهُ فَإِنَّ الرَّحِمَ إِذَا مُسَّتْ سَكَنَتْ.»[2]

«به درستیكه مرد غضب می‌كند پس هرگز راضی نشود تا داخل آتش شود (یعنی غضب او تمام نخواهد شد تا اینكه او را به آتش جهنم بكشاند)، پس هر مردی كه غضب كرد بر قومی در حالیكه ایستاده است فوراً بنشیند تا با این كار وسوسه‌ی شیطان از او برود و هر مردی كه بر خویشانش غضب كند نزدیك او رود و او را مس كند زیرا كه رَحِم وقتی كه به مانند خود مس شد ساكن می‌شود.»

با توجه به روایت مذكور میتوان دو علاج عملی برای غضب در نظر گرفت كه یك علاج آن عمومی است و یك علاج خصوصی.

علاج عمومی غضب این است كه انسان در هنگام غضب تغییر حالت دهد و بنشیند. سیره‌ی پیامبر اكرم (ص) نیز چنین بود كه هنگام غضب اگر ایستاده بود می‌نشست و اگر نشسته بود به پشت می‌خوابید تا غضبش آرام شود:

«كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا غَضِبَ‏ وَ هُوَ قَائِمٌ جَلَسَ‏ وَ إِذَا غَضِبَ وَ هُوَ جَالِسٌ اضْطَجَعَ‏ فَیذْهَبُ غَیظُهُ.»[3]

علاج خصوصی غضب كه مخصوص خویشاوندان است: این است كه طبق فرموده امام باقر(ع)، هنگامیكه رحم و خویشاوندی نسبت به رَحِم خود غضب كرد، اگر او را مس كند غضبش از بین می‌رود.

 با توجه به اینكه در روایت آمده است:

«مَوَدَّةُ عِشْرِینَ‏ سَنَةً قَرَابَةٌ…» [4]

«دوست بیست ساله نیز در حكم رحم است»

شاید بتوان روایت امام باقر (ع) را شامل ایشان نیز دانست.

آنچه تاكنون در رابطه با علاج غضب مطرح شد معالجه‌ای بود كه هركس نسبت به خودش در زمان عصبانیت می‌تواند داشته باشد و این امر در صورتی است كه فرد قدرت مهار و كنترل خویش را مانند حالت قبل از غضب همچنان در دست داشته باشد؛ امّا اگر در مرحله‌ای آنچنان شعله‌ی غضب مشتعل شده كه عقل كارائی خود را از دست داده علاج فرد به دست خودش مشكل است در این زمان چاره غضب را باید به وسیله تخویف كسی انجام داد كه فرد غضبناك از او متاثّر می‌شود و حساب می‌برد زیرا انسان نسبت به كسی غضب می‌كند كه خود را بر او چیره و غالب بداند یا حداقل خود را با او مساوی فرض كند ولی نسبت به كسی كه برتری او را نسبت به خود احساس می‌كند هیچگاه غضب نمی‌كند، بلكه اگر از آن شخص عصبانی شود تنها جوششی در درون او ایجاد می‌شود كه در نهایت محبوس و خفه شده و ایجاد حزن می‌كند.

 

حبّ نفس، علت عمده غضب

 

در ادامه حضرت امام (ره) می‌فرمایند: معالجه اساسی غضب، قلع و از بین بردن عواملی است كه باعث ایجاد آن می‌شود و تحریك كننده به شمار می‌رود. یكی از آن‌ها حبّ نفس است، یعنی انسان چون خود، آبرو، جاه و مقام و عزتش را بسیار دوست دارد و برایش اهمیت بسزائی دارد لذا اگر ببیند به یكی از این امور صدمه وارد شده به شدت غضبناك می‌شود ولی اگر كسی بر اثر مراقبه، حب نفسش شدید نباشد و برایش اهمیت چندانی نداشته باشد، در حال غضب به دلیل سكونت نفس و طمانینه‌ای كه بابت ترك حب جاه و آبرو و… در او وجود دارد عنان نفسش را به دست گرفته و اجازه نمی‌دهد نفسش از حالت عادی خارج شده و اقدامی غضبناك نماید. بنابراین حب نفس اگر بسیار شدید و قوی باشد مذموم است و اگر معتدل باشد مشكلی ندارد اما حبّ دنیا چنین نیست و به طور كامل مردود است .چنانچه در دعای ابوحمزه می‌خوانیم «اللّهم اَخرِج حبّ الدنیا مِن قلبی». حضرت امام (ره) می‌فرمایند: اگر حبّ دنیا به طور كلّی از قلب انسان ریشه كن شود تمام مفاسد اخلاقی نیز از قلب هجرت می‌كنند و تمام محاسن اخلاقی در وجودش جایگزین می‌شوند.
اسباب و عوامل دیگری نیز برای غضب وجود دارد مانند كبر، فخر فروشی، مراء و جدال، لجبازی و بعضی اوقات مزاح، چرا كه هر امر شوخی ریشه در جدی دارد.

 

تفاوت غضب و شجاعت

 

یكی دیگر از عوامل تحریك كننده غضب این است كه انسان به دلیل جهل و نادانی، غضب را كه جزء بزرگترین نقایص و قبایح به شمار می‌رود، كمال تصور كرده و جزء محاسن به شمار آورد. همانطور كه بعضی از روی جهالت غضب كردن را جوانمردی و شجاعت می‌دانند در حالیكه مبدأ شجاعت، عزت نفس، استحكام ایمان و كم‌توجهی به دنیاست ولی مبداء غضب ذلت نفس،‌ سستی ایمان، حب دنیا و ترس از دست رفتن لذات نفسانی است. به همین دلیل این رذیله در زن‌ها بیشتر از مردها، در بیماران بیشتر از افراد سالم‌، در کودکان بیشتر از بزرگ‌سالان و در پیرها بیشتر از جوان‌هاست. مواردی كه بیان شد مربوط به موجبات و عوامل شجاعت و غضب بود علاوه بر آن این دو در آثار نیز با یكدیگر مختلف‌اند. شخص غضبناك در حالت غضب مانند دیوانگان افسار عقلش پاره شده و همچون حیوانات درنده به دیگران حمله می‌كند و مالك زبان، دست و پای خود و… نیست، درحالیكه انسان شجاع تمام امورش را از روی عقل و با طمأنینه انجام می‌دهد، زمانیكه لازم است غضب كند غضب می‌كند و هنگامیكه لازم است صبوری كند صبر می‌نماید و در زمان غضب نیز چون كنترل نفس خود را در دست دارد در حدی كه لازم باشد غضب می‌كند و چنان اقدام می‌كند كه در نهایت امر پشیمان نشود.

 

تاریخ جلسه: 86/8/23- جلسه 18

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

» حدیث 7- در بیان غضب و مفاسد آن

 


[1] اصول کافی، ج2 ص305

[2] اصول کافی، ج2 ص302

[3] بحارالانوار، ج70 ص272

[4] عیون اخبار الرضا(ع)، ج2 ص131

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *