چشمههای امید
امید همچون چشمهایست که باید علیالدوام در زندگی جاری و ساری باشد، چشمهای که ظرفیت آن نامحدود است و به تبع توانی نامحدود ایجاد میکند و عطایای بیحد و حصر نصیب بنده میکند.
در دعای ابوحمزه ثمالی به خداوند میگوییم:
«اللهم انی اجد …َ مَنَاهِلَ الرَّجَاءِ إِلَيْكَ مُتْرَعَةً»
«خداوندا چشمههای امید را به درگاهت پرآب مییابم.»
همانطور که اگر از چشمه، آبی برداشته شود آب چشمه کاسته نمیشود و پایان نمییابد امید نیز چشمهایست که هرقدر از آن امید بیشتری برداشته شود از عطایای خداوند کاسته نمیشود.
قطع امید از دیگران
انسان امیدوار فقط به خداوند امید دارد و از غیر او قطع امید میکند. در دعای ابوحمزه از خدای سبحان درخواست میکنیم:
«وَ أَثْبِتْ رَجَاكَ فِي قَلْبِي وَ اقْطَعْ رَجَائِي عَمَّنْ سِوَاكَ»
خدایا امید به خودت را در دلم ثابت کن و امیدت را از غیر خود قطع کن.
این امر ویژگی امید صحیح است امیدی که انسان را منقطع از غیر حق کند، امیدی که در مناجات شعبانیه کمال انقطاع نام دارد:
«إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَيْك»
«خداوندا ! به من انقطاع کامل به سوی خودت را نصیبم نما.»
امیدوار از هیچ کس و هیچ چیز نا امید نیست
«وَلاَ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَآئِنُ اللّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلاَ أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلاَ أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَن يُؤْتِيَهُمُ اللّهُ خَيْرًا اللّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنفُسِهِمْ إِنِّي إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِينَ»[1]
«من هرگز به شما نمیگویم خزائن الهی نزد من است! و غیب هم نمیدانم! و نمیگویم من فرشتهام! و (نیز) نمیگویم کسانی که در نظر شما خوار میآیند، خداوند خیری به آنها نخواهد داد؛ خدا از دل آنان آگاهتر است! (با این حال، اگر آنها را برانم،) در این صورت از ستمکاران خواهم بود!»
انسان امیدوار، نه تنها برای خود بلکه برای همگان امید به رحمت حق دارد و آینده همه کس و همه چیز را زیبا ترسیم میکند، او میداند رحمت حق چنان گسترده است که حتی گنهکار را در برمیگیرد؛ رحمتی که امید فرج و گشایش برای فقیر دارد و میداند هر زمان خداوند اراده کند فقیر غنی میشود و از فقر و نداری رها میگردد.
آیه نیز مصداقی از امیدواری است، حضرت نوح در ارتباط با مؤمنین قومش میفرماید من نمیگویم هرگز خداوند به آنها خیری عطا نمیکند این خطاب نماد امید حضرت نوح به آینده قوم است خداوند نیز مؤمنان قوم را کامروا کرد و عیاشان و مطربانشان را غرق کرد.
انسان امیدوار از گشایش و فرج برای خود و اطرافیان ناامید نیست و باور دارد اصلاح باطنی و ظاهری هرلحظه ممکن است صورت گیرد. او عالم امر (عالمی که خداوند به هرچیزی که امر کند موجود شود، فوراً موجود میشود همچنانکه در آیه 82 سوره مبارکه یس در توصیف این عالم میفرماید: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ» ) را باور دارد و معتقد است هرکمال و رشدی یک باره ممکن است تحقق یابد اما انسان نا امید این عالم را انکار می کند.
تغییر ناپذیری تفکر ناامیدان است
ناامیدی از اصلاح تفکری است که نزد دین مردود است، این تفکر طرز فکر مترفین و عیاشان است که همه چیز را ثابت و تغییر ناپذیر میدانند و اگر نقصان و کاستی ای وجود دارد آن را ابدی میپندارند و معتقدند: «لَن يُؤْتِيَهُمُ اللّهُ خَيْرًا»
شماتت دیگران شما را باز ندارد
«وَيَصْنَعُ الْفُلْكَ وَكُلَّمَا مَرَّ عَلَيْهِ مَلأٌ مِّن قَوْمِهِ سَخِرُواْ مِنْهُ قَالَ إِن تَسْخَرُواْ مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنكُمْ كَمَا تَسْخَرُونَ»[2]
«نوح دست اندر کار ساختن کشتی شد هر زمان که گروهی از اشراف قوم او از کنارش می گذشتند او را مسخره می کردند او می گفت اگر شما ما را مسخره می کنید ما هم همان گونه شما را مسخره می کنیم.»
آیتاللهحائریشیرازی (ره) میفرمودند زمانیکه حضرت نوح به فرمان خداوند شروع به ساخت کشتی کردند از آنجا که این ساخت و ساز در شهری غیر ساحلی بود در هنگام ساخت کشتی بارها مورد شماتت افراد مختلف قرار گرفت، اما نوح بیتوجه به این شماتتها و بیچون و چرا به کار خود ادامه داد و کشتی را به فرمان خداوند ساخت؛ زیرا به مأموریتی در آینده امید داشت که لازمه موفقیت در آن سوار شدن بر کشتی است.
این امر در ارتباط با هریک از ما ممکن است صدق کند، هریک از ما وظایفی بر عهده داریم که باید به آن عمل کنیم گرچه حکمت آن را ندانیم.
امیدواری پرکاری می طلبد نه بیکاری
انسان امیدوار پرکار است نه بیکار «وَيَصْنَعُ الْفُلْكَ» او علی الدوام در عرصه بندگی تلاش میکند و برای رسیدن به هدف کار میکند و بیآنکه کار و تلاشش را از خود بداند و به خود نسبت دهد و امیدوار به رحمت حق است. چنین فردی شماتتها، سرزنشها و تمسخرهای دیگران را نادیده میگیرد و بر آن صبر میکند و آنچه او را در این امر ثابت قدم میکند امیدی است که او به رحمت خداوند دارد.
تاریخ جلسه: 99/6/24 ـ جلسه 25
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه هود، آیه 31
[2] سوره مبارکه هود، آیه 38