امام رضاشناسی ـ بخش سوم

 تفسیر آیه 125 سوره مبارکه انعام از لسان مطهر علی بن موسی الرضا علیه‌السلام

 

فردی به نام همدان بن سلیمان از حضرت علی بن موسی رضا علیه‌السلام سؤال می‌کند که معنای این آیه چیست؟

«فَمَنْ یرِدِ اللَّهُ أَنْ یهْدِیهُ یشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ یرِدْ أَنْ یضِلَّهُ یجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیقاً حَرَجاً كَأَنَّما یصَّعَّدُ فِی السَّماءِ كَذلِكَ یجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذینَ لا یؤْمِنُون»[1] «آن كس را كه خدا بخواهد هدایت كند، سینه‏اش را براى(پذیرش) اسلام، گشاده مى‌سازد؛ و آن كس را كه (به خاطر اعمال خلافش) بخواهد گمراه سازد، سینه‏اش را (از پذیرفتن ایمان) سخت قرار مى‏‌دهد، گویا به زحمت در آسمان بالا مى‏‌رود. خداوند این چنین پلیدى (كفر) را بر كسانى كه ایمان نمى‌‏آورند قرار مى‏‌دهد.»

حضرت می‌فرمایند: «قَالَ مَنْ‏ یرِدِ اللَّهُ‏ أَنْ‏ یهْدِیهُ‏ بِإِیمَانِهِ‏ فِی الدُّنْیا إِلَى جَنَّتِهِ وَ دَارِ كَرَامَتِهِ فِی الْآخِرَةِ یشْرَحْ صَدْرَهُ لِلتَّسْلِیمِ لِلَّهِ وَ الثِّقَةِ بِهِ وَ السُّكُونِ إِلَى مَا وَعَدَهُ مِنْ ثَوَابِهِ حَتَّى یطْمَئِنَّ إِلَیهِ‏ وَ مَنْ یرِدْ أَنْ یضِلَّهُ‏ عَنْ جَنَّتِهِ وَ دَارِ كَرَامَتِهِ فِی الْآخِرَةِ لِكُفْرِهِ بِهِ وَ عِصْیانِهِ لَهُ فِی الدُّنْیا یجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیقاً حَرَجاً حَتَّى یشُكَّ فِی كُفْرِهِ وَ یضْطَرِبَ مِنِ اعْتِقَادِ قَلْبِهِ حَتَّى یصِیرَ كَأَنَّما یصَّعَّدُ فِی السَّماءِ كَذلِكَ یجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِینَ لا یؤْمِنُونَ‏»[2] ؛« اگر خدای سبحان بخواهد كسی را -به سبب ایمانی که در دنیا دارد-  در آخرت به سوی بهشتش و دارالكرامة راهنمایی كند، سینه او را باز می‌كند برای تسلیم شدن در مقابل خدا و اعتماد به خدا و ساکن شدن قلبش به آن‌چه که خداوند آن را وعده داده از ثواب، تا اینکه مطمئن خواهد شد. و اگر خداوند اراده کند –به خاطر کفرش به خدا و نافرمانی از او در دنیا- کسی را از بهشتش و دارالکرامة‌اش گمراه کند، سینه او را تنگ قرار می‌دهد تا این‌که در کفر خود شک می‌کند و در اعتقادات قلبی‌اش مضطرب است تا اینکه به گونه‌ایی میشود که گویا در آسمان بالا می‌رود(کنایه از شدت تنگی سینه) و خداوند این‌گونه این رجس را برای کسانی که ایمان نمی‌آورند قرار می‌دهد».

اگر خداوند اراده گمراهی كسی را بكند او را در دنیا گرفتار شك می‌كند، شكی كه به كفر منجر شده و فرد در اعتقادات حقه خویش مضطرب می‌شود.

اگر کسی با شنیدن یک آیه یا روایت، نه تنها آن را پذیرفته بلکه اعتقاد قلبی‌اش این است که حق همین است، باید بابت این پذیرش، شاکر خداوند باشد. این فرد در پی اعتماد به وعده‌های الهی به آرامشی دست میابد که فرد شکاک در اعتقادات از آن محروم است.

 

مکتب توحید رضوی

 

معنای رؤیت خداوند در قیامت و بهشت

 

در برخی از آیات قرآن به این معنا اشاره شده است که بهشتیان به وجه خدا نظر می‌کنند.آیاتی مانند:

«وُجُوهٌ یوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ. إِلى‏ رَبِّها ناظِرَةٌ»[3]

«آن روز چهره‌‏هایى تازه [و خرّم‏] هستند. نظاره‌گر به پروردگارشان»

در قیامت گروهی چهره‌هایشان خوشحال و خندان است، علت این خوشحالی چیست؟ -چون به خود خدا نگاه می‌كنند. (لازم به توضیح است گروهی با استناد به همین آیات قائل به جسمانیت خداوند سبحان شده‌اند)

اباصلت از یاران خاص حضرت، درباره چنین آیاتی از ایشان سؤال می‌كند:

«قُلْتُ لِعَلِی بْنِ مُوسَى الرِّضَا ع یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ص مَا تَقُولُ فِی الْحَدِیثِ الَّذِی یرْوِیهِ أَهْلُ الْحَدِیثِ أَنَّ الْمُؤْمِنِینَ یزُورُونَ رَبَّهُمْ فِی مَنَازِلِهِمْ فِی الْجَنَّة فَقَالَ ع یا أَبَا الصَّلْتِ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَضَّلَ نَبِیهُ مُحَمَّداً ص عَلَى جَمِیعِ خَلْقِهِ مِنَ النَّبِیینَ وَ الْمَلَائِكَةِ وَ جَعَلَ طَاعَتَهُ طَاعَتَهُ وَ مُتَابَعَتَهُ مُتَابَعَتَهُ وَ زِیارَتَهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ زِیارَتَهُ‏ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَ‏ «مَنْ یطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ‏»[4] وَ قَالَ‏ «إِنَّ الَّذِینَ یبایعُونَكَ إِنَّما یبایعُونَ اللَّهَ…‏»[5] وَ قَالَ النَّبِی ص مَنْ زَارَنِی فِی حَیاتِی أَوْ بَعْدَ مَوْتِی فَقَدْ زَارَ اللَّهَ تَعَالَى وَ دَرَجَةُ النَّبِی ص فِی الْجَنَّةِ أَرْفَعُ الدَّرَجَاتِ فَمَنْ زَارَهُ فِی دَرَجَتِهِ فِی الْجَنَّةِ مِنْ مَنْزِلِهِ فَقَدْ زَارَ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى…»

«به علی بن موسی الرضا علیه‌السلام گفتم: یابن رسول‌الله! چه می‌گویی درباره حدیثی که اهل حدیث روایت می‌کنند که مؤمنین پروردگارشان را در منازلهای بهشتی خود زیارت می‌کنند؟ حضرت فرمودند: به درستی که خداوند پیامبرش محمد صلی‌الله علیه وآله را بر جمیع مخلوقاتش از پیامبران و ملائکه برتری داده است و اطاعت از او را، اطاعت از خودش و تبعیت از او را، تبعیت از خودش و زیارت او را در دنیا و آخرت، زیارت خودش قرار داده است. خداوند فرموده است: «کسی که از پیامبر اطاعت کند از خداوند اطاعت کرده است» و نیز فرموده است: «همانا کسانی که با تو بیعت می‌کنند تنها با خداوند بیعت می‌کنند…» و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند:«کسی که در زمان حیات و یا بعد از مرگم من را زیارت کند، خداوند را زیارت کرده است. »…»

پس زیارت خدا در بهشت یا نگاه كردن به خدا در قیامت، به معنای ملاقات كامل با پیامبر است.

 

«وجه الله» به چه معناست؟

 

«… قَالَ فَقُلْتُ لَهُ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ص فَمَا مَعْنَى الْخَبَرِ الَّذِی رَوَوْهُ أَنَّ ثَوَابَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ النَّظَرُ إِلَى وَجْهِ اللَّهِ تَعَالَى فَقَالَ ع یا أَبَا الصَّلْتِ مَنْ وَصَفَ اللَّهَ تَعَالَى بِوَجْهٍ كَالْوُجُوهِ فَقَدْ كَفَرَ وَ لَكِنَّ وَجْهَ اللَّهِ تَعَالَى أَنْبِیاؤُهُ وَ رُسُلُهُ وَ حُجَجُهُ ص هُمُ الَّذِینَ بِهِمْ یتَوَجَّهُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِلَى دِینِهِ وَ مَعْرِفَتِهِ وَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى‏ «كُلُّ مَنْ عَلَیها فانٍ وَ یبْقى‏ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ»‏[6] وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَ‏ «كُلُّ شَی‏ءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ»‏[7] فَالنَّظَرُ إِلَى أَنْبِیاءِ اللَّهِ تَعَالَى وَ رُسُلِهِ وَ حُجَجِهِ ع فِی دَرَجَاتِهِمْ ثَوَابٌ عَظِیمٌ لِلْمُؤْمِنِینَ یوْمَ الْقِیامَةِ …»[8]

اباصلت ادامه می‌دهد: «از حضرت سؤال كردم یابن رسول الله معنی این روایت چیست که «ثواب لا اله الا الله نگاه به صورت خداست» حضرت فرمودند: اباصلت! اگر كسی برای خدا صورتی قائل شود كافر است،  اما وجه خدا، انبیا و رسولان و حجت‌های خدا هستند كه مردم با توجه به آن‌ها توجه به خدا و دین و معرفت او می‌کنند. بعد حضرت آیه‌ای از قران را تلاوت كرده و فرمودند: «همه كسانى كه روى آن‏[ زمین‏] هستند فانى مى‏شوند و تنها ذات ذو الجلال و گرامى پروردگارت باقى مى‏ماند» و آیه دیگری می‌گوید: «… همه چیز جز ذات(پاك) او فانى مى‏شود …»

لازم به توضیح است كه ذكر لا اله الا الله زمانی این ثواب را دارد که ذاکر حقیقتا خود را از غیر خدا منقطع ببیند و هر چه را به غیر از خدا فانی بداند، در این حال ثواب دیدار وجه‌الله به او عطا می‌شود.

 

توحید حقیقی، با نبوت و ولایت همراه است

 

با کنار هم قرار دادن دو مطلب ذکر شده می‌توان به این نتیجه دست یافت که:

با توجه به این نکته که وجه‌الله وجود مقدس پیامبر است و به تبع نبوت، ولایت نیز شامل این وجه الله می‌شود، اولین درس توحیدی در مکتب رضوی این است که اگر ما یك  «لا اله الا الله» خالصانه بگوییم گویا توفیق تشرف نصیب‌مان شده است. با ذكر لااله الا الله موانع برطرف می‌شود و دیدار خدا میسر می‌گردد، اگر برای هر یك از ما از دیدار معشوق خبری نیست یعنی ما هنوز قدم اول را هم برنداشتیم كه قدم اول همان ذكر «لااله الا الله» است.

توحید بدون نبوت و ولایت امكان پذیر نیست، «لا اله الا الله» نمی‌تواند جدای از «محمدٌ رسول الله» و «علیٌّ ولی الله» باشد و در حقیقت توحید واقعی آن است كه ارتباط ما را با پیامبر و عترتش افزون كند و الا توحید نیست.

 

چرا در قرآن به خداوند نسبت نسیان داده شده است؟

 

در روایت دیگری آمده است:

«سَأَلْتُ الرِّضَا ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ «نَسُوا اللَّهَ‏ فَنَسِیهُمْ»[9]‏ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَا ینْسَى وَ لَا یسْهُو وَ إِنَّمَا ینْسَى وَ یسْهُو الْمَخْلُوقُ الْمُحْدَثُ أَ لَا تَسْمَعُهُ عَزَّ وَ جَلَّ یقُولُ‏ «وَ ما كانَ رَبُّكَ نَسِیا»[10] وَ إِنَّمَا یجَازِی مَنْ نَسِیهُ وَ نَسِی لِقَاءَ یوْمِهِ بِأَنْ ینْسِیهُمْ أَنْفُسَهُمْ كَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ‏ «وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ‏»[11] وَ قَالَ تَعَالَى‏ «فَالْیوْمَ نَنْساهُمْ كَما نَسُوا لِقاءَ یوْمِهِمْ هذا»[12] أَی نَتْرُكُهُمْ كَمَا تَرَكُوا الِاسْتِعْدَادَ لِلِقَاءِ یوْمِهِمْ هَذَا»[13]

«از امام رضا علیه‌السلام پرسیدم: معنای این آیه چیست: « و خداوند را فراموش كرده‏اند، در نتیجه خداوند [نیز] آنان را فراموش کرد» حضرت فرمودند: خدا نه سهوی دارد و نه چیزی را فراموش می‌كند بلکه سهو مربوط به مخلوقاتی ست که حادث هستند(نبودند و خلق شده‌اند) آیا ندیدی خداوند در قرآن می‌فرماید: «و پروردگارت هرگز فراموشكار نبوده(و نیست)!» بلكه معنى آیه چنین است: خداوند، كسانى را كه او و قیامت را فراموش كرده‏اند این گونه جزاء مى‏دهد كه خودشان را از یاد خودشان مى‏برد، همان طور كه در جاى دیگر فرموده: «مانند كسانى نباشید كه خدا را فراموش كردند و در نتیجه خدا نیز آن‌ها را از یاد خودشان برد. اینان همان فاسقان هستند.» و نیز مى‏فرماید: «امروز آن‌ها را فراموش مى‏كنیم همان طور كه آن‌ها، چنین روزى را فراموش كردند.» یعنى رهایشان مى‏كنیم همان‌طور كه آن‌ها، از آماده شدن براى چنین روزى طفره مى‏رفتند و این كار را ترك كرده بودند.

با توجه به پاسخ حضرت به این نتیجه می‌رسیم كه خدافراموشی، خودفراموشی می‌آورد. در واقع مجازات خدا فراموشی خود فراموشی است.

فراموشی خدا نسبت به بنده، به معنای رهایی اوست. یعنی خداوند سبحان بنده را به حال خویش وامی‌گذارد و او را بدون تكلیف در بندگی رها کرده و رحمت خاص خود را به سوی چنین بنده‌ای نازل نمی‌كند.

دومین آموزش توحیدی در مکتب رضوی این است كه نسیان و سهو در ذات اقدس الهی راهی ندارد. اگر كسی گمان كند خدا او را از یاد برده گمان غلطی است زیرا، در اعتقادات توحیدی ما سخن این است که برای خدا فراموشی نیست بلکه فراموشی از جانب بنده است. بنده میان خود و خدا حجابها و پرده‌هایی از غفلت و نادانی كشیده است و خدا را در پی این پرده‌ها به فراموشی سپرده است. خود فراموشی مانع خداشناسی است.

 

لطافت الهی در آفرینش موجودات

 

« فَقَوْلُكَ‏ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ فَسِّرْهُ لِی كَمَا فَسَّرْتَ‏ الْوَاحِدَ فَإِنِّی أَعْلَمُ أَنَّ لُطْفَهُ عَلَى خِلَافِ لُطْفِ خَلْقِهِ لِلْفَصْلِ غَیرَ أَنِّی أُحِبُّ أَنْ تَشْرَحَ لِی ذَلِكَ فَقَالَ یا فَتْحُ إِنَّمَا قُلْنَا اللَّطِیفُ لِلْخَلْقِ اللَّطِیفِ وَ لِعِلْمِهِ بِالشَّی‏ءِ اللَّطِیفِ وَ غَیرِ اللَّطِیفِ وَ فِی الْخَلْقِ اللَّطِیفِ مِنَ الْحَیوَانِ الصِّغَارِ مِنَ الْبَعُوضِ وَ الْجِرْجِسِ‏ وَ مَا هُوَ أَصْغَرُ مِنْهَا مَا لَا تَكَادُ تَسْتَبِینُهُ الْعُیونُ بَلْ لَا یكَادُ یسْتَبَانُ لِصِغَرِهِ الذَّكَرُ مِنَ الْأُنْثَى وَ الْحَدَثُ الْمَوْلُودُ مِنَ الْقَدِیمِ فَلَمَّا رَأَینَا صِغَرَ ذَلِكَ فِی لُطْفِهِ وَ اهْتِدَاءَهُ لِلسِّفَادِ وَ الْهَرَبَ مِنَ الْمَوْتِ وَ الْجَمْعَ لِمَا یصْلِحُهُ مِمَّا فِی لُجَجِ الْبِحَارِ وَ مَا فِی لِحَاءِ الْأَشْجَارِ وَ الْمَفَاوِزِ وَ الْقِفَارِ وَ فَهْمَ بَعْضِهَا عَنْ بَعْضٍ مَنْطِقَهَا وَ مَا تَفْهَمُ بِهِ أَوْلَادُهَا عَنْهَا وَ نَقْلَهَا الْغِذَاءَ إِلَیهَا ثُمَّ تَأْلِیفَ أَلْوَانِهَا حُمْرَةً مَعَ صُفْرَةٍ وَ بَیاضَهَا مَعَ خُضْرَةٍ وَ مَا لَا تَكَادُ عُیونُنَا تَسْتَبِینُهُ بِتَمَامِ خَلْقِهَا وَ لَا تَرَاهُ عُیونُنَا وَ لَا تَلْمِسُهُ أَیدِینَا عَلِمْنَا أَن‏ خَالِقَ هَذَا الْخَلْقِ لَطِیفٌ لَطُفَ فِی خَلْقِ مَا سَمَّینَا بِلَا عِلَاجٍ وَ لَا أَدَاةٍ وَ لَا آلَةٍ إِنَّ كُلَّ صَانِعِ شَی‏ءٍ فَمِنْ شَی‏ءٍ صَنَعَهُ وَ اللَّهُ الْخَالِقُ اللَّطِیفُ الْجَلِیلُ خَلَقَ وَ صَنَعَ لَا مِنْ شَی‏ء».[14]

فردی به نام فتح بن یزید جرجانی می‌گوید: «از حضرت پرسیدم: معنای عبارت خداوند لطیف و خبیراست، چیست؟ چرا که من می‌دانم لطف خدا بر خلاف لطف حق است چون بین خدا و مخلوق فرق است اما دوست دارم که این معنا را شما برایم شرح دهی. پس علی بن موسی الرضا علیه‌السلام فرمودند: اى فتح! به این جهت مى‏گوئیم لطیف كه در خلق كردن، لطافت و ظرافت دارد و به اشیاء كوچك و ظریف آگاه است، آیا اثر صنع او را در گیاهان ظریف و غیرظریف نمى‏بینى؟ آیا اثر خلق او را در خلقت ظریف و دقیق حیوانات كوچكى مثل پشه و پشه ریزه و كوچك‌تر از آن كه چشم به سختى آن را مى‏بیند بلكه از فرط ریزى، نر و ماده و بچّه و بزرگ آن‌ها از یك دیگر تشخیص داده نمى‏شود، ندیده‏اى؟ وقتى كوچكى آن‌ها را در عین ظرافت‌شان مى‏بینیم، وقتى آشنایى آن‌ها را به نحوه آمیزش مخصوص به خود و فرار از مرگ و جمع‏آورى مایحتاج‌شان از دل دریاها و پوست درختان و پهنه دشت‌ها و بیابان‌ها مى‏نگریم، وقتى به سخن گفتن آن‌ها و نحوه فهم سخنان یك دیگر و فهمیدن كلام بزرگترها توسط بچّه‏ها و غذا آوردن والدین براى فرزندان‌شان را مى‏اندیشیم. و همین گونه به رنگ‏آمیزى آن‌ها، قرمز با زرد، سفید با سبز و نیز آن‌چه چشمان‌مان به سختى تمام پیكره‏اش را مى‏بیند و آنچه نه چشم مى‏تواند ببیند و نه دست مى‏تواند لمس كند مى‏نگریم، مى‏فهمیم كه خالق این مخلوقات، لطیف و دقیق است و خلق و آفرینش آنچه كه شرحش گذشت را با دقّت و ظرافت و بدون وسیله و ادات و آلاتى انجام داده است، چه هر خالقى مخلوق‏ خود را از چیز دیگرى مى‏آفریند ولى خداوند، لطیف و دقیق و با جلالت، مخلوقات خود را آفریده امّا نه از چیزى، بلكه از هیچ و عدم، موجودات را بوجود آورده است».

خدا لطیف است و خبیر است یعنی همه مخلوقات را با این دقت آفریده و با همین دقت هم به نیازهایشان رسیدگی می‌كند. خدا نیاز مخلوقاتش را فراموش نمی‌كند و به همه این نیازها در طول زندگی‌اش پاسخ می‌دهد.

« أَ فَعَیینا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فی‏ لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدید»[15]

«آیا ما از آفرینش نخستین عاجز ماندیم(كه قادر بر آفرینش رستاخیز نباشیم)؟! ولى آن‌ها(با این همه دلایل روشن) باز در آفرینش جدید تردید دارند!»

خداوند دائما در حال خلق جدید است ولی مردم این را نمی‌دانند. خدایی که مادام در حال خلق جدید است، نسیانی بر او عارض نمی‌شود.

یعنی این‌گونه نیست که خداوند وقتی انسان را آفرید و انواع نیازهای او را تدارک دید، دیگر امر خلقت را پایان داده باشد، بلکه خالقیت حضرت حق آن به آن و لحظه به لحظه استمرار دارد پس رفع نیازهای مخلوقات نیز استمرار دارد.

 

تاریخ جلسه: 86/7/16

«برگرفته از بیانات استاد بروجردی»

 


[1] سوره مبارکه انعام، آیه125

[2] عیون اخبارالرضا، ج1، ص131

[3] سوره مبارکه قیامة، آیه22 و 23

[4] سوره مبارکه نساء، آیه80

[5] سوره مبارکه فتح، آیه10

[6] سوره مبارکه الرحمن، آیه26 و 27

[7] سوره مبارکه قصص، آیه88

[8] عیون اخبارالرضا، ج1، ص116

[9] سوره مبارکه توبه، آیه67

[10] سوره مبارکه مریم، آیه64

[11] سوره مبارکه حشر، آیه19

[12] سوره مبارکه اعراف، آیه51

[13] عیون أخبارالرضا، ج1،ص350

[14] عیون اخبارالرضا، ج1، ص125

[15] سوره مبارکه ق، آیه15

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *