امید ـ بخش سوم

مقدمه

 

زمانی‌که بسیاری از امور دینی را به دقت بررسی می کنیم درمی‌یابیم پیوست تنگاتنگ و نزدیکی با امید دارند:

توبه: توبه و رجوع به حق واجبی است که عنصر آن امید است و اگر امید به قبول و پذیرش خدای سبحان نباشد این رجوع امری عبس و لهو محسوب می‌شود، اگر بنده برخود رجوع را واجب می‌داند زیرا امیدوار قبول حق است.

انجام طاعت: اگر بنده طاعت را با میل و رغبت انجام می‌دهد زیرا امیدوار به قبول خدای سبحان است،

صبر: اگر صبر باید به عنوان یک وظیفه در زندگی یومیه به کارگرفته شود به دلیل امیدی است که بنده از ثمرات ان دارد: محبوبیتی که امیدوار است از جانب حق نصیبش شود و همراهی حق که قرار است به عنوان پاداش به او عطا گردد:«وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرين‏»[1]

شکر: اگر فردی شکر را به عنوان یک وظیفه با میل و رغبت انجام می دهد زیرا امیدوار است علاوه بر ازدیاد نعمت وجود او نیز فزونی یابد«لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُم‏»[2]

توکل: اگر بنده تحت عنوان توکل اعتماد بر خدای سبحان دارد؛ زیرا امیدوار به کفایت خداوند است و فرمایش امیرالمؤمنین علیه‌السلام را باور دارد که می‌فرمایند: «مَنْ‏ تَوَكَّلَ‏ عَلَيْهِ‏ كَفَاهُ‏ الْأُمُور»[3] هرکس بر خداوند اعتماد کند خداوند او را کفایت می‌کند، به همین جهت از نگاه بنده عنصر اصلی واجبات عملی و اخلاقی که ملتزم به آن هستیم، امید است. منظور از امید، امیدی است که فرد را وادار به عملی مستمر می‌کند عملی به دور از کسالت که فرد در طول عمل امیدوار به خداوند است.

 

 مانعی برای گمراهی

 

اگر امید در زندگی فرد جریان داشته باشد مانع ضلالت و گمراهی می‌شود. ضالین کسانی هستند که چون امید نیل به حق را ندارند گمراه شدند. اینکه بارها در نمازهای یومیه از خدای سبحان درخواست می‌کنیم ما را در زمره ضالین قرار ندهد، درخواست دوری از ناامیدی را داریم.

 

امید وسیله برای نیل به آرزو

 

پیامبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرمایند:

«عَلَى مِيزَانِ الْخَوْفِ وَ الرَّجَاءِ لَا يَضِلُّ وَ يَصِلُ إِلَى مَأْمُولِهِ»[4]

«هرکس با معیار خوف و رجاء بندگی کند (نه تنها) منحرف نمی شود و (بلکه) به آرزوی خود دست می یابد»

اگر سؤال کنید چرا افراد امیدوار از روحیه بالایی برخوردارند در فرمایش وجود مبارک پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله پاسخ را می‌یابیم، حضرت در ارتباط با امید و رجا از فعل «یصل» به معنای اکنون می‌رسد که فعل مضارع است استفاده می‌کند نه فعل «سیصل» که بیانگر زمان آینده است. ایشان می‌فرمایند انسان امیدوار گرچه هنوز امیدش محقق نشده اما اکنون خود را کامروا و رستگار می‌یابد و تصور می کند اکنون به آنچه خواسته دست یافته است.

 

خصایص امید

 

حضرت در ادامه روایت می فرمایند:

«كَيْفَ لَا يَرْجُو وَ هُوَ يَعْرِفُ نَفْسَهُ بِالْعَجْزِ وَ هُوَ غَرِيقٌ فِي بَحْرِ آلَاءِ اللَّهِ وَ نَعْمَائِهِ مِنْ حَيْثُ لَا تُحْصَى وَ لَا تُعَد»

چگونه فرد امیدوار به خدای سبحان نباشد درحالیکه عجز خود را می شناسد و خود را غرق در دریای آلاء و نعمات خداوند می داند نعماتی که قابل شمارش و ذکر نیست .

عوارض منفی‌ای که گاه برای امید عنوان شده است، در ارتباط با امیدی است که فاقد معرفت باشد. امید با معرفت به عنوان امری واجب باید در زندگی جریان داشته باشد و فقدان ان موجب سرزنش است.

 

لازمه امید مشاهده عجز خود است

 

برای نیل به امید معرفت به دو امر لازم است: 1 معرفت عجز خود 2 معرفت حق

آنکس که به عجز خود آگاه است هر کمالی را از جانب خداوند می‌داند و هرگز به خود منتسب نمی‌کند از طرفی به جهت معرفتی که نسبت به خداوند دارد اکنون خود را مستغرق در دریای انعام و احسان خداوند و بهره مند از آن می‌داند و این بهره‌مندی فعلی او را امیدوار به بهره‌مندی ابدی و دائمی می‌کند.

انسان در وادی سلوک سعی دارد از منیت رها گردد تا قابلیت سلوک را بیابد،یکی از مهمترین ابزار در جهت نیل به این هدف امید است، مطابق فرمایش حضرت امید از آنجا که عجز انسان را به او می‌نمایاند منیت فرد را از میان می برد و او را تنها امیدوار به رحمت حق می کند از همین رو به سرعت انسان را به مقصد می‌رساند و او را تحت رحمت واسعه حق قرار می‌دهد.

علت بقای در گرفتاری ها نقشی است که انسان برای خود قائل است و وجودی است که برای خود در نظر می گیرد، او تصور می‌کند خودش فکر می‌کند تصمیم می‌گیرد عمل می‌کند و به مقصود می‌رسد غافل از آنکه هریک با اراده خداوند و لطف اوست، اما انسان امیدوار فکر را الهامی از جانب خداوند می‌داند نه عملی از جانب خود و آن را به خداوند منسوب می‌کند، عمل را نیز توفیقی از ناحیه خدای سبحان می‌داند که به بنده افاضه شده است نه نمایش توان و اقتدار خود.

او هرلحظه امیدوار الطاف حق است نه به جهت استحقاق خود بلکه به دلیل رحمت واسعه خداوند.

 

 چشم بیدار

 

در ادامه روایت حضرت می‌فرمایند:

«وَ الْمُحِبُّ يَعْبُدُ رَبَّهُ عَلَى الرَّجَاءِ بِمُشَاهَدَةِ أَحْوَالِهِ بِعَيْنِ سَهَر»

فرد محب، خدای سبحان را با مشاهده حالات خود با چشم بیدار، بر مبنای امید به لطف حق بندگی می کند .

چشم بیدار همان چشم باز و همراه با بصیرت است. چنین دیدگاهی انسان را امیدوار به لطف حق می‌کند لطفی که ادامه دارد و احسانی که پایانی ندارد.

 

راهی یک شبه

 

اگر امید با وجوه فوق در کسی تقویت شود راه صدساله را یک شبه طی می‌کند و والاترین منازل سلوک را به سهولت می پیماید؛ زیرا اصل سلوک مشاهده عجز خود است، در مقابل هرزمان منیتی مشاهده گردد توقف در کمال و سلوک ایجاد می شود. آنکس که عجز خود را باور دارد و می داند باید تنها بر خداوند اعتماد کند خداوند برای او کافی است و چنان رزقی به او عطا می‌کند که گمان نمی‌کرد.

قران کریم می‌فرماید:

«وَ مَن یَتّقِ اللهَ یجعل لَه مَخرجاً و يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِب‏»[5]

 

رحمت حق

 

قرآن کریم در سوره مبارکه اسراء، آیه 57 می‌فرماید:

«أُولَئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا»

آیه از امید به رحمت سخن می گوید، امید به رحمت یعنی امید به کمال. خلقت ابتدایی انسان به جهت رحمتی بود که خداوند به او داشته است و از طریق ادامه این رحمت وجود بنده  به کمال می‌رسد.

آنان که به رحمت حق امیدوارند امید به کمال و جدایی از نواقص دارند و از هرگونه ضعفی به دورند. آنان به رهایی از جهل فقر رذالت و…امید دارند و این امید نسیم زندگی را در آنان می‌دمد. چنین افرادی هرلحظه خود را قابل اصلاح می دانند و مصداق این قول شاعر هستند که می‌گوید:

زده‌ام فالی و فریاد رسی می‌آید

یکی از نقش های مهم وجود مبارک حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام امید بخشی است، اینکه به خود اجازه می‌دهیم آرزو کنیم: «يَا لَيْتَنِي‏ كُنْتُ‏ مَعَكُمْ‏ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيما» اینکه در زیارت عاشورا درخواست می کنیم: «اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْيَايَ مَحْيَا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَمَاتِي مَمَاتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد» همه مصادیقی از امید بخشی است.

 

تاریخ جلسه: 99/6/1 ـ جلسه 3

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

 


[1] سوره مبارکه بقره، آیه 249

[2] سوره مبارکه ابراهیم، آیه 7

[3] بحارالأنوار، ج68، ص151

[4] مصباح الشریعه، ص181

[5] سوره مبارکه طلاق، آیه 3

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *