محبّ اباعبدالله (ع) محبوب پیامبر (ص) است
وجود مبارک پیامبر اکرم صلّیاللهعلیهوآله زمانی که حضرت اباعبدالله را مورد محبت قرار میدادند و صورتشان را به صورت خود میچسباندند، میفرمودند:
«اللَّهُمَّ إِنِّي أُحِبُّهُ فَأَحِبَّهُ وَ أَحِبَّ مَنْ يُحِبُّهُ »[1]
«خداوندا !من حسین را دوست دارم تو نیز حسین را و هرکس حسین را دوست دارد را دوست داشته باش.»
محبّ اباعبدالله (ع) محبوب در زمین و آسمان است
شاید سرّ این درخواست که در زیارت امینالله عنوان می کنیم: «اللَّهُمَّ اجعَل نَفسی …مَحْبُوبَةً فِي أَرْضِكَ وَ سَمَائِك»؛«خداوندا من را در زمین و اسمان محبوب قرار بده» ، حبّ حضرت اباعبدالله علیهالسلام باشد. زمانیکه بندهای محبوب خداوند شود خدای سبحان به تمام عالم ملک و ملکوت امر میکند او را دوست داشته باشند.
حبّی پنهان
حبّ حضرت اباعبدالله علیهالسلام حبّی است که سالها پیش در قلوب مؤمنین شعله میکشد و شراره می زند و روز به روز پررنگ تر میشود، حبّی که بزرگترین سرمایه معرفتی است و مولود آن معرفتی است که به دنبال دارد، در روایت آمده:
«انَّ لِلْحُسَيْنِ فِي بَوَاطِنِ الْمُؤْمِنِينَ مَعْرِفَةٌ مَكْتُومَةٌ»[2]
«برای حسین در باطن مومنین معرفتی پنهان است.»
محبوبترین افراد اهل زمین
وجود مبارک پیامبر صلّیاللهعلیهوآله فرمودند:
«مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى أَحَبِ أَهْلِ الْأَرْضِ إِلَى أَهْلِ السَّمَا ءِ فَلْيَنْظُرْ إِلَى الْحُسَيْن»[3]
«هرکس دوست دارد که به محبوب ترین افراداهل زمین بنگرد پس به حسین بنگرد.»
پیامبر این فرمایش را زمانی عنوان میکنند که وجود مبارک ایشان و حضرت امیرالمؤمنین و صدیقه طاهره و کریم اهل بیت در عالم دنیا حضور دارند اما با این وجود محبوبترین فرد اهل زمین را حضرت اباعبدالله علیهالسلام معرفی میکنند.
تقرب به خداوند با ولایت اهل بیت
در زیارت عاشورا به خدای سبحان عرض میکنیم:
«اللَّهُمَّ إنّی …أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ إِلَيْكُمْ بِمُوَالاتِكُمْ وَ مُوَالاةِ وَلِيِّكُم»
حبّ حضرت اباعبدالله علیهالسلام اکسیری است که راه صدساله سلوک را به راهی یک شبه تبدیل میکند، راهی میانبر که تمام تکالیف بندگی را بر محبّ سهل و آسان مینماید، او واجب را عاشقانه انجام میدهد و حرام را از سر عشق و حبّ محبش ترک میکند.
مرگ و ملاقات خداوند به دور از هرگونه واهمهای
امام رضا علیهالسلام روایتی را از امیرالمؤمنین علیهالسلام ذکر میکنند که ایشان میفرمایند برادرم پیامبر فرمودند:
«مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَلْقَى اللَّهَ تَعَالَى وَ هُوَ لَا خَوْفَ عَلَيْهِ فَلْيُوَالِ ابْنَهُ الْحُسَيْن»
«هرکس دوست دارد هنگام مرگ خداوند را درحالی که هیچ ترس و نگرانیای ندارد ملاقات کند پس باید ولایت حضرت اباعبدالله علیهالسلام را بپذیرد.»
*******************************************
مقدمه بحث امید
بحثی که با حول و قوه الهی در این ماه محرم پی گیری می کنیم«امید» است.در شرایط فعلی جامعه متاسفانه گاه رگههای نا امیدی مشاهده میشود که اولاًّ منافی ایمان است، ثانیا عواقب سوئی بر جا میگذارد. با بررسی این بحث سعی کنیم اگر امیدمان ضعیف شده آن را تقویت کنیم و اگر در زمره امیدواران قرار داریم امید را در دیگران تقویت کنیم.
زیبانگری
هرگاه سخن از امید است سخن از زیبانگری است، در امید صرفاً به کمال مطلق توجه داریم، گرچه امید ادب و ادابی دارد که در محضر قرآن آن را میآموزیم.
آینده در زندگی مؤمن بسیار زیبا ترسیم میشود، خواه آینده زندگی شخصی او، خواه آینده جامعه او، مؤمن حسن ظن به خداوند دارد و باور دارد خداوندی که تاکنون زندگی او را به بهترین شکل حمایت کرده آینده او را نیز به احسن وجه تامین میکند، از همین رو هیچ بنبستی را مشاهده نمیکند.
شاید اینکه مرحوم نخودکی توصیه به قرائت آیه «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ»[4] را بعد از نماز داشته توصیه به امیدی است که در بطن تقوا وجود دارد.
امید وجه تمایز مؤمن و کافر
در قرآن کریم ،امید به عنوان سرمایه مؤمن معرفی شده است، خدای سبحان در سوره مبارکه نساء، آیه 104 می فرماید:
«وَ لا تَهِنُوا فِي ابْتِغاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَما تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا يَرْجُونَ وَ كانَ اللَّهُ عَليماً حَكيما»
در مبارزه با کفار سست مشوید، اگر شما دردمند هستید و در جنگ آسیب دیدهاید آنان نیز آسیب دیدهاند اما تفاوت شما با آنان این است که شما امیدوار به امری هستید که آنان بیبهره از آنند.
با نظری دقیقتر به آیه میتوان گفت اگر امید از زندگی افراد جدا گردد زندگی بوی کفر می دهد.
به چه اموری امیدوار باشیم؟
در زبان عرب کلمه «رجاء» در ارتباط با امری ممکن به کار میرود. اگر سؤال شود به چه اموری باید امید داشت پاسخ میدهیم در قرآن کلمه رجاء با شش واژه به کار رفته است:
- گاهی میفرماید «یرجوا ربّه»[5] و امید به مقام ربوبیت ربّ بیان می شود.
- گاهی می فرماید: «يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّه»[6] امید به رحمت رب عنوان می گردد.
- گاهی می فرماید: «يَرْجُوا اللَّهَ»[7] امید به اولوهیت و جامعیت صفات حق بیان میشود.
- و گاهی اوقات می فرماید: «يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ»[8] امید به ملاقات با ربّ .
- و گاهی اوقات می فرماید: «يَرْجُوا لِقاءَ اللَّهِ»[9] امید به لقاء الله نه لقاء رب.
- و گاهی اوقات نیز مطلق و بدون هرگونه قیدی ذکر می شود.
در ابتدا قصد داریم اصل امید را بررسی کنیم و در جلسات آینده انشالله یکایک موارد فوق را بررسی نماییم.
گسترده ترین بلا
در فرمایشات حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام فقدان امید به عنوان یک بلای گسترده ذکر شده است. حضرت میفرمایند:
«أَعْظَمُ الْبَلَاءِ انْقِطَاعُ الرَّجَاء»[10]
«عظیم ترین بلا قطع امید است.»
در کلام گهربار حضرت فقر، فحشاء، جهل، بیماریهای اخلاقی و … هیچ کدام به عنوان گستردهترین بلا معرفی نشدهاند بلکه ناامیدی با این عنوان بیان شده است.
عنوانی که حضرت برای ناامیدی عنوان کردند «اکبر البلاء»؛«بزرگترین بلا» نیست بلکه گستردهترین بلا است، با این تعبیر میتوان گفت ناامیدی بیماری گستردهایست که شیوع پیدا میکند و طیف وسیعی را مبتلا میگرداند.
با نگاهی دیگر میتوان گفت ناامیدی به این دلیل اعظم البلاء است که بر تمام زوایای وجودی انسان تاثیرگذار است، اعتقادات و اخلاقیات انسان را دستخوش انحراف میکند و در عملکرد او ایجاد سستی میکند و مانع تدابیر صحیح میشود، به همین جهت در نگاه حضرت گسترهترین بلاء عنوان شده است.
عاملی برای موفقیت
در عبارت دیگری حضرت امید را عامل موفقیت میدانند. اگر امید در زندگی شعلهور باشد خسارت و ناکامی رد پایی بر جا نمیگذارند.
امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند:
«الرَّجَاءُ لِرَحْمَةِ اللَّهِ أَنْجَحُ»[11]
« امید به رحمت خدا بیشترین موفقیت را ایجاد می کند.»
خیر دنیا و آخرت
در جای دیگری حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام به نقل از وجود مبارک پیامبر صلّیاللهعلیهوآله در بیان اثر سازنده امید در زندگی میفرمایند:
«لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ مَا أُعْطِيَ مُؤْمِنٌ قَطُّ خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ إِلَّا بِحُسْنِ ظَنِّهِ بِاللَّهِ وَ رَجَائِهِ لَه»[12]
«به خداوندی که غیر از او معبودی نیست هرگز هیچ مؤمنی به خیر دنیا آخرت راه نمییابد مگر با حسن ظن به خداوند و امید به او»
جریان امید در زندگی روزانه
امید در زندگی روزانه مؤمن جریان دارد. مصداق این امر دعاهای روزانه ایست که هریک از ما در طول روز داریم و دست نیازی است که به محضر خدای سبحان دراز می کنیم. در باطن دعا امید به اجابت وجود دارد؛ زیرا آنکس دست به دعا بر میدارد که امیدوار اجابت است.
صلوات بر محمّد و آل محمّد علیهمالسلام مصداقی از امید است، کسی که حسن ظن به خداوند دارد و امید دارد خداوند صدای او را می شنود بر محمّد و آل او درود میفرستد.
«اهدنا الصراط المستقیم» درخواست روزانه ایست که هریک از ما بارها آن را عنوان میکنیم و مصداقی دیگر از امید است. تمامی این درخواستها بهانهایست برای مشتعل نگه داشتن مشعل امید.
رابطه ناامیدی و کفر
امید امری واجب و ضروری برای مؤمنین است. قرآن کریم فرد ناامید را کافر معرفی میکند، گاهی با صراحت این امر را بیان میدارد و میفرماید:
«إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكافِرُون»[13]
«فقط کفار از رحمت خداوند ناامید می شوند»
و گاهی به نحو دیگری افراد را از نا امیدی منع میکند و میفرماید:
«خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ»[14]
«خداوند بر دلهای آنان مهر زده است»
کافر با برگزیدن ناامیدی باب کمال را بر روی خود بسته است، از همین رو در زندگی کافر هیچ روزنه و گشایشی مشاهده نمیشود.
روضه:
در عین این که عاجزانه خدای سبحان را سپاسگزاریم که توفیق رسیدن به محرمی دیگر به ما عنایت شد، اما برای یکایک ما بسیار ناگوار است که مجالس عزای اباعبدالله علیهالسلام را به این صورت برگزار کنیم، مجالسی که هرسال از شدت حضور عزاداران حسینی مملو بود.
اما یقین داریم که عنایت حضرت به دلهای سوخته عزاداران بیش از سایرزمانها است.
باور داریم برای یکایک ما فضای جدیدی فراهم شده است که با وساطت حضرت اباعبدلله علیهالسلام هریک از ما جداگانه محبوب حضرت حق قرار گیریم و مشمول دعای خاص وجود مبارک پیامبر اکرم صلّیاللهعلیهوآله شویم که فرمودند: «اللَّهُمَّ إِنِّي أُحِبُّهُ فَأَحِبَّهُ وَ أَحِبَّ مَنْ يُحِبُّهُ»[15]؛«خداوندا من حسین تو را دوست دارم هر کس که حسینت را دوست دارد تو او را دوست داشته باش.»
در شب جمعه بر این باوریم که وجود مبارک سالار شهیدان هریک از ما را دعوت کرده، بر ما درود فرستاده و ما را مورد دعای خیر خویش قرار داده است،
امید داریم که :«زده ام فالی و فریاد رسی میآید» امید داریم نواقص و کاستی هایمان در مسیر سلوک به واسطه ورود به ماه محرم جبران شود،
امید داریم این دعوت نه تنها از جانب سالار شهیدان است بلکه وجود مبارک حضرت بقیه الله عجّلاللهفرجه که «داعی الله» (دعوت کننده) است نیز ما را دعوت کرده تا در سوگ جدش بگرییم،
امیدواریم هر زمان بر سینه میزنیم و اشکی از چشمانمان جاری میشود مورد توجه جده سادات قرار گیریم،
امیدواریم وجود مقدس پیامبراکرم صلّیاللهعلیهوآله، وجود مبارک امیرالمؤمنین علیهالسلام، حضرت صدیقه شهیده سلاماللهعلیها و همه حضرات معصومین به ما دعا میکنند و همان گونه که در این عالم اذن معیت در عزای اباعبدلله را به ما میدهند در آن عالم نیز ما را رها نمیکنند.
شب اول محرم، شب جمعه، شب زیارتی خاص اباعبدلله علیه السلام، از جده سادات اجازه میخواهیم که پشت سر ایشان زائر حضرت اباعبدالله علیه السلام شویم، نمی دانم امشب جده سادات حرم را سیاه پوش میکند و پرچم را عوض میکند یا خیر؟ با همان دستان کبود … و با همان قد خمیده… و با همان پهلوی شکسته… .
به وجود مبارک جده سادات عرض میکنم آموختهام هرکس برای حسینت عزاداری کند ناصر تو محسوب می شود، آن روزها در مدینه حضور نداشتیم تا یاریات کنیم اما اکنون به یاریات آمدهایم،
جده سادات! آیا کمکی از ما ساخته است؟
ام ابیها! تو را به حسین قسم میدهیم دعا کنید همراهیای با معرفت و ادب و عشق در این ایام داشته باشیم و از قافله زوار با معرفت حسین جا نمانیم.
سیده عالم! این شب جمعه در کدامین مکان پشت سرتان حاضر شویم،پایین پا یا بالای سر؟کنار بدن قطعه قطعه اباعبدالله یا کنار رگهای بریده؟ یا کنار لب خشکیده؟
این شب جمعه شما کدام قسمت از حرم مطهر حضرت اباعبدالله میایستید؟، همان جایی که کودکی در حال تلظی است یا در مکان الحاق سر به بدن؟
مادر سادات هریک از ما با خود می گوییم :«آب زنید راه را هین که نگار میرسد»، اشک سوز حسین را در باغ شریعت میریزیم تا از طریق اشک این باغ آبیاری شود.
به حضرت ولی عصر عرض می کنم: «يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ» اجازه دهید این چشمها به قدری در سوز حسین بگرید که با اشک آن غسل توبه بتوان کرد. عاجزانه دستمان را به التماس بلند میکنیم و از وجود مبارکتان میخواهیم در این شب جمعه تحت قبه دعایمان کنید، « وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ»[16] و سلام مان را به مولایمان برسانید: السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.
تاریخ جلسه: 30/5/99 ـ جلسه 1
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] کفایه الاثر،ص82
[2] الخرائج، ج 2،ص842
[3] بحارالأنوار،ج 43، ص297
[4] سوره مبارکه طلاق، آیات 3ـ2
[5] سوره مبارکه
[6] سوره مبارکه زمر، آیه 9
[7] سوره مبارکه احزاب، آیه 21
[8] سوره مبارکه کهف، آیه 110
[9] سوره مبارکه عنکبوت، آیه 5
[10] غررالحکم و دررالکلم،ص186
[11] غررالحکم و دررالکلم، ص71
[12] کافی، ج2، ص172
[13] سوره مبارکه یوسف، آیه 87
[14] سوره مبارکه بقره، آیه 7
[15] کفایه الاثر،ص82
[16] سوره مبارکه ضحی، آیه 10